نام:رابستن
نام خانوادگی:لسترنج
نام پدر:نمیدونم دقیقا خب نام پدر رادلف دیگه
شکل ظاهری:حتما خیلی بااهبت خشن یه ریزه شوخ جدی و قیافه حتما موها و مشمان مشکی رنگ و صورتی عادی
گروه:تو هاگوارتز اسلیترین اما الان مرگخوار هستش
سن:نمیدونم داداش کوچیکه ی رادلف حدود 40-50
کوییدیچ:فکر نمیکنم دنبال چنین بازی هایی باشه
چوب جادو:متاسفانه اطلاع ندارم اما حتما چوب دستی خوبی بوده
اطلاعات:رابستن لسترنج برادر رادلف لسترنج و برادر شوهر بلاست مرگخوار هستش و احتمالا اونم توی ازکابان سر میکرده خیلی وفادار به لرد سیاه کلا خیلی مرگخوار قابلیه(متاسفم من اطلاعات زیادی هرچی گشتم نتونستم پیدا کنم اگه لازمه بگید بگردم ممنون میشم لطف میکنید.)

قوانین ایفای نقش رو بخون:
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... ic.php?topic_id=5&forum=7

خوب حالا که هم تاييد نمايشنامه نويسي دارم هم بازي با کلمات شخصيت انتخاب نمي کنم بلکه مي زارم به عهده خودتون تا يه شخصيت به من بديد به نحو زير:
1-نام:خود پروفسور کويرييل بنويسه!
2-نام خانوادگي:بازم مال خودته پروفسور!(من مديران را بسيار دوست مي دارم)
3-گروه:گريفيندور!
4-جنسيت:ا باز که بي ناموسي شد...حالا چون شماييد...مذکر!
5-کلاس:کلاس نداريم بي سواتيم!
6-خصوصيات ظاهري:با توجه به شخصيتي که پروفسور کوييريل به ما بده تغيير مي کنه!
7-رنگ چشم:همون که تو کتاب بود!
8-رنگ مو:گفتم که بابا نمي ذارم
رنگ صورت:مرتيکه قزويني چشاتو درويش کن
9-قد بين 150 تا 240 CM
10-وزن: کمتر از رضا زاده بيشتر از مگس
11-خصوصيات اخلاقي:مگه ميخوايم ازدواج کنيم...؟
12-تفريح مورد علاقه:خنديدن!همه چي!
13-درس مورد علاقه: هيچکدام!
14-غذاي مورد علاقه:مگه ما اينجا آشپزم داريم؟
15-نوشيدني مورد علاقه:از سقف برو بالا از ديوار بيا پايين...يعني چي اينحرف!
16-حيوان مورد علاقه:گربه...من بسيار پروفسور مگي را دوست دارم
17- آرزوها:همشون تکذيب ميشه من نه آرزو ميشناسم نه خاطره!
18-خصوصيات چوبدستي:از چند اينچ طول گرفته تا اندازه دسته بيل و به قطر دو برابر شعاع البته به اينچ(عزيزاني که از سيستم متريک استفاده مي کنند مي تونن بيل صاحب گاو مش حسن رو ضرب در 2.54 کنن)
19-سازنده:اوس چوب ساز
20-توضيحات اضافي:من مدير را دوست ميدارم ولي نميدانم چرا برعکسش هرگز صادق نبوده و اميدوارم مدير مرا دوست بدارد و بداند که درست است که مديران گلهاي سايت هستند ولي ما خاکي هستيم که گلها از آن تغذيه مي کنند و در ان زندگي مي نمايند
پا نوشت:اين معرفي واقعي بود...فقط چون شخصيت خاصي مدنظرم نبود و با هر شخصيتي ميتونم کار کنم گذاشتم که خودتون يه شخصيت خالي بهم بدين!

لطفا لینک شناسه قبلیتون رو بدید. در ضمن لطف کنید خودتون یه شخصیت از لیست شخصیتها انتخاب و معرفی کنید. موفق باشی

من برام واقعا فرقي نمي کنه واقعا چه شخصيتي باشه هر شخصيتي که فکر مي کنيد لازمه خوبه(اگه مرلين آزاده مرلين) لينک شناسه قبليم رو چون نمي خوام کسي بدونه کي هستم اينجا نمي زارم مطمئن هم باشيد باهاش آن نمي شم ميتونيد خيلي راحت از آيپيم بفهميد ولي باز اگه اصرار داريد بگيد تو پيام شخصي يا مسنجر بهتون بدم

