سلام آبر عزیزم، خوش اومدی.
برادر من ایندفعه که گذشت ولی بعدا اگر اومدی اینطرفا لینک پست رو هم بذار، چون هم امکان اشتباه هست و هم اینکه فکر نکنم درست باشه من پیرمرد رو بفرستی وسط این هم تاپیک و انجمن بگردم...بگذریم، موافقی بریم ببینیم چه کردی؟
راستش اوّلش که پستت رو خوندم تا وسطاش فکر میکردم قراره یه پست جدّی باشه. به خاطر همین به نظرم اومد که خیلی سریع داشتی پیش میرفتی. جوری که میتونم بگم که بیشتر گزارش بود تا داستان. توصیفی نداشت، توضیحی نداشت و هیچ نشونهای از طنز بودنش نبود تا اوّلین دیالوگ:
نقل قول:
آبرفورث تفش را قورت داد گفت:اممم ميخواستم ببينم چند تا فضول داخل قلعه پرسه ميزنن
-تو الان به كي گفتي فضول؟ :surpris:
-با همين تسترالي بودم كه جلوم داره سخنراني ميكنه
تا این تیکه که به نظر من خیلی خوب بود. جایی بود که باعث شد کسلی قسمت اوّل رولت از تنم بیرون بره. صمیمی بود و شاید خیلی زود باشه که اینو بگم ولی مثل یه نشونه بود برام که میگفت تو میتونی یه نویسنده خاص و خوب بشی. اما باز هم یکی دوتا نکته کوچولو داشت که به نظرم باید بگم:
- اوّلیش! شکلک جای علامت رو نمیگیره برادر من. قبل از شکلک حتما علامت آخر جملت رو بذار.
- دومیش! حواست به شکلکی که داری استفاده میکنی باشه... مثلا اینجا شکلک چکشه خیلی خوب و به جا بود. اما اون دوتای دیگه نه. بذار یک مقداری بیشتر توضیح بدم:
ببین آبر جان... شکلکها جایی استفاده میشن که نشه حس و حال گویندشون رو تشخیص داد. وقتی چیزی واضحه و توضیحش میدی، بد میشه. اینجا هم توی جمله اوّل آبرفورث و هم توی سوال پنهلوپه میشه حس و حالشون رو حدس زد و دقیقا اون چیزیه که نشون دادی. چیز خاصی نیستن که بخوای برای نشون دادنشون شکلک بذاری. اگرم بذاری بد میشن.
اما شکلک آخریه نه، اونجا خواننده نمیدونه که آبر حالا عصبانی شده، بیتفاوته یا چی؟ مطمئن نیست و اینجا شکلک به کمکش میآد و همه چیز رو کامل میکنه.
با توجه به اینکه هنوز مدّت چندانی از عضویتت هم نمیگذره، به نظرم مهمترین چیزی که میتونم بهت بگم رعایت کردن یه سری چیزا راجع به ظاهر نوشتهت هستش.
نقل قول:
-منظورم اينه......
يكدفعه آبرفورث طلسم پاك كردن حافظه را روي او اجرا كرد.
-من اينجا چيكار ميكنم؟
این جور جاها رو اینطور نمینویسیم. بعد از دیالوگهامون اگر بخوایم توضیح و توصیف بنویسیم دوتا اینتر میزنیم. بعد از توصیفها هم اگر خواستیم دیالوگ بنویسیم دوتا اینتر میزنیم. اینجوری:
-منظورم اينه...
يكدفعه آبرفورث طلسم پاك كردن حافظه را روي او اجرا كرد.
-من اينجا چيكار ميكنم؟اما بین دیالوگها فقط یک دونه اینتر میزنیم:
نقل قول:
-منظورت چيه؟
-منظورم اینه...
مثلا اینجا درست بود و اینکه فقط سهتا نقطه میذاریم. جمعوجور... قشنگ...
امّا اجازه بده یه چیزی رو به قدیمیتر ها هم بگم، که استثناء خاصه این موضوعه تقریبا.
×××
تبصره برای خرسهای گنده
فاصلهها موقع نوشتن در حقیقت نشون دهنده میزان سکوت نوشته هستن. توی رولهای جدی و حتی طنز برای نشون دادن سریع و پشتهم بودن اتفاقات میشه از بعضی از این فضاهای خالی صرف نظر کرد. مثل:
- بگیر!
زد.
-آخ.
خورد! روی زمین افتاد و چند متر پرت شد.
همینطور برای پستهای جدّی هم میشه گاهی برای نشون دادن سکوت و سکون از فضای خالی بیشتری استفاده کرد.
خیره به هم نگاه میکردند.
- مردی؟
- آره.
×××
خب بیا برگردیم سر نقد خودمون.
نقل قول:
-خطرناك ترين اژدهاي دنيا چيه؟
-اممم شاخدم الماني بود فك كنم درسته؟
-نه
-فهميدم شاخدم ايراني
-نه،كشورش يه چيز ديگش
-اها يادم اومد،شاخدم مجارستاني
اینجا ایده جالبی داشتی، اما خوب ازش استفاده نکردی. یه همچین جاهایی بهتره که بیشتر ادامه بدی و پیش بری. مثلا میتونستی کاری کنی که کلاغه اصلا موضوع رو فراموش کنه! اینجا قبل از این که بتونی به یه چیز بامزه تبدیلش کنی رهاش کردی.
چیزی که توی همه رولت بیشتر از همه به چشم میآد سرعته! از خیلی چیزا گذر کردی و راجع بهشون نگفتی. حتی وقتی که به تالار خودشون رسیدن هم حتی ننوشتی که اوّل خداحافظی کردن بعد رفتن سمت خوابگاههاشون یا برعکس؟ همین متنت رو از داستان تبدیل کرده به گزارش. بیشتر توضیح بده، آرومتر توی داستانت پیش برو و کمتر عجله کن داداش جان! عجله کار شیطونه!
دوستدار تو،
آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور.