هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#23

آناکین  استبنز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۲۳ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۸۵
از زیر سایه ی ارباب لرد ولدومرت کبیر
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 329
آفلاین
1-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد): چسب
2-سابقه کاري: ندارم
3-انگيزه: ارزشی بازی و فرندشیپ بازی
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد: نظر من در کل مثبته
5-جاسم بهتر است يا نور ممد: من شخصا کور ممد رو ترجیح میدم ولی با نور ممد هم موافقم
6-حيوان مورد علاقه: عمو جغد شاخدار
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد: نفس من بیده (نفس)
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد: من ریش خودم رو ترجیح میدم مناسب تره
9-گراپ کجاست؟: امشب خونه ی ما دعوته (شام)
10-اثر انگشت پاي چپ: من پای چپ ندارم شرمنده در عوض دو تا پای راست دارم




Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#22

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
سابقه ی کار:متخصص در ساخت مرلینگاه بر روی پیکان جوانان گوجه ای(با نیم قرن تجربه)
انگیزه:بستن قرداد برای خرید آفتابه های مدرن
نظر خود را درباره ی گراپ بنویسید:بچه باحالیه.یادم باشه یه سفر شمال با هم بریم
جاسم بهتر است یا نور ممد:من کور ممد رو بیشتر دوست دارم
حیوان مورد علاقه:بز و بزمجه
آفتابه را در یک کلمه توضیح دهید:های هیتلر
ریش بز برای عایق بندی بهتر است یا ریش مرلین:من برای عایق بندی سقف جوانان گوجه ای از ریش بز استفاده میکنم
گراپ کجاست:پشت کور ممد مخفی شده
اثر انگشت پای چپ:(<*>)


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۰ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#21

رابستن لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۶ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۶
از آمپول می ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 646
آفلاین
1-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد):
2-سابقه کاري: مدرك فوق دكتراي فروش آفتابه
3-انگيزه: به ملت كمك مي كنم تا آفتابه ي مورد نيازشونو خريداري كنن
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد : يه غول خوشگل و دوست داشتني، رابي فدات بشه نازنازي
5-جاسم بهتر است يا نور ممد : جاسم
6-حيوان مورد علاقه : عقاب
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد : حلال مشكلات
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد : ريش مرلين به خاطر مقاومت خوب در مقابل هر ماده اي
9-گراپ کجاست؟ : كف كارخونه خوابيده
10-اثر انگشت پاي چپ : آخ اين جوهر كو؟

كالين جون استخداميم ديگه؟




Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#20

نازگل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۱ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۴۰ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
از طبقه بالای کافه پادیفوت ... هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد):
2-سابقه کاري:کافه داری دیگه!
3-انگيزه:جلوگیری از فرار مغز ها!
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد: ( توضیح از این کامل تر؟)
5-جاسم بهتر است يا نور ممد: جاسم باحال تره!!!
6-حيوان مورد علاقه: توله سگ !!
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد: عالی!
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد: ریش گاو 4 سر 78/89 پایی
9-گراپ کجاست؟: بهتره کجا باشه؟
10-اثر انگشت پاي چپ::@:



Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#19

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
چارلی : کالین چیزه جای نام و نام خانوادگی چیزی ننویسیم؟!!
کالین : خوب من که اسماتون رو می دونم !!! چه احتیاجی هست؟!
وچارلی شروع می کنه به پر کردن فورم.
1-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد):
2-سابقه کاري:در بخش مراقبت از موجودات جادویی قسمت اژدها ها در رومانی کار می کردم . عضو محفل هستم . آفتابه های خصوص اژدها ها رو هم جا به جا می کردم!!
3-انگيزه: کمک به مردم نیازمند!!!
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد:نباید انقدر بی مزه به خوا ابدی فرو می رفت تازه آخرش هم که فهمیدیم فقط برای اکشن بازی بیهوش شد وگرنه من فرستاه بودمش توی کوچه بازی کنه
5-جاسم بهتر است يا نور ممد: من از جاسم خوشم می آد!!!
6-حيوان مورد علاقه: اژدها و توپک
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد: سان ه !!! ( sunhe)
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد: خوب هیچی جای ریش مرلین رو نمیگیره!!
9-گراپ کجاست؟:
هدی بعد از دیدن این سوال همون حرفی رو که چارلی و سرژ توی ذهنشون بود می زنه.
هدی : کالین گراپ پشت قفسه هاست مگه خبر نداری ؟ فعلا بیهوشه !!
کالین : جغد ... بووووق تقلب می رسونی؟!! می خواستم شما هارو امتحان کنم !!
در این موقع همه شروع به نوشتن کردن
9-گراپ کجاست؟: گراپ پشت قفسه هاست مگه خبر نداری ؟!!
10-اثر انگشت پاي چپ:اثر انگشت شصت پای چپ


