هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ چهارشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
( پست پایانی)


-ارباب بیعت!
-زنده باد ارباب لودو...مرده باد کچل!
-ارباب لودوبه افتخار شما یک داروخانه جادویی در هاگزمید باز کنم؟
-ارباب لودو ما بریم هاگوارتز تدریس کنیم؟
-ارباب لودو جمله مو بگم؟

لودو مغرورانه لبخند می زد و سرش را به نشانه تایید برای یاران جدیدش تکان می داد. لودو خوشحال بود...مرگخواران خوشحال بودند....همه خوشحال بودند.


چند روز بعد:

-تو؟ هنوز زنده ای؟ چطور جرات کردی وارد قصر ماشوی؟

لرد سیاه بدون توجه به لودو جلوی پنجره رفت.
-کسی این دور و برا نیست...هیچ می دونی تو این چند روز چیکار کردی؟

برگشت و به لودو خیره شد. لنز سرخ رنگی که هیچ تاثیری در ترسناک شدن چهره اش نداشت توی ذوق می زد. و موهایی که سعی کرده بود زیر کلاه پنهان کند. لودو در حالی که نهایت سعی اش را کرده بود که شبیه او شود، روی تخت سلطنتش نشسته بود!
-بله...کارایی رو کردم که تو جراتش رو نداشتی. همه راضی و خوشحالن و من الان یه ارتش قوی دارم!

لرد سیاه پوزخندی زد.
-به هکتور مجوز باز کردن داروخانه جادویی دادی...شروع به فروش معجوناش کرده. سه تا بچه مردن و هفت نفر مسموم شدن...از یک ساعت پیش تا الان! مرگشون مار و ناراحت نمی کنه ولی توجه همه رو به ارتش سیاه جلب کرده. رودولف و روفوس رو فرستادی برای تدریس در هاگواتز...شش ماه از شروع سال تحصیلی گذشته و یچه ها هنوز راست و چپشونو تشخیص ندادن...چون هر دوی اینا ادعا می کنن راست سمتیه که خودشون ایستادن! پیشرفت فوق العاده ای در آموزش جادوییه...نه؟...ورونیکا رو بازرس وزارتخونه در هاگوارتز کردی...در اولین شیفت بازرسیش جنگل ممنوعه رو از بیخ قطع کرده! و واقعا لودو؟...بانز رو مسئول بخش تشخیص هویت کردی؟

لودو اخم کرد...لرد سیاه سرش را تکان داد.
-تصمیم گرفتی دیگه از مشنگ ها پنهان نشیم و برای معرفی جادوگرا به مشنگ ها وینسنت و فلیت ویک رو انتخاب کردی...واقعا انتخاب های فوق العاده ای بودن. قبلا جادوگرا را آتیش می زدن. الان قبل از آتیش زدن توشونم زنده زنده خالی می کنن! راستی...ارتشت کجاست الان؟ نباید چند نفرشون اینجا باشن؟ یادم میاد اینجا همیشه شلوغ بود.

لودو جوابی نداد...لرد سیاه چوب دستیش را به طرف لودو گرفت. لودو مسلح نبود و برای یک لحظه فکر کرد کارش تمام شده است. ولی لرد به صندلی مخصوص خودش اشاره کرد.
-واقعا چطور فکر کردی می تونی جای ما رو بگیری؟

-می بینی که تونستم!
-از جای ما بلند شو لودو...مراتب پشیمانی خودت را اعلام کن...شاید بخششی در کار باشه.
-نمی تونم!
-غرور بیجا کار دستت می ده. تو قبلا مرگخوار وفاداری بودی. از این کودتا چشم پوشی نمی کنیم ولی در مجازاتت اون دوران رو هم در نظر می گیریم...زود باش.
-گفتم نمی تونم!
-باشه...خودت خواستی اینطور تموم بشه.

چوب دستی ای که درست به طرف پیشانی لودو نشانه رفته بود مقاومتش را در هم شکست.
-نه...صبر کنین...ارباب...منظورم این بود که من نمی تونم از اینجا بلند بشم. من پنج روز پیش از ماموریت برگشتم. خیلی خسته بودم...کسی اینجا نبود. من وسوسه شدم و برای رفع خستگی اینجا نشستم. و دیگه نتونستم بلند بشم.

