هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#7

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
یه چیز مهمی خوستم بگم که یکی از قوانین شطرنج جادویی رو من در پست قبلیم گفتم!
ولی متاسفانه کینگزلی نقصش کرد!!!
حالا عیب نداره!ادامه ی داستان رو بشنوید:
خوب...
مثل همیشه کینگزلی توی کلوپ نشسته بود.کلوپ هم که مثل همیشه خالی بود،( )،ساکت و سوت و کور بود!
کینگزلی که حوصله ش سر رفته بود،به من گفت که بیام توی کلوپ!
من هم که نخواستم دل یه سیاه پوست رو بشکنم،قبول کردم!
بلاخره با هزار جور بدبختی رسیدم به کلوپ!!
-خوش اومدی زاخی جون!!
-مرسی!هیچ حوصله تو رو ندارم ها!!!سریع کارت رو بگو!
-خوب...خواستم با هم یه دست شطرنج بازی کنیم!
-به خاطر دل مهربون خودم قبول می کنم!!!

بازی شروع می شود!
مثل همیشه کینگزلی از اون روش مزخرف و خزش استفاده میکنه!ولی من که اونقدر احمق نیستم که از راهی که اون می خواد برم!!!
-کیش کینگزلی کوچولو!!!! :evil :
درست عین بازی مودی شد!
-مات!!!!!!
کینگزلی:
یکی از سربازای من یه استیوپفای زد و شاه رو بیهوش کرد!
-هی!این خلاف مقرراته!
-آره!ولی این که آواداکداورا نیست!
-خوب من اینو گزارش میدم!!

در وزارت سحر و جادو:

-چی؟خوب این که جرم نیست!!!
-ولی جناب وزیر...
-همون که گفتم!!تازه شما باید به آزکابان برگردید!بر اساس قانون شماره ی 455656458746595646564 از کتاب مقررات شطرنج،شما تا ابد در آزکابان خواهید ماند و وکیلتان،دامبلدور نیز به زندان خواهد رفت!!!


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۸ ۲۲:۱۹:۳۹

[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۵ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#6

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
شكلبوت گوشه ی زندان افتاده بود و با نارحتی خاصی دمر روی زمين دراز كشيده بود. چند دقيقه پيش ديوانه سازها آمده بودند و حالش را به هم ريخته بودند. شكلبوت صدای پايی را شنيد و بلافاصله از حالت درازكشيده به حالت نشسته درآمد. مرد قد كوتاه و ريشوی زندان بان به سراغش آمده بود. كينگزلی به نشانه ی احترام به زندان بان ايستاد و زندان بان با حالت رسمی و خشكی گفت:
- ملاقاتی داری.
من مات و مبهوت مرد ريشو را نگاه كردم. مرد ريشو دستش را برای شخصی تكان داد و سپس گفت:
- آهای تو، بيا.
پس از مدتی كينگزلی شكلبوت آلبوس دامبلدور را ديد كه شق و رق به نزدش می آمد. دامبلدور با صدايی مثل هميشه آرام بخش گفت:
- سلام كينگزلی. فردا جلسه ی دادرسی داری. زندان بان گفت يه دقيقه بيشتر نمی تونم باهات حرف بزنم. پس ساكت باش و گوش بده. جلسه فردا ساعت هشت صبح تو طبقه ی دوم برگزار ميشه...
در همين لحظه صدای زندان بان سخن دامبلدور را قطع كرد:
- مهلت بازديد ملاقاتی تمام شد.

جلسه ی دادرسی:
هوكی كه وزارت سحر و جادو را برعهده داشت با عجله از روی كاغذ پوستی اش می خواند:
- طبق گزارش الستور مودی كارآگاه توانمندمان مطلع شديم كينگزلی شكلبوت در كلوپ شطرنج جادويی مرتكب انجام يك طلسم نابخشودنی شده است. متهم وكيلش رو معرفی كنه.
كينگزلی از جايش بلند شد و من ومن كنان گفت:
- آلبوس دامبلدور.
هوكی كه به ساحره ی پشت سری اش ورقه ای را می داد دوباره گفت:
- نام كامل وكيل رو بگين.
اين بار خود دامبلدور گفت:
- آلبوس پرسيوال برايان والفريك دامبلدور.
هوكی گفت:
- طبق قوانين جديد وزارت سحر و جادو وكيل بايد دفاعياتش از متهم رو به صورت كتبی به وزير بده نه شفاهی. حالا آيا شما، آلبوس پرسيوال برايان والفريك دامبلدور دفاعيات خودش رو به صورت كتبی آماده كرده؟
دامبلدور گفت:
- بله آقای وزير.
هوكی گفت:
بدش به من.

پس از گرفتن مقاله ی دامبلدور با يك بشكن آن را به اندازه ی حاضران پخش كرد و سپس شروع به خواندن كرد.
[spoiler=دفاعيات آلبوس پرسيوال برايان والفريك دامبلدور از كينگزلی شكلبوت]كينگزلی شكلبوت به علت طلسم مهره اش اينجا گرفتار آمده. وی هيچ عمل خلافی در آن روز مرتكب نشده و خود الستور مودی نيز اين مسئله را تكذيب نمی كند.درخواست عفو وی را دارم[/spoiler]

پس از گذشت يك ساعت هوكی بر ميز خود كوبيد و گفت:
- متهم، كينگزلی شكلبوت از تمامی اجرام نسبت داده شده عفو شد.

ادامه دهيد.



Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۳:۰۸ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#5

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
کینگزلی که از بازی خفن مودی مات و مبهوت شده بود،(یه چیزی تو مایه های این: )گفت:
-کارت خوب بود آلستور ولی نمی تونی با من مسابقه بدی که!
-آلبوس جان!تو می تونی بشینی استراحت کنی!!خودم حالشو می گیرم!!!
نبرد آغاز می شود!!!
کینگزلی بازی رو شروع می کنه!سربازش رو دو تا خونه میاره جلو.
مودی هم می خوره پلو(ببخشید!اون هم سربازش رو1 خونه میاره جلو!)
.......
خلاصه،بازی تا دو روز ادامه پیدا می کنه و....
-باختی کینگزلی!این هم از وزیرت!کیش...
-هنوز تموم نشده!!!
و با حماقت تمام،شاهش رو یه خونه جلو تر میاره!!!
-و مات!!!
بازی که تموم شد،یکی از سرباز های کینگزلی آواداکداورا می گه و بقیه ی مهره ها رو می زنه!!!!
خوب...همن طور که می دونید،هر کاری که مهره های شطرنج بکنند،مسئولیتش با بازیکن هستش!!!!
کینگزلی:
-نه!!!!!!!!!!!!!!!!!
مودی هم می ره کار کینگزلی رو گزارش می ده و کینگزلی میفته زندان و مودی به عنوان مربی کلوپ فعالیت می کنه و اوضاع چپ اندر قیچی می شه!!!!!

ادامه دارد.....


[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۲:۴۳ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#4

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
كينگزلی مودی را راهنمايی می كرد تا به ميزی كه خودش با دامبلدور بازی می كرد برود. مودی در حالی كه با چشم اسرار آميزش همه جا را به دقت نگاه می كرد بر روی صندلی ای نزديك دامبلدور و كينگزلی نشست. آلبوس دامبلدور در حالی كه رويش را از سمت صفحه ی شطرنج به مودی كج كرده بود به آرامی گفت:
- سلام الستور.
مودی با چشم اسرار آميزش روي مردی خارجی تمركز كرده بود با حالتی عصبی گفت:
- سلام آلبوس!
دامبلدور دوباره به سمت صفحه ی بازی برگشت و رو به كينگزلی گفت:
- خوب، كينگزلی اميدوارم از بازی با من لذت ببری!
كينگزلی در حالی كه به دامبلدور لبخند می زد با اودست داد.

