پرسی بیااینونقد کن

نقد پست شماره 244 پادگان ققنوس ، نوشته شده توسط فاوکس

خیلی خوب بود از نظر موارد نگارشی و استفاده از شکلک و ظاهری و مواردی که توی نقدِ قبلی اشاره کرده بودم بهش .

تنها مسئله ای که باید بهش اشاره کنم این هست که ، سوژه ای که توش نوشتی ، سوژه ی جدی هست ، ما توی پست های جدی باید خیلی توجه داشته باشیم به اسامی ها و دیالوگ هایی که بین طرفین رد و بدل میشه ! توی طنز دستمون باز تر هست ولی توی جدی خواننده انتظاراتی از ما داره که باید حتما انجام بدیمشون .

نقل قول:
اینکه دامبلدور ! ریش دراز خطاب بشه اصلا جالب نیست و هیچ بار طنزی هم نداره و صرفاً مسخرست !

و چیزی که باید توجه بشه و به کرات اشاره کردم این هست که ما برای دامبلدور و ولدمورت توی رول هامون ارزش و ابهت خاصی قائل هستیم که باید حفظ بشن ، چون خواننده این انتظار رو داره و این انتظار هم یه چیز بدیهی هست . اینکه شما وارد سینما میشی و فیلم شروع میشه ، انتظار داری که چراغ ها خاموش بشه ، اگر نور افکن روشن کنن ، دور از انتظار شما هست و شما کلاً اونجا رو ترک میکنی چون اصلا جالب نمیشه . رعایت نکردن این مسئله هم به همون اندازه بد هست . ما همیشه توی کتاب های هری پاتر دامبلدور و ولدمورت رو توی بدترین شرایط هم فوق العاده قوی ، باهوش و متفکر دیدیم . در مورد رون ویزلی یا نویل لانگ باتم نمینویسیم که توی دیالوگمون بیاریم خسته شدم و زود تصمیم بگیرید و اینها

نقل قول:

ما انتظار داریم که اگر همه خسته شدن و رمقی براشون نمونده بود و به نقطه آخر رسیده بودن ، باز هم لرد و دامبلدور با قدرت و انرژی تمام باقی بمونن و سعیشون رو بکنن تا افرادشون رو نجات بدن . کلا توی این پستت هیچ توجهی نکردی به این مسئله و اگر بخوام ادامه بدم ، فقط باید همین نکات رو متذکر بشم فقط .

در کل معمولی بود .
موفق باشی

نقد پست شماره 243 پادگان ققنوس ، نوشته شده توسط هرماینی گرنجر

ظاهر پست شما اصلا خوب نیست ، شما باید متن ها و دیالوگ ها رو به خوبی از هم جدا کنید که هم روی ظاهر پستتون تاثیر بگذاره و هم اینکه خوندنش برای مخاطب جالب باشه . خودِ شما هم فکر نمیکنم پستی که مشخص نیست کجاش فضاسازی هست و کجا دیالوگ هست و اینها رو بخونید . باید متن رو ( هر چیزی غیر از دیالوگ رو متن به حساب میاریم ) کنار هم بنویسید بدونِ هیچ اینتر زدن و فاصله ای . دیالوگ ها هم باید از متن جدا باشن .

و وقتی شما میخواید دیالوگی از دامبلدور بنویسید ، درستش این هست که بنویسید :

دامبلدور گفت : پیر کجاست؟پیتر رو پیدا کنید.فقط اون میدونه چجوری این موجودات نابود میشن.

اینکه شما بنویسید دامبلدور گفت : و یک اینتر بزنید و ابتدای سطر خط تیره بذارید و دیالوگ رو بنویسید ، اصلا ظاهر جالبی نداره و از قواعد نگارشی هم خارجه .

مسئله ی بعد اینکه توی موارد املایی و غلط های تایپی خیلی توجه کنید ، این خیلی اهمیت داره . چندین مورد رو توی پستتون دیدم که اشکال تایپی داشت . سعی کنید حتما قبل از ارسال پست یک بار مجددا مطالعه کنید پستتون رو .

همینطور استفاده از شکلک ها میتونست پستتون رو جذاب کنه ، نباید بگیم پست جدی هست و ما نباید شکلک بزنیم ، اصلا اینها ارتباطی بهم ندارن ، شکلک ها باعث میشن که هم جذاب بشه پست و هم ما فضاسازی برای اون دیالوگ انجام بدیم .

موضوع بعد اینکه ، توی رول نویسی و بالاخص رول جدی نوشتن ، شما باید به اسامی کاملا وفادار باشید ، نه اینکه به اختصار و عامیانه بیاریدشون . ما هیچوقت و تحت هیچ شرایطی توی رول جدی دامبلدور رو دامبل خطاب نمیکنیم ! اینها شاید مسائل کوچیکی به نظر بیان ، ولی هر کدوم به اندازه ی خودشون اهمیت دارن .

موضوع آخر که مهمترین موضوع توی نقد هست ، اینه که سوژه اصلا خوب پیش نرفت ، فردی که قبل از شما پست زده بود ، کامل سوژه رو خراب کرده بود و بیش از حد ممکن اون رو تخیلی کرده بود . این چیزی هست که ما باید بهش توجه کنیم همیشه ؛ وقتی پست ها رو میخونیم و میبینیم فرد قبلی بیش از حد زیاده روی کرده و سوژه رو خراب کرده ، میتونیم که توی پستِ خودمون اون رو درست کنیم . این سوژه ای که توی پستِ قبلی شما مطرح شده اصلا جالب نیست و بیش از حد خسته کننده و ژانگولری هست . ولی خب ، اگر هم قصد ادامه دادنِ اون سوژه رو داشتید ، بایستی که بیشتر فضاسازی میکردید و داستان رو آروم تر پیش میبردید .

اگر ما قصد داشته باشیم اتحاد مرگخوارا و محفلی ها رو نشون بدیم و جنگ رو به تصویر بکشیم ، نمیتونم خیلی سریع و با دو تا دیالوگ ازش بگذریم که ولدمورت به بلاتریکس بگه خفه شو و دامبلدور بگه همه جمع شید و تموم شه بره و یا اینکه پیتر پتی گرو که اون موجودات عجیب رو وارد کرده ، باید از ترس ِ خشم اربابش فرار کنه نه اینکه اونجا کنار اونها باشه و هر کدوم تیکه ای بهش بندازن .

به نظرم این حجم از داستان رو که شما پیش بردید ، میشد توی سه یا چهار پست به طور کامل بهش پرداخت و انقدر سریع جلو نبرد که خواننده هم گیج بشه که چی شد .

ولی خب، با توجه به اینکه پست قبلی شما سوژه ی جدید و بی کیفیتی ارائه داده بود ، در کل بد نبود .

موفق باشی

نقد پست شماره 241 پادگان ققنوس ، نوشته شده توسط بیل ویزلی


اولاً اینکه خلاصه داستانی که نوشتی خیلی خوب بود ، خلاصه داستان بینهایت مهم و ضروری هست برای تاپیک ها ، خیلی ها هستن که وقت کافی یا حوصله کافی برای خوندن چندین پست رو ندارن و میخوان خیلی سریع دستگیرشون بشه که موضوع کلی سوژه چی هست و با توجه به پست آخر زده شده ادامه بدن ؛ ازین بابت ممنونم .

چهره و ظاهر و استفاده از شکلک های پستت خوب بود .

فضاسازی ضعیف بود ، یه وقتی هست که موضوع اونقدر نیاز به فضاسازی نداره و با چند تا دیالوگ میتونی خوب پیش ببری داستان رو ، ولی یه وقتهایی هست که مخاطب ، بیشتر از شنیدنِ دیالوگ از شخصیت های داستان ، علاقمند به اینه که ببینه چه اتفاقی داره میفته اصلا . نوشتی : "محفلی ها به آرامی و با استفاده از روحیه ی تضعیف شده ی مرگخوار ها در حال تصرف تمام پادگان بودند." من خودم به شخصه علاقمند شدم که بدونم محفلی ها چطوری به آرامی دارن پادگان رو تسخیر میکنن ، اصلا کجا جمع هستن ، چجوری پیشروی میکنن ، چقدر داره به پادگان صدمه وارد میشه بر اساس جنگ در گرفته . همه ی اینها رو میشه تو دو سه خط خلاصه کرد و یه چیزی نوشت که به طور کلی خواننده یه چیز کلی دستگیرش بشه .

هدف از نوشتن ِ رول این هست که انقدر قوی باشه که خواننده فک کنه داره فیلم میبینه ! متن رو بخونه ولی کامل اون رو توی ذهنش تجسم کنه ؛ تنها چیزی هم که توی یه رول باعث میشه به خواننده کمک بشه که بتونه تجسم کنه ، فضاسازی هست که دقیقاً خودش رو توی اون فضا حس کنه و بتونه همه ی ماجرا رو از دریچه ی ذهنش ببینه .

یا در قسمت پایانی پستت که نوشتی محفلی ها پی در پی حمله میکردن ، به نظرم نیاز به فضاسازی زیادی داشت .

چیزی که توی پستت دیدم این بود که تو داری محفل رو قدرتمند نشون میدی در روال داستان ( البته نمیتونم با اطمینان این رو بگم ، چون یه رولِ کوتاه بود و ادامه دار ، و با توجه به این دو مسئله ، نمیشه اطمینان داشت که هدفِ نویسنده دقیقاً چی بوده ، ولی خب من اینطور فرض میکنم که دیگران هم بخونن و متوجه بشن ) ؛ در گذشته من بزرگترین ایرادی که به محفل و اعضای اون میگرفتم این بود که همیشه توی رول ها سعی میکردن محفل رو قوی نشون بدن و وارد داستان بشن و مرگخوارا رو بترکونن و به خوبی و خوشی تموم بشه بره . در صورتی که من اصلا همچین حالتی رو دوست ندارم ، من نظرم اینه که چه محفلی ها و چه مرگخوارا وقتی دارن رول مینویسن ، باید وضعیت خودشون با گروه مقابل و قدرتشون رو در یه سطح و حتی یه پله پایین تر در نظر بگیرن . این خودش باعث جذابیت داستان میشه ، وقتی تو اینطوری بنویسی ، نفر ِ بعدی هم سعی میکنه این مسئله رو در نظر بگیره و ادامه بده و تا آخر همینطور پیش میره . ولی اینکه همیشه یه گروه یا فرد قدرت دستش باشه و همه چیز خوب پیش بره یهو و گروه مقابل رو نابود کنه ، همون فیلم هندی میشه که عموماً دوست ندارن این رو !

در کل معمولی بود . موفق باشی

پلیز پست منم نقد کنین

مرسیز:دی

سلام!

ببخشید که بازم مزاحم میشم!
میشه این پستم رو هم نقد کنید؟:pretty:

نقد پست شماره 345 کافه محفل ققنوس ، نوشته شده توسط فاوکس


خیلی خوب شروع کردی ، اولش که پستت رو خوندم گیج شدم ، فک کردم کلا پستهای قبل رو نادیده گرفتی ، ولی خیلی خوب بود که یه فلش بک زدی به گذشته ، وقتی میخوای این کار رو کنی ، سعی کن همیشه اولش بصورت بولد بنویسی فلش بک و بنویسی و وقتی میخوای ادامه ی داستان رو بنویسی ، بنویسی ادامه داستان یا پایان فلش بک . در کل این حرکت خیلی خوب بود .

به نظرم جای استفاده از شکلک ها توی پستت خالی بود ، ماخیلی اوقات میتونیم با استفاده از یک شکلک ، اندازه ی سه خط فضاسازی در مورد یک شخصیت تاثیر گذار باشیم . مثلا به جای اینکه سه خط توضیح بدیم که پرسی عصبانی بود و صورتش قرمز شده بود و تند تند حرف میزد و اینها ، میتونیم دیالوگ مربوط به پرسی رو بنویسیم و از اسمایل استفاده کنیم ، خواننده وقتی دیالوگ عصبانی رو میخونه و این شکلک رو میبینه ، قشنگ اون فضاسازی ای که ما قصد پیاده سازیش رو داشتیم توی ذهنش شکل میگیره . و ضمنا اینکه یه حال و هوایی به پست میده و از اون خسته کنندگیش در میاره ، البته تعداد نرمالش ، مثلا تو این مقدار تو سه تا شکلک خوب بود ، چون اگر تعداد از حد بگذره هم خسته کننده میشه و از اون ور میفتیم .

مورد بعد اینکه ، وقتی میگی که پرسی چوبدستیش رو سمت مرگخوارا گرفت و گفت : دیگه لازم نیست بری سطر پایین و خط فاصله بزنی و دیالوگ رو بنویسی ، همون جلوی دو نقطه دیالوگ رو باید بنویسی

نقل قول:

مینویسی :

پرسی در حالیکه با چوبدستی به دو مرگخوار باقیمانده اشاره می کرد، با صدای ترسناکی گفت: شما دو نفر، بیایین این استخون رو درستش کنین، فکر کنم بلد باشین چطوری سرهمش کنین!

پستت ظاهرش قشنگتر میشه و انسجامش حفظ میشه.

یا این بخش رو
نقل قول:

بهتر بود بنویسی :

محفلی ها در حالیکه به یکدیگر نگاه میکردند، به فکر فرو رفتند. ایوان روزیه از این حواس پرتی محفل ها استفاده کرد و به سمت پرسی ویزلی حمله برد و فریاد زد : یا سالازار کبیــــــــــــــــر! بمیر ای خائنِ...


اینها با اینکه نکات خیلی کوچیک و در ظاهر بی اهمیتی به نظر میان ، ولی خیلی تاثیر دارن روی خواننده . من خودم به شخصه ، اگر مجبور نباشم پستی رو که از نظر ظاهر و علائم نگارشی و اینها در سطح مطلوبی قرار نداره نمیخونم .

و نکته ی آخر اینکه ، در آخر ِ پستت ، وقتی داری دیالوگ رو از زبان مورفین و سالازار مینویسی ، بهتره یه اشاره ای بهشون بکنی و دیالوگ رو بنویسی ، تا اینکه با خط فاصله اینکار رو بکنی .

یعنی به جای اینکه بنویسی
نقل قول:

بنویسی :

پرسی مغرورانه گفت : مطمئنا درستش میکنین! بیل، تو معجون های راستی رو بیار و پروتی و سورس، شما هم مواظب اینا باشین. باید بفهمیم تام چه نقشه ای داره.

البته اینکار رو نکنی هم مشکلی ایجاد نمیکنه ، ولی خب توی نقد ، هدفِ شخصی که نقد میکنه پست رو این هست که اون رو از همه جهات ارزیابی بکنه .

در کل پستِ خوبی بود ، اگر همینطور ادامه بدی ، مطمئناً خیلی زود به یکی از نویسنده های خوب ما تبدیل میشی.

سلام داداش عزیزم!‏

میشه این پست شماره ‏۲۴۱‏ منو تو پادگان ققنوس یه نقدی بکنی؟

درود!

یا ویزلی کبیر، ممنون میشم این پست منو هم نقد بکنی. تقریبا اولین پست رول منه!

ممنون.

نقد پست شماره 281 دره گودریک ، نوشته شده توسط پروتی پاتیل

مسئله ای که همیشه من گیر هستم روش و خیلی مشکل دارم باهاش و توی همه ی نقد ها قبل از هر چیزی مطرحشون میکنم ظاهر پست و مسائل نگارشی هست. خیلی هم مهم هست این مسئله ، چون به هر حال هر کسی بعد از یه مدت نوشتن فوت و فن رول نویسی رو یاد میگیره ، ولی مسائل نگارشی و مشکلاتش حل نمیشن ! به چند مورد به صورت خلاصه اشاره میکنم :

نقل قول:

خب اینجا به جای اینکه شما اینتر بزنی ، میتونستی دیالوگ رو جلوی دو نقطه گفت مینوشتی که ظاهر پست هم یکدستیش حفظ بشه .

موردی که هست انگار شما کلا با اسپیس زدن ( فاصله انداختن ) مشکل دارین . وقتی عددی رو مینویسین ، پرانتزی میذارین ، نقطه ای میذارین ، برای نوشتن ِ متن ِ بعدی یه اسپیس بزنین که یه فاصله ای بیفته و رو اعصاب نره این مسئله ، مثلا نوشتین :

نقل قول:
اولا شما میتونستین بعد از 1. یه فاصله بذارین و ادامه بدین و وقتی نوشتین آلبوس دامبلدور یه فاصله بزنین و پرانتز رو بذارین و به همین صورت و اینکه وقتی دارین یه نقل قول از یه برگه رو میارین ، لازم نیست نقطه بذارین انتهاش . در واقع بازنویسی خط بالای شما میشه :

نقل قول:

همین چند تا فاصله و اینها میتونه زمین تا آسمون ظاهر و حالت پست رو تغییر بده .

در مورد لرد و بحثش با بلاتریکس هم ، من همیشه نظرم این بوده که در مورد ولدمورت یا دامبلدور ، حتی زمانی که طنز نوشته میشه هم باید ابهتشون حفظ بشه . ببینید ، یکسری شخصیت ها هستن که توی حاشیه ی کتاب های هری پاتر بودن و بحثی ازشون نشده بود و توی ذهن خواننده هم چیزی در موردشون نیست و وقتی شما میخوای اینجا نقششون رو ایفا کنی یا در موردشون چیزی بنویسی دستت باز هست به عنوان نویسنده ؛ مثلا شخصیت بانوی چاق . که گفته شده کلا تابلوی گریفیندور بوده و اسم رمز میپرسیده و خیلی به ندرت ازش چیزی دیده شده . ولی وقتی شما میخوای در مورد ولدمورت و دامبلدور و این شخصیت هایی که خیلی خاص هستن و همیشه ابهت خاصی توی ذهن ِ خواننده ها داشتن بنویسی ، باید خیلی نکات رو رعایت کنی .

اینکه با ظاهر شدن یه جن خونگی لرد دو متر اونور تر بپره ، یا با مشت و لگد بپره بلاتریکس رو بزنه ، اصلا جالب و خنده دار نیست و بلکه بی مزه هم هست . حتما لازم نیست ما همچین حرکاتی رو نسبت بدیم به این شخصیت ها ، گاهی میتونیم با دیالوگ های جدی ای که میزنن و مثلا طعنه های کوچیکی به هم میزنن خواننده رو بخندونیم و وجهه طنز پست رو هم نمایش بدیم .

نقل قول:
الان اگر من یه برگه رو به صورت صاف یا مچاله شده به سمتِ صورتِ شما پرت کنم ، شما صورتتون زخمی میشه !؟

به نظر من جای کار داشت این پست و میتونستی خیلی بیشتر از این بنویسی . امیدوارم توجه کنی به مسائلی که گفتم ، بالاخص به بخش نگارشی و ظاهری .

موفق باشی