لرد کمی گیج شده بود...زیاد پیش نمی آمد که لرد سیاه گیج شود!
-چرا؟

لودو با شرمندگی به شکم و نیمه پایینی بسیار پهن و عریضش اشاره کرد.
-ارباب ما کی باشیم کودتا کنیم...ما فقط خسته بودیم. بعدم رومون نشد بگیم این تو گیر کردیم. اینا هم جوگیر شدن. ارباب این صندلی شما اصلا اندازه ما نیست. ما رو چه به لرد شدن!

لودو انگیزه کودتا نداشت... لرد سیاه خوشحال شد. و برای همین کمترین مجازات را برای لودو در نظر گرفت!
-آواداکداورا! یکی بیاد جسد اینو از روی تخت اربابیت ما جمع کنه!


پایان!




پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
پس از شنیدن این جمله از آن جایی که هکتور معجون ساز بسیار جو گیری بود ویبره زنان درست مقابل لودو پرید.
- مای نیو لرد!
- هکتور! :sharti:
- مای نیو لرد!
- هکتور! :sharti:

هکتور ویبره زنان و "مای نیو لرد" گویان معجونی از جیبش در اورد و رو به لودو گفت:
- معجون بیعت آوردم مای نیو لرد!
- اممم... هکتور به نظرم یک نفر داره منو صدا میکنه! :worry:
- نه، نه! مای نیو لرد هر روز براتون استخر معجون آماده میکنم. هر شب یه شیشه معجون جدید براتون میارم!

قبل از آنکه هکتور لرد جدید را نرسیده منهدم کند وینکی جلو پرید و اعلام بیعت کرد:
- لرد لودو! وینکی جن خانگی بد خوب بود! وینکی با شما بیعت کرد! وینکی مسلسل کش شما شد!
- به نام نامی لرد لودو تو رو به عنوان مسلسل کش خودم انتخاب میکنم وینکی!

وینکی که بسیار جو گیر شده بود دستش را روی تیربار مسلسل گذاشت و رگباری در و دیوار خانه ریدل را سوراخ سوراخ کرد.
- اگه تمومش نکنی اره ات میکنم. عااااااااااااا

وینکی ساکت شد و مسلسل وینکی غش کرد! ولی این سکوت و آرامش تنها چند ثانیه دوام داشت و پس از آن سیل جماعت مرگخوار بود که به سمت لودو هجوم بردند تا بیعت خود را با او اعلام کنند!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴

سیوروس اسنیپ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۲۸ پنجشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 499
آفلاین
عاقبت اسنیپ که در حالت نرمال هم سیستمش روی "در شرف انفجار" تنظیم شده بود با مشاهده این همه هرج و مرج به یکباره از کوره در رفت.
- بوقیا!مادرسیریوسا!بی سوادا!غلط املایی دارا!اینهمه پست زدین زورتون اومد یه خلاصه بذارید تا من مجبور باشم تمام این پستارو تک به تک بخونم؟

ملت مرگخوار که در حال چانه زنی بر سر سوالات و تقلب از روی دست یکدیگر برای پاسخگویی به سوالات بودند با شنیدن این فریاد کلیه فعالیت هایشان را متوقف ساختند تا با فرمت به اسنیپ خشمگین خیره شوند.زاغی که روی شانه چپ اسنیپ نشسته و از بقیه به مرکز صدا نزدیکتر بود درحالیکه از وحشت خشک شده بود بی پر و بال تر از همیشه روی زمین سقوط کرد.با این همه کسی برای پاسخگویی به اسنیپ داوطلب نشد.هرچه بود اسنیپ منودار اعظم بود و به هیچ وجه جر و بحث کردن در آن شرایط با او منطقی به نظر نمی رسید.
با این همه پاسخ ندادن مرگخواران اسنیپ را بیش از پیش خشمگین ساخت.
- 50 امتیاز از تک تکتون کم میشه و مجموعش به اسلیترین اضافه میشه تا یاد بگیرین وقتی ازتون سوال پرسیدم مثل تسترالای تازه دنیا اومده زل نزدید به من!

- ام...سیو؟توجه کردی این وسط از اسلیترین هم نمره کم کردی؟

- الان خواستی بگی من حواسم پرته و از گروه خودم امتیاز کم میکنم؟50امتیاز مرگخوارای اسلیترینی از گریفندور کم شده!10 امتیاز دیگه هم از گریفندور کم میشه!

آرسینوس خواست لب به اعتراض بگشاید اما مشاهده اسنیپ در آن وضعیت باعث شد برای بار اول منصرف شود!قطعا اعتراض کردن در آن وضعیت باعث برانگیختن هرچه بیشتر خشم اسنیپ میشد.

اسنیپ نفس عمیقی کشید و نگاهی به پست های قبل انداخت.
- گذشته از اینکه خلاصه نذاشتین و منو با این همه گرفتاری به زحمت انداختین باید بگم فکر نکنید غلط های تایپی بعضیاتونو ندیدم.به عنوان مجازات برمیگردین پیداشون میکنید و 200 بار از روشون مینویسید!

بلافاصله صدای همهمه خفیفی در اعتراض به این سخن بلند شد که با یک نگاه اسنیپ فرو نشست.
- بله و بعد از همه اینا میرسیم به بحث انتخاب لرد!خب به امید مرلین همگی سواد خوندن این پستو داشتین؟

ملت مرگخوار:

- و در این پست هم در حال بیعت بودین درسته؟

ملت مرگخوار:

اسنیپ با یک حرکت چوبدستی تمامی برگه ها را از دست همکارانش بیرون کشید.
- پس به عنوان زوپس نشین اعظم دیگه دلیلی برای این همه هرج و مرج نمیبینم.زود قلش بدین اینطرف تا باهاش بیعتمونو تکمیل کنیم بریم سر کار و زندگیمون!



پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۸:۱۶ یکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۷ جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۲۰:۲۵ شنبه ۹ تیر ۱۳۹۷
از زیر چتر حمایتی رودولف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 92
آفلاین
_خیلی خب بیاید فرم هاتون رو بگیرید و پر کنید زود باشید دیگه...
همه داشتن فرم هاون رو پر میکردن که فلیت ویک با صدای بلندی گفت
منظور شما از ایکن قد چیه ؟
_ خب یه سواله دیگه مثل بقیه سوالا
_اره جون خودت همتون می دونستین که من از همه بهترم و لرد میشم اینو گذاشتید که منو حذف کنید
_نه به عامو تو چرا اینقد حساسی بعدم خوبه که من شنیدم خون به مغز کسایی بهتر میرسه که کو...
ارسینوس با دو دست جلوی دهنش رو گرفت اما فلیت ویک از این حرکت غافل نموند
_کو ...چی ؟هااااااا کو... چی؟
_کو... چی؟ کو ....هیچی
_کوتوله خودتی من قدم نرمالههه
_بله
بسه دیگه ارسینوس وقت تموم ورقتو بده این صدای سوروس بود که ورقه ارسینوس رو میکشید
_اه...این مخ منو بکار گرفت نتونستم بنوی...
_میدی یا 20 امتیاز دیگه از گریفیندر کم شه؟
_بفرمایید اصلا قیافه من به لردی نمیاد
_مرسی ارسینوس و تا یادم نرفته 2 تا 20 امتیاز از گریفیندر کم شد جمعا 40 امتیاز
_من که دادم
_اما اولش مقاومت کردی که
_خب 20 امتیاز دیگش چی
_چون که بعد از کم شدن امتیاز هم داری با من جر بحث میکنی
-خیلی خب گه کسی نیست من رای میگیرم تا ببینیم چی میشه
ناگهان صدایی از اون وسطا گفت
چرا تو رای بگیری
_پس کی بگیره
_سوروس اگه امتیازکم نمی کنی من داو طلبم
_10 امتیاز دیگه چون منو به اسم کوچیک صدا میکنی
_ :vay:
_حالا مشکلت چی بود؟
_هیچی حل شد قربون دستتون
_مرگ خوار های عزیز توجه کنن میخام برای اینکه کی سولارو طرح میکنه قرعه کشی کنیم و اون کسی نیست جز
.........وین کی .......
_وین کی میدونست اون بود وینکی بهترین بود
همه مرگ وار ها هاج و واج شده بودند
_وینکی با شما صحبت کرد وینکی نیاز به تنهایی داشت تا سوالارو طرح کرد ساکت شید


چه جالب




پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۲۰:۳۹ شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
- اره من از همه خفن تره، پس من طرح میکنم! عاااااااااااااااا!

- خیلی از این تیکه "عااااااااااا" گفتنت خوشم میاد ورونیکا، میتونی طولانی ترش کنی؟
- رودولف! تا نزدم با اره تیکه تیکت کنم، ساعت نه شب بذارمت دم در ساکت شو!
- رودولف حتی وقتی تیکه تیکه شده و ساعت نه شب گذاشته شده دم هم هم زندس، راستی ورو، گفته بودم چقدر به ساحره های اره کش علاقه خاص دارم؟

- اهم! اهم! ورونیکا، رودولف... بعدا هم میتونید دعوا کنید، ما الان اینجاییم که طراح سوالات رو انتخاب کنیم.
- خب... دیگه چه گزینه هایی هست؟

- من!
- داشتم میگفتم، دیگه کی هست؟ اسم و نام خانوادگی و سطح سوالات رو هم بگه!
- من! نام و نام خانوادگی هم بانز هست، سطح سوالات رو هم با توجه به سطح امتحانات سمج و امتحانات نهایی دورمشترانگه.
- یعنی واقعا کسی نیست؟

بانز سرخورده شد، بانز رفت تا خود را از سقف خانه ریدل به پایین پرت کند، اما وی میخواست قبل از اینکه جسدی نامرئی از خود به جا بگذارد وصیت کند و آخرین خواسته های زندگیش را نیز بر کاغذ بیاورد، پس یک عدد قلم پر پوسیده و یک عدد کاغذ پوستی از جیب خود بیرون آورد و همین که شروع کرد به نوشتن سیوروس که تا آن لحظه وی را ندیده بود بالاخره او را دید.
- اوه... بانز... متاسفم... حواسم نبود بهت اصلا! متاسفانه شرایط تو برای اینکار اصلا مناسب نیست... یکی از شرایط طراح سوال اینه که نام و نام خانوادگی داشته باشه که متاسفانه تو اصلا مشخص نیست کدومشو داری و کدومشو نداری!

امید اندک بانز نیز به نابودی کشیده شد و وی با سرخوردگی شروع به نوشتن وصیت نامه اش کرد.

- اهم... گزینه دیگه ای نیست؟
- من هستم خب! سر کلاسای هاگ که نذاشتی استاد بشم، اینجا لااقل بذار سوال طرح کنم، سعی میکنم به مقدار کمی به ساحره های عزیز ابراز علاقه خاص کنم!
- واست یه فکری میکنم رودولف، دیگه کی؟
- کی بهتر از وزیر مملکت و استاد نمونه هاگوارتز؟ به جان ریگولوس میگم!

ریگولوس به سرعت برای تلافی کردن گفته های آرسینوس، گفت:
- کی بهتر از دست کج خانه ریدل و کسی که تونسته دفترچه خاطرات آرسینوس رو کش بره و از خصوصی ترین خاطراتش با خبر بشه؟

به دنبال ریگولوس بقیه نیز شروع به صحبت کردند...

- کی بهتر از یه نفر با قد نرمال؟
- کی بهتر از جن خانگی بد مسلسل دار؟
- کی بهتر از وراج خانه ریدل؟

- ساکــــــــــــــــــــــــت! به نوبت و آروم آروم بیاید فرم پر کنید تا با قرعه کشی یکی رو انتخاب کنیم!



پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴

آملیا سوزان بونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۶ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۹ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۸
از زیر گنبد رنگی عه آسمون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 151
آفلاین
-این معجون لرد چاق باد، تقدیم به شما ارباب لودو!
-ام...ممنون هکتور! :افکت صدایی خالی کردن معجون هکتور در باغچه:
-ارباب شما هم میگید که قد من کوتاهه؟
-البته فلیت! تو قد کوتاه و به احتمال زیاد ناقصی! این خیلی هم بده که یعنی خوبه!
-ارباب به نظرتون میزان دودی بودن دودم خوبه؟
-عالیه سوروس!
-وینکی جن خانگی خو...
-بد بود!
-آرررررره!
-اما مگه قرار نبود امتحان بدید؟

همه با شنیدن این صدا با چرخش سرشان به صورت 360 به دنبال منبع صدا گشتند. و البته منبع صدا کسی نبود جز...

-بله کاربر مهمان هستم! و میگم مگه قرار نبود برای انتخاب ارباب جدید امتحان برگزار بشه؟

مرگخواران نگاهی به چند پست قبلی انداختند و به یاد اوردند که قرار بود برای انتخاب لرد اینده کوایزی برگزار کرده و رتبه هایشان بیاید، انتخاب رشته کنند بروند دانشگاه چلغوزاباد شبانه پول بدهد بخوانند و بعد بیایند متروی لندن دکتری بگیرند و بروند خاستگاری و بگویند اقا داماد دکتر است و پراید پاک جارو سوار می شود و مهریه رو بگذارند نیم کیلو پسته و بعد هم اسم بچه سوم رو سوروس بگذارند برای اینکه سوروس ترسو ترین مرد زندگیشان بوده! بعد از اینکه هری دستی به زخمش کشید و رولینگ گفت که هفده سال است زخمش درد نگرفته، همه با لرزش ناگهانی به زمان حال برگشتند!

-اره راست میگه!
-قرار بود یک امتحان برگزار کنیم!

آگستوس نگاهی به دستش که درون دست لودو بود کرد و سپس با فریاد گفت:
-برو عقب آمو!

و ساطورش را بیرون کشیده به سمت لودو حمله برد. ملت مرگخوار که اهمیتی به کشته شدن لودو نمی دادند حلقه ای تشکیل دادند.

-خب...بیاید امتحان بدیم!
-همین طوری؟
-اره دیگه. همین طوری. هرکسی اره اش تیز تر بود لرده! عاااااااااا!
-وینکی مخالف اره بود!
-اصلا هرکی منوش قوی تر بود اربابه!
-سوروس فکر نمی کنم که این روش مناسبی...
-بیست امتیاز از گریفیندور کم میشه. چیزی میگفتی ارسینوس؟
-

آملیا از سر ناامیدی نگاهی به بالای سرش کرد و پیام لاکرتیا را در چت باکس دید.

نقل قول:
لاکریتا بلک: به نظر من اسم سایت رو باید بذاریم تیزهوشان.


بله همین پیامو. لامپی بالای سر دخترک درخشید. البته از نوع کم مصرفشان! با خوشحالی دست مشت شده اش را بر کف آن یکی دستش کوبید و فریاد زد:
-بیایید امتحان ورودی بدیم!
-هان؟
-امتحان ورودی بدیم! مثل این مدارس تیزهوشان مشنگی! چندسری امتحان و مسابقه می ذاریم و هرکسی که برد به عنوان لرد انتخاب میشه! مثلا می تونیم مرحله اول را تستی بذاریم برای هوش فرد. بالاخره لرد باید باهوش باشه!
-فکر هوشمندانیه...فقط یک مشکل داره...

همه به سمت دراکو برگشتند. پسرک رنگ پریده من و منی کرد و گفت:
-کی سوالا رو طرح کنه؟


ویرایش شده توسط آملیا سوزان بونز در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۱ ۱۷:۲۷:۱۲

من وراج نیستم!
من فقط با وسواس شرح میدم!

اسبم خودتونید!
اسیر شدیم به مرلین!



پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴

فیلیوس فلیت ویکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۸
از پیش اربابم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
-تو میخوای لرد بشی؟!
-من همیشه دنبال فرصتی بودم تا کچل رو واژگون کنم و خودمو لرد کنم.

ملت مرگخوار با تعجب به لودو و دست راست و دست راستش نگاه کردند! در این مدت که آن ها مشغول پیدا کردن لرد بودند لودو از ناکجا آباد پیدا شده بود و  خودش خودش را لرد کرده بود! وینسنت با ناراحتی به او نگاه کرد.
-ولی کسی باید لرد بشه که زیبایی داشته باشه.
-زیبایی خوبه، پس بده! ولی زشتی و چاقی بده، پس خوبه. ما باید بد باشیم... بدی خوبه!

آرسینوس ابتدا کراوات قرمزش را با کراوات سیاهش عوض کرده سپس به سمت لودو رفت.
-من بیعتم رو با شما اعلام میکنم. باشد که کچل نابود شود.

ملت مرگخوار با دیدن بیعت کردن وزیر مملکت به خود آمده و به سمت لودو هجوم بردند. هیاهویی شده بود و صدا به صدا نمیرسید. فقط گاهی کلمات نامفهومی مثل "منو، مسلسل، آرایش، تار صوتی، دیلاق، معجون و..." شنیده میشد. تا این که ملت مثل بچه هایی که به ابتدایی میروند صف ایستادند تا راحت تر بیعت کنند!

-از اولشم از اون دیلاقه خوشم نمیومد. من با شما بیعت میکنم!
-سرورم... خوش ظهور کردین.
-آخ جون بیعت! منم بیعت میکنم.

ملت همچنان در حال بیعت کردن با لرد جدید بودند و در شکنجه گاه ولدمورت دنبال راه چاره بود.


ویرایش شده توسط فیلیوس فلیت ویک در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۰ ۲۰:۲۷:۳۱

Only Raven


پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
-چرا این شکلی شدین؟
-چه شکلی؟
-دهنتون صاف شده...بله خب...بایدم بشه! سالها اسیر همچین لردی بودین. یه نگاهی به قیافه این کچل بندازین...انداختین؟
-لینک ندادی داداش!
-لینک لازمه؟ بدون لینک یادتون نمیاد چه شکی بود؟ تصورش کنین! این یک آلودگی بصری نیست؟ کسی که شب و روز این قیافه رو ببینه انرژی جنگیدن براش میمونه؟ از زندگی سیر نمیشه؟ و یک نگاه دیگه به این چهره بندازین!
-لینک...
-لینک و شاخ تسترال! مگه منو نمیبینین جلوتون وایسادم؟! اینم نتیجه سالها همراهی با اون ارباب کند ذهنتونه. منو ببینین.

وینسنت زیباترین لبخندش را نثار مرگخواران کرد. ولی حتی دست راست و دست راست لرد آینده که هیچیک بویی از ناموس نبرده بودند هم تحت تاثیر قرار نگرفتند. وینسنت فهمید اوضاع خیلی وخیم است.
-دیدین؟ اون کچل حس زیبایی شناسی شما رو داغون کرده. دیگه تشخیص نمیدین چی خوشگله. سال ها شما رو مجبور کرده از جادوی سیاه استفاده کنین...ولی هیچوقت تنها راه علاجتون هم لردیه که...
-چاق باشه؟!
وینسنت نمیفهمید لودو ازکجا پیدایش شده است. منظور وینسنت خودش بود ولی حالا محو تماشای لودو با آن هیکل قناسش شده بود، در حالیکه دست راستش از ته کنده شده بود و رودولف و روفوس به جای دست به شانه لودو متصل شده بودند.
-ببخشید...دست راست خودتون کجاس؟

در حالی که روفوس و رودولف ریز ریز میخندیدند لودو با ناراحتی جواب داد: نگرانش نباشین.به جای مناسبی پیوند زده شده. کی بود گفت امتحان؟ ما همراه دست راست و دست راستمون در هر امتحانی موفق می شویم! :sharti:


ویرایش شده توسط وینسنت کراب در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۰ ۱۸:۵۰:۱۸

ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۰:۴۸ جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴

مرگخواران

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۳ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۵۰:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
از مسلسلستان!
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 548
آفلاین
خانه ریدل

-امشو شو شه و نذری خورونه؛ امشو شو شه و نذری خورونه!
-پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم آنتالیا!
-دیشتکه دیشتک؛ دیشتکه دیشتک! دیشتک تکه!

عده ای از مرگخواران به فرمان لرد لودو دور آتشی که در حیاط ریدل ها روشن کرده بودند به شیوه ی آفریقایی می رقصیدند و دست و پا می کوفتند. از آن طرف چند ساحره نیز در حال آوردن و تعارف کردن انواع و اقسام میوه جات به لرد جدید بودند. روفوس نیز مشغول چسب زدن خودش به دست راست لودو بود.
-ارباب یه کم دستتونو پایین تر بگیرین. آهان! ارباب! ارباب!
-این شکل و شمایلتو اینجوری نکن روفوس. برای ابهتمون خوب نیست.

دژ مرگ

سیوروس رعد و برق زنان بر روی میزش نشست و منویش را به سبک نشان میتی کومان بالا برد.
-گوش به فرمان این منوی مقدس شوید و سکوت را رعایت کنید وگرنه 50 امتیاز از گریفیندور کم میشه.

آرسینوس دیگر تحمل این همه زور گویی را نداشت. دیگر نمی توانست همه چیز را درون خودش نگه دارد. تا کِی خفقان؟ تا کِی پیش فروش اقساطی با بهره زیاد؟ پس آرسینوس از جایش بلند شد و خواست اعتراض کند که ناگهان حقیقت در صورتش کوبیده شد! اسنیپ مدیرِ مدیران بود. اسنیپ شاخ شاخان بود. اسنیپ زوپس نشین اعظم بود. آرسینوس چرا فکر می کرد که می تواند به اسنیپ چیزی بگوید؟ آرسینوس جن وزیر بد بود. آرسینوس باید خودش را به سواحل بالاک می فرستاد. با این فکرها، آرسینوس بیشتر و بیشتر سرخورده شد تا به این شکل در آمد.

-وینکی معتقد بود که کسی باید لرد شد که مسلسل داشت ، کار با جارو بلد بود و جن خووبِ بد هم بود. و کی توی این جمع مسلسل داشت و کار با جارو بلد بود و جن خووب بد بود؟
-بهترین معجون ساز تاریخ باید لرد بشه.
-نخیر! کسی باید لرد بشه که دستش کج باشه و قیافشم شبیه جوجه باشه. آها! نگاه کنین دستم کجه!

اسنیپ چشم از ریگولوس که به سختی دستش را به حالت عجیبی در آورده و مورد تشویق مرگخواران قرار گرفته بود، برداشت. کمی فکر کرد و در ذهنش مقداری نمره از این و آن کم کرد تا بالاخره به جواب رسید.
-اینطوری نمیشه. باید برای انتخاب لرد جدید از بین خودمون یه سری امتحان بذاریم.

و درست در این لحظه بود که ندایی از غیب رسید و گفت: الگوشادیسم داریم ما حاجی!

بله! ندای مرحوم تراورز به دلیل اختلالاتی که مورگانا این چند روزه در سرور پیام های عالم زیرین ایجاد کرده بود از جهان مردگان به گوش رسید. بعد هم هشدار 404- server not found در هوا درخشید و پس از آن، صدای استاد قمیشی در فضا پخش شد.
-من فقط عاشق ایــــنم؛ الکی بگم عاشقم؛ دو سه روز پیدام نشه تا؛ ببینم چه قدر عاشقم!

مرگخواران:


ویرایش شده توسط وینکی در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۰ ۱۱:۲۰:۱۶


Take Winky down to the Mosalsal City, where the grass is mosalsal and the mosalsals are MOSALSAL


پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۲۰:۴۲ پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
_نکشش ورونیکا...حداقل نه الان!

