هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۲:۵۲ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام هیزل. کار خوبی کردی درخواست نقد کردی. پست هات ایرادهای کوچیکی دارن که نقد می تونه بهت کمک کنه.

بررسی پست شماره 707 باشگاه دوئل، هیزل استیکنی:

پست دوئل کمی با پست عادی فرق می کنه. اینجا ما سوژه ای داریم که باید بهش وفادار بمونیم و رقیبی که باید ازش بهتر بنویسیم.
پست دوئل باید حداقل یه عنصر خیلی قوی داشته باشه. یا ایده داستان عالی و نوآورانه باشه. یا طنزش قوی باشه. یا شخصیت پردازی فوق العاده باشه و یا توصیف ها و شروع و پایان غافلگیر کننده ای داشته باشه.
قبل از این که شروع به نوشتن کنیم باید فکر کنیم که روی کدوم یکی از اینا( حداقل یکی) می تونیم کار کنیم و توش استعداد داریم.

پست دوئل می تونه شروع و پایان مشخص داشته باشه یا بریده و تکه ای از یک زمان مشخص یا اتفاق باشه.

در همه مراحل باید به یه چیز توجه کنیم. متفاوت بودن. چه در مورد سوژه و چه دیالوگ ها و جمله ها. متفاوت بودن چیزیه که اگه درست اجرا بشه ما رو بالا می بره.
وقتی سوژه " یک روز خاص" باشه، بهتره سراغ اولین چیزایی که به ذهن همه می رسه نریم. مگه این که ایده داستان برامون مهم نباشه و قرار باشه انرژیمونو روی بخش دیگه ای بذاریم.
در مورد شخصیت ها هم همینجوریه. خواننده رو غافلگیر کنین. این که هکتور بیاد بگه: معجون درست کنم؟ ساده اس. نه جالبه نه خنده داره.
ولی این که وسط یه جنگ هکتور ایوان رو بندازه تو پاتیل و همش بزنه تا خوب جا بیفته و بعد سعی کنه به طرفین جنگ آبگوشت ایوان بفروشه، جالبه‌.

یه راهنمایی کوچولو هم بکنم. سوژه های عشق و عاشقی و عقد و عروسی اگه خیلی خاص و متفاوت نباشن اینجا طرفدار ندارن.

می رسیم به پست!


نقل قول:
وارد کافه شدیم.
این شروع خیلی ناگهانیه. مبهمه. باید کمی بری عقب تر. یا حداقل قبلش کی دو جمله درباره خودتون بنویسی که کی هستین. چه موقعی از روزه. اوضاعتون چطوره. و بعد به مرحله ورود به کافه برسی. یا بلافاصله بعد از این جمله این کار رو بکنی. که شما نکردی و کافه رو توصیف کردی.


نقل قول:
با اشاره به کای فهماندم
خواننده باید صحنه رو تجسم کنه ولی هیچ اطلاعاتی درباره کای نداره. که کیه. چه شکلیه. چه ارتباطی با هیزل داره.


نقل قول:
با اشاره به کای فهماندم که میز شماره بیست و چهار خالی است. دست او را گرفتم و به طرف میز بردم. میز شماره بیست و چهار حدود چهار متر با پنجره فاصه داشت
این " شماره ۲۴" رو نباید دو بار به فاصله نزدیک تکرار می کردی.تو جمله آخر شماره میز لازم نبود. مخصوصا چون می خواستی فاصله رو هم با یه عدد دیگه بیان کنی.


نقل قول:
کای را نیز روبه رویم نشست.
را اضافه اس. توی پست جدی بیشتر باید به اشتباهات تایپی دقت کنین.


نقل قول:
میدانستم که نیز نیز به اندازه من به من علاقه دارد
گذشته از اشتباه تایپی، معنی این جمله اینه که اونم همونقدر که من خودمو دوست دارم منو دوست داره... که فکر نمی کنم منظور شما این بوده باشه‌.


نقل قول:
حسی که گاهی سعی می کند به بهانه نیاز به توجه بیشتر مرا از او دور می کند
این جمله هم کلا هیچ مفهومی رو نمی رسونه. جمله بندی های شما احتیاج به تقویت دارن. مخصوصا برای جدی نویسی.


نقل قول:
-راستی، حق اشتراکت رو پرداخت کردی؟
-حق اشتراک؟ چی هست اصلا؟
خیلی طول کشیده تا وارد سوژه بشی. قسمت های قبل از اینجا رو می شد تو چند خط خلاصه کرد. بیخودی طولانی شده.


نمی ذارم درسته.


نقل قول:
پس من هم افسار خودم را دست او سپردم
این اصطلاح، به نظر من در مورد انسان اصلا قشنگ نیست؛ مگه این که قصد تحقیر داشته باشیم.


نقل قول:
ولی میدانست که من پول او را قبول نخواهم کرد.

نقل قول:
میدانستم که جقدر مرا دوست دارد و این قصیه برایش مهم است پس دیگر اصرار نکردم.
گفت قبول نخواهم کرد... و فوری قبول کرد!
اگه چیزی می گیم و قراره نقضش کنیم باید براش توضیح و دلیل کافی بیاریم.


قسمتای عاشقانه و بوگارتاشون واقعا اضافه بود. کای کار خاصی برای هیزل نکرده. بهش کمی پول داده. همین. برای این کار لازم نیست به بچگیشون فلش بک بزنیم.


نقل قول:
-کجا بودی؟ ساعت 11 است!
عددا رو به حروف بنویس. اینجوری لازم نیست بگی ۱۱ است. می تونی بگی یازدهه.


نقل قول:
-همون جن خونگیه؟
- نه بابا! اون اسمش جیانا بود. خیلی وقته دیگه تو خونه ام کار نمیکنه. به نتیجه رسیدم خدمتکار انسان بهتره!
-مردم آزار!
-بیا که بریم. دیرمون شد.
قسمت های اضافه توی پستت زیادن. قسمت هایی که نه ویژگی خاصی دارن و نه کمک خاصی به سوژه می کنن‌


اشتباهای تایپیت خیلی زیادن و دائم تمرکز خواننده رو به هم می زنن.


به نظر من قشنگترین قسمت پستت طرز فکر مادر هیزل در مورد حق اشتراک بود‌ که اینا همش برای گرفتن پوله و از بچگیش این حرفا زده می شده. خیلی آشنا و واقعی بود.


قسمت پیشنهاد ازدواج اصلا جاش این پست نبود. از سوژه منحرف شدیم و هم سوژه و هم این قسمت، ارزش خودشونو از دست دادن.


پست ایده خاصی نداره. نسبتا ساده پیش رفته و کم و بیش گاهی هم راه خودشو گم کرده و سردرگم شده.
می تونست طنز نوشته بشه. شاید این کار کمی نجاتش می داد.


شخصیت ها خام موندن. هم کای هم هیزل و هم مادر. هیچکدومو درست نمی شناسیم. نه نقش پررنگی توی داستان دارن و نه می شه حذفشون کرد‌

پایان پست هم عادی بود. غافلگیری یا نکته خاصی نداشت.

پست در حالت عادی بد نبود‌. ولی اونقدر قوی نبود که به عنوان پست دوئل بخواد مبارزه کنه.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۹:۲۶:۱۲ شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۳:۳۷
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 84
آفلاین
سلام مجدد
این پست رو میگم خیلی ممنون


🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰:۵۷ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام هیزل.

مزاحمتی نیست. ولی نقد کدوم پست رو می خوای؟ لینک تاپیک رو دادی. روی عدد پست بزن. آدرس رو از صفحه جدیدی که میاد کپی کن. اون آدرس پسته.

قبلش هم مطمئن شو که قوانین نقد توی امضام رو خوندی. ممنونم.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵:۳۹ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۳:۳۷
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 84
آفلاین
سلام و درود بر ارباب بزرگ و گرامی.

میدونم خیلی دارم مزاحم میشم. ولی واقعیتش خیلی به نقد این احتیاج دارم
میخواستم بدونم ایراد ها و مشکلات پستم کجاست


🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳:۲۶ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام هیزل. خواهش می کنیم. قابل شما رو نداشت.



بررسی پست شماره 131 دره سکوت هیزل استیکنی:


نقل قول:
ترس تمام وجود ریموس را فرا گرفته بود. چه باید میگفت؟ اگر میفهمیدند او کسی است که اسکارلت را کشته و هویت او را کشف می کردند چه میشد؟
شروعت خیلی خوب بود. هم آخر داستان رو خلاصه کردی و هم سوالایی که تو ذهن ریموس می چرخید رو مطرح کردی. توی پسن های جدی، اینجور جاها خیلی برای توصیف احساسات و حتی فضای اطراف مناسبه. این فرصتا رو از دست ندین.

قسمت مربوط به آدم کشتن برای من کمی مبهمه. این که غیر مرگخوارا و محفلیا می تونن کسی رو بکشن یا نه. چون وقتی هری سعی کرد ولدمورت رو بیهوش کنه مسخرش کردن و این احتمالا یعنی باید سعی می کرد اونو بکشه. اینم به این معنیه که هر کسی می تونه خودش مجرما رو مجازات کنه. که کار درستی نیست.


نقل قول:
-پس...پس..کار کیه؟

صدایش کاملا لزان و امیخته به ترس بود.
لرزان... اشتباه تایپیه. وقتی جدی می نویسین باید دقت کنین. اینجور اشتباها تمرکز خواننده رو به هم می زنن.
ترس ریموس رو حتی با اون سوال کوتاه به خوبی نشون دادی.


نقل قول:
-هنوز نمی دونیم.تام... چیزی شده؟

ریموس چرخید و نگاهی به اینه کرد. رنگ صورتش پریده بود. حس عجیبی درون دستانش حس میکرد. نگه تری دست او را گرفت.
قسمت "نگه تری" رو نفهمیدم. احتمالا اینم یه اشتباه تایپیه. دقت کن!
قسمت نگاه به آینه خوب بود ولی خیلی سریع ازش گذشتی. این فرصتا رو از دست نده. روی سوژه تمرکز نکن. احساسات و فضا و ظاهر شخصیت ها هم به اندازه سوژه مهم هستن. توی سوژه های جدی حتی مهم تر!


نقل قول:
-چرا دستات انقدر سرده؟ از سرما دارن می لرزن
ولی ریموس سرما را حس نمی کرد. لرزش را نیز همینطور. بلکه دست او در حال سوختن بود. سوختن! انگار که هزاران سوزن وارد دست او می کردند و با فشار بیرون می اوردند..
سرکش های "آ" رو بذار.
این قسمتش خوب بود. فقط احساس رو بهتر بود از طرف ریموس می نوشتی. مثلا:
ولی ریموس سرما را حس نمی کرد. لرزش را نیز همینطور. بلکه برعکس. چیزی که حس می کرد این بود که دست او در حال سوختن بود. سوختن! انگار که هزاران سوزن را با فشار وارد دست او می کردند و بیرون می اوردند.

به نظرم وارد کردن سوزن، بیشتر می تونه با فشار باشه تا خارج کردنش.


نقل قول:
-تری... ساعت... ساعت چنده؟
-ماه دیگه درومده. مگه چیشده؟

ماه. درست است ماه امشب کامل بود. ولی مگر قرار نبود با این طلسم دیگر گرگینه نباشد؟ یعنی حالا او به گرگینه تبدیل می شد؟
این قسمتش هیجان انگیز بود. جالب بود.


نقل قول:
-هیچی...هیچی... من باید برم. خداحافظ

بعد سریع دوید. نمی دانست باید به کجا برود. فقط میخواست از خانه ریدل خارج شود. صدای تری را از دور می شنید.
بهتر بود بخواد قایم بشه یا خودشو جایی زندانی کنه. ولی گرگینه شدن دلیل خوبی برای رها کردن ماموریت و فرار کردنش هم بود.


نقل قول:
-تام صبر کن! کجا داری میری؟

تا دم در خانه ریدل رفته بود. داشت موفق میشد. باید از چنگ این مرگخوار ها در می امد. در این فکر ها بود که ناگهان ایزابل مک دوگال جلوی راه او سبز شد.
پایانت خیلی خوب بود. موقعیت خیلی جالبیه. ما نمی دونیم ریموس وقتی به شکل خودش نیست هم گرگینه می شه یا نه و همچنین نمی دونیم ایزابل چی می خواد و چی می گه. این ندونستن ها، سوژه رو برای ادامه دادن جذاب و مهیج می کنه.


پستت خوب بود. مخصوصا از نظر پیش بردن سوژه.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲:۵۸ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۳:۳۷
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 84
آفلاین
سلام ارباب.
خیلی ممنون بابت نقد
میدونم خیلی از درخواست نقد قبلیم نگذشته ولی...
میشه لطفا برام نقدش کنید؟


ویرایش شده توسط هیزل استیکنی در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ ۱۷:۵۷:۲۰

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱:۵۷ دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
هیزل

کار خوبی کردی درخواست نقد کردی. گاهی ایرادامون خیلی کوچیک هستن. ولی خودمون نمی تونیم ببینیمشون. بهتره یکی دیگه پست رو بخونه و بهمون بگه.


بررسی پست شماره 245 گلخانه تاریک، هیزل استیکنی:


سوژه رو از جای نسبتا سختی ادامه دادی. قراره یه مسابقه برگزار بشه و شما باید شکل رقابت و مرحله اولش رو تعیین کنی. در واقع مسیر داستان رو تعیین می کنی. کار جالب و جذابیه. ولی به خیلی چیزا باید توجه کنیم.

به نظر من یه نکته که خیلی جالب نبود(اینو شما تعیین نکردی) این بود که داورا از شخصیت های حاضر در سایت نیستن. همیشه توجه داشته باشین که شخصیت های حاضر در سایت جالب تر و پر سوژه تر هستن. مثلا مک گونگال نداریم الان... با این که توی کتاب خیلی مهم و پررنگ بود، ولی الان لینی وارنری که تو کتاب تقریبا نبود، خیلی برای ایفای نقش مفید تر و سوژه دارتره.


نقل قول:
نور روی مروپ و ماروولو که روی میز داوری نشسته بودند افتاد. مروپ که با حجم انبوهی از میوه ها امده بود بلند شد
این مروپی که شما بهش اشاره کردین خیلی وقته که تو سایت نیست. ولی چون مروپ جدیدی نداریم می شه ازش استفاده کرد. ولی وقتی از یه شخصیت استفاده می کنین نباید مستقیم به ویژگی شخصیتیش اشاره کنین. باید غیر مستقیم باشه. مثلا نباید بگیم مروپ با کلی میوه اومده بود. به جاش می شه گفت مروپ داشت سعی می کرد یک عدد پاپایای رسیده رو فرو کنه توی دهن(یا دماغ یا گوش) مارولو.


نقل قول:
-خوب مرحله اول مسابقه برای انتخاب اینه که کی بهتر اشپزی می کنه! ولی قبلش بیاین بخورین عزیزای من!
آشپزی انتخاب خوبیه. اصولا چون اینا مرگخوار هستن، مراحل مسابقاتشون باید کمی سیاه باشه. ولی اینجا مسابقه برای همسری لرد سیاهه و برای همین آشپزی قابل قبوله. می تونه سوژه های خوبی هم داشته باشه. بلاتریکس و آشپزی رو نمی شه با هم تصور کرد. ولی چه لزومی داشت بهشون میوه بده؟ خنده دار نیست. جالب نیست. خودتونو ملزم به استفاده از سوژه های شخصیت ها ندونین. هر جا جالب بود یا موقعیت مناسب بود استفاده کنین.


نقل قول:
و میوه ها را میان دوریا و بلاتریکس تقسیم کرد. نمی توان گفت که انها بخت برگشته بودند یا خوش بخت. این دیگر نسبت به میزان علاقه انها به هر میوه و اشپزی متغیر است.
این قسمت بهتر بود حذف می شد. کمکی به پست نکرده.
شکلک ها بجز در موارد خیلی خاص، مال دیالوگ ها هستن، نه توضیحات. شکلک ها حالت و احساساست شخصیت ها رو منتقل می کنن، نه نویسنده رو.



نقل قول:
-شما باید برای پسرم گل من همسری کنین! یه همسر خوب باید برای شوهرش غذاها خوشمزه بپزه! و البته سالم! پس میخوام یه بشقاب سالاد میوه برام درست کنین! هر کس خوشمزه تر درست کرد برنده این بخش از مسابقه است! یادتون باشه که تزئین هم نمره خاص خودشو داره. زمانتون برای درست کردن این سالاد از امروز شروع میشه و تا یک ماه دیگه ادامه داره!
-ولی ما وقت نداریم مروپ!
-ببخشید بابا! خوب پس تا فردا!
-بازم زیاده!
-خوب تا یک ساعت دیگه!
-خوبه شروع کنین!
سالاد میوه زیادی آسون نبود؟
آوردن میوه ها برای این کار منطقیه. قسمت تعیین زمانش هم خیلی خوب بود. بامزه بود.