بله شما رو شناختم ولی باید بلیت بزنید که شخصیت قبلیتون از ایفای نقش خارج بشه . هر شخصیتی که میخوای باید حتما معرفیش کنی چون باید در پروفایلت قرار بگیره. پس لطفا یه شخصیت انتخاب و معرفی کن تا سریعتر تایید بشی. موفق باشی

نام : توماس گری
ملیت : فرانسوی
جنسیت : مذکر
کلاس اول
گروه : هافلپاف
خصوصیات ظاهری : چشم درشت ولاغر
رنگ چشم : آبی
رنگ صورت : سفید
قد : 130س
وزن :23 کیلو گرم
خصوصیات اخلاقی: مهربان با هوش درس خوان پر حرف
تفریح مورد علاقه : کویدیچ و شطرنج
درس مورد علاقه : جانور شناسی
غذای مورد علاقه : بره ی بریان
نوشیدنی مورد علاقه : نوشابه
حیوان مورد علاقه :ازدهای تک شاخ مجارستانی
آرزو ها :رفتن به تیم کویندیچ
خصوصیات چوب دستی : 25سخشک از چوب درخت مرمز و وسطش از موی اسب تک شاخ
سازنده : اولیندر

این شخصیت در لیست شخصیتها موجود نیست. شخصیت سدريك ديگوري آزاده. اونو میخوای بهت بدم؟

نه معرفي نمي کنم!
کويرييل کچل با زاپاس سفيد پر از سير:چرا پس وقت منو ميگيري هان؟
-خوب آخه حال ميده
-کجاش حال ميده؟
- حالا که فکر ميکنم اصلا حال نمي ده با اين بوي سير!
کوييريل:مگه سير دوست نداري؟
-نه!
-پياز چي؟
-نه!
-ولي من قرمه سبزي خيلي دوست دارم!
- چه جالب وي هو سامتينگ اين کامان!(ترجمه خارجکي...ما يه چيز مشترک داريم):
کويرييل:خوب حالا که با هم تفاهم داريم بي اين فرم رو پر کن زود باش!
فرم |
/\
نام:شناسنامه نداشتيم از اولش شوما ميتونين صدام کنين بي نام
نام خانوادگي:مدير پرست!
چوب جادو: از جنس چوب رفتگر زحمت کش به طول دسته بيل به قطر دو برابر شعاع البته به اينچ
جنسيت:يعني چي اينجا هم بي ناموسي!
ويژگي ظاهري:صورتي پشت ورود ممنوع که دارد مي خندد و هيچ قصدي جز شوخي ندارد!
قد:بين 150 تا 240 ساتي متر
رنگ چشم:جزو رنگهاي ويندوز
رنگ مو:معمولا نمي ذارم!
گروه:من فقط به حذب مديران وابسته ام و وابستگيم را به هر گروه ديگري از جمله حزب ليبرات ... و حزب خاکستري و etc تکذيب ميکنم،بياييد مديران را دوست بداريم...مديران گلهاي جامعه ما هستند!
شرح حال:وي در سال" چند سال پيش" چشم به جهان گشود ولي هر چه نگاه نمود هيچ نفهميد در سن دو سالگي دست از شير خوردن کشيد و خيلي ها گفتند چقدر دير اين کار را نمود،از کارهاي مهم وي مي توان به بازي کردن در فيلم به دنيا آمدنش در روز تولد اشاره کرد که نشان داد بازيگر بسيار ماهري مي باشد چون هيچگونه علامتي از غير طبيعي بودن و جلوي دوربين بودن در صورتش وجود نداشت...وي در سال هاي اوليه عمر با عله موجودي قزويني ديدار نمور و اين ديدار اثراتي بس شگرف در وي گذاشت به طوري که به همراه عله سرگشته به دنبال نميد روان شد در اين بين مرلين و دارک لرد سعي در گمراهي وي داشتند وليکن وزير شکمبولي مستدام از وي حمايت کرد و مثلثي که در آنزمان کرام سابق آن را مثلث خنده مي ناميد با حضور 3 شخصيت جديد شکل گرفت که هيچ ربطي به وي نداشت ولي کلا چون وي به اشکال هندسي علاقه داشت گفت اين واقعه را شرح حالش بياورند و زماني به حذب توده خاکستري نپيوست چون مديران را دوست داشت و مديران هم او را دوست مي داشتند(البته بايد ذکر کرد که اين عشق يک طرفه بود)...حتي وي کريچ را که قدي طويل داشت را دوست داشت و هر روز به ديدن اين جن نابکار که در زير پوشش منوي مديريت قايم کرده بود مي رفت تا زير لب چند فحش به او بدهد. واين قصه ادامه داشت و هنوز از دار فاني چشم نبسته!
اي کويريل اين پست را پاک نکن...اين پست را براي اين زدم که کمي بخنديم...ميدونم جاش اينجا نيست و کلا خلاف قوانين سايت است...ولي توش توهيني نيست...حالا خواستي هم پاکش کن...ولي پاکش نکني خوشحال ميشم

اگه اشتباه نکنم باید بود سابق باشی (حالا اسم نمیگم که خودمونی بشی) بهر حال اگه ایشونی که چون شناست بسته شده اینم بسته میشه مگه اینکه یه بلیت بفرستی تا دوباره پروندت به جریان بیوفته!
در ضمن اینجا جای شوخی نیست میخوای بخندی برو انجمنهای رول البته بعد از ارسال بلیت و عضویت در ایفای نقش
يک پيام شخصي برات فرستادم.،من بود سابق نيستم...و شناسم هنوز بازه...ميدونم اينجا جاي شوخي نيست ولي عرض کردم مديران گلهاي سايت هستند و يکي از تاپيک هايي که حتما دو مدير ميخوندش اينجاست و فقط براي شوخي اينجا پست زدم و هيچ انتقاد و پيشنهادي ندارم و حتي زاپاس و بوي سير را دوست دارم
پانوشت اين امضاي من چرا نمياد؟

ریزترم مینوشتی میتونستم بخونم. امضاتون رو درست کردم

نام : دايليس دورنت
از 1722 تا 1741 درمانگر سنت مانگو بودهمو از سال 1741 تا 1768 به عنوان مدیره ی هاگوارتز فعالیت داشتم!
تعداد زیادی از پرتره هایمن در سنت مانگو وجود داره و به گفته ی دامبلدور یکی مدیران معروف و مشهوریه که هاگوارتز به خودش دیده.
احترام بذاريد!

خصوصیات ظاهری : موهای بلند نقره ای
گروه : ريونكلاو
چوبدستي : پرقو + كلي چيزهاي ديگه
--
ممنون از راهنمايي تون

تایید شد!

نام :پردفوت
ویژگی های ظاهری:لاغراندام-جوان-باموهای پرپشت قهوه ای-زیبا-جدی.
چوب جادو:از جنس چوب گردو با مغزی داخلی دم تک شاخ و تراشکاری های آب طلا
جنسیت:زن
شغل:یکی از اعضای محفل ققنوس
گروه:گریفیندور

شرح حال:
پردفوت یاری است وفادار به محفل ققنوس و دامبلدور که همیشه با تلاش های بی وقفه خود وفاداری خود را ثابت کرد.در نزد دامبلدور از اعتماد بالایی برخوردار است و در ماموریت های مهم محفل شرکت دارد.در هاگوارتز گذشته ای درخشان دارد و یکی از بهترین شاگردان این مدرسه ی جادوگری بوده است.با لردسیاه ملاقات کرده است و با او دوئل سختی داشته است.در وردهای جادویی خبره است و از وردهای نابخشودنی وحشت فراوان دارد.در حال حاضر به عنوان جاسوس برای محفل کار میک ند و از دوستان سیاهش اطلاعات کسب می کند.این کار او را نزد دامبلدور محبوب ساخته است.

-------------------------------------
امیدوارم تایید بشم.من اطلاعات دیگری از پردفوت به دست نیاوردم!

پردفوت آورر (کارگاه) بوده.
تأیید شد.
اگه شخصیت دیگه ای توی ایفای نقش داری اعلام کن تا بسته بشه.

نام و نام خانوادگی : گودریک گریفیندور

ویژگی های ظاهری : هیکلی تنومند ، موها و ریش های سرخ رنگ ، چشمانی سبز رنگ

چوب جادو : چوب آبنوس با مغز پر ققنوس.

