-بچه ها بیاین بیرون. داوشمون از خودمونه!

رز این را گفت و عصا و کلاه و صلیبی که بر گردنش آویخته بود را در آورد.
کریچر کلاه تنگی بزرگی که گوش های بزرگش را می پوشاند از سرش برداشت و آن را به کناری پرت کرد.
-کریچر از این کلاه مسخره خسته شد. چه خوب که از شرش راحت شد.
تابلوی سر کادوگان که مقابل آنها قرار گرفته بود تایید کرد.
-آره هم رزم. منم ترجیح میدم این شکلی سفر کنم تا اینکه چند ساعت بی حرکت بشینم.
ریش سیاه با تعجب برگشت.
-تابلو حرف میزنه؟!
-ای بابا آره دیه! گفته بودیم که!
ریش سیاه که در تلاش بود تعجب خودش را از تابلوی سخنگو پنهان کند گفت:
-به هرحال فرقی نمی کنه .

شما بزودی به عنوان برده فرو...
-ای بابا همرزم سخت نگیر. ما که مسافر قاچاق کشتی ای بودیم که شما دو دقیقه پیش زدی ترکوندیش. این دوست زلزله مون که اسقف شده بود. هم رزم ما کریچر دستیارش و ما هم که پرتره مورد علاقش و مجبور بودیم چند روز حرکت نکنیم. حالا که حداقل راحتیم دیه چه فرقی می کنه به چه عنوانی سفر کنیم. هرچی تو بگی اصن!
ریش سیاه فیتیله هایی که بین ريشش می گذاشت را روشن کرد تا ظاهر ترسناک تری داشته باشد. ظاهرا اسرای جدیدش اصلا خبر نداشتند توسط ترسناک ترین دزد دریایی تمام دوران ها اسیر شده اند.
ریش سیاه صورتش را نزدیک رز آورد.
-شما ها اصلا در جریان نیستید که... آخ!
کریچر ریش بلند ریش سیاه را کشید.
-دزد دریایی چرا ريشش اینقدر شپش داشت؟ ارباب ریگولوس همیشه توصیه کرد که ملت باید تمیز بود! خب معلوم بود! تو دریا که آدم نتونست بره حموم! اما دزد دریایی نگران نبود دوای دردش پیش کریچر بود.
قبل از اینکه ریش سیاه فرصت پیدا کند فریاد بزند و اسلحه بکشد تا گلوله ای در مغز کریچر خالی کند، کریچر بطری وایتکس را روی صورت ریش سیاه خالی کرد.
رز زلر لحظه ای نگاهش به فرمان بزرگ کشتی افتاد.
-من همیشه آرزو داشتم یکی از اینا برونم!
ریش سیاه شمشیر کشیده بود و در حالی که از سوزش ناشی از وایتکس به خود می پیچید و شمشیرش را در هوا تکان می داد فریاد زد:
-دست بهش نمیزنی دختره ی نادون! اون بچه بازی نی...
بوم!دیر شده بود. رز خود را به فرمان رسانده بود و با اولین چرخش، کشتی بزرگ و دهشتناک ریش سیاه به نزدیک ترین صخره برخورد کرده بود. یک سمت کشتی نابود شد و سمت دیگر آن آتش گرفت. خدمه کشتی و اسرا هر یک سعی می کردند خود را به آب بیندازند. ریش سیاه، که البته اکنون بی ریش نام مناسب تری برایش بود فریاد زد:
-کشتی عزیزم...
و سعی کرد به رز حمله ور شود که سر کادوگان جلویش را گرفت.
-ای بابا هم رزم سخت نگیر. یه خراش کوچیکه دیه. با یه کم تف و چسب درست میشه!
ریش سیاه تا به حال چنین چیزی ندیده بود. آرزو کرد که ای کاش هردو دستش می شکست و به کشتی حامل این سه موجود که حتی مطمئن نبود انسان اند یا نه حمله نمی کرد. ریش و کشتی اش را از دست داده بود. دیگر دلیلی برای زندگی نداشت. بشکه باروتی پیدا کرد. داخل آن نشست و بشکه را آتش زد.
چند لحظه بعد سیل خون به اطراف پاشیده شد.
-وای بچه ها ببینید! داره بارون قرمز میاد!

-هم رزم کشتی رو دریاب! با همین به سفر ادامه میدیم!
-چرا پرچم کشتی سیاه بود با جمجمه؟ ارباب ریگولوس که سیاه دوست نداشت!

-آره کریچ بیارش پایین عوضش می کنیم! اتفاقا گزینه خوبی هم داریم براش!

::
رز و کریچر با لبخند شیطنت آمیزی به تابلوی سر کادوگان خیره شدند. چند لحظه بعد کریچر بی توجه به داد و فریاد های سر کادوگان که "شکم تونو سفره می کنم نامردا و هم رزم ریش سیاه کجایی دقیقا کجایی که سر کادوگانت رو کشتن.

" تابلو را جای پرچم سیاه نصب کرد.
کریچر به کمک جادو کشتی داغون شده را تعمیر کرد. رز چشم بندی به چشم راستش زده بود و با لبخند گشادی کشتی را می راند. کریچر اما مشغول گشت و گذار در قسمت های مختلف کشتی بود. تا اینکه قفس بزرگی پیدا کرد و آن را کشان کشان به عرشه برد. موجود بزرگ و پشمالویی داخل قفس نشسته بود و در حالی که خود را به دیواره قفس میزد دائم میگفت:
-سوسیس! سوسیس!
کریچر گفت:
-کریچر این موجود رو داخل کشتی پیدا کرد. کریچر میخواد نگهش داره. اینجا یه اعلامیه مسابقات شطرنج هم بود!
و اعلامیه را نشان داد. رز اعلامیه را از دست کریچر قاپید و تا بخواند.
-ایول! بچه ها پایه شطرنج هستین؟ فقط چهارتا شرکت کننده میخواد ما سه تاییم!

کریچر به قفس اشاره کرد.
-گرگ اگه با ما شطرنج بازی کرد کریچر براش سوسیس مرغوب خرید!

گرگ سرش را چند بار تکان داد.
-اینم نفر چهارم! پس پایه اید؟

گرگ و کریچر و سرکادوگان یک صدا فریاد زدند:
-آی کاپیتان!
چند ساعت بعدرز در حالی که فرمان کشتی را گرفته بود فریاد زد:
-رسیدیم سر؟

سرکادوگان که اکنون جای پرچم بود فریاد زد:
-یه جزیره با چندتا بچه گربه میبینم هم رزم!
کریچر دوباره اعلامیه را نگاه کرد.
-پس ما آدرس رو درست اومد!
نام تیم: Queen Anne`s Revenge
اسب: کریچرفیل: رز زلرسرباز: فنریر گری بکرخ: سرکادوگان
ویرایش شده توسط کریچر در 1399/8/23 23:56:44
ویرایش شده توسط کریچر در 1399/8/23 23:58:32
وایتکس!