هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۵:۱۸ یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
مورگانا

راستش در حالت عادی اصلا موافق اضافه کردن تاپیک ها نیستم. مگه اینکه موضوعی داشته باشه که نشه در تاپیک های دیگه اجراش کرد.
موضوع مورد نظر شما خیلی خوب بود. جدید بود. جالب بود. ولی در کنار اینا کمی سنگین هم بود. همین باعث شد کمی بیشتر دربارش فکر کنم.
سنگین بودن موضوع اصلی ممکنه جلوی فعالیت تاپیک رو بگیره.ابعاد دیگه و دنیای ناشناخته ای که باید ترسیم کنیم موضوع رو سنگین می کنه.
به نظر من این موضوع برای تاپیک سرزمین سیاهی مناسبه. می تونیم یکی دو بار به شکل های مختلف همین سوژه رو بدیم و همونجا زیر نظرش داشته باشیم و ببینیم چطور پیش می ره. اگه واقعا جای کار داشت تبدیل به تاپیک مستقلی بشه.
چون وقتی تاپیک زده می شه و چند تا پست هم می خوره دیگه نمی شه کاریش کرد. نه می شه حذفش کرد و نه بی خیالش شد. مثل تاپیک افسانه لرد ولدمورت که بعد از مدتها خاک خوردن به سختی نجاتش دادیم.

این موضوع جدید و جالبه...فراموشش نمی کنم. دربارش بیشتر فکر می کنم. شاید بطور خصوصی با خودتون حرف بزنم.


موفق باشید.




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۲۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
ام.....سرورم میشه یه تاپیک بزنم با این عنوان:
مرگخواران در ابعاد مختلف !!!!

البته منظور تاپیک اصلا کازی به طول و عرض مرگخواران نداره دیــــ :
منظور کلی تاپیک این هستش که طی اتفاقاتی( مثلا خوردن ب ی درخت... ی معجون اشتباه...یه طلسم چپکی.... جر دادن هوا با تیغ و از این قبیل اتفاقات)، مرگخواران وارد بعد های دیگه دنیا میشن و هر سری با ی سری موجود متفاوت یا حادثه مختلف روبرو میشن که راه های خلاصی از هر هچلی البته متفاوته و دردسرهای خودشو داره


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱:۳۵ چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
بانو آمبریج! (که ظاهرا در حال حاضر هیچ سمت و مقامی ندارید که با آن شما را مورد خطاب قرار دهیم!)

فکر می کنم زمان آن فرا رسیده که قبول کنید که گذشت آن دوران!

شما باید به درگاه مرلین شکرگزار باشید و نذرها و قربانی های فراوانی بدهید که نامه شما بدست ما نرسید؛ وگرنه کار نیمه تمام سانتورها را ما به پایان می رساندیم.

مصادره پیشکش...توصیه ما به شما این است که برای حفظ جان و لذت بردن از روزهای اندکی که از عمرتان باقی مانده تا چند فرسخی منزل اربابی ما آفتابی نشوید.

نگران آسمان خراش ها نباشید...همه شان به یک "با خاک پای ارباب یکسانیوس" بندن...طلسم ابداعی خودمان است.
ضمنا قبلا ثابت شده که جوان هایی که شما آنها را فاسد می نامید مدارج ترقی را به سرعت طی نموده وزرا و وکلای مملکت و مایه فخر و مباهات جوامع جادویی شده اند.
مش قربون مورد اعتماد شما هم همین سه ثانیه پیش با حک شدن علامت شوم روی دستش به ارتش سیاه پیوست.با چشمانی باز به اطرافتان بنگرید و بپذیرید که پشتتان خالیست!

به هر حال...صرفا جهت اطلاع شما اعلام می کنیم که تا شعاع ده فرسخی اطراف خانه ریدل طلسم گذاری شده.اطراف خانه ریدل حصار هایی به این شکل کار گذاشته شده.فریب ظاهر آرامش را نخورید.به محض احساس کردن ضربان قلب موجودی بدون علامت شوم، به شکلی وحشیانه چهار نعل بطرف موجود زنده دویده و در حال که میله های بالا و پایینش دائما باز و بسته می شوند، موجود زنده را ظرف سه صدم ثانیه بلعیده و به قطعات دو میلی متری تبدیل می کنند.و لازم به ذکر است که این قطعات دور ریخته نمی شوند.بعد از چرخ شدن و فرآوری بصورت گوشت چرخ کرده و سوسیس و کالباس به محفل ققنوس فروخته شده به منبع در آمدی لذتبخش برای ارباب تبدیل می شوند.
در فضای بالای این حصار ها صد ها دیوانه ساز در حال پرواز و بسیار مشتاقند که خاطرات گردش علمی شما با سانتور ها را به شما یادآوری کنند.
زیر زمین ده ها تونل حفر شده و احتمالا خودتان قادر به حدس زدن این که چه جانورانی ممکن است در آنها پنهان شده باشند هستید...فراموش نکنید که در مقایسه با این جانوران باسیلیسک بازیچه ای بود که در اختیار بچه مدرسه ای ها گذاشته شده بود.
حال فرض محال را بر این می گذاریم که شما از این موانع عبور کردید و وارد خانه ریدل شدید.و حتی همه یاران ما را هم پشت سر گذاشتید...شما با ما رو برو خواهید شد! این یکی شوخی بردار نیست! با این مانع چه خواهید کرد؟!

مهر امضای صورتی خود را جمع کرده...به خانه برگرد آمبریج!







پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۳

دلوروس آمبریج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۶ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۵۲ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۸
از چاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1592
آفلاین
تصویر کوچک شده

آقا و خانم ریدل
یا اهالی منزل ریدل ها


با سلام

همچنان از دوران کودتا هنوز موفق نشدم تا علائم حیاتی را در شما شناسایی کنم. متاسفانه بعد از کودتا یک ترور نافرجام توسط نیروهای خود فروخته روی من انجام گرفت و پیکر نحیف و آسمانی ما مدت ها با عناوین مختلف به ملت شریف کرایه داده می شد، از مانکن گرفته تا تابلو دیواری و مسجمه و اسباب بازی و غیره. برخی گزارشات حاکی از این بودند که قطعات گوناگون ما را از سیستم های فاضلاب شما ماگل ها جمع آوری نموده اند و سر هم کردند تا این فردی که الان نامه نگاری می کند، دوباره شکل بگیرد.

به هر جهت، آمده ام تا خبر از حکم مصادره منزل تاریخی و اربابی شما بدهم. متاسفانه علیرغم اخطارهای گوناگون قبلی، به نظر می رسد خدمه و سرایدار عمارت شما احتمالاً به دلیل دشمنی و یا انگیزه های گوناگون دیگر، نامه های ما را به شما منتقل نکرده اند.
تصویر کوچک شده
از آنجایی که در منزل شما زمانی جادو و جادوگری انجام شده است، بر اساس تفاهم نامه محرمانه دولت جادوگران و دولت ماگل ها، ما جادوگران اجازه مصادره منزل را داریم. می گویند این روزها شما از منزل خارج نمی شوید و خبر ندارید که لیتل هنگلتون دیگر دهکده نیست و پیرامون منزل شما را مشتی آسمان خراش فرا گرفته است که یک به یک ابرها را پاره پوره می کنند، ابرها گریه خیلی می کنند، اخیرا اسیدی می گریند. ایرانی ها جنبه ندارد فکر می کنند الکل می بارد- دهن باز در خیابان راه می روند. نمی گویند خدایی نکرده کلاغ ها تصور مرلینگاه سیار کنند. (مرلینگاه همان محل درد و دل شما ماگل هاست). ده ها برابر تعداد گاو و گوسفندهای مزارع قدیمی اطراف، جنیفر ها و آنجلینا ها و تکتم ها و اقدس ها و بی بی ها سبز شده اند. افراد من مدت ها عمارت تاریخی تان را زیر نظر گرفته اند و متوجه تردد مشکوک عده ای از جوانان فاسد به داخل عمارت شده اند. از آنجا که ما احتمال را بر نفت شدن شما می گذاریم، خواستیم فقط به شکل اداری اطلاع داده باشیم که منزل شما مصادره خواهد شد. دولت ماگلی شما، فرار از مالیات چونصد میلیون پوندی را دلیل اصلی عنوان کرده اند و ما از این فرصت به نفع خودمان استفاده خواهیم کرد و در حرکتی خیرخواهانه منزل تاریخی شما را تبدیل به یتیم خانه خواهیم کرد.

از آنجایی که شمار کودکانی با سن بیشتر از والدین و یا هم سن والدین در دنیای جادوگری به علت جهش های گوناگون و دستکاری در کار زوپس همیشه خالق، افزایش یافته است، ما وجود یک یتیم خانه جادوگری را واجب شرعی می دانیم. همانطور که رد زنده قطرات اشک این حقیر را در حاشیه نامه مشاهده می کنید، در هر راهی که گام نهادم، مصلحت و خیر جامعه ما و جامعه شما را شرط اصلی قرار داده ام. در نتیجه خواهشمندم اگر احیاناً هنوز علائم حیاتی در منزل تان دیده می شود، بار و بندیل را جمع نموده و برای ابد کوچ نمایید. در ضمن خواهشمندیم وسایل منزل را با خود نبرید، شما بدهکار دولت هستید، با سمساری مش قربون هماهنگی های لازم انجام گرفته است. فقط تابلوهای روی در و دیوار رو بردارید. برای بچه یتیم ها بد آموزی داره عکس های خانودگی تون.

در مکان قبرستان خانوادگی مجاور منزل تان، استخر برای کودکان یتیم احداث خواهد شد. لذا جهت جلوگیری از ورود قطعات پراکنده اموات تان به داخل استخر، جنازه ها را حین عزیمت با خود ببرید. این پیام آخرین پیام از دنیای ما جادوگرها به خانواده ریدل است. لطفاً این نامه را نهایی تلقی کرده و ظرف مدت 24 ساعت اقدام به تخلیه عمارت نمایید.


تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۷ ۲۳:۴۸:۴۴

No Country for Old Men




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۵۳ جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
واقعا چقدر مزاحمت؟چقدر سوهان روح شدن...چقدر مایه رنج و عذاب بودن؟!


نقل قول:
هـــــــــــــی!! من اومــــــــــــــــــدم!

در پوست خودمون نمی گنجیم!


شما باید متوجه یک نکته باشید.قاصدک های ما با قاصدک های شما تفاوت دارند این هوا!
کجا دوان دوان دارید به سوی ما می شتابید؟!بغلتون نکردیم.صرفا خواستیم " این هوا" را نشان داده باشیم.

قاصدک هایی که می تونن جسارت کرده و بر ردای ما بنشینند باید این گونه باشند. و یا بدین سان!

پس دلیلی برای نگرانی شما وجود نداره و ردای ما یکدست باقی می مونه.شما نگران خودت باش که ترکیب بنفش و سیاه حتی ما رو هم دچار افسردگی می کنه!

شما به جرم ایجاد مزاحمت و اینکه کلا ارباب خوش ندارن شما آزاد و در حقیقت ول بگردین, دستگیر و موقتا به این سلولمنتقل خواهید شد..بعد از محاکمه و صدور حکم( که قطعا حبس ابد خواهد بود) به زندان مرکزی انتقال خواهید یافت.

اشتباه نکنید!

ما به شما لطف نکردیم.

تمام امکانات سلول شما همینه.روی قاصدکا می خوابین و از قاصدکا تغذیه می کنین و بعد از تموم شدن غذا حدس بزنین دستاتونو با چی پاک می کنین؟...بله...قاصدک ها!
دوستان شما قاصدک هایی خواهند بود که با یک وزش باد به زود در سوراخ های بینی شما فرو خواهند رفت.(به جان شما این یکی تجربه سختیه...البته شاید شکل خاص و منحصر بفرد بینی ما در شکل گرفتن این تجربه تلخ دخیل بوده.)

خلاصه این که کاری می کنیم که حالتان از هر چه قاصدک است به هم بخورد!

ضمنا فراموش نکنید که ما...نمیدوییم!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۴ ۰:۴۶:۳۴
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۴ ۱:۰۱:۳۹



پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۳

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین

هـــــــــــــی!! من اومــــــــــــــــــدم!
بدو بدو بدو! بدو بریم دشت ِ قاصدکا!! بدووووووووووو!

من می‌دونم دلت واس دشت قاصدکا تنگ شده، تازه ببین، ردات باز سیاه شده. باس بیای بدوییم اونجا که قاصدکا بشینن روش. ردات سفید شه. خودت سفید شی..

خودت بشی قاصدک! تصویر کوچک شده


But Life has a happy end. :)


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۰۱ جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
پرسیوال

باشگاه دوئل تاپیک خیلی سنگینی بود.خیلی وقت می گرفت خیلی انرژی می خواست.زیر سایه بی جنبگی و خودشیفتگی بعضی از اعضا که طاقت شکست رو نداشتن , شدیدا با اعصاب داور و ناظر بازی می کرد.ولی این تاپیک سنگین نصف بار مسئولیتش به عهده ایوان بود.
ایوان مدت هاست که به سایت سر نمی زنه.منم مطمئن نیستم بتونم با کسی به اون اندازه هماهنگ بشم و روش حساب کنم.چون داوری دوئل شرایط زیادی می خواد.مثلا طرف در سطح خوبی از نظر نویسندگی باشه.هم با پست های طنز و هم با پست های جدی به اندازه کافی آشنایی داشته باشه.قدرت قضاوت و داوری داشته باشه.اونقدر با تجربه باشه که تاریخ عضویت و تعداد پست های اعضا تاثیری روش نذاره.مسائل شخصی شو در امتیازاش دخالت نده.و علاوه بر داشتن این شرایط طرف باید دائما در دسترس باشه.برای دادن امتیازا...تعیین سوژه...

حداقل تا وقتی که ایوان برگرده به باز کردن این تاپیک فکر نمی کنم.چون تنهایی از پسش بر نمیام.مگه اینکه معجزه ای رخ بده!




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۰ جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۳

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
یادش بخیر

من و بابابزرگ مادریت رفیق بودیم با هم
خیلی سعی کردم نذارم با سر بیفته تو باتلاق فاضلاب اما خودش اینطور خواس!

میرزا ریدل خان امیرکچل
عایا میتونیم چشم انتظار باز شدن "باشگاه دوئل" باشیم؟
خودم کف کله ت رو با وایتکس برق میندازم
یه برآورد بکن بلکه راضی شی بازش کنی

باشد که دون گانت و ایل و تبار نحسش نباشند


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱:۱۷ سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
هی جونور!

وایسا ببینم!

یه نگاهی به ما بنداز...

نه...بیا جلوتر!

بنداز!


به نظرت چهره ما چهره ایه که بشه باهاش شوخی کرد؟

بله و بلا!

اون موهاتو دونه دونه می کنیم.ناخن هاتم یکی یکی از ته می کشیم.با ناخنات سوزن درست می کنیم و سوزنمون رو با موهات نخ می کنیم و پلک بالاتو به پلک پایینت می دوزیم.
کارمون که تموم شد گوشت سر انگشتاتو با اسید نرم می کنیم و ناخنای باقی مونده رو دوباره می چسبونیم سر جاش.

بعد یادمون میفته که کارمون هنوز تموم نشده.مراحل 1 و 2 و 3 رو مجددا انجام می دیم و دهنت رو هم می دوزیم که اون زبون درازت بی موقع ازش نیاد بیرون.

و البته مرحله اسید و ناخن اجبارا دوباره تکرار می شه.

بعدم با اون تیکه چوبی که تو دهنته مردمک هاتو سوراخ می کنیم که زیباییت دو چندان بشه.

باشه؟

بدو برو حالا!بعدا میاییم با والدینت صحبت می کنیم...ترجیحا انسان باشن!





پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۸:۳۱ دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین







But Life has a happy end. :)







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.