پس از چند ثانیه لرد میگه : هومممم....جالبه این هوگو موفق شد بقیه ی شما مرگخوارای درب و داغون موفق نشدید اونوقت این هوگوی سینی به دست موفق شده دا که خاک بر سر همتون البته جز وگو و ساحره ها!!.
ناگهان لرد گفت : خوب ارباب باید یکم استراحت کنه و تا من میرم استراحت کنم و نجینی رو ببرم پیاده روی ساحره ها و همچنین هوگو مراقب شما بی خاصیت ها هستند.
در همین لحظات که لرد از آنجا دور شده است هوگو به آرومی میره سمت مرگخوارای دست و پا بسته ای که هنوز زنده هستند و به همشون یه پس گردنی خوشگل میزنه و ساحره ها هم دارن تشویقش میکنن!!!
پس از 5 ساعتلرد بالاخره بر میگرده و میگه خوب همونطور که همه میدونید ارباب هیچ وقت چیزی رو فراموش نمیکنه و من مطمئنم که لودو الان باید اعدام میشد ولی به خاطر اینکه هوگو موفق شد از دیوار رد بشه اعدام به تعویق افتاد آهان راستی هوگو به تو هم به خاطر به تعویق انداختن اعدام این موجود موذی بعدا یه کروشیو میزنم و حالا تو لودو برو خودت بخواب توی اون قبری که اونجاست و خودت خاک رو بریز رو خودت در همون حین که لودو داشت با حالت فلاکت زده ای میرفت تا خودش را زنده به گور کند لرد داد زد هویییی... چوبدستی تو تحویل بده و به همین دلیل لودو که حدود یک کیلومتر از لرد دور بود دوباره برگشت.
لرد لبخندی زد و چوبدستی لودو را داد دست بلاتریکس و گفت اینو یه جا قایم کن که این مارمولک پیداش نکنه.
دوباره لرد برگشت و گفت خوب روفوس با تو باید چی کار کنم؟؟
روفوس: ارباب من از دریا میترسم، از خاک میترسم، کلا از همه چیز میترسم!!! :worry: و تازه من هیچ وقت خیانت نکردم به شما...
لرد: مطمئنی روفوس؟؟؟
روفوس : بله ارباب مطمئنم البته غیر از اون موردی که رفتم وزیر سحر و جادو شدم و غیر از اون موردی که رئیس اداره ی کارآگاهان شدم که این قبل از وزیر شدنمه...
- بندازید این جونور رو تو دریا حدود دو کیلومتر دور از ساحل ترجیحا که غذای کوسه ها بشه ، موجود چندش.
در همین حین ناگهان لرد صدای لینی را میشنود که درگوشی به لونا میگه : وای بیچاره شدیم حالا کی حال داره جای خواب و شام لرد رو آماده کنه.
لردخطاب به لینی و لونا:
لینی و لونا:
سپس لرد میره سر و قت مورفین!!! و میگه : دایی جان ببخش منو ولی تو مرگخوار وفاداری نبودی و میخواد که مورفین رو با یه آوادا بکشه اونم چون مورفین فامیلشه
فلش بک:در همون زمان که هوگو داشت به مرگخوارا پس گردنی میزد آروم میره نزدیک مورفین و میگه: ببین من میخوام یکاری کنم که تو و لوسیوس زنده بمونید باشه؟؟؟
مورفین : باشه دادا
لوسیوس که حرفاشون رو شنیده بود گفت: ئلی چجوری اینکارو میکنی ؟؟
هوگو: اصلا نگران نباشیدشما به لرد التماس کنید که دوباره بیاید سمت دیوار من خودم کارا رو راست و ریست میکنم
و بعد از اون میره سمت ساحره ها و نقشه رو میگه.
ساحره ها:
هوگو: ساکت باشید وگرنه به لرد لوتون میدم.
ساحره ها: باشه بابا تو هم
پایان فلش بکولی مورفین داد و بیداد میکنه که: دایی ژان من مرگخوار خوبیم ها نکن با داییت اینجوری..
لرد: باشه حالا تو م یک بار دیگه رد شو.
ولی درکمال تعجب لرد و بقیه ی مرگخواران مورفین رد میشه به دلیل اینکه در لحظه ی آخر بلا دیوار رو از بین میبره!!!
و بعد از مورفین لرد با آرامش هرچه تمام تر میره به سمت لوسیوس مالفوی...