شرح حال و ویژگیهای باطنی :
گودریک گریفیندور جادوگری با خون خالص بود که حدود هزار سال پیش در ماه ژوئن متولد شد. گریفیندور در دهکده ای واقع در غرب انگلستان به نام دره گودریک به دنیا آمد .او و خانواده اش به دلیل جادوگر ستیزی در انگلستان مدتی را در آفریقا سپری کردند.در همین دشتهای دوردست بود که گودریک به شگفتی حیات وحش آفریقا پی برد.او به خصوص از تماشای شیر ها در هنگام شکار لذت میبرد.گودریک بسیار ماجراجو و گاها بازیگوش بود ، پس برای او غیر عادی نبود تا در بیابان پرسه بزند.
با این حال آن قدر نجیب بود که پدر و مادرش کمتر از دست او عصبانی می شدند.
گودریک علم جادو را نزد پدرش آموخت.در حقیقت گودریک ایده احداث مدرسه ای مناسب برای آموزش جادو به کودکان را از پدرش به ارث برد.او به پدرش که فردی جدی بود اما بسیاری از اوقات با گودریک شوخی میکرد بسیار علاقه مند بود.وقتی گودریک 18 ساله شد به تنهایی به انگلستان باز گشت.او به دهکده هاگزمید رفت تا در آنجا اقامت کند.جایی که شنیده بود در نزدیکی یک جنگل افسون شده و جادویی است.برای گودریک جالب بود بداند که آیا این تنها یک افسانه مشنگی است یا جادوگران دیگری هم در آنجا زندگی می کنند.او در آنجا با سالازار اسلیترین در یک میخانه ملاقات کرد و از آن پس با یک دیگر دوست شدند.این دوستی به خاطر این به وجود آمد که گودریک برای اولین بار با روحی به اندازه روح خودش ماجراجو برخورد کرد ، اگر چه بعدها فهمید سالازار باید مایل باشد تا کاری را برای خودش انجام دهد.
با این حال او رویای خود را در مورد تاسیس یک مدرسه بزرگ جادوگری با سالازار در میان گذاشت و سالازار هم سریعا پذیرفت که این ایده ، ایده بزرگی است.در این زمان هر دوی آنها حدودا سی ساله بودند و درهمین زمان بود که جادوگرانی مشهور و قدرتمند شده بودند، آنها پیمان دوستی ابدی با یکدیگر بستند.ابتدا سالازار با هلگا هافلپاف تماس گرفت ، ساحره بزرگی که برای تاسیس هاگوارتز به کمک آنها آمد.سپس گودریک با روونا ریونکلاو ملاقات کرد ، که بعدها خرد خود را دراختیار دیگر آموزگاران هاگوارتز گذاشت.
هنگامی که سالازار قصد مداخله بیشتر در هاگوارتز داشت ، گودریک به تدریج از او دورتر شد.سالازار هر روز بیشتر از دست گودریک و جادوگران مشنگ زاده ای که او دعوتشان کرده بود عصبانی می شد تا اینکه بالاخره مدرسه را ترک نمود.او دیگر دوست گودریک نبود ، او حالا یک دشمن شده بود.
اما گودریک با سربلندی از او درگذشت و خصوصیاتش را که شامل شرافت ، شجاعت و شهامت میشد ، حفظ کرد. امروزه ،شاید گریفیندور محترم ترین جادوگر در بین چهار یار هاگوارتز باشد.گریفیندوری ها همیشه شجاع و شریف بوده اند و شیر ( که شاید از شیرهایی که گودریک در آفریقا می دید گرفته شده باشد ) نماد گروهش باقی مانده است.چوب جادوی گریفیندور در گرینگوتز قرار دارد و به صورت شگفت انگیزی از آن مراقبت می شود..گفته می شود گریفیندور بیشتر به خاطر شجاعت و قدرت تصمیم گیری و قدرت قلبی اش تحسین شده است.در واقع او دانش آموزان را بر اساس شهامت و شجاعتشان در گروهش می پذیرفت.وی همچنین بیشترین حمایت را از ورود مشنگ زادگان به مدرسه می نمود.از یادگارهای شناخته شده او شمشیرش است که با یاقوت تزیین شده است.دیگر یادگار او کلاه قاضی است.او ماهرترین دوئل کننده زمان خویش بود و از مبارزان روشنفکر بر علیه تبعیض نسبت به مشنگ ها و مشنگ آزاری بود.گودریک نامی در زبان آنگلو ساکسونی است و می تواند معانی مختلفی داشته باشد مانند : " کسی که بر طبق دستور خدا فرمانروایی میکند " یا " کسیکه خوب فرمانروایی می کند".
---------------------------------------------------
با سلام به لیلی اوانز عزیز.دو تا نکته رو می خواستم بگم.
اول اینکه من همون جاناتان وایز هستم که در چند پست پایین تر درخواست این شخصیت رو دادم و حالا در این جا معرفیش کردم.دوم اینکه ممنون میشم اگه زحمت بکشی و شخصیتم رو از ایفای نقش خارج کنی و همچنین این شناسه نمایشیم رو هم درست کنی.
در آخر هم بی نهایت به خاطر کمک هات و همینطور به خاطر اینکه تحملم کردی ازت ممنونم

تأیید شد

نام:آلیشیا
نام خانوادگی:اسپینت
تاریخ تولد:1978
گروه:گریفیندور
قد:168
ویژگیهای ظاهری:(متاسفانه هرجا گشتم نتونستم بفهمم چه شکلیه؟! میشه راهنماییم کنید؟)
ویژگیهای اخلاقی:مهربان
کوییدیچ: آلیشیا ذخیره تیم کوییدیچ در سال 91-1990و پس از اینکه توسط اولیور کشف شد مهاجم تیم کوییدیچ در سال 1996-1991 بود.
چوب جادو:مغز از پر و ریسه قلب ققنوس و چوب از جنس درخت گردو
علاقمندی و توانمندی:کوییدیچ
جارو:آذرخش

من هم چیزی در مورد خصوصیات ظاهری آلیشیا پیدا نکردم.
تأیید شد

نام دايليس دورنت
شفاگر سنت ماگو
جنسيت : مونث! يعني اميدوارم!
گروه : گريفيندور
چوبدستي : پر قو
خصوصيت اخلاقي : مهربان سخت گير منطقي!
-------
ببخشيد خيلي بهتر بود كه اجازه ي خلق شخصيت هاي تخيلي داده ميشد چون واقعا شخصيت هايي هم كه باقي مونده اكثرا من يكي در موردشون اطلاعي ندارم مثلا هميني كه برداشتم اگه ميشه لطف كنيد بگيد كدوم قسمت كتاب بايد با خصوصيتش اشنا بشم ؟

شما می تونید همونطور که شخصیت های تخیلی رو خلق می کنید و پرورش می دید برای کاراکتر هایی که توی کتاب اشاره ی زیادی بهشون نشده هم شخصیت پردازی کنید. این دوتا تفاوت زیادی با هم ندارن و البته دومی ضمن داشتن ارتباط مستند با کتاب های هری پاتر ساده تر هم هست.

در مورد دایلیس دورنت:
دایلیس دورنت در قرن 18 زندگی می کرده.
از 1722 تا 1741 درمانگر سنت مانگو بوده و از سال 1741 تا 1768 به عنوان مدیره ی هاگوارتز فعالیت کرده.
تعداد زیادی از پرتره های اون در سنت مانگو وجود داره و به گفته ی دامبلدور اون یکی مدیران معروف و مشهوریه که هاگوارتز به خودش دیده.
از خصوصیات ظاهری دایلیس می شه به موهای بلند نقره ای رنگش اشاره کرد.

با توجه به اطلاعاتی که دادم معرفی شخصیتت رو کامل تر کن تا تأیید بشه و در فیلد ایفای نقش قرار بگیره.
پیشنهاد من اینه که دایلیس با توجه به سوابقش می تونه در ریونکلاو موفق تر باشه اما انتخاب با خودته.

موفق باشی.

نام: لونا.

نام خانوادگی: لاوگود.

نام پدر: زینوفیلیس لاوگود.

شکل ظاهری: لونا دارای موهایی بور که تا کمر کشیده شده. ابروهای کمرنگ او که به زحمت دیده میشود و چشمانی نقره فام که همیشه خیره نگاه میکند و به نظر همیشه متعجب میماند.
گروه: ریونکلا.

سال: سال چهارم.

سن: همسن جینی ویزلی

کوییدیچ: کوییدیچ را دوست دارم اما جز گروه کوییدیچ نیستم.

چوب دستی: نرم و انعطاف پذیر.

اطلاعات اضافی: لونا لاوگود شخصیتی را در کتاب ایفا میکند که از اول تا اخر پشت هری و دوستانش را خالی نکرد و تا اخرین لحظه با این که عجیب و غریب بود توانست به هری ثابت کند که یک طرفدار مطلق حق است لونا ظاهرا عجیب است اما در وزارت جادو برای هری کمکدستی تا هری بتواند با نیروی سیاه بجنگد لونا هیچ وقت برای حمایت حق پا پیش نکشید و هر جا که هری از او درخواست نمیکرد فورا به کمک هری و دوستانش می شتافت . که این خود نشان دهنده ی قدرت عشق به حق است.

تایید شد!