- بــع!
- تو اینجا چیکار میکنی؟
- بــــع! بـــــــــــع!
- یعنی چی حوصله ام سر رفته بود، گفتم یه دوری بزنم؟ نمیگی آقای حسنی میزنه همتونو سر سیخ تا بره بریونی سرو کنه سر کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی؟ پدر منم درمیاره؟
- بــــــــــــع؟
- بیشعور! به من چه یعنی چی؟
- بــــــــع! بع بع بـــــــــــــع!
- خودمم میدونم تو گوسفندی شعور حالیت نمیشه. ولی شعور گوسفندی که باید حالیت شه.
- بــــــع!
- حوصله شعور داشتن نداری؟ واقعا بیشعوری!
- بــــــــــــع بع بـــبع بــــــــــــــــــــــع؟
- هیچی بابا. هنوز داریم کارای اداریشو انجام میدیم که با هم جفت گیری کنن.
- بــــــــــــع! بع ببع بع بع ببع! بـــبع بببع!
- آها. قضیه کلاسارو میگی! خب زودتر بگو! هیچی شرکت میکنیم ببینیم چی میشه!
- ببع بـــع بع!
- شوت نیستم! تقصیر من چیه تو همه بع هات مثل همه! فکر کردی خیلی گوسفند شاخی هستی که به چوپونت میگی شوت؟
- بعله.
- چی؟
- بع!
- آها. یلحظه فکر کردم گفتی بله.
- بعله.
- یا سوراخ جوراب مرلین. تو مگه حرف میزنی؟
- پس چی فکر کردی؟ تازه میام زیر پستای اعلامیه هاگزمیدت فحشم مینویسم!
- این ابرام دات هیول تو بودی؟ خیلی فحشای نامناسبی میدادی! اصلا در شان یه گوسفند نبود.
- تونستم، دادم. تازه بقیه بچه هام 322323 تا کامنت زیر پست آخرت گذاشتن. اونارو هنوز ندیدی.
- اونا زیاد بودن، گفتم بعدا میخونم. مگه چنتاشونو شما نوشتین؟
- همشونو ما نوشتیم. فکر میکنی ملت انقدر بیکارن که بیان برای تو کامنت بزارن؟
- من چقد دلم به همین کامنتا خوش بود!
- آره تو دلت خیلی خوشه! شبا تو دکه ات از شادی خیلی بوق بوق راه میندازه!
- ها؟ چی گفتی؟ اگه ندادم قصابی لاشه اتو بیارن!
- بــــــع!
- هان؟ چی شد؟ تو که حرف میزدی!
- ببع بــــع بع ببع!
- هم مردم، هم صبر میکنم تا ببینم چه غلطی میکنی!
- خب؟ صدا واضحه؟ یک؟ دو؟ بع؟ بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع؟!
- هوی کر شدم!
- میخواستم مطمئن شم.
- یبار دیگه بی هوا عر بزنی میزنم صدا خودت بدی!
- اولا که من عر نمیزنم! دوما تو بزنی نزنی من صدای خودمو میدم. تو نگران خودت باش که قراره یه بلایی به سرت بیارم که تو صدای منو بدی!
- چه غلطا؟
- یادته دامبلدور گفت توی حیاط پشتی پر علف های جادویی و شبدر و روزدر سیزده بدره؟
- خب؟
- یادته ریموند اومد گفت اگه ازینا بخورن گوسفندات، من کدوی تورو با شاخام سوراخ می کنم و شاخ و شونه کشید؟
- خب؟
- اینم یادته که مدیر مصطفی گفت گوسفندات اینور نیان؟
- خب؟
- یادته گفت همجا پر از nesquik balls شده؟
- خب... نه نه! یه لحظه وایسا! nesquik balls چیه؟
- نمیدونم. من گوسفندم! از من میپرسی؟
- از کی بپرسم؟
- از شماره 4!
- شماره 4، nesquik balls چیه؟
- مجلس خبرگان؟!
- سلطنت قاجار! مجلس خبرگان!
- شورای اسلامی!
- یه چراغتون سوخت! ما یه چراغو ازتون میگیریم!
- آقا چراغت از همون اول سوخته بود!
- چی چیو سوخته بود؟ زدی چراغ نازنین رو آش و لاشش کردی!
- من از عقب زدم. چراغ جلوییت سوخته!
- من نمیدونم. تو از عقب زدی، به چراغ جلوی من فشار اومد. سوخت!
- اصلا این پلیس چرا نیومد؟
- چرا الان رسید. جناب سرهنگ خونه مارو دزد زده!
- من سربان هستم جناب! گفتید کِی خونتون رو دزد زده؟
- دیشب جناب سرهنگ...
- من سربان هستم!
- بله. ببخشید.
دیشب اومدن همچیو وا کردن بردن.
- پیچ های اونورم بردن؟
- آره دیگه! همه چیو بردن. فقط کولر مونده. این اسباب کشی هم خیلی سخته ها!
- آره خدایی آدمو پیر میکنه.
- من که نصف موهام سفید کرده.
- ببینم؟ اوه! چرا از رنگ موهایی که خواهرم زده استفاده نمیکنی؟
- خواهرت مگه موهاشو رنگ میکنه؟
- آره.
- بابا خواهرت 3 سالشه! چجوری؟
- تازه خودش همه جاشو رنگ میکنه!
