پروفسور من میگم یه توپک برا جلسه ی بعد بیارین.

پاتریشیا:اهم..اهم......باید به شما دانش اموزان فعال افرین گفت ولی بعضی از شما مشخصات پوستی گفتید درست یا غلط ولی رنگ نگفتید لطفا رنگشون هم بگید تا من امتیاز ها را بدم...

برای جلسه ی دیگه اگه کسی حیوانی معرفی نمی کنه من حیوان مورد نظرم را بیارم..
بچه ها:.........
پاتریشیا : سوالاتتون را بگید م اما در مورد قسمتی از جواب اقای بات :
درمورد محبوبیت این قورباغه ها :باید بگم از دید بعضی از قورباغه های زیر دست این قورباغه ها باعث افتخار اونها می شه برای همین اونها به این شاهزاده کمک می کنن .... وگرنه اگر متحد شوند به راحتی می تونن با این شاهزاده مقابله کنند....
و چون کسی اشاره نکرد باید به دوشیزه دلاکور بگم که شاهزاده ی قورباغه شما چون به عنوان یک حیوان دست اموز پرورش دیده حرف نمی تونه بزنه این قورباغه دربین انسانها بزرگ شده و چون همه ی انسان ها می تونن حرف بزنن غرورش شکسته شده و کم کم ساکت شده و به علت مدت طولانیه سکوتش قدرت تکلم خودش را از دست داده....

><><><><><><><><><><><><><>
و در مورد سوال مشنگ ها شاهزاده را شناختن یا جادوگر دلیل همه غلطه...

برتی: پروفسور من یه جوابی می خوام بدم.
پاتریشیا: خوب بگو آقای بات. شما تا حالا ساکت بودی...
برتی: برای سوال اول فکر می کنم که من یه جا خوندم که یه نوع قورباغه ی دیگه هم هست که رنگ نیلی داره و علاوه بر سخنگو بودن آواز هم بلده بخونه بنابر این از سایر انواع خودش مغرور تر و جاه طلب تره.به انواع سنگ فیروزه علاقه داره و از اونجایی که به انواع خودش برتری داره، محبوبیت چندانی بین سایر غورباقه ها نداره.
در مورد سوال دوم می تونم بگم که با توجه به دانسته ها فکر می کنم که این غورباقه ها از عصاره هایی که از سنگهای مورد علاقه شون می تونن تولید کنن استفاده می کنن.
و سوال سوم: این غورباقه ها اولین بار توسط یک مشنگ عرب به نام عبدالله منصور پیدا شدن ولی اون شدیدا انکار می کرد که نوع تازه ای از غورباقه کشف کرده که می تونه صحبت کنه بنابراین امتیاز کشف این غور باقه به پسر خاله ی او که جادوگری بود به نام اکبر دوایی و تونست اون رو به مرحله ثبت برسونه ، انتقال یافت.
درست بود؟
پاتریشیا:...

پاتریشیا :من ...... کاش برای یه بار درس را گوش می دادی اینا قصه ی ماگل هاست خیلی می خوام ازت امتیاز کم کنم ولی کار بی رحمانه ایه پس برای بعد حواست باشه چون حال ندارم برام قصه ی ما گل ها را بیاری
سام:..........
پاتریشیا : اگه دیگه جوابی نیست من جوابه درست را بگم..

۱_نوعی قورباغه هست كه میتونه تغیر شكل بده و تبدیل به جادوگر بشه(البته در موارد بسیار كمی تبدیل به ماگل میشه)و این نوع از غورباغه ها را باید یك ماگل ببوسد تا آنها تغیر شكل دهند و به صورت انسان درآیند.
۲_این نوع قورباغه ها غذای معمولی آدمیزاد رو میخوند.
۳_اول ماگلها زیرا این قورباغه ها به دنبال یك ماگل میگردند تا آن ماگل او را ببوسد تا او به صورت یك جادوگر در بیاید.

