خلاصهخانم فیگ از بانک گرینگوتز سه تا بذر جادویی گرفته و توی یه گلدون کاشته که وقتی جوونه میزنن سه تا گیاه مختلف میشن. یکیشون یه گیاه کچل و بی دماغه (لرد) یکیشون یه گیاه با پیری زودرسه (دامبلدور) یکی دیگهشون یه گیاه بزرگه (احتمالا هاگرید). به دلایلی گلدون گیاه-لرد از بقیه جدا میشه و یه گیاه مزاحم کنارش در میاد. وقتی این دو تا با هم درگیر میشن خانم فیگ برای جدا کردنشون با کمر میفته زمین و آسیب میبینه. بنابراین از اون دو تا که شدیدا با هم مشکل دارن میخواد که برن و واسهش از بیمارستان دکتر بیارن!
~~~~~~
گیاه مزاحم برگشو دراز میکنه تا همراه گیاه-لرد رهسپار بیمارستان بشه. اما به محض این که برگش با برگ گیاه-لرد برخورد میکنه، گیاه-لرد برگشو پس میکشه.
- دور شو از ما! این که قبول کردیم با هم بریم دلیل نمیشه بتونی به ما برگ بزنی.
اما گیاه مزاحم دوباره تلاش میکنه تا برگ در برگ لرد بذاره.
- باید از خیابون رد شیم. همیشه موقع رد شدن از خیابون باید برگای همو بگیریم.
گیاه-لرد نگاهی به خیابون جلوی خانه میندازه. گیاه مزاحم بیراه نمیگفت، اما گیاه-لرد هنوز هم دوست نداشت که برگش به برگ اون بخوره.
گیاه مزاحم که اینو از نگاه گیاه-لرد خونده بود، رو به جلو حرکت میکنه و به زور اونو به دنبال خودش میکشه.
- وقت بحث کردن نداریم. مامان به ما نیاز داره. تو که نمیخوای مامان از دست بره؟
گیاه-لرد نمیخواست! پس ناچارا تن به این حرکت میده و هر دو از خونه خارج شده و از خیابون عبور میکنن.
- خیله خب، رد شدیم. حالا برگ ما رو رها کن.
گیاه مزاحم اما ول کن نبود!
- اگه تو پیادهرو دست همو ول کنیم شاید یه موتوری رد شه و یکیمونو بدزده ببره. اونوقت کی برای مامان دکتر بیاره؟
گیاه-لرد زیر لب غرولندی میکنه و با نارضایتی و برگ در برگ گیاه مزاحم، به سمت بیمارستان به حرکت در میاد. ولی بیمارستان کجا بود؟