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۴:۴۰:۵۴

دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#18

ادوارد جکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۹ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶
از وسط سبيلاي هوريس كنار نيكي پلنگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 356
آفلاین
1-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد):باشه نمينويسم
2-سابقه کاري:من مريلنگاه شورم
3-انگيزه:ميخوام در صلاح مملكت كاري كنم
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد:يه افتابه برا شستنش كافيه
5-جاسم بهتر است يا نور ممد:هيچ كدام زيرا هر دو از يه كرباسند
6-حيوان مورد علاقه:ققنوس
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد:افتابه
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد:ريش برا اين كار مناسب نيست بلكه موي زير بقل مناسبه
9-گراپ کجاست؟:دستشويي
10-اثر انگشت پاي چپ:نه نه احتياجي به جوهر نيست من سك ساله پامونشستم شما فقط ماسك ضد گاز بزنين چركايه پاي من خودشون مهر ميكنن


روح جنمار قديم ميكند:

[url=http://ww


Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۳:۳۰ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#17

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
کالين:بسه ديگه!!!اکسيو جاسمز...
يهو چهارتا کاميون جاسم تو کارخونه پيدا ميشن...
-اوشگول ممد به هر جاسم يه بيل بده هر کي خواست دعوا کنه بيل مالش کنن
اوشگول ممد ميره بيل ويزلي رو ميزاره لاي دستگله کپي به هر کدوم از جاسم يه کلنگ ميده که خوش باشن
کالين:در راستاي گشاد کردن مکان نه ببخشيد توسعه کارخانه آفتابه سازي براي تمام کساني که از آفتابه هاي سوراخ ضرر کردن چون ما ضمانت ريش مريلين داريم بيارن آفتابه هاشونو تا با ريش مريلين عايق بندي شون کنيم
جمعيت:
-خوب يه دستگاه جکوزي هم تو مريلينگاه ميسازيم واسه خانواده شهداي راه آفتابه...
ققي:من به دليل اينکه زن چهارم از نگراني من فوت کرده يه دستگاه جکوزي ميخوام..
هدي:نوک منم درد گرفته منم ميخوام
جاسم :منم منم ميخوام!
کالين:تو ديگه چي ميخواي؟؟؟
جاسم:من نورممدو ميخوام ميخوام باهاشد ازدواج کنم
کالين:هيي چه بيناموسي!!!مگر اينجا اينگيليس است!!!
چون اين کلام از کالين به گوش رسيد ناگهان مريلين آن شيخ فرزانه ظاهر بگشت و ريشش تمام سطح کارخانه را بگرفت!
مريلين: اگه يه دفعه ديگر در اين کارخانه حرف مسائل بي ناموس زده بشود پلک ميزنم که همه دود شيد برين هوا...درگوشي به اوشگول ممد:پسرم توالت کجاست؟
اوشگول ممد:در سمت چپ برو تو بعد بپيچ سمت راست اونجا يه در نوشته که هست خروج رفتي اونجا يه دور دور کارخونه بزن يه در ميبيني نوشته ورود بيا تو بيا سمت راست ميرسي تو همين سالن بعد دقيقا پشت سر من نوشته دابليو سي...که البته واسه گول زدن خارجيهاست همون مرلينگاه خودمونه
مريلين:
کالين:مريلين جان خودتو ناراحت نکن فريضه اللهي شما دير ميشه برو تا مورد خشم غضب خداوند واقع نشديم
چارلي:پس بحث راجب اين فروش کارخونه چي شد؟هان؟
سرژ:چه ريشي داشت اين مريلين ها اي کاش ريش منم اونقد دراز بود
چارلي:
کالين:لشکر شماره 1 جاسم آماده
همه:
کالين:خوب هر کي ميخواد عضو واحد فروش کارخونه بشه"0يعني استخدام بشه" بايد اين فرم رو پر کنه و يه فرم رو شپلخ ميچسبونه به دستگاه زيراکس ميده دست همه:
1-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد):
2-سابقه کاري:
3-انگيزه:
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد:
5-جاسم بهتر است يا نور ممد:
6-حيوان مورد علاقه:
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد:
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد:
9-گراپ کجاست؟:
10-اثر انگشت پاي چپ:


ویرایش شده توسط کالین کریوی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۳:۳۳:۵۰
ویرایش شده توسط کالین کریوی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۳:۳۶:۴۲

هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#16

نازگل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۱ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۴۰ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
از طبقه بالای کافه پادیفوت ... هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
آقا استغفر الله ... صلوات بفرستید!

مادام پادیفوت با همان لباس همیشگی وارد شد و روی صندلی نشست و به اطراف نگاهی انداخت

کالین در حالی که خودش رو جمع و جور می کرد سعی کرد صداش رو صاف کنه و پرسید :

_: شما کاری دارین ؟ ما فعلا از استخدام دست کشیدیم!

لارا در حالی که چوب دستی ش رو بالا می برد فریاد کشید : چیه ؟ فقط می خواستید مارو بکشید اینجا؟ حالیتون می کنم ...!

رابی: لارا جون بی خیال شو ... اونش با من ....


پادی ( خودمم دیگه ) : من نه واسه استخدام اومدم نه واسه دیدن دعوای شما ... اومده بودم که چندتا افتابه بگیرم که مثله اینکه شما هنوز خط تولیدتون راه نیفتاده پس بهتره برگردم

پادی از کارخانه بیرون رفت و پشت سرش کالین دیوانه شد

: ببینید چی کار می کنید اولین مشتری رو هم پروندید ... خودم با این دستام خفتون می کنم !!!