- پولیشم میکنه؟
- میکنه.
- صافکاری؟
- میکنه.
- موتورم باز میکنه؟
- میکنه.
- روغنشو چی؟
- روغنش رو باید دو قاشق بریزی.
- دو قاشق زیاد نیست؟
- نه تازه کمم هست!
- بـــــــــــــــــــــــــــــــعععععععععععععععععع!
- هعویی! مگه نگفتم عر بزنی میزنم صدا خود... چرا میزنی؟
- الان ما کجا رفته بودیم؟
- نمیدونم. خط تو خط شد رفتیم تو یه ماجرای دیگه!
- یدونه؟
- نمیدونم. نفهمیدم!
- جعفر، یدونه؟
- بابا حواسم نبود. تو حرفتو بزن!
- حرف من اینه که من شبدرهای محفلو کامل خوردم.
- نه!
- آرررهــه!
- این خیلی خوبه که!
- خوبه؟ بابا ریموند؟! شاخاش؟! تهدید؟!
- ریموند کیه؟
- بابا تو خیلی شوتی!
- بی ادب!
- میدونستی چرا مدیر هی nesquik balls ،nesquik balls می کرد؟
- نه!
- چون صبحانه ازونا میخورد و خرابکاری ما شبیه اونا بود میگفت ما نیایم که حالش بد نشه!
- آها چه جالب!
- حالا یه چیز جالب تر!
- خب؟
- من nesquik balls های صبحانه دیروزشو با مال خودم عوض کردم.
- ای بابا. چرا عوض کردی؟ مال خودتو خودت میخوردی مال اونو خودش میخورد دیگه.
- نه بابا منظورم این نیست.
- چرا دیگه. هرکی باید مال خودشو بخوره. همین دیگه. پس چی؟
- میگم من nesquik balls های اونو با nesquik balls های خودم که واقعی نیستن عوض کردم.
- خب منم میگم. مال خودتو باید خودت میخوردی! چرا دادی به اون؟
- بابا تو خیلی شل ناموسی!
- قربونت برم!
- خیلی احمقی!
- فدات بشم!
- از تو بی ریخت تر و کصافط تر نیست.
- چشات بی ریخت و کصافط میبینه عزیزم.
- خیلی شوتی!
- هوی! گوسفند کصافط بیشور بی حیای بی خانواده بی اصل و نسب اسلیترینی تنبل هافلپافی ترسوی گریفیندوری کم خرد ریونکلاوی!
- ناموسا الان فحش دادی؟
- سعی امو کردم!
- تلاشت ستودنی بود.
- تازه اصلش مونده!
- اگه میخوای فحش بدی چند میگیری منصرف شی؟
- نه میخوام بدمت دست قصاب!
- ناح عازیزام. ناح قاربونت برام. نه این حرفا چیه. شبدر چیه. nesquik balls چیه. همش دروغ بود. شوخی بود. حرف می زدم چون فارسی ساز ویندوز نصب کرده بودم. همش الکی بود!
- دیگه دیره.
- خیلی دیره؟
- عشق تو داره میمیره!
- من هنوز گوسفند گمشدمو ندیدم که بخواد بمیره.
- خب عشق گوسفند گمشدت داره میمیره.
- آقا چیکار کنم بی خیال قصاب شی؟
- nesquik balls هاتو جمع کن.
- جمع کنم حله؟
- حله!
- خب بده جارو و خاک اندازتو.
- بیا.
- گوسفند مرلین. به امید تو.
- اونجارم جارو کن.
- باشه.
- جارو کردی؟
- آره.
- همه جارو؟
- آره.
- اون گوشه مونده که!
- کو؟
- اوناها.
- اونا مال من نیستن.
- غیر از تو گوسفند دیگه ای نیومد اینجا که. مال خودتن!
- نه اینا مال من نیستن.
- از کجا میفهمی؟
- اولا که اینا بزرگترن. دوما پیوسته ان. سوما مال من کد 353 هست. این کدش... فین فین... عیــــــــی! کصافطا!
- چی شده؟
- این اصلا مال گوسفند نیست؟
- مال کیه؟
- من نمیدونم. ترم هرج و مرجه. فشار روشونه. هرجا برسن خالی میکنن.
- من نمیدونم. باید جمعش کنی.
- من عمرا به این دست بزنم!
- دست نمیزنی که. جارو داری!
- نمیخوام!
- الو. قصابی؟...
- میگم اینا خیلی سنگینن! کجا بریزمشون؟
- بریز تو همون پلاستیکی که مال خودت رو ریختی!
- باشه. عـیـــــــی!... عـــه! تموم شد!
- خوبه!
- پس من برم دیگه!
- خوب و به اندازه کافی ازت مراقبت کردم؟
- آره. برم دیگه؟
- همچی اوکی بود؟
- خیلی خوب بود. برم دیگه؟
- حال کردی؟
- به گوسفندای مرلین حال کردم. برم دیگه؟
- نه!
- چرا؟
- باید تنبیه شی! خیلی گوسفندی!
- خب گوسفندم دیگه!
- نه باید کمتر گوسفند باشی؟
- چیکار کنم؟
- برو
اینجا تدریس کن!
- ترو خود مرلین نه!
- چرا!
- بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع!