هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: مرحله دوم جام آتش
پیام زده شده در: ۳:۰۹ پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۱

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
ایگور دوباره به سمت یخچال میره ، در رو باز میکنه و آخرین حبه ی انگور رو هم میخوره،از پنجره نگاهی به بیرون میندازه که شاید بتونه اسنیپ رو ببینه،ناگهان سگش رو دید که داره با یک گروه به کلبه نزدیک میشه.

ایگور:اسنیپ چی فکر کرده؟اینکه من یه جاذبه ی توریستی ام؟

نزدیکتر که میشن،صدای زنی رو میشنوه که داره قربون صدقه میره:ای آلو سیاه،ای توت سیاه،ای بادمجان سیاه،ای شکلات،ای آبنبات،ای ماتادور،ای...

مرد نگاهی به زن انداخت و طلسم قفل زبان رو بر روی او اجرا کرد و گفت:مگه نمی فهمی که باید ساکت باشیم، بلا؟

ایگور وقتی اسم بلا رو شنید رنگ از چهرش پرید و فهمید که ماجرا چیه،ولدمورت به وسیله ی سگش او رو پیدا کرده و الان پشت در کلبه است.

ایگور پیش خودش فکر کرد که کجا پنهان بشه،یکدفعه با خود گفت کجا بهتر از پیش خدمتکار آهنینی که غذا ها رو براش خنک نگه میداره و هر وقت میره پیشش همه جا رو روشن میکنه و به سرعت به درون یخچال رفت و در رو بست.

لرد:إ... پس کجاست؟

داهوف گفت:"مثل اینکه باز هم از دستان پرتوان شما فرار کرده"ولی با نگاه غضبناک لرد یکدفعه ساکت شد

ایوان:ارباب،هوا تاریک شده اگه صلاح میدونید شب رو اینجا سپری کنیم

لرد:به من پیشنهاد استراحت میدی؟! بدم پدر پدر پدر پدرسوختت رو دربیارن؟ اینجا ما دستور میدیم و حالا هم میگیم که استراحت میکنیم.

در همین لحظه ایگور به یخچال میگفت:دوست عزیز بابت کمکی که میکنی ممنون ولی فکر نمیکنی یه کمی سرد شده؟

صبح روز بعد همه ی مرگخوارها از خواب بیدار شدند و با ناباوری به لرد که دستگیره ی در یخچال را در دست داشت خیره شدند.‏

لرد:چیه؟! تو ولایت شما آب خوردن هم جرمه؟!

لرد در یخچال رو باز کرد تا کمی آب بنوشد که چشمش به جسد یخزده ی ایگور افتاد و متفکرانه به ریش بزی یخرده ی او نگاه کرد


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: مرحله دوم جام آتش
پیام زده شده در: ۱۷:۳۸ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
مثل هر روز تنها بود.کمی هیزم داخل شومینه ریخت.با اولین فوت خاکسترهای شومینه روی صورتش پاشید.
ایگور کارکاروف با صورتی سیاه و اعصابی خرد روی چهارپایه چوبی نشست.سعی میکرد افکارش را روی هر چیزی جز سوروس اسنیپ متمرکز کند:بهش فکر نمیکنم.امروز چقدر هوا خوبه.نسیم لابلای درختا میوزه.درختایی که میتونستن میوه های شیرین و آبدار.اوه...نه.من گرسنه نیستم.این سوروس سه روزه پیداش نشده.مرتیکه چرب فکر نمیکنه من از گرسنگی میمیرم؟گفتم لوازم ضروری بیار.یه آفتابه آورده با یه قوطی روغن مو!...بهتره کمی روزنامه بخونم .
ایگور پیام امروز را از روی میز برداشت ولی با دیدن آگهی تبلیغاتی پودینگ رزمرتا و کیک بستنی فورتسکیو روزنامه را بست.
از جایش بلند شد و شروع به قدم زدن در طول کلبه کرد.درست در همین لحظه چند سایه را از پشت پنجره دید و با خود فکر کرد:بالاخره پیداش شد.

درباز شد.ولی برخلاف انتظار ایگور، جادوگرچاقی وارد کلبه شد.در نور ضعیف شومینه ایگور موفق به دیدن علامت شوم روی ساعد تازه وارد شد.نفسش را در سینه حبس کرد.
مرگخواران یکی بعد از دیگری وارد کلبه شدند و به دنبال آنها بزرگترین کابوس ایگور!
لرد سیاه که ترسناکتر از همیشه به نظر میرسید نگاهی به اطراف انداخت و دستور داد:همه جا رو خوب بگردین.ممکنه فرار کرده باشه.ولی مطمئنا نشونه ای به جا گذاشته.میخوام بدونم کجا رفته و تو این مدت کی براش آذوقه میاورده.
مرگخواران جلوی چشمان ایگور شروع به گشتن کلبه کردند.حتی زیرخاکسترهای شومینه را هم گشتند.یکی از آنها به ایگور که ساکت و بی حرکت کنار دیوار ایستاده بود نزدیک شد.نگاه دقیقی به صورت ایگور انداخت و گفت:چه مجسمه مزخرفی.چقدرم کثیفه.

ایگور وحشتزده منتظر لحظه مرگش بود.صدای ضربان قلبش را میشنید.
جمله آخر برایش باور کردنی نبود.
ارباب اینجا نیست.ظاهرا کسی کمکش نمیکرده.حتی هسته میوه ها رو هم خورده.بعدم از شدت گرسنگی مجبور شده بره یه جای دیگه.

ایگور باز نجات پیدا کرده بود!


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: مرحله دوم جام آتش
پیام زده شده در: ۱۲:۰۲ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
کارکاروف کف کلبه نشسته بود و هماهنگ با ریتم قار و قور شکمش با ریش بزی اش بازی می کرد:

- موروغنی لعنتی! کجا موندی امشب؟ مردم از گشنگی!

ناگهان در به آرامی باز شد و اسنیپ در حالیکه سروته شده بود و شرت گل گلی مامان دوزش معلوم بود، وارد شد و پشت سرش لرد سیاه و حجم عظیمی از مرگخواران وارد کلبه ی کوچک شدند، به طوری که دیگر جای سوزن انداختن نبود. کلبه پر از مرگخوار شده بود در حالیکه که هنوز خیل عظیمی از مرگخواران جلوی ورودی کلبه ازدحام کرده بودند و سعی می کردند به هر ضرب و زوری که شده وارد کلبه شوند. یکی از مرگخواران از بیرون کلبه داد زد: دوستان داخل کلبه! یکمی صمیمی تر وایسین، ما هم جا شیم!
- راست میگه آقا! صمیمی تر بشین. مورفین منقلتو جمع کن یکم جا باز شه.
- کی بهت اجازه داد با ارباب صمیمی بشی، دالاهوف؟! کروشیو!
- آییییییییییی! ارباب! چرا من پوست استخونو شکنجه می کنید؟! من که دالاهوف نیستم. ای وای! فکم افتاد! بابا! هل ندین! فکم افتاد. تو رو خدا مواظب باشین پاتونو نذارین روش. لطفا بگردین استخون فکمو پیدا کنین!
- فکت شبیه شلنگه ایوان؟!
- نه بابا! شلنگ چیه؟!
- پس این شلنگ مال کیه انداخته زیر پا؟!
- اون شلنگ نیست، نجینیه!
- چی گفتی؟! پرنسس ارباب لگدمال شد؟! کروشیو سند تو ال!

با شکنجه ی لرد، برای لحظاتی تمام کلبه رفت روی ویبره. ویبره که تمام شد لرد فریاد زد: ای کارکاروف خائن! مگه نمی دونستی سزای خیانت به ارباب مرگه؟ توی دادگاه بر ضد ارباب شهادت میدی؟ من طلسم فرمان روی تو اجرا کردم، بی چشم و رو؟!
- در خدمتم ارباب! امری داشتین؟
- من چیکار به تو دارم ایوان؟! دارم با ایگور حرف میزنم!
- خودتون فرمودین بی چشم و رو! تنها بی چشم و روی اینجا منم دیگه!
- در اوج خشم ارباب مسخره بازی درمیاری؟ کروشیو!

صدای فریاد بگمن از داخل شومینه شنیده شد:
- وایییییییییییی! ارباب چرا منو شکنجه می کنید؟
- چی میگی لودو؟! من مطمئنم طلسممو تو حلق ایوان شلیک کردم!
- پس چرا من دارم می لرزم؟... ها! فهمیدم! این وسیله ارتباطی مشنگی که وزیر دیگر بهم داده داره می لرزه.

صدای ایگور از ضلع غربی کلبه به گوش رسید:
- ارباب تقصیر من نبود! تحت طلسم فرمان بر ضد شما شهادت دادم. غلط کردم! منو نکشید!
- می کشمت تا دیگه کسی پیدا نشه از این غلطا بکنه. مرگخوارای احمق یه ذره راه باز کنین من برم طرف ایگور!آیییییی! سوختم! این دیگه چی بود؟
- کچل بی دماغ بی خاصیت! کوری؟ نمی بینی سینی چایی دستمه؟ چرا هل میدی؟!... ای وای! ارباب شمایید؟:worry: غلط کردم!
- چای نبات منم ریخت؟! دِ لامروتا! چیکار به چای نبات من دارین؟ کروشیو شند تو ال!

با طلسم مورفین دوباره همه ی کلبه از جمله ارباب رفتند روی ویبره.

- مورفین احمق! اربابو شکنجه می کنی؟! اول تورو می کشم بعد کارکاروفو! آیییییییی! چشمم! چشمم کور شد! شست پای کدوم احمقی رفت تو چشم من؟!
- ببخشید ارباب! شست پای اسنیپ بود! نیست که سر و تهش کردین. لنگ و لقدش تو چش و چال ملته!
- راستیوس اسنیپ! مونتگومری! قبر کارکاروفو همینجا بکن.
- ای به چشم ارباب!

مونتگومری بلافاصله کلنگش را بالا برد و به زمین کوبید، ولی به خاطر ازدحام شدید مرگخواران در هر بار رفت و برگشت کلنگ هفت هشت نفری تلف می شدند و خون و مغز و دل و روده شان به همه جای کلبه می پاشید.

مرگخواران بی شمار بیرون کلبه همچنان هل می دادند و سعی می کردند وارد کلبه شوند:
- کارکاروف خائن! تو باید مجازات بشی!
- کارکاروفو اعدام کنید!
- اسنیپم اعدام کنید! چون به کارکاروف کمک می کرد!
- آره! اسنیپم اعدام کنید! اونم یه جاسوس دوجانبه است!
- آره دادا! اشنیپم اعدام کنید! به من 3 داد!

لرد همچنان سعی می کرد خودش را به کارکاروف برساند:

- می کشمت ایگور! آیییییییی! اون یکی چشمم هم کور شد! بازم شست پای اسنیپ بود؟!

لودو در حالیکه با شنای کرال از روی مرگخواران عبور می کرد، شست پایش را از چشم لرد بیرون کشید:

- نخیر ارباب! شست پای من بود! وزیر دیگر تماس گرفت گفت اجلاس سرانه. با اجازتون یه هفته ای میرم مرخصی!
- کی با مرخصیت موافقت کرد، احمق؟! آخخخخخخخخخ سرم! این کلنگ مال کیه؟ 4 تا هورکراکسم از بین رفت!

همهمه ی مرگخواران کل کلبه را پر کرده بود.

- بابا! این چای نبات که کم شیرینه!
- دوستان! بی زحمت همینو دست به دست کنین، بمالین به دیوار!
- هل نده باباجون! هل نده!
- پسرم. من پیرم. فراموشی دارم. می دونی الان لرد کیه؟ کیــــــه؟ کیـــــــــــــــــــــه؟
- حالا! جونی جونم بیا/دردت به جونم... اوری بادی هندز آپ!
- ای بابا! یعنی چی؟ استخوان لگن خاصره ام نیست! بچه ها تو رو خدا شوخی نکنین. من استخون لگنم ترک داره. تو رو خدا پیداش کنین.
- ارباب! لطفا این پستو نقد کنید!
- آواداکداورا!
- گـــــــــــــــــل! گل! گل! گل! بچه ها! ترختور گل زد!
- می کشمت کارکاروف! کجایی؟

در گیر و دار ازدحام مرگخواران، کارکاروف با سینه خیز از کلبه خارج شده بود و حالا کیلومترها دورتر از کلبه ی کوچک بود.



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


مرحله دوم جام آتش
پیام زده شده در: ۲۳:۱۱ یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
امروز ۹:۳۲:۰۹
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 504
آفلاین
تصویر کوچک شده
















مرحله دوم :

مرحله اول به پایان رسید و امتیاز ها مشخص شد . رقابت سنگینی برقرار هست و هر مرحله حساس تر از قبلی ادامه پیدا میکند . در این مرحله شرکت کنندگان میبایست نمایشنامه ای بر روی موضوعی بنویسند و در همینجا ارسال کنند . چند نکته مهم :

*پست ها میبایست بین 150-300 کلمه باشند . بیشتر و کمتر باعث کم شده امتیاز خواهد شد .

*حتما باید هری پاتری باشد . طنز یا جدی مهم نیست .

*ساعت 00:00 روز 18 شهریور مهلت ارسال تمام خواهد شد . ( تا ساعت 24:00 17 شهریور مهلت هست )

*هر گونه نکته ، پیشنهاد یا سوالی دارید در دفتر مدیریت با من در میون بذارید .
------------

موضوع :

ایگور کارکاروف در کلبه ای قدیمی در یک ناحیه دور افتاده پنهان شده تا لرد ولدمورت و مرگخواران نتونن پیداش کنن . از طرفی هم اسنیپ قرار هست که هر از گاهی براش مواد غذایی و نیاز های اولیه ببره تا ایگور بتونه به زندگی ادامه بده . یکی از این شب ها که کارکاروف منتظر اسنیپ هست ، ناگهان مرگخواران و لرد وارد میشن .

این ماجرا از اونجایی که منتظر هست و بعد از ورود مرگخواران و اتفاقی که برای ایگور میفته رو در رول شرح بدید .






پاسخ به: ثبت نام جام آتش !
پیام زده شده در: ۵:۴۸ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
نام: گلرت گریندل والد

گروه: قوی ترین گروه هاگوارتز‏(اشاره به چند قهرمانی پشت سر هم ریونکلاو‏)‏

پیشنهادات:من اصلا اهل پیشنهاد دادن نیستم، عوضش من مرد انتقادم


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ثبت نام جام آتش !
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین

با سلام


1- نام :
گودریک گریفندور کــبــیِِــر

2-گروه :
گریفندور

پیشنهادات ( اگر چیزی مد نظرتون هست) :
از چی بگم؟ از این رول نویس های خسته؟ از این سایت خاک گرفته؟ از چی بگم؟ ما گفتیم و همه دردا ریشه کن شد؟ ...... عجب رپی خوندم!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ثبت نام جام آتش !
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱

سانکویینی بامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۱۱ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۵۰ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱
از آسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
درود

خو منم به نوبه ی خودم به عنوان اولین عضو هافلپاف ثبت نام می کنم، باشد که مشت محکمی بر دهان آستاکبار و به ویژه مدیران باشد

نام: سانکویینی بامل

گروه: بهترین گروه جادوگران، هافلپاف

پیشنهادات: انتقادات :hammer;


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »

We Love hufflepuff


من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
ماده ای در قفس اندازید و دلم شاد کنید


پاسخ به: ثبت نام جام آتش !
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
بنده وظیفه ی خود دیدم تا بیام در دهن تک تک ملت بزنم و اعلام کنم که پرچم بالاست !

نام : شیخ احمد قارانخود


گروه : پیشتازان ... جلووایسادگان ... کمپین زیر سوال بردن خاندان محسن ترکی !

پیشنهادات : وبلاگ خوبی دارید ... لطفا به وبلاگ من هم سر بزنید !


ویرایش شده توسط روفوس اسکریم جیور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱ ۱۳:۵۴:۲۱

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


پاسخ به: ثبت نام جام آتش !
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
نام : فلور دلاکور

گروه : only raven

پیشنهادات : نذارین لودو مسابقه بده به جرم دادن اطلاعات غلط


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: ثبت نام جام آتش !
پیام زده شده در: ۰:۲۵ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
نام:لودو بگمن...........نه نه.نکته انحرافی بود.وینسنت کراب.
گروه:اسلایترین بزرگ.البته ارباب از پشت اشاره میکنه اسلیترین.
پیشنهادات:منو قهرمان اعلام کنین.وقت بقیه رو نگیرین.


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.