هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
ارباب امروز بعد از اون سختی هایی که داشتیم یهو حس رول تکی جدی در ما ظاهر شد. ارباب ممکنه اینو هم نقد کنید لطفا؟


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
ارباب...
خب ببخشید ارباب!

من هر دفعه میام اینجا وجدان نداشته ام دچار عذاب میشه!

از یه طرف میگم ارباب شاید نمیتونه نقد کنه...چرا درخواست نقد میدی؟!بوق بر تو رودولف!

از یه طرف هر دفعه که درخواست نقد میدم،عزا میگیرم که ای وای...الان ارباب این رو نقد کنه،اگه یه رول دیگه نوشتم که نیاز به نقدداشته باشه، خجالت میکشم پشت سر هم بیام درخواست بدم!

ولی خب ارباب..چه کنیم...با عرض معذرت...این همون رولیه که نقد میخواستم بشه...

در ضمن ارباب...من دقیقا کی باید از این سبیل هام خجالت بکشم و دیگه نیام درخواست نقد بدم؟!اصلا تاریخ داره؟!زمان داره؟!یا میشه تا ابد بیاییم و مزاحم شما بشیم؟!

ارباب...یه چیز دیگه...شکلک...خیلی رو اعصابمه...اصلا نمیتونم اکثرشون رو درک کنم!

با عرض معذرت!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
روونایمان!

نقدی آبی بر پست شما!


نقل قول:
-اوه سیوروس...! میدونستم به سوی نور بر میگردی! خوشحالم که می بینمت!

سیوروس تنها شخصیتیه که به راحتی در همه سوژه ها می تونه بره محفل و بیاد خانه ریدل. گاهی سیاه باشه و گاهی سفید! کسی هم از دیدنش چندان تعجب نکنه. اینجا از این شخصیت به خوبی استفاده شده و شما هم این فرصت داده شده رو از دست ندادین و ازش استفاده کردین. البته باید جبهه ای رو که این شخصیت در سایت انتخاب کرده همیشه در نظر گرفت. درست مثل کاری که شما انجام دادین.


نقل قول:
اکسپلیاریموس

اکسپلیارموس! چون دو بار تکرار شده بود گفتم. البته افتخار می کنیم که یارانمون نتونن چنین طلسم های بی مصرفی رو تایپ کنن!
تاکید ایوان( و محفل) روی چنین طلسم ساده ای یکی از نکته هاییه که سیاها می تونن ازش برای طنز نوشتن استفاده کنن.


شکلک های تکراری ای که برای شخصیت هاتون استفاده کردین تاثیر خیلی جالبی روشون گذاشته! یه جور حالت ثابت و خنده دار! حالت گیج و منگ و نسبتا بچگانه ایوان و نیش باز و بی خیالی و سادگی دامبلدور. کارتون خیلی خوب بود.


نقل قول:
اسنیپ دهان باز کرد تا پاسخ پیر محفل را بدهد اما...
-حالا ازت می خوام ایوان رو پرورش بدی! در ضمن، یادم باشه راجع به ماموریت سریمون واست توضیح بدم. دقیقا یه یار کم داشتیم.

دیالوگ های دامبلدور خیلی خوب بودن. اغراق و بزرگنمایی اعتماد مضحکش به اسنیپ! اشاره به "ماموریت سری" هم همین اعتماد بیش از حد رو نشون می داد. خیلی هم به جا بود. فقط امیدوارم نفر بعد این مورد رو بیشتر از حد لزوم جدی نگیره و سوژه برنگرده روی ماموریت سری محفل!


حضور اسنیپ مسلما تاثیر مثبت و خوبی رو سوژه خواهد گذاشت. موقع ادامه دادن سوژه همیشه باید این موضوع رو در نظر بگیریم که کدوم شخصیت می تونه مفید باشه. میتونه جالب باشه. کدوم مسیر می تونه داستان رو خلاقانه تر و جذاب تر کنه. نباید فقط در حد پست خودمون فکر کنیم! شما هم همین کار رو انجام دادین و اسنیپ رو در سوژه جفظ کردین.


نقل قول:
تصمیمش را گرفت. می ماند و جاسوسی می کرد! دهان باز کرد تا صحبت کند که ایوان چند قدم جلو رفت:
-پروفسور مگه با نیروی عشق و اکسپلیاریموس نمیشه رفت پیش مرگخوارا؟ این میگه نمیشه!
انگشتان استخوانی ایوان، او را نشان می دادند.

پایان پستتون خوب بود. دردسر کوچیکی که برای اسنیپ درست کردین و توضیحی که احتمالا باید بده نکته جذابیه. گرچه احتمالا باز اعتماد دامبلدور به دادش خواهد رسید!

خوب بود.

_______________________
بررسی پست شماره 246 نیروگاه اتمی، آرسینوس جیگر:


قسمت اول پستتون و مقاومت رودولف برای تسلیم قمه هاش به همون خنده داریه که خواننده انتظار داره! یعنی طنزش می تونست بیشتر هم باشه. می تونستین فراتر از انتظار خواننده ظاهر بشین و غافلگیرش کنین. عکس العمل رودولف می تونست اغراق آمیز تر باشه. این تاکید بیشتر و پررنگ تر بودن حرکات رودولف می تونست بیشتر خواننده رو جذب کنه و نگه داره!


با انتقال سوژه ها به محفل جز در مواردی که لازمه زیاد موافق نیستم. محفل و خانه ریدل فاصله زیادی با هم دارن. این جور انتقالا ممکنه سوژه رو دو تکه کنه...و این زیاد برای سوژه خوب نیست.
کار خوبی که شما انجام دادین این بود که موضوع مهم یا جدید رو در محفل مطرح نکردین. یعنی نفر بعدی مجبور نیست اون قسمت رو هم ادامه بده. بخش محفل صرفا یه گفتگوی ساده و دوستانه اس.


نقل قول:
نیرو های محفل ققنوس سر میز محقر و پوسیده ی شام نشسته بودند و مثل همیشه سوپ پیاز را بدون هیچ گونه اشتهایی میخوردند، اما ایندفعه شادی فوق العاده عجیبی در میان آن ها وجود داشت.

اشاره به میز محقر و پوسیده و سوپ پیاز خیلی خوب بود. حتی می تونستین قضیه رو بزرگتر جلوه بدین! مثلا سر همون میز محقر هم برای همه جا نباشه و سرش دعوا کنن...یا همون سوپ پیاز بی مزه هم به همشون نرسه. سوژه ها رو خوب می گیرین...ازشون بطور کامل استفاده کنین.

نقل قول:
جیمز سیریوس که با جادو بینی خود را غیب و ریشش را بلند کرده بود فریاد زد:
- آخه پروفسور قیافه ی ولدک با ریش..... خودتون تصور کنید! خیلی باحال میشه.

حرکت جیمز بامزه بود..قابل قبول هم بود...ولی کلمه "ولدک" به هیچ عنوان نبود! از این کلمه گاهی در چت باکس و گاهی در پست های خاصی استفاده می شه ولی اجازه ندین بصورت عادی وارد پست هاتون بشه. مخصوصا شما به عنوان یه مرگخوار نباید این کار رو انجام بدین. من به حد و مرز شخصیت ها اعتقاد دارم. این حدود باید رعایت بشن. وگرنه فرقی بین شخصیت ولدمورت و پیتر پتی گرو باقی نمی مونه و اینا تبدیل به دو اسم بی معنی می شن. استثناهایی وجود داره که می تونه این مرز ها رو زیر پا بذاره...ولی اینجا یکی از اون موقعیت های استثنایی نبود.


نقل قول:
پس از مقدار زیادی خنده از سوی ملت محفل ناگهان میز غذاخوری با صدایی مثل گرومپ خرد شد و همان غذای بخور و نمیر ملت محفل هم به خاک و خون کشیده شد و جیمز روی زمین پخش شد.

منفجر شدن میز محفلیا خوب بود. ولی دلیلش مشخص نشد. من به عنوان خواننده بر گشتم و دنبال دلیل گشتم! بهتر بود کمی بیشتر دربارش توضیح می دادین. مثلا جیمز سعی می کرد رنگ چشماشو عوض کنه که بیشتر شبیه لرد بشه و اشتباها میز رو منفجر می کرد!


فرار رودولف به اتاق تسترال ها خوب بود. یه سوژه فرعی که مسیر داستان رو عوض نمی کنه...زیاد خواننده رو درگیر نمی کنه و معمای غیر قابل حلی براش مطرح نمی کنه.

پست شما در راستای سوژه، خوب و سرگرم کننده بود. شکلک هاتون خوب و مناسبن و به انتقال احساسات شخصیت هاتون به خواننده کمک می کنن.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۱۳ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام و درود خدمت ارباب!

ارباب اگه حالتان خوب شده، میشه این پست رو هم نقد کنید؟

نیروگاه اتمی سیاهان(بمب جادویی) ، پست 246



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۳ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۲ یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷
از این شهر میرم..:)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 336
آفلاین
سلامی آبی خدمت ارباب!
چه روزای سختین! جبران روز های نبود و این قضایا...
و همچنان امتحانای تسترال مشنگی!
اگه میشهاین بنده خدا رو نقد می کنید؟



هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!
Only Raven



I only wanted to have fun
learning to fly, learning to run :)


تصویر کوچک شده

{ بعد از هزاران سال.. حالا جاش روی سر صاحب اصلیش امنه.. }


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
مورگانا

واقعا؟ ما از خوندن و نوشتن پست تکی بیشتر لذت بردیم همیشه. موقع نوشتن که اختیار کامل داری. سوژه رو بد پیش بردم و این حرفا نداره. موقع خوندن هم لازم نیست شصت تا پست بخونی تا ماجرا رو بگیری. پستای ادامه دار مثل سریال می مونن. پست تکی همچون فیلم!

بررسی پست شماره 283 خاطرات مرگخواران، مورگانا لی فای:


توصیف های اول پستتون ساده و قشنگ بودن. و عکسی که بهشون اضافه کردین! قبل از دیدن این قسمت اگه کسی از من می پرسید "به نظر شما می تونیم به فضا سازیمون عکس هم اضافه کنیم یا نه؟" احتمالا می گفتم بهتره این کارو نکنین. ولی شما این کار رو انجام دادین و به نظر من تاثیر خوبی هم گذاشته. مخصوصا با توجه به اینکه عکس کوچیکی گذاشتین و تصویر کل پستتون رو تحت تاثیر قرار نداده.


نقل قول:
گویی میترسید اگر صدایی ایجاد کند به گل در حال احتضار توهین کرده است!

به کلمات و زمان ها و فعل ها در پست جدی خیلی بیشتر باید دقت کنین. چون این پست ها حال و هوای خاصی ایجاد می کنن...یه جور فضای جادویی که نباید از بین بره. اشتباهات کوچیک هم می تونن این جو رو خراب کنن. اینجا جمله خیلی قشنگه...ولی "توهین کرده باشد" درسته...نه " توهین کرده است".
یا مثلا اینجا:
نقل قول:
هرگز نفهمید چه شد یا چند ساعت گذشت! اما وقتی ساقه گل در درون دست هایش به طرز خطرناکی داغ شد, بی اختیار چشم هایش را باز کرد و خود را عقب کشید. ساقه شکسته نه تنها اکنون سالم بود؛ بلکه کنارش یک غنچه کوچک هم بود.

دو تا جمله آخر خیلی شبیه همن. همین باعث می شه موقع خوندن تاثیر جالبی نذارن. می شه با کمی تغییر از این شباهت نجاتشون داد:
ساقه شکسته نه تنها اکنون سالم به نظر می رسید، بلکه غنچه کوچکی هم کنارش روییده بود.


شما از زمان حال شروع کردین. بعد خواننده رو با خودتون به گذشته بردین و همونجا رهاش گردین. گیج کننده نبود، ولی بهتر نبود آخر پست دوباره برمی گشتیم به زمان حال؟ حتی اگه شده با یک جمله.

سوژه لطیف و زیبایی بود. شما هم به زیبایی نوشتین. جمله هاتون رسا و تاثیر گذار هستن. همینطور زاویه نگاهتون. دلیلی نداشت که در اون شرایط تیغ گل فرو بره تو دست مورگانا. ولی همین هم پیام زیبایی به خواننده می داد.
سوژه شما جا داشت که کمی طولانی تر نوشته بشه. ولی به همین حالت هم به اندازه کافی زیبا بود.

_________________________

بررسی پست شماره 111 سرزمین سیاهی، آرسینوس جیگر:


در نیمه اول پست شما هیچ اتفاقی نیفتاده. رودولف و سیوروس کمی با هم و کمی با مرلین کلنجار رفتن و برگشتن سر جای اولشون. این کارتون خیلی خوبه به شرط این که طی این رفتن و برگشتن به سر جای اول تونسته باشین خواننده رو سرگرم کنین. شما با استفاده از چند نکته ساده این کار رو انجام دادین.


نقل قول:
رودولف که تلاش میکرد خنده اش را پنهان کند گفت:
- ترجیح میدم در طول اجرای نقشه اژدر پلنگ یا قمه کش باهوش صدام کنی.

یکی از مهمترین نکات رول نویسی اینه که شخصیت های سایت رو بشناسیم. از اخلاق و رفتارشون استفاده کنیم. مخصوصا شخصیت هایی که بر جسته تر از بقیه هستن. اخلاق و رفتار خاصی دارن. تک تک شخصیت ها رو نمی شه شناخت. شما هم وظیفه ندارین برین تحقیق کنین. ولی بعضیا خودشونو نشون می دن. رودولف یکی از همین شخصیت هاست. به نظر من شخصیتش رو خوب جاانداخته و شما هم به خوبی ازش استفاده کردین.
اینکه رودولف نقشه رو فراموش کرد شما و البته خواننده رو بر می گردونه به نقطه شروع. این بازگشت رو به خوبی انجام دادین. دیالوگ و شکلک خیلی خوب بودن.


نقل قول:
لرد دوباره نعره زد:
- خودتون رو به درد کشیدن نزنید! هزار تا کروشیو خوردید! دامبل هم باشه پوستش مقاوم میشه، بلند شید خودتون رو جمع کنید!

کسی در مقابل کروشیو مقاوم نمی شه! طلسم های ممنوعه رو جدی بگیرین. نه لرد و نه مرگخواری دیگه موقع عصبانیت نباید از کروشیو استفاده کنن. کروشیو برای شکنجه کردنه...و موقعیتی که شخصی بخواد طرف مقابلش واقعا شکنجه بشه سخت بوجود میاد.


نقل قول:
ما میریم استراحت و انتظار داریم وقتی برگشتیم سیوروس، رودولف، مرلین و مورگانا اینجا باشند، برایمان هم مهم نیست چه نقشه ای دارید! فقط آنها باید اینجا باشند.

اینکه لرد به مرگخواران ماموریت داد و خودش رو کنار کشید حرکت خوبی بود. وقتی لرد نباشه مرگخواران راحت تر حرف می زنن. تصمیم می گیرن و خرابکاری می کنن.


پایان پستتون خیلی خوب بود. اگه نقشه رودولف رو می گفتین، به این خوبی از آب در نمیومد. کار درستی انجام دادین. هم طنز جالبی به پستتون اضافه شده و هم پیدا کردن نقشه و راه حل رو به عهده نفر بعد گذاشتین.
خیلی ساده و راحت نوشتین. سعی نکردین کار خاص یا خارق العاده ای انجام بدین و همین سادگی نوشته شما رو دلنشین تر کرده!


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام بر ارباب!

ارباب میشه این رو هم نقد کنید لطفا؟

سرزمین سیاهی، پست شماره ی 111



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
ارباب چرا پست های تکی یه خورده ترسناک به نظر می رسن؟


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 281 خاطرات مرگخواران، روونا راونکلاو:


نقل قول:
اصن یه مسئله ای، شما پست تکی هم نقد می کنید؟

البته که نقد می کنیم. پست های تکی پست های مهمی هستن و قواعد نوشتنشون با پست های عادی فرق می کنه.


پست شما کمی طولانیه...ولی آیا این اهمیتی داره؟....نداره! چون پست شما تکیه و شما مجبورین به تنهایی سوژه رو مطرح کنین و سرو تهشو هم بیارین. سوژه رو باید روشن و واضح توضیح بدین...ولی مجبور نیستین حتما به نتیجه ای برسین. مثلا ممکنه یه قسمت از زندگی یه شخصیت رو توضیح بدین. بدون اینکه اتفاق خارق العاده ای توش بیفته. و تا جایی که لازمه می تونین کشش بدین!


شروع پستتون مهمه...مهمتر ازشروع پست های عادی. برای این که اونجا ممکنه سوژه خواننده رو جذب کرده باشه و به هر حال قصد پست زدن داشته باشه...ولی اینجا فقط شمایین که قراره جذبش کنین.

نقل قول:
مرد، وحشت زده التماس کرد:
-خواهش می کنم...من...نمیدونم...

این شروع خوبیه! خواننده رو کنجکاو می کنه.


نقل قول:
صدای محکم و سرد روونا در خانه پیچید:

شاید بهتر بود این کنجکاوی کمی ادامه پیدا می کرد. مثلا برای مدت کوتاهی هویت روونا و فلور مخفی می موند. مثلا به جای روونا از "ساحره آبی پوش" استفاده می کردین که خواننده کنجکاو تر می شد که اینا کی هستن و دارن چیکار می کنن. قبل از ورود بچه می شد کمی بیشتر توضیح داد. درباره مردی که داشت شکنجه می شد. هویتش مهم نبود.درباره فضای اطراف هم می تونستین بنویسین و یه جورایی حواس خواننده رو پرت کنین.


نقل قول:
روونا پوزخند زد:
-تا اونجایی که یادمه 12 ساله از بیل جدا شدی؛ گرده افشانی کردی فلور؟

قشنگ بود! شوخی ساده، ولی به جا و بامزه بود.


لهجه خاص فلور قشنگه. فقط دقت کنین خوندن و فهمیدنش برای خواننده سخت نشه. کلمات رو زیاد تغییر ندین.


نقل قول:
دومینیک دامن روونا را کشید.در پی این حرکت، بانوی آبی نقش بر زمین شد.

خب...دختر سه ساله نمی تونه یه بانوی آبی رو نقش زمین کنه اصولا!


احساسات شخصیت ها و اینکه چرا مقاومتشون در مقابل اون بچه می شکست کاملا قابل درکه. این قسمت رو خوب توضیح دادین.

نیمه دوم پست مبهم بود. باید باز تر می شد. واضح تر می شد. این کار رو می تونستین با توضیح درباره افکار شخصیت هاتون انجام بدین. دیالوگ ها به تنهایی نتونستن این کار رو انجام بدن. دختر بچه بیشتر متعلق به روونا به نظر می رسید و این حالت در مورد هر سه وجود داشت. هم روونا و هم بچه و هم فلور! بیشتر اینطور به نظر می رسید که بچه مال رووناس و فلور می خواد از مادرش جداش کنه. من متوجه نشدم چرا بچه همش به روونا "مامان" می گفت.

سوژه قشنگ بود...خیلی خوب هم شروعش کردین. وسط شکنجه و اون صحنه خشن ورود یه دختر بچه زیبا و معصوم جالب بود. بخش احساسی پستتون خوب بود. یه حالت مرگخوارانه دخترانه داشت. نگاهش قشنگ بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۳ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۳ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۲ یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷
از این شهر میرم..:)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 336
آفلاین
سلام ارباب!(با صدای اون سگه تو کارتون آپ)

اینقدر پست نزده بودم که دیگه اصول رول نویسی داشت یادم می رفت! به طرز جالبی فراموش کردم چطور لینک می ذارن!

ویرایش:پیداش کردم!این رو نقد می کنید؟اصن یه مسئله ای، شما پست تکی هم نقد می کنید؟



هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!
Only Raven



I only wanted to have fun
learning to fly, learning to run :)


تصویر کوچک شده

{ بعد از هزاران سال.. حالا جاش روی سر صاحب اصلیش امنه.. }







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.