wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: سه‌شنبه 4 شهریور 1404 17:37
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: پنجشنبه 3 مهر 1404 13:25
پست‌ها: 40
آفلاین
دوشیزه ویزلی،

صادقانه بگم، ورودت به سوژه دلیل منطقی یا قابل توجهی نداشت، می‌تونستی خیلی بیشتر مانور بدی روی اینکه چرا جینی رفته بود اونجا، هدفش چی بود؟ و غیره. اما خروج بی سر و صدات رو دوست داشتم. برای همینم چالشت تایید میشه.

چالش دوم تایید شد

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پیش از شرکت در کلاس معجون‌سازی حتماً پست تدریس را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید.
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: سه‌شنبه 4 شهریور 1404 11:56
تاریخ عضویت: 1404/04/21
تولد نقش: 1404/04/22
آخرین ورود: دیروز ساعت 12:56
از: درون عمیق ترین افکارم
پست‌ها: 169
ساحره سرشمار
آفلاین
سلام پروفسور.
اینم از چالش دوم من

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
هرگز اجازه نده کسانی که ذهن کوچکی دارند بگن که رویات زیادی بزرگه.
تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: یکشنبه 26 مرداد 1404 11:00
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: پنجشنبه 3 مهر 1404 13:25
پست‌ها: 40
آفلاین
دوشیزه تورپین،

خوب نوشته بودی و اصولی که توی کلاس گفته بودم رو هم رعایت کرده بودی، خسته نباشی.

چالش دوم تایید شد.

فراموش نکن که حالا همه‌ی تکالیف رو انجام دادی و می‌تونی توی آزمون سپج شرکت کنی! برات آرزوی موفقیت می‌کنم.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پیش از شرکت در کلاس معجون‌سازی حتماً پست تدریس را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید.
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: شنبه 25 مرداد 1404 13:59
تاریخ عضویت: 1403/12/16
تولد نقش: 1403/12/17
آخرین ورود: دیروز ساعت 17:29
از: معدن ملوبیار
پست‌ها: 120
آفلاین
چالش دوم معجون سازی
اینم چالش دوم من. ببخشید با تااااااااخییییررر فرستادم پرفسور.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
هیچ لذتی بالاتر از خندیدن نیست. حتی اگر به قیمت حرص خوردن بقیه باشه
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: جمعه 3 مرداد 1404 11:44
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: پنجشنبه 3 مهر 1404 13:25
پست‌ها: 40
آفلاین
دوشیزه پاتر.

بهتر بود در انتهای پستت در حد یک جمله توضیح می‌دادی که لرد و بقیه بعد از ملاقات با لیلی ازش جدا می‌شن و به راهشون ادامه می‌دن تا بخش این که بدون تغییر وارد و خارج سوژه بشی کامل انجام بشه، در حالی که الان لیلی توی سوژه موند. اما به هر حال چون خوب نوشته بودی و می‌دونم چقد این چالش برات سخت بود، متوقفت نمی‌کنم. دیالوگ آخر لرد ولدمورت هم خیلی بانمک بود.

چالش دوم تایید شد.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پیش از شرکت در کلاس معجون‌سازی حتماً پست تدریس را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید.
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: جمعه 3 مرداد 1404 01:24
تاریخ عضویت: 1404/04/20
تولد نقش: 1404/04/20
آخرین ورود: امروز ساعت 08:52
از: جایی بین خیال و واقعیت
پست‌ها: 182
ارشد ریونکلاو، ساحره سرشمار
آفلاین
سلام پروفسور اسنیپ!
اینم از چالش دوم من.
خیلی باب میلم نشد ولی امیدوارم مورد تایید شما باشه

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: دوشنبه 30 تیر 1404 19:38
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: پنجشنبه 3 مهر 1404 13:25
پست‌ها: 40
آفلاین
دوشیزه پاتر.

توصیفاتت بسیار دقیق و خوب بود و تقریبا هیچ اشکالی توی پستت ندیدم که بخوام بهش اشاره‌ای داشته باشم. نقطه ضعف لیلی رو هم به شکل خوبی نشون دادی. در کل همه چیز خوب بود.

چالش اول تایید شد.

در این لحظه جادوآموز سال‌بالایی شدی و دیگه می‌تونی به اردوی هاگزمید بری یا در مسابقات کوییدیچ شرکت کنی.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پیش از شرکت در کلاس معجون‌سازی حتماً پست تدریس را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید.
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: دوشنبه 30 تیر 1404 13:47
تاریخ عضویت: 1404/04/20
تولد نقش: 1404/04/20
آخرین ورود: امروز ساعت 08:52
از: جایی بین خیال و واقعیت
پست‌ها: 182
ارشد ریونکلاو، ساحره سرشمار
آفلاین
چالش۱
---

لیلی تازه وسایلش را کنار هوگو و کایا می‌چید. صدای آرام برخورد شیشه‌ها با میز، سکوت سنگین کلاس را می‌شکست. دستش که به بطری‌های شفاف کشیده شد، چشمش روی شیشه معجون ناشناسی که روی میز قرار داشت ثابت ماند؛ مایعی که به طرز عجیبی آرام بود و در نور سرد کلاس برق می‌زد. همین‌که خواست از کایا بپرسد، درِ کلاس با صدای خشکی باز شد.

پروفسور اسنیپ با ردای بلند و مشکی‌اش که پشت سرش مثل سایه‌ای سنگین روی زمین کشیده می‌شد، وارد شد. موهای چرب و سیاهش به شقیقه‌های رنگ‌پریده‌اش چسبیده بود و چشمان تیره‌اش مثل دو حفره عمیق، کلاس را می‌کاوید. حتی به نظر می‌رسید رنگ‌پریده‌تر از همیشه است؛ مثل کسی که در میان مه سرد راه می‌رفته باشد.

با همان لحن سرد، بی‌روح و یخ‌زده‌ای که حتی باعث می‌شد نفس‌ها در سینه‌ها حبس شود، گفت:
-امیدوارم گزارش‌های جلسه قبلتون چیزی بیشتر از کاغذ پُر کردن‌های بی‌معنی باشه... چون امروز اثر معجون رو روی خودتون امتحان می‌کنیم. معجون‌هایی که از قبل روی میزتون قرار گرفته، معجون ضعف هست. تا قطره آخرش رو می‌خورید و شروع می‌کنید به درست کردن پادمعجون. در آخر کلاس، نتیجه معجون‌هاتون رو می‌بینید. حالا شروع کنید.

سکوت سنگینی کلاس را گرفت. حتی شعله‌های زیر پاتیل‌ها انگار لرزیدند.

لیلی احساس کرد قلبش یک ضربه محکم زد. نه نگران پادمعجون نبود. او از قبل بارها درباره‌ی آن مطالعه کرده بود و حتی مراحل ساختش را مثل یک برنامه در ذهنش چیده بود. آنچه او را مضطرب می‌کرد، اثر معجون ضعف بود؛ حس کنترل‌ناپذیری که از اسمش هم معلوم بود.

آهی بلند کشید، انگار می‌خواست همه نگرانی‌هایش را بیرون بدهد، و با تردید بطری را به لب برد. مایع بی‌مزه بود، اما بوی تلخ و سنگینی داشت که در گلو گیر کرد. با این‌که در ظاهر هیچ تغییری حس نکرد، دست‌به‌کار شد.
کارها را سریع بین خودش، هوگو و کایا تقسیم کرد: هوگو شروع کرد به له کردن ریشه والریان، کایا با دقت سنگ ماه را پودر می‌کرد و خود لیلی پاتیل‌ها را آماده کرده و مثل یک رهبر کوچک همه چیز را مدیریت می‌کرد.

- هوگو... این‌جوری نههه!

صدای بلند و ناگهانی‌اش در کلاس پیچید. خودش هم جا خورد. چند سر از هم‌کلاسی‌ها برگشتند و نگاهش کردند. گونه‌های لیلی سرخ شد و سرش را پایین انداخت، انگار صدایش از خودش غریبه بود.

کلاس کم‌کم آشفته شده بود. یکی از بچه‌ها مدام از کوره در می‌رفت و وسایلش را به اطراف پرت می‌کرد، دیگری طوری از خودش تعریف می‌کرد که تحملش غیرممکن بود. اما اسنیپ، برخلاف همیشه، آرام و با دست‌های در هم گره‌خورده، بین میزها قدم می‌زد؛ گویی این آشفتگی، نمایشی بود که از تماشایش لذت می‌برد.

لیلی با بی‌قراری به پاتیل نگاه کرد؛ مایع زردی که حالا کم‌کم به رنگ آبی کم‌رنگ درمی‌آمد. بخار گرم و سنگینی که از پاتیل بالا می‌آمد، صورتش را می‌سوزاند.
با نگرانی زیر لب گفت:
- یه چیزی درست نیست…

برای دهمین بار دفترچه‌اش را ورق زد. صفحات کاهی‌رنگ در دست‌هایش خش‌خش می‌کردند.

- لیلی، خوبی؟ همه‌چیز عالیه، نگاه کن! داره آبی می‌شه!
هوگو با صدایی آرام سعی کرد دلگرمش کند.

اما لیلی، کاملاً بی‌توجه به او، با تندی گفت:
- نکنه آروم هم می‌زنیم؟ وای… این‌جوری فاجعه می‌شه!

همان لحظه صدای سرد و خشکی از پشت سرشان بلند شد.
- اینجا چه‌خبره؟ نکنه می‌خوای با هم‌زدنت پاتیل رو سوراخ کنی، پاتر؟

لیلی از آمدن ناگهانی اسنیپ جا خورد. لب‌هایش لرزید و مِن‌مِن‌کنان گفت:
- نه… ام… من… ام… فقط، می‌خواستم… درست و… بی‌نقص… باشه…

اسنیپ بدون کوچک‌ترین نرمشی گفت:
- چیزی به اسم بی‌نقص وجود نداره پاتر.

و با بی‌تفاوتی از کنارشان گذشت، ردایش روی زمین کشیده شد و صدای خش‌خش آن مثل خنجری آرام در سکوت کلاس برید.

لیلی آهی کشید و نگاهش به پاتیل افتاد. معجون حالا به رنگ آبی زمردین درخشانی درآمده بود و سطح آن مثل شیشه می‌درخشید. انگار آماده نوشیده شدن بود، اما اضطراب هنوز از چشمان لیلی پاک نشده بود.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط لیلی لونا پاتر در 1404/4/30 13:51:08
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: شنبه 21 تیر 1404 14:19
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: پنجشنبه 3 مهر 1404 13:25
پست‌ها: 40
آفلاین
جناب بربون.

کارت خوب بود و همه انتظارات رو به خوبی برآورده کردی! خصوصا بخشایی که اشاره‌هایی به اتفاقات داخل خونه داشت رو خیلی خوب نشون دادی.

اما بدون که ما چارچوب خاصی برای میزان دیالوگ و توصیف نداریم. همه‌ش به خلاقیت و توانایی خودت برمی‌گرده. مثلا ما پستایی داریم که 90 درصدش دیالوگه، ولی اینقد دیالوگای جذاب و قوی‌ای هستن که خواننده اصلا احساس کمبود توصیف نمی‌کنه، یا پستایی که حتی یک دیالوگ هم نداره و همچنان زیبا و لذت‌بخشه. پس خودت رو محدود یا مجبور به قرار گرفتن رول‌هات تو چارچوب خاصی نکن.

حواست باشه از آزمون سپج جا نمونی!

چالش دوم تایید شد.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پیش از شرکت در کلاس معجون‌سازی حتماً پست تدریس را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید.
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: شنبه 21 تیر 1404 02:37
تاریخ عضویت: 1404/03/06
تولد نقش: 1404/03/07
آخرین ورود: دیروز ساعت 12:58
از: خونمون:)
پست‌ها: 31
آفلاین
سلام پروفسور
اینم از چالش دوم. تلاش کردم توش از دیالوگ‌نویسی زیاد استفاده کنم، امیدوارم زیادی زیاد نباشه

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