این دیالوگ سیوروس(که نیازمند یک موسیقی متن خفن هم بود ولی اینجا ما امکاناتش رو نداریم!) بود که خطاب به ورونیکا گفته شد...
_چرا سیوروس؟!
_چون هنوز ما لردی از بین خودمون انتخاب نکردیم...ممکنه کشتنش باعث هرج و مرج...
_صبر کن بینم...بین خودتون؟!
_اِم...خب بله...راستش...
_چی شده؟!

با ورود رودولف به صحبت ها،بحث وارد فاز جدیدی شد!
_اولا که اگه قرار باشه لردی انتخاب بشه اون لرد باید یه سری ویژگی ها داشته باشه...مثلا به نیجنی علاقه خاص داشته باشه...تجربه دربونی داشته باشه تا بتونه در آینده از درهای مرگخواری محافظت کنه...یا همین کچل قبلا گفته باشه که لرد بعدی این باشه...راستی خاطره ام رو گفته ام که یه روز لرد گفت رودولف بعد من لرد بشه؟!
_تسترال درخواب بیند پنبه دانه رودولف...تو مهمترین فاکتور لردیت رو نداری...و اون داشتن صورت ترسناکه!
_اگه منظورت خودتی بانز بهتره بگم تو اصلا صورتی نداری!
_همین درسته سیبل...مردم از چی میترسن؟!از چیزایی که نمیتونن ببینن...صورت منو میتونن ببینن؟!
_بانز...دلیلت مضحکه...بهتره کسی لرد شه که پیوند خونی با لرد قبلی داشته باشه!
_من حرفای سیبل رو تایید میکنم!
_مرلین...تو یکی باید خودت رو تایید کنه...لرد باید یکی باشه خون خالص و از خانواده ای اصیل...میدونید دیگه...ما بلک ها همواره به اصیل بودن شهره ایم!
_همین مونده توی ریگولوس بشی لرد...لرد باید قدرت داشته باشه...قدرت هم توی منوی مدیریت وزارته...نمیدونم کی وزیره...ولی وزیر باس لرد بشه...اوپس...الانم به صورت اتفاقی فهمیدم که من وزیرم!

سوزان بونز که از همه جا بی خبر بود دست از شکنجه لرد کشید و برای اینکه دیالوگ پشت سر هم زیاد نشه بتواند موقعیت را هضم کند،پرسید:
_مگه لرد رو قراره بکشیم؟!
_پس فکر کردی واسه چی اوردیمش اینجا دوشیزه بونز؟!
_برای شکنجه فکر کردم من خب آرسی!
_حرف نباشه...موضوع رو عوض نکنید...من فکر میکنم لرد باید جذبه داشته باشه...جذبه رو سیوروس داره...ولی یکی هست که سیوروس از اونم حساب میبره...اگه گفتین کی؟!خب معلومه...من!
_وینکی دراکور رو به رگبار بست...دراکو چجوری وقتی حتی مسلسل ندارشت،لرد بشه میخواد؟!
_به مسلسله مگه؟!به هیکله...لرد غیر نرمال از نظر فیزیکی مسخره است...همه تون دیلاقین...همه میدونن پرفسور فلیتویک به داشتن بدنی نرمال و هیکلی خفن شهره است...لرد بودن برازنده خودمه!
_عاااااااااااااااا...بسه دیگه...شما هم مثل لرد نورافکن یه ذره خشونت و خونخواری توی وجودتون نیس...چجوری میخوایین لرد بشین؟!

سیوروس که از اینهمه همهمه و سروصدا کلافه شده بود
دود کرد
جوش آورد و فریاد زد:
_دِههَ!سرم رفت...20 امتیاز از گریفندور کم میشه!
_آخه چرا؟!
_حرفی نباشه آرسینوس...الان هم اینجوری فایده نداره...جلسه اضطراری اصلا تشکیل میدیم!

سیوروس درحالی قصد ترتیب جلسه ای اضطراری بین مرگخواران داشت که از خانه ریدل بی خبر بود...آنجایی که لودو بر تخت سلطنت لرد تکیه داده و خود را لرد کرده بود!


ویرایش شده توسط رودولف لسترنج در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۹ ۲۲:۱۵:۵۸








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.