هدویگ: حالا چرا عصبی می شی بابا؟ خودم برش می گردونم

و هدی نیز به دنبال پادی رفت ... ایا هدی موفق می شود؟


لطفا با فونت بزرگ ننویسید..!!!! نظم تاپیکو میزنه به هم! x-large و xx-large رو استفاده نکنین! فونتای کوچیکو گذاشتن واسه چی!


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۳:۴۹:۴۶
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۳:۵۳:۳۳


Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۱۱:۳۸ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵
#15

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
کالین: به به فروشنده های تازه وارد ما!!! خوب اول از همه باید باهاتون مصاحبه کنم و ببینم شرایط لازم برای استخدام رو دارید یا نه .
رابستن : کالین جون می خوای من مصاحبه کنم تو خسته نشی ؟
هدی : صحبتش رو هم نکن !!! خودم مصاحبه می کنم
چارلی : هدی جون اونا که زبون جغد هارو نمی فهمند بزارش به عهده ی من !!
سرژ : کالین تو که منو فراموش نکردی ؟
ققی : من یه ققنوس بدبختم !!! هیشکی منو دوست نداره !!
در این موقع چشما ی کالین به رودولف و لارا می افته که دارن با حیرت اونا رو تماشا می کنند. و می گه : خیله خب همه با هم . حالا هرکی یه آفتابه برداره و بشینه روش تا مصاحبه رو شروع کنیم.
جنب و جوشی در کارخانه شکل گرفت .تا عاقبت کالین پرسید : رشته ی تحصیلیتون چیه ؟
رودولف بعد از این که چشمک رابی رو می بینه می گه : ما فارغ التحصیل رشته ی خرید و فروش آفتابه هستیم .
بقیه :
سرژ : به چه مدرسه ای رفتین و توی چه گروهی بودین ؟
- این ربطی به فروش آفتابه داره؟ خب پس یه سوال دیگه بکنید
چارلی : شغل قبلیتون چی بود و چی شد اونو رها کردید و برای استخدام به این کارخونه اومدید؟
لارا و رودولف به هم نگاه کردند و گفتن : ما تازه فارغ التحصیل شدیم و این اولین شغلمونه .
کالین : متاسفم !! ما به فروشنده ی تازه وارد احتیاج نداریم .
رابستن : یعنی چه ؟ اونا دارای مدرک خرید و فروش آفتابه هستن . ما دیگه مثل اونا پیدا نمی کنیم.
چارلی : خوب اگه این طوره حداقل مدرکشون رو بیارن تا ما ببینیم .
کالین با سر حرف چارلی رو تایید می کنه .
رابستن : چارلی تو دیگه ...
چارلی : من دیگه چی؟ می خوای آشنا های خودتو بیاری تو کارخونه ؟ نمی تونی !!!
رابستن : آی نفس کش
و چارلی و رابستن چوبدستی به دست رو به روی هم ایستادند.
بقیه :
یک دفعه کالین میاد جلو و میگه بس کنید !!! وگرنه اخراجتون می کنم !!
چارلی و رابستن :
چارلی : به رابی جون کجا بودی دلم برات تنگ شده بود !!
رابستن: منم همین طور !! شما کجا این جا کجا ؟!!
بقیه :
بعد از چند دقیقه رودولف و لارا چوبدستیشون رودر میارن و می گن : خجالت نمی کشین ؟ مارو اوردین این جا و آخرش می گین کار نیست ؟ حالا که این طوره پس بگیرین. و طلسمی خطرناک به سوی همه روانه می کنند...


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۱:۴۱:۵۷

دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: کارخانه آفتابه سازي
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
#14

رابستن لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۶ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۶
از آمپول می ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 646
آفلاین
كالين :
ما چطوري ملتو به خريد آفتابه ها ترقيب كنيم
رابستن:
بذارش به عهده ي من
كالين:
آخه تو يه نفري!
رابستن :
منو دست كم گرفتي؟
كالين :
ابدا نه!
سرژ :
منظورش اين بود كه تو ممكنه خسته بشي يه وقتي آخه...
رابستن:
خب كاري نداره مي تونم لارا و شوهرشو بيارم
بعد موبايلشو بر مي داره :
الو... سلام رودولفي جون
رودولف:
داش رابي ...يادي از ما كردي!
رابستن:
ببين كالين يه كارخونه ي آفتابه سازي زده و به چند تا فروشنده براي محصولاتش نيازمنده ...حقوق خوبي هم مي ده!
رودولف:

رابستن :
مي توني اينجا بياي تا باهم اين پستو داشته باشيم ...لارا رو هم ور دار بيار!
رودولف :
لارا
رابستن:
خب حالا بلاتريكس
رودولف:
براي پولشم كه شده اومدم
رابستن:
ايول
رودولف:
اگه پول نداد چي ؟
رابستن:
مشكلي نداره
رودولف :
اومدم

اندر ثانيه اي بعد رودولف و لارا ميان تو كارخونه









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.