نقل قول:
اشپزخانه بلا

بلا که تابه حال اشپزی نکرده بود نمی دانست باید از کجا شروع کند. بلا در همه کار ها استاد بود، همه کار ها، جز اشپزی.چرخشی میان کابینت ها زد و تنها چیزی که پیدا کرد میوه بود. سعی کرد گلچینی از بهترین میوه ها را انتخاب کند. اما پس از انتخاب میوه دوباره دچار سردرگمی شد که حالا باید با میوه ها چکار کند. ناگهان تری شاد و شنگول وارد اشپزخانه شد.

-سلام بلا!
-تو اینجا چی میخوای؟
-اومدم کمک!.
سردرگم شدن بلا خیلی خوب بود. این که ندونه با میوه ها چکار کنه. ولی چرا ما این "خیلی خوب" رو با وارد کردن تری از سوژه گرفتیم؟ این که بلا تنها بمونه و ندونه چکار کنه بهتر نیست؟ شما برای سوژه یه مشکل ایجاد کردی(نا آشنا بودن بلا با آشپزی) که خیلی خوب بود و با آوردن تری خطر حل شدن مشکل رو ایجاد کردی. الان نفر بعدی بهتره این مشکل رو حل نکنه و استفاده مفیدی از تری نکنه.


پستت خوب بود. سوژه رو خوب پیش بردی. شخصیت هات خوبن. یکی دو قسمت اضافه داره که می شه حذف یا خلاصه کرد. سعی نکردی خیلی خنده دارش کنی. این خوبه. طنز پست خودش باید ظاهر بشه. خودش باید خودشو نشون بده. مثلا قسمت تعیین زمانت از نظر طنز خوب بود.


بلا گاهی موقع رد و تایید درخواست های مرگخواری با من مشورت می کنه.پریشب برای پست های شما تردید داشت. گفت احساس می کنم پست هاش بوی شیر می ده! (یعنی خامه... هنوز جا نیفتاده.)
بهش گفتم صبر کن منم بخونمشون. منم یکی دو تا خوندم و نظرم دقیقا همون بود که بوی شیر می داد! ولی این یکی اونجوری نبود. اینم اتفاق خیلی خوبیه. نوشته های شما داره از خامی در میاد و جا میفته. دیگه بوی شیر نمی ده. شما پیشرفت کردی و با نوشتن بیشتر و کسب تجربه از این بیشتر هم پیشرفت می کنی.

......................................................................


تلما

سلام
ممنون. ما خوبیم.

قبل از نقد اون پست یه چیزی در مورد خلاصه کردن بگم. خلاصه باید طوری باشه که طرف مجبور نشه برگرده پست های قبلی رو بخونه. مثلا:
نقل قول:
موضوع:لرد،مرگخوارا رو فرستاده به سایت جادوگران تا در مورد مرگخواران سایت،اطلاعات جمع کنن.بلاتریکس روی تری بوت نشسته و با لب‌تاپ کار میکنه.با اسم دارکر وارد سایت شدن و الان توسط آیلین دارن وارد مرگخوارا میشن.


گردن بلا به اندازه ای که گردن جغد می چرخید،چرخید و به سمت هکتور برگشت.
_برای کار به این مهمی قرعه کشی کنیم؟کروشیو میخوای آیا؟
این خلاصه خوبیه. ولی بعد از خوندنش خواننده با خودش می گه درباره چی دارن قرعه کشی می کنن؟
و مجبور می شه برگرده عقب. این اتفاق نباید بیفته. در مورد نکات خلاصه کردن می تونی اینجا رو بخونی.


بررسی پست شماره 129 دره سکوت تلما هلمز:


نقل قول:
ریموس، که حالا در جسم تام قرار داشت، با دیدن کوین کوچک، لحظه ای مکث کرد. آیا به عنوان یک محفلی، یا نه، یک انسان، می توانست کودکی را در چنین کار های کثیفی وارد کند؟ در میان مجادله ریموس با خودش، کوین که با دیدن تام شاد شده بود، بلند شد و به کنار او آمد.
_تام تو میدونی کی لوی ژمین اتاق لنگ لیخته بود؟
شروع قشنگی بود. کشمکش درونی ریموس خوب بود. جمله بندی می تونست کامل تر باشه. مثلا:
ریموس، که حالا در جسم تام قرار داشت، با دیدن کوین کوچک، لحظه ای مکث کرد. آیا به عنوان یک محفلی، یا نه، حتی به عنوان یک انسان...


این حرف زدن کوین هم کمی کار نویسنده ها رو سخت می کنه. به نظر من فقط باید دقت کنین که حرفاش قابل فهم باشه. حتی اگه شک دارین قابل فهمه یا نه می تونین عادی و درست بنویسینش.


نقل قول:
ریموس، باید به سرعت تغییر شکل میداد. اینکه بیشتر از این در جسم تام میماند، درست نبود.
چرا درست نبود؟ چون ممکن بود لو بره؟ اگه دلیل خاصی داشت بهتر بود بیان می شد.


نقل قول:
باید اتاق های بیشتری را نگاه میکرد و این، زمان بسیاری تلف میکرد. شاید، پخش شدن خبر مرگ آن دختر، باعث پیدا کردن زود تر سوروس میشد.
حالا و در آن شرایط، تبدیل شدن به تری بوت، بهترین و تنها راه حل ممکن بود.
این که هی تبدیل به این و اون بشه باعث می شه سوژه دور خودش بچرخه. شما اشاره کردی که قراره تبدیل بشه، ولی هدف بعدیش رو هم یادآوری کردی. این کار خوبی بود که باعث می شه تبدیلش بی هدف و بی دلیل نباشه.


سوژه به نظر من داره خوب پیش می ره. شاید احتیاج به کمی قدرت بیشتر داره. رنگ و لعاب بیشتر. که ادامه دهنده ها می تونن بهش بدن. شما کارت رو خوب انجام دادی.

نقد بزرگ و کامل خواستی... ولی متاسفانه پست برای نقد بزرگ مساعد نبود. خوب بود. ولی توضیح زیادی نمی شه دربارش داد. سوژه خوبه. شخصیت ها خوبن. توضیحا و دیالوگ ها هم خوبن. به عنوان پست جدی عالی و خیلی تاثیرگذار نیست... ولی کاملا قابل قبوله. می شد درباره احساسات ریموس بیشتر نوشت. می شد ترس و نگرانی هاش رو بیشتر نشون داد. ولی به همین شکل هم خوب بود.


با آرزوی سیاهترین روز ها برای همه!




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۳:۰۶ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲

گریفیندور، مرگخواران

تلما هلمز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
امروز ۹:۵۴:۱۸
از لبخند های دروغین متنفرم!
گروه:
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 115
آفلاین
سلام ارباب. خوب تشریف دارین؟
درخواست نقد کامل و بزرگ واسه این پست میخوام.


یه گریفیندوری مرگخوار


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۷:۱۳ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۱:۴۴ یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۶:۳۱:۲۳ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از همین تریبون اعلام میکنم که اوضاع، اوضاعی نی...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 149
آفلاین
درود خدمت لرد ولدمورت!

احوال خود و پرنسستان چطور است؟!
امیدوارم خوب باشید...

اگر می شود پست مارا به نقدی بیآرایید.


درود بر جانور شناس!

ما خوبیم. دخترمان نیز هم.

لطفا وقتی برای پستی درخواست نقد می کنین که ناظرش من نیستم، یه خلاصه کوتاه و کلی در مورد سوژه هم بنویسین که مجبور نشم برم پست های قبلی رو هم بخونم. ممنون.

نقد شما را با جانور سه پای کاغذخوار فرستادیم. ازش قول گرفتیم نقد را نخورد. تا زیر قولش نزده تحویل بگیرید!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲ ۱۷:۲۸:۳۷

تصویر کوچک شده

.یادگار گذشتگان.



با خود میگفتم اوضاع بهتر میشه و روزای خوبم میبینی!
الان فهمیدم خیر! اوضاع، اصلا اوضاعی نی!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱:۲۷ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۳:۳۷
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 84
آفلاین
سلام و درود بر لرد بزرگ.
درخواست نقد این رو داشتم


🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.