-ارباب من؟ ارباب کلک؟ ارباب کی من؟ارباب من اصلا دروغ گفتن بلد نیستم چه برسه به کلک زدن!! ارباب من فقط تو گوش لونا گفتم که اگه من رد نشدم و اون رد شد حلالم کنه.اصلا ارباب شما که می دونین من اگه با کسی حرف نزنم می میرم جز لونا هم کسی نیست که به حرفام گوش کنه، آخه من برای درد و دل کردن همیشه به دو تا گوش ناشنوا نیاز دارم. از طرفی اگه لونا بمونه و من بمیرم لونا هم دیگه کسی رو نداره تا حرفای احمقانشو برای کسی تعریف کنه و مطمئنا اونقدر بخاطر این کار از شما ناراحت میشه که آخر زبونم لال یه بلایی سر شما-منظورم اینه که سر خودش میاره.
لینی بدون توجه به لونا که با چشم و ابرو می خواد بهش بفهمونه که اگه دوباره بهش برسه کارشو می سازه ادامه میده: ارباااااب، شما که نمی خواید این دو تا مرگخوارتون از دست برن، حالا لونا زیاد مهم نیست ولی من چی؟؟ ارباب مثل اینکه شما می خواید یه چیزی بگید. نه؟ :pretty:
لرد سیاه با خودش فکر می کنه: لونا که نمی تونه برگرده چون اونوقت همه به ماهیت دیوار شک می کنن. لینی هم که فعالترین مرگخواره و اگه از دستش بدم جامعه مرگخواری دچار افت میشه.
پس بلند میشه و میگه: لینی وارنر، ارباب از اینکه بهش دورغ گفتین و بهش کلک زدین حسابی عصبانیه و بعد پایان این ماموریت مجازاتی براتون در نظر می گیره، اما این کاری هست که شده، و حتما لونا هم مرگخوار سیاهیه. لینی، دوباره امتحان کن.
لینی از دیوار رد میشه و برای ادای احترام و ابراز احساسات به لرد یه کروشیو به خودش میزنه.
بعد ازلینی نوبت لودو میرسه. لودو با آرامش خاطر به سمت دیوار می دوه.
10 دقیقه بعد- ارباب، اجازه بدم یه بار دیگه امتحان کنین؟
لرد ولدمورت بعد از اینکه میبینه مرگخوار سمجش لودو،اونقدر به دیوار برخورد کرده و به عقب پرت شده که هوش و حواسشو از دست داده یه کروشیو به لودو می زنه که ساکتش کنه.
بعد از لودو نوبت آخرین نفر، سیبل می رسه. لرد ولدمورت با توجه به اینکه سیبل استعداد پیشگوییش از همه مرگخوارا بالا تره و همچنین بعد از تاسف خوردن به حال مرگخوارای بی استعدادش به سیبل اجازه رد شدن می ده.
- اوووووه ارباب! من پیشبینی کرده بودم که اگه من رد شم، یه اتفاق عجیب می افته.
- اونو که خودم می دونم سیبل. این اتفاق اینه که میزارم زنده بمونی! ارباب هیچوقت نمی خواست این لطفو بهت بکنه.
در همین حال آنتونین از آن طرف دیوار فریاد زد: ارباب واقعا که! این دیوار داره فقط ساحره هارو رد می کنه! مثل اینکه یه کاسه ای زیر نیم کاسست.
- چی داری میگی؟ نکنه منظورت اینه که من ساحرم؟ کروشیو آنتونین!
- نه ارباب...شما که فرق دارین...منظورم اینه که مثل اینکه این دیوار کنترل شدست!
- معلومه که کنترل شدست. اون فقط مرگخوار های واقعی رو رد می کنه.
لودو: ارباب، شما دو طرفو نگاه کنین! این طرف فقط مرگخوارای مردن و اونطرف ساحره ها! خب این قضیه مشکوکه...
لرد سیاه روشو به طرف نجینی می کنه و میگه: دخترم، ای بابا تو هم که مونثی! از بد روزگار همه مرگخوارایی که واقعا سیاه بودن همگی ساحره در اومدن.به نظرت چی کار کنم؟