كينگزلی كه با مهره های سفيد رنگ بازی می كرد زير لب گفت:
-e2_e4
و سپس پياده ی جلوی شاهش دو خانه به جلو حركت كرد...

پس از گشت 45 دقيقه:
مودی آرام به دامبلدور گفت:
- با يه حركت ديگه ماتی آلبوس!
كينگزلی در حالی كه سرش را به نشانه ی تاييد حرف مودی تكان می داد زير لب گفت:
- Qh7_h8 و كيش و مات دامبلدور عزيز

ادامه دارد...


ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۸ ۱۲:۴۵:۳۵


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#3

الستور مودیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۶ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
مودی اروم در کلوب رو وا می کنه میاد تو...
کینگزلی به طرفش میاد و خوشحال دستشو فشار میده!(مثلا دست میدن یعنی!)
مودی: خوب منم گفتم بیام اینجا عضو بشم...ببینم چطوریاس..ولی گفته باشم...من اگر قراره شکست بخورم....از هیچ دوز و کلکی و حقه ای فرو گذار نمی کنم ها!!! نحوه ی سوژه پیچوندن منو دیدید! اگر با این شرایط مشکلی نیست...منم هستم!
کینگزلی با تعجب مودی رو نیگا می کنه....


می دونید با چه کسی طرف هستید؟!
اپتیموس پرایم!
مودی-تریلی!
Leader Prime!


Re: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۷
#2

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
شكلبوت در حالی كه در شهر لندن قدم می زد نوشته ای را ديد كه توجهش را جلب كرد:« به كلوپ شطرنج جادويی خوش آمديد. »
در كلوپ را باز كرد. اتاق پر از افرادی بود كه با هم شطرنج بازی می كردند. برخی نيز ايستاده بودند و بازی‌ ها را نگاه می كردند. برخی نيز حريف می طلبيدند. شكلبوت مرد زرد پوستی را ديد كه سرش را می خواراند تا شايد از وضعيت بحرانی اش در بيايد. شكلبوت از پشت مرد زرد پوست بازی را نگاه كرد. مرد زرد پوست در آستانه ی شكست بود. شكلبوت در حالی كه افراد مختلف موجود در سالن را نگاه می كرد. چهره ی آشنايی را ديد. مردی با چشمان آبی نافذ و ريش بلند و سفيد نقره ای فام. شكلبوت به سمت مرد بلند قامت و ريش سفيد كه "آلبوس دامبلدور" نام داشت رفت. آلبوس دامبلدور كه تازه متوجه حضور كينگزلی شده بود سرش را برايش تكان داد. شكلبوت نيز در جواب او دستش را برای دامبلدور تكان داد.

- سلام پروفسور دامبلدور. خوب هستين؟
دامبلدور در حالی كه بازی دو شطرنج باز خارجی را به دقت نظاره می كرد با صدای آرام بخشش گفت:
- سلام كينگزلی، به لطف پروردگار خوبم.
شكلبوت نيز محو تماشای بازی دو شطرنج باز خارجی شد...

پس از گذشت حدود نيم ساعت دامبلدور به شكلبوت گفت:
- شنيدم تو هاگوارتز شطرنج درس می دی؟
شكلبوت با شادابی خاصی گفت:
- با اجازه ی شما، بله.
دامبلدور ادامه داد:
- خوب، خوب، اونجا يه ميز خاليه. نظرت چيه آقا معلم؟ با يه دست بازی چه طوری؟

ادامه دارد...


ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۷ ۱۲:۳۰:۵۰


كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۷
#1

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
خيلی خوب، اين كلوپ هم شروع به كار كرد. دوستان توجه كنند در اين كلوپ رول ها بايد به صورت ادامه دار باشند. شما بايد مكانی را فرض كنيد كه افراد مختلف در آن به تمرين شطرنج جادويی می پردازند.

موفق باشين!






مهلت دو هفته ای این تاپیک شروع شد !


ویرایش شده توسط مری باود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۶ ۲۰:۰۶:۴۷







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.