راستش من میخواستم فردا بیام گزارش بدم، دیدم حالا که بقیه زودتر زحمت کشیدن منم ملت مشتاق رو منتظر نذارم و همهی کسایی که تو میتینگ شرکت کرده بودن رو رسوا کنم!

اول از همه نمیدونم این چه رسمیه ما (من و هکتور) همیشه باید از اولین نفراتی باشیم که میرسیم و خب، اینبار واقعا اولین نفرات بودیم. مسئول کافه هی میپرسید فلان اتاق بودین دیگه؟ هی ما میگفتیم نمیدونیم فقط میدونیم رزرو به نام آقای فلانه. دیگه تهش گفتم برای جشن تولد جادوگران اومدیم (بله، گب بازی در آوردم و جامعه خودمون رو در معرض فاش شدن اسرارش قرار دادم، مرا ببخشید.

) و راهنماییمون کرد به جایی که باید (نه این که بفهمه جادوگران چیه، کلمه تولد کمک کرد).
ما با حق انتخابِ 2 صندلی از بین 22 صندلی وارد اتاق شدیم که در نهایت 4 صندلی رو اشغال کردیم تا بقیه برسن. طولی نکشید که سالازار، لرد و دامبلدور (ملانی) رسیدن. سالازار ست اسلیترین هم کرده بود! خیلی دوست داشتم باقیِ ترتیب رو هم بگم و تا همین نیم ساعت پیش (از وقتی که تایپو شروع کردم که الان چند ساعت از شدت حرف زدن در مورد میتینگ با این و اون تا زمان ارسال گذشته

) که آلنیس تو تلگرام ازم پرسید، ترتیب ورود ساحرگان و جادوگران به میتینگ رو یادم بود، ولی الان دیگه یادم نیست!

فقط میتونم بگم آخرین نفرات، اول دستهی سه نفرهی سو، میلاد (عضو آینده جادوگران) و تام، دومین دسته الستور و تاتسویا و آخرین دسته نیکلاس بود. این وسط من همه رو به خاطر دیدن عکساشون و ارتباطات تلگرام از قبل میشناختم و یک به یک هرکی میومد فاش میکردم کیه، به جز فلیسیتی (که اونم در دل حدس زده بودم

) و نیکلاس (که تا دو دقیقه فقط داشتم از این و اون میپرسیدم نفر جدید کیست؟) تا این که به پیشنهاد منطقی وزیر بلک، یه دور همه خودمونو معرفی کردیم. همه افرادی که تو
این لیست بودن اومدن به جز لایتینا که گویا مریض شده بود + آگلانتاین که به جمعمون اضافه شد.
نیکلاس، آلنیس و سالازار خیلی از گفتنیها رو گفتن و من فقط اضافه میکنم که حرفی که به فروشنده زده بودم درست بود! من از همون لحظهی اولی که چشمم به چاقو افتاد گفتم این بیشتر شبیه دسته بیله که بقیه هم تایید کردن.

خلاصه میخواستن بریدن کیک رو گردن من بندازن که من جاخالی دادم و سالازار قبول زحمت کرد. کیک هنوز حتی جلوی سالازار قرار نگرفته بود که شمارش معکوس هیجانانگیزی برای بریدن کیک راه افتاد و اگه خیال کردین سالازار جا موند باید بگم اشتباه کردین. از قدرتهای جادوییش استفاده کرد و دقیقا با شماره یک کیک رو برید و تولد جادوگرانمون حسابی مبارک شد!
همینجا جا داره از پیشنهاد میلاد بابت برگزاری بازی گروهی تشکر کنم. چون دسته دسته شدن گفتگوهامون رو به فعالیت همگانی که همه با هم توش شریک باشیم تبدیل کرد و حتی اگه خودم خیلی تو بازی خبره و فعال نبودم، ولی بسیار لذت بردم و صحنههای خندهدار زیادی خلق کرد که حیف شد وقتمون تموم شد.

سال آینده سعی میکنیم کل برنامه رو گروهی نگه داریم.

اشاره هم بکنم که تاتسویا هر دور تضمین میکرد سدریک و آگلانتاین تو بازی جاسوس نیستن و هی هر دور مشخص میشد دقیقا یکیشون جاسوسه.

به قول تاتسویا، همیشه بدترین ضربهها رو از خودی خورده.
یک دور هم تام در تلاشی فعالانه برای این که نشون بده جاسوس نیست باعث حذف من شد، که نیکلاس در اقدامی هوشمندانه دستشو رو کرد و تونست خودشو بعنوان جاسوس به درستی حذف کنه.

منم یه بار دیگه در آستانه حذف شدن بعنوان جاسوس بودم که با هدف قرار دادن نیکلاس، هد شاتش کردم و درجا حذف شد، به جاش خودم نجات یافتم.

تو پرانتز اشاره کنم فلیسیتی هر وقت شهروند بود بسیار حرفهای ظاهر میشد و با سوالاتش شناسایی جاسوسها رو راحتتر میکرد!
در نهایت یه پوستر wanted باید سر در سایت نصب کنیم برای این که سالازار و لرد به قول دوریا که توصیف دقیق و خوبی از وضعیت کرد "کار زیبا و معذبکنندهای" کردن و در حالی که ما منتظر بودیم شماره کارت بگیریم و سهم خودمون رو از کافه پرداخت کنیم، زدن زیرش و گفتن مهمون ما! هرچیم اصرار از ما زیر بار نرفتن و اینچنین شد که یک جماعتی رو شرمنده راهی کردن.

آها اینم بگم که آخر میتینگ لرد موفق شد سیریوس بلک رو به تنهایی گیر بندازه و مقادیری شکنجهش کنه که بزودی میتونین عکسش رو تو گالری مشاهده کنین. کلا بزودی عکسای منتخب میتینگ توی سایت آپلود میشن که به محض قرار گرفتن، اینجا اطلاعرسانی میکنم تا فیض ببرین.
حالا دیگه باید منتظر بمونیم تا دوریا بیاد و قرار مدارای میتینگ مجازی جادوگران رو برای جاماندگان از میتینگ حضوی بذاره.

مرسی از همه کسایی که شرکت کردن و با حضورشون جشن رو به یاد موندنیتر کردن و همچنین مرسی از گزارشها.