1-فکر کنم نوعی هست که به دلیل غروری که دارن و می خوان از همه بالاتر باشن در کوهستانها هستن.اونا به دلیل سرمای کوهستان لایه ای از چیزی مانند ابریشم که یشمی خالخال پشمی است.می توان انها را مغرور ترین از نوع خودشان دانست.
2-همه چیز را می خورند ولی همانطور که بقیه گفته اند به خودشان زحمت نمی دهند بلکه برایشان می اورند.(بستگی به این دارد که گوشتخوار باشند یا علف خوار یا....)
3-به نظرم اگه خود قورباغه باعث شده باشه یا می خواسته اونو ببینن اول خودشو به ماگل ها نشون داده چون می ترسیده جادوگرها اونو اذیت کنن یا به غرورش توهین بشه.همونطور که خودتون گفتین اونا ترجیح می دن با کمتر از خودشون در بیفتن.

جواب 1:فکر کنم نوعی باشه که خوشتخوارند.
جواب 2: غذاشون مانند بقیه قورباغه هاست با این تفاوت که گوشت هم میخورند و زیر دستاشون براشون غذا میارن.
جواب3:فکر کنم ماگلا.چون خودشون میدنستند که جادوگرا باهوشتر از ماگلان به همین دلیل خودشون رو ماگلا نشون دادند.

زاخی:ببخشید پروفسور من سوالتون رو خوب درک نکردم.جواب سوال 3 رو دوباره میدم)))))خب فکر کنم مشنگ ها.چون که این قوباغه ها سعی میکردن با کسایی در بیفتن که از خودشون کمتر هستن و چون میدونستن که ماگلها سطح فکر پایین تری دارن خودشون رو به ماگلها نشون میدادن.برای همین اولین بار ماگل ها اونارو دیدن.یعنی در اصل خود این قورباغه ها خواستن که ماگل ها اونا رو ببینن.((ببخشید طولانی شد)))

اقای اسمیت نمی تونم بگم جواب درسته یا نه اما سوال اخر من اینه که مشنگ ها برای اولین بار این قورباغه را دیدن یا جادوگرها چرا اگه مفهوم نیست باز هم توضیح بدم :دوشیزه دلاکور شما مشکلی ندارین؟؟؟

زاخی:پروفسور من بگم؟؟؟
پروفسور:بگو.
زاخی:1)بله گونه ی دیگری هم موجوده که سعی میکنه در بالاترین جای ممکن هر منطقه قرار بگیره.این نوع از بقیه مغرور تره و برای همین دوست داره بالاتر از همه قرار بگیره.این گونه رو میشه در کوهستانها زیاد یدا کرد.در ضمن همیشه به آسمان نگاه میکنند.چون بیشتر این جانداران همون طور که گفتم در کوهستان زندگی میکنن برای همین پوستی ضخیم دارند که در صورت پاره کردن قسمت رویی پوست اونا در زیر پوستشون یک لایه گوشتی مانند دارند که کاملا غیر قابل نفوذ هست.بیشتر توضیح بدم؟؟؟
2)این جاندار مانند تمام قوباغه ها حشرات رو میخوره.ولی با یک تفاوت که دیگران(قورباغه های دیگر و زیر دستش.)براش غذا میارن.در بعضی مواقع که حشرات پیدا نمیشوند از گیاهها استفاده میکنند.ولی مهم اینه که زیر دستاش براش چی پیدا کنند.چون خودش برای پیدا کردن غذا نمیره برای همین ممکنه زیر دستاش و قورباغه های دیگر غذای بدی براش بیارن.
3)مشنگها.در داستانهای اونا در مورد قورباغه هایی که حرف میزنند زیاد نوشته شده مانند پری ها.تا اونجا که به یاد دارم داستان بند انگشتی در همین مورد بود.ماگلهایی که این قورباغه رو پیدا کردن فکر کردن که دچار توهم شده اند و در بعضی مواقع سعی داشتند اونها رو از بین ببرن ولی بقیه قورباغه هایی که از شاهزاده فرمان میگرفتن به اونها حمله کردند.
=========================
ببخشید که زیاد توضیح دادم حوصلتون سر رفت.D: