هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۷:۲۷ دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
سلام ارباب!
ارباب فک کنم از قبل عید تا حالا نقد نخواسته بودم.
ارباب نظرتون درمورد این چیه؟

خلاصه ی سوژه هم تا اول این پست ازین قراره که:
اتوبوس شوالیه یه تور برگزار کرده. ملت سوار این اتوبوس شدن، ولی اتوبوس بیرون انداختتشون، مرگخوارا و محفلیا رفتن توی یه مسافرخونه، ولی اونجا خراب شد و حالا میخوان دنبال یه جا برای استراحت باشن.



نقل قول:
ارباب فک کنم از قبل عید تا حالا نقد نخواسته بودم.
پس چرا قیافت اینقدر برای ما تکراریه! احساس می کنیم هر روز نقد خواستی!


نقد و نظر با هم فرق می کنن. نقد یعنی کل پست رو خط به خط نقد کنیم...نظر یعنی یه نظر کلی و نسبتا کوتاه در مورد پست بدیم و نکته های اصلی رو بگیم. واضح تعیین بنمایید که نقد می خواهید یا نظر. ما نقد نمودیم. کار سخت رو انجام دادیم.

آفرین که خلاصه دادی به ما.

نقد شما با زنبوری خسته فرستاده شد. بهش قول دادیم اجازه بدی سه نیش بهت بزنه. مقاومت نکن. ما آبرو داریم. نیش هاتو بخور و نقدت رو بگیر.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۵ ۱۴:۵۱:۱۵

آروم آقا! دست و پام ریخت!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام زاخاریاس

بررسی پست شماره 69 حکومت تاریکی، زاخاریاس اسمیت:


نقل قول:
گابریل زیر لب به بانز گفت:
-بانز، تی من خیلی ضایع است.تو برو ازش امضا بگیر.
- اما قرارمون این نبود که.
-حرف نباشه .
شروع خوبی بود. این جا قسمتیه که باید به طرف گادفری برن...و اشکالی نداره که قبلش کمی حرف بزنن. این حرف زدن، باید نکته داشته باشه. هدف داشته باشه. هر چند خیلی ریز و کوچولو.
شما توی همین گفتگو به ویژگی های دو شخصیت اشاره کردین که کار خوب و جالبیه. نه خیلی مستقیمه که حالت طبیعیشو از دست بده و نه خیلی بی ربط به ماجرا. گابریل نسبتا مقتدرتره و بانز بیشتر اطاعت می کنه. اشاره به تی گابریل هم خوب و به جا بود. این که حاضر نیست حتی توی این موقعیت ازش جدا بشه جالب بود.


نقل قول:
بانز در حالی که سعی میکرد مثل یک مشنگ رفتار کند ، که اصلا هم ضایع نبود ، با ترس و لرز سراغ گادفری رفت و گفت:
تا جایی که ممکن باشه، نظر خودمون رو به عنوان نویسنده بطور مستقیم نمی نویسیم. به جاش توصیف می کنیم. اگه بانز رفتاری داشته که ضایع بوده، بهتره توصیف بشه. هم نویسنده رو وارد ماجرا نکردیم و هم این جوری از سوژه هایی که وجود داره بیشتر استفاده کردیم.


نقل قول:
ناگهان حراست سیرک وارد محوطه شد اما قبل از اینکه حرفی بزند تی گابریل روی سرش فرد آمد. گابریل با حالت عصبانی گفت:
جمله رو دوباره بخونین.
تی روی سر کی فرود اومد؟
اگه به همین شکل بخونیم، تی روی سر مامور حراست فرود اومده. یه گادفری اون وسط جا افتاده. "اما قبل از این که گادفری حرفی بزند"...
از سوژه های شخصیت ها غیر مستقیم استفاده می کنین.صبر می کنین تا موقعیت مناسب پیش بیاد. این خیلی خوبه. چون حتی خیلی از قدیمی تر های سایت هم هنوز این اشتباه رو می کنن که دائم مستقیم به سوژه شون اشاره می کنن. اون کلمات وقتی چند بار تکرار بشه، اثرش رو کاملا از دست می ده. مثلا یکی که ترسوئه دائم نباید بره و بیاد و بگه من ترسو هستم. این ترسو بودن رو باید تو موقعیت های مختلف توصیف کنه. تی گابریل برای شما یه وسیله اس که هر جا مفید بوده ازش استفاده کردین.


نقل قول:
بانز خواست چوبدستیش را خواست بالا ببرد که گابریل گفت:
خب...فکر می کنم مشخص شد که کمی تند و با عجله می نویسین. بعد از خوندن یه بار بخونین که اشتباهای کوچیک تایپی و جمله بندی، خواننده رو متوقف نکنه.


نقل قول:
اما گابریل در واقعیت تسلیم نبود.او نیم نگاهی به تی انداخت .آیا با تی میتوانست کاری بکند؟
این جاش هم خوب بود. شاید بتونه کاری انجام بده...شاید هم نه. ولی به هر حال پیشنهادش به نفر بعدی داده شده.


سوژه رو سریع جلو بردین. این کاریه که معمولا توصیه می کنیم انجام ندن. ولی این جا سوژه کشش تند پیش رفتن رو داشت. برای همین به نظر من مشکلی ایجاد نکرده و خوب پیش رفته.


به شخصیت گابریل خوب توجه کردین. سوژه اش رو شناختین و ازش خوب استفاده کردین. در مورد بانز یه ایراد کوچیک وجود داره. بانز نامرئیه. تو بخش امضا خواستن اصولا باید مشکلی براش ایجاد می شد. ولی اینا مهم نیستن. چون تازه شروع کردین و کم کم سوژه های همه شخصیت های سایت رو می شناسین.


طنز پست جا داره که قوی تر بشه، ولی مسیرش درسته. همون استفاده از تی گابریل نشون می ده که شروع درستی دارین. همینا رو می شه تقویت کرد. متفاوت کرد.


شکلک ها خوب و درست بودن. بجز شکلکی که تو جمله "اصلا هم ضایع نبود" استفاده شده که اون جمله و شکلکش کلا بهتر بود حذف بشه. بقیه شون خوب بودن. حتی جمله هایی که دو شکلک داشتن.


سوژه خوب تموم شده. چه گابریل بخواد با استفاده از تی به پلیس حمله کنه یا حواسشون رو پرت کنه و چه دستگیر بشن. هر دو مسیر خوبه. حتی می تونه ادعا کنه که مقصر نیستن و فقط داشتن اونجا رو تمیز می کردن و کل ماجرا یه سوء تفاهم بوده. فقط در صورتی که به هر شکلی، توی سیرک بمونن که ماجرا ادامه پیدا می کنه...ولی اگه دستگیر، یا از سیرک خارج بشن، ماجرا هر چه زودتر (طی دو پست مثلا) باید برگرده به همین جا.سوژه فرعی نباید اونقدر پیش بره که نشه برش گردوند. هدف اصلی گادفریه. باید برگردن سراغش.


این که خیلی راحت تو سوژه ای که شخصیت خودتون توش نیست پست می زنین خیلی خوبه.


پست شما خوب بود. ایراد خیلی مهمی نداشت.

.......................


سلام فلور!

بررسی پست شماره 66 حکومت تاریکی، فلور دلاکور:


نقل قول:
گابریل با فریاد

_ آهای مشنگ بهتره بیدار شی واگر نه بد میبینی.

_ گیر عجب مشنگی افتادیما.
اون بخش "گابریل با فریاد" کمی ناقص به نظر می رسه. دو تا کار می شد انجام داد. یا کامل تر توصیف می شد و یا کلا حذف می شد و اون فریاد رو با شکلک نشون می دادین. هر دوشون درست بودن.

یکی از کارایی که برای بهتر نوشتن باید انجام بدیم اینه که از معمولی نوشتن فاصله بگیریم. این کارو همیشه و همه جا نمی شه انجام داد...ولی باید دقت کرد و موقعیتش رو پیدا کرد. توصیف های معمولی و ساده، دیالوگ های خیلی ساده و بدون نکته، اگه زیاد باشن خواننده رو خسته می کنن. چیزی که در این مورد بهمون کمک می کنه، ویژگی های هر شخصیته. برای همینه که شخصیت ها رو باید خوب شناخت. مثلا گابریل وسواس داره. بانز نامرئیه. موقع توصیف عصبانیت و خوشحالی و هر احساس دیگه شون معمولا می شه از ویژگی هاشون استفاده کرد. فقط باید دقت کنین که خیلی مستقیم و بی ربط نباشه. یعنی لازم نیست حتما و به هر شکلی که شده این ویژگی ها رو وارد کنیم. باید موقعیت رو سنجید و هر جا ممکن بود از همینا برای معمولی ننوشتن استفاده کرد.


نقل قول:
گابریل با جادو مقداری آب درون فنجان مرد مشنگ درست کرد و آن را روی سر او ریخت اما مرد تکانی نخورد ، معلوم بود به خواب عمیقی فرو رفته .
شکلک برای نشون دادن حالت و احساسات شخصیت ها، موقع حرف زدنه. شکلکی که تو بخش توصیف ها زده بشه، بیشتر، احساس نویسنده رو نشون می ده که درست نیست. خیلی به ندرت پیش میاد که شکلک برای بخش توصیف مناسب باشه. این جا هم همین که گفتین به خواب عمیقی فرو رفته کافی بود. احتیاجی به شکلک نداشت. اینجا هم همینطوره:
نقل قول:
ناگهان بانز آن چنان به پشت گردن مرد مشنگ زد ، که به دیوار چسبید و بالاخره به هوش آمد و کبودی بزرگی روی سرش نمایان شد .
و همینطور این جا:
نقل قول:
مرد بلند شد تا به سوی آنها برود و بابت کارشان با آنها برخورد کند اما بانز دوباره از کوره در رفت ، چشمانش قرمز شده بود ، یقه مرد را گرفت و به او گفت
برای توصیف حالت ها از جمله استفاده کنین.


نقل قول:
گابریل برای تلاش دوم ، با یک تکه سنجاق به دست و صورت مشنگ می زد اما او هر بار فقط با دستش آن را دور می کرد . گابریل این بار فقط فهمید که مرد زنده است.
تکه سنجاق درست نیست. سنجاق که تکه تکه نمی شه. یک سنجاق!
جمله آخر خوب بود. این که این بار گابریل فقط فهمید که مرد زنده اس. برای بهتر شدنش می شد کمی روی خواب عمیقش بیشتر تاکید کرد. یعنی قبل از این قسمت، یه ذره بیشتر برای بیدار کردنش تلاش می کردن و کوچکترین حرکتی نمی کرد و مطمئن می شدن که مرده...و وقتی با سنجاق، حرکت می کرد می فهمیدن که زنده اس.

آخر هر جمله ای، بدون استثنا باید علامت بذارین. هیچ جمله ای رو بدون علامت تموم نکنین.


نقل قول:
مشنگ که به طرز عجیبی وحشت کرده بود کبودی سرش یادش رفت و فورا برایشان بلیط تهیه کرد .
می رسیم به مهم ترین بخش.
پیش بردن سوژه.
توی سوژه ها، سوژه فرعی داده می شه. برای شخصیت ها مانع ایجاد می شه. جلوی کارشون گرفته می شه.
همیشه یادتون باشه که رسیدن به هدف نهایی و آخر پست، اتفاق خوبی نیست. برای همینه که سعی می کنیم سوژه ها رو تا جایی که ممکن باشه طولشون بدیم. و چی مانع این کار می شه؟
این که مشکلات سر راه شخصیت ها رو حل کنیم. سریع و ساده حل کنیم.
هر جا مشکل یا گرهی وجود داشت، باید دقت کنیم که این سوژه اصلیه یا فرعی!
این جا سوژه اصلی، ماموریتیه که لرد به این دو نفر داده.
سوژه فرعی همین خواب عمیق بلیت فروشه.
سوژه های فرعی خیلی نباید کش داده بشن...ولی تا جایی که جا دارن باید ازشون استفاده کرد.
همین بیدار کردن بلیت فروش سوژه خوبی بود. به نظر من کل پست شما می تونست در همون مورد نوشته بشه. بعدش هم صادر کردن بلیت می تونست کمی طول بکشه و براش مشکلی ایجاد بشه.
بیدار شدن و فروش بلیت مشکلی برای سوژه ایجاد نمی کنه. الان هم درست پیش رفته. ولی می شد بیشتر طولش داد. جایی که می شه بیشتر طولش داد و سوژه کافی وجود داره، این کارو بکنین.


اولین نکته ای که توی این پست جلب توجه می کنه، شکلک هاشه. بین توصیف ها از شکلک استفاده نکنین. خوشبختانه جمله هاتون برای توصیف کافی هستن. برای همین نمی گم خود توصیف کردن رو تمرین کنین. جمله هاتون اصلا احتیاجی به شکلک ندارن. شکلک رو بذارین برای دیالوگ ها...اونم فقط موقعی که لازم یا مفید باشه.

پست کمی ساده اس. ولی این طبیعیه. با خوندن پست های بقیه و نوشتن بیشتر، خیلی زود با سوژه هایی که می شه از شخصیت ها و داستان گرفت آشنا می شین.
داستان رو خوب و درست پیش بردین. این خیلی خوبه. چون خیلی از تازه کارا علاقه دارن تغییرات اساسی روی سوژه ها انجام بدن. شما این کارو نکردین. آروم و منطقی پیش رفتین.


طنز رو سعی کردین از صحنه ها در بیارین. من پست های زیادی از شما نخوندم و هنوز نمی دونم در چه زمینه ای از طنز نوشتن، استعداد دارین. ممکنه همین صحنه ها باشه. ممکنه شخصیت ها باشه، ممکنه دیالوگ ها یا بازی با کلمات باشه. در مورد طنز خودتونو تحت فشار و اجبار قرار ندین. شخصیت ها رو توی موقعیتی که توی هر سوژه دارن تصور کنین. ویژگی هاشون رو در نظر بگیرین. طنز خودش کم کم پیش میاد. در این مورد هم خوندن پست های اعضای خوب سایت خیلی کمک کننده اس. اینجوری می شه با روش های مختلف، بیشتر آشنا شد.

ساده و راحت می نویسین. اینم خوبه. سعی نکردین حرکت خارق العاده ای انجام بدین. همین آرامش کمک می کنه که راه درست رو زودتر پیدا کنین. بعضی از اعضا زیادی هیجان زده می نویسن. مجبوریم اول آرومشون کنیم، و بعد راهنمایی!

پست ساده ای بود. این ساده بودن امیدوار کننده اس چون نکته خیلی منفی و بدی نداشت که بگم حذفش کنین. الان فقط باید بعضی قسمت ها تقویت بشه که کم کم می شه.

..........................

آیلین

نقد شما رو خواهیم فرستاد. خلاصه هم که داره تو پست قبلش.

منتظر جغد ما باش!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۰ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹

ریونکلاو، مرگخواران

آیلین پرینس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸
آخرین ورود:
امروز ۱۷:۲۴:۱۴
از من به تو نصیحت...
گروه:
مترجم
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 305
آفلاین
سرورم! لطفا اینو نقد کنییین!


نقد شما با جغدی کوچک فرستاده شد. جوجه بود. شکارش کنید!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۵ ۱۴:۳۰:۰۴

............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹

فلور دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۱ یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۲:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 196
آفلاین
درود بر لرد سیاه
درخواست نقداینپست رو دارم.


ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۴ ۱۶:۵۷:۰۳
ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۴ ۱۶:۵۸:۵۳

Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۳۱ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹

زاخاریاس اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۶ دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰
از وقتی که ناظر بشم پدر همتونو درمیارم.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 349
آفلاین
سلام بر لرد سیاه
درخواست نقد پست شماره 69 حکومت تاریکی رو دارم
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=347734



هرکسی از ظن خود شد یار من

از درون من نجست اسرار من

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷ جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 171 زمان برگردان مرگخواران، مگان جونز:


نقل قول:
- دامبلدور، تو چگونه در این سن این همه ریش درآورده ای؟
آخر پست قبل یه ماجرایی تموم شده. این دو نفر از سینما خارج شدن. الان باید وارد یه ماجرای جدید بشن. برای همین شما آزاد بودین که پستتونو با دیالوگ یا توصیف شروع کنین. هر دو درست می شد. این دیالوگ برای شروع خیلی خوب بود. به اندازه کافی طنز داشت. با شخصیت لرد متناسب بود و برای این موقعیت هم مناسب بود. لحن جدی لرد هم خیلی خوب بود.


نقل قول:
دامبلدور کوچک با لبخند به ولدمورت خیره شده بود. ولدمورت نگاه ترسناکی به دامبلدور کوچک انداخت تا او را بترساند اما او فقط خندید. ولدمورت که عصبانی شده بود، داد بلندی کشید و چوب دستی اش را درآورد تا همان جا کار را تمام کند. دامبلدور کوچک با شنیدن فریاد ولدمورت، شروع به گریه کرد.
این قسمت هم خوب بود. لرد چیزای مسخره رو خیلی جدی گرفته و همین، قضیه رو بامزه کرده. این دقیقا یکی از روش هاییه که می شه برای شخصیتی مثل لرد، طنز نوشت.


نقل قول:
دامبلدور کوچک با شنیدن فریاد ولدمورت، شروع به گریه کرد.
- آخی! چه بچه ی نازی دارید آقا.
این جاش یه خط فاصله لازم داشت. چون شخصیتی که وارد شده جدیده و هیچ توضیحی درباره اش ندادیم. این جا هم همینطوره:
نقل قول:
و نگاه نفرت انگیزی به دامبلدور انداخت.
- کی غذا خورده؟
دیالوگ هایی که بدون فاصله نوشته می شن، برمی گردن به آخرین فاعل. این جا هم جمله برگشته به فاعل قبلی که لرده. برای همین باید فاصله گذاشته می شد.


اشکالات نگارشی به اندازه اشکالات ایفای نقشی مهم نیستن. خوشبختانه شما ایراد ایفای نقشی نداشتین. نگارشیا خیلی راحت حل می شن.


سوژه رو خوب و درست پیش بردین. این جا یه ماجرای جدید لازم داشتیم که با وارد کردن اون خانم، این کار رو انجام دادین.
شخصیت هاتون خوب بودن. هم لرد و هم دامبلدوری که کار خاصی جز گریه و خنده انجام نداد.


شکلک هاتون خیلی خوب بودن. به جمله های ساده و کوتاه، مفهوم داده بودن. خیلی درست و به جا ازشون استفاده کردین.

دیالوگ ها و توصیف هاتون درست و به اندازه هستن. کمبود هیچکدوم رو احساس نمی کنیم.

طنز خیلی ملایمه...ولی قشنگه. بی کیفیت و ضعیف نیست. به همین سبک ادامه بدین.


پست خوب و مفیدی بود. طولانی نیست که خواننده رو خسته کنه، در عین حال، سوژه رو به اندازه لازم پیش برده و محتوای کافی داره. برای همین خوب بود.


...................................

ادوارد


چقدر قیچی خوبی هستی که خلاصه گذاشتی. آفرین!

خواهیم فرستاد.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹

مرگخواران

ادوارد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۰۲ پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲
از باغ خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 196
آفلاین
سلام ارباب.

درخواست نقد این پست رو دارم.

خلاصه: اتوبوس شوالیه یه تور برگزار کرده. ملت سوار این اتوبوس شدن و راننده ش اول رودولف بوده ولی در اثر حادثه ای له شده و حالا هاگرید راننده هست. بعد طی درگیری لرد و دامبلدور فرمون اتوبوس کنده میشه و اتوبوس لج می‌کنه و میگه می‌خوام برم به هیچ جا. کمی بعد به بهونه پنچر بودن لرد و مرگ‌خوارها رو نزدیک مسافرخونه پیاده می‌کنه و درمیره. جلوتر، می‌بینه که محفلی‌ ها هنوز هستن پس خودش رو به خستگی می‌زنه تا محفلی‌ها هم پیاده بشن. محفلی‌ها هم با مقدار کمی پودر پرواز به مسافرخونه میرن و مجبور میشن با مرگخوارها تو یه اتاق بمونن. وقتی میرن توی اتاق، نجینی کل فضای اتاق رو برای خودش اشغال می‌کنه.



باز هم تشکر می کنیم که خلاصه کردی. خلاصه به این دقیقی هم لازم نبود. کافی بود داستان کلی رو بگی. حتی در این حد که مرگخوارا و محفلیا مجبور شدن توی یه اتاق بمونن و نجینی کل فضای اتاق رو گرفته هم کافی بود.

قیچی خوب.

نقد شما رو با کرم خاکی فرستادیم. همین دم دستمون بود.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۳ ۲۱:۰۴:۲۴

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

نهی از معروف و امر به منکر.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۶ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

مگان جونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۰ چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۲:۴۷ پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 31
آفلاین
سلام
درخواست نقد پست شماره 171 زمان برگردان مرگ خواران رو دارم:)


تو قلبت نگهش دار


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 407 قصر خانواده مالفوی، آیلین پرنس:

آیلین چرا این شکلی شدی!


نقل قول:
-امم... چیزه...یعنی حتما... دنبال من بیاید!
اون "امم...چیزه" وقتی استفاده می شه که بخواییم یه اشتباه یا سوء تفاهم رو برطرف کنیم.
آخر پست قبلی رو بخون.
اشتباهی وجود نداره. برای همین این دیالوگ برای شروع پست کمی اشتباهه. گفتم کمی...چون خیلی مهم نیست؛ ولی موقع خوندن یه ذره جلب توجه می کنه و بهتره درست نوشته بشه. مثلا مالفوی می تونست زیر لب بگه "عجب گیری کردیما"...بعدش بگه "اممم...چیزه...یعنی حتما...دنبال من بیایین."


نقل قول:
-نخیر! همیشه ما جلو می رویم!
-چشم ارباب!
حرف لرد خوب بود. شخصیتش رو خوب نشون دادی. همونطور که می بینی برای توصیف شخصیت ها احتیاج به جمله های طولانی و پیچیده نداریم. یه جمله و یه شکلک به جا، کافیه.


نقل قول:
لرد از پله بالا رفت. او تند تند راه میرفت و با مسیری مارپیچی از همه جای خانه دیدن میکرد.
جمله هات یه ذره باید اصلاح بشن. ولی اصلا نگران این نباش. این موردیه که حتما و خیلی زود بهتر می شه. چون توی سایت می خونی و می نویسی. یکی از فایده های این سایت همینه. مخصوصا الان که املا و نگارش اهمیت چندانی نداره، خیلیا اشتباه می نویسن. جمله بندیاشون ضعیفه. نمی تونن منظورشونو با نوشتن برسونن. چیزی که در طول زندگی خیلی وقتا ممکنه لازم باشه.
این جا "با مسیری مارپیچی" غلطه. مفهومش این می شه که به کمک مسیر مارپیچی داشت می دید. می تونستی بنویسی از مسیری مارپیچی بالا می رفت و دیدن می کرد.
جمله اول و دومت به نظر من باید یکی بشن. اینجوری قشنگ تر می شه:
لرد از مسیر مارپیچی پله ها بالا رفت. در حالی که به سرعت حرکت می کرد، شروع به بررسی خانه کرد.

موقع نوشتن باید فکر کنیم که چطوری بنویسیم که کلمات و فعل های نزدیک به هم، کمتر تکرار بشن. مثلا اگه می نوشتم:
"در حالی که به سرعت حرکت می کرد از همه جای خانه دیدن می کرد" جالب نمی شد. این "می کرد" ها یه ذره توی ذوق می زدن. گاهی چاره ای نیست. مجبوریم بنویسیم، ولی گاهی هم می شه جمله رو کمی تغییر داد یا با جمله هم معنی جایگزینش کرد.


نقل قول:
لرد از آشپزخانه و سالن غذاخوری گذشت و به اتاق خواب لوسیوس رسید.
چرا گذشت؟
مگه اینا سوژه نیستن؟
سوژه ها رو نباید به این سرعت رد کنیم.
فرض کنیم که قصد داری در مورد اتاق خواب بنویسی. می تونی مستقیم بری سراغ اتاق خواب که نفر بعدی اگه خواست، آشپزخونه رو توصیف کنه. این که ردشون کنی، به ضرر سوژه اس.


نقل قول:
-چیزی گفتی لوسیوس؟
-نه ارباب هیچی نگفتم.

مالفوی ها از این دردسر نجات یافته بودند اما طبقه پایین هنوز مانده بود. لرد که خانه آنها را بلد نبود پس از چند دور چرخیدن دور خانه پله را پیدا کرد و از آن پایین رفت. از اتاق خواب دراکو و نارسیسا گرفته تا حمام آنها همه را نگاه کرد و به در خروجی رسید. لوسیوس می دانست که این در خروجی است اما یاد گرفته بود که دیگر حرفی نزند. لرد از همان در خارج شد و دیگربر نگشت. مالفوی ها نمی دانستند بعد از برگشتن لرد چه سرنوشتی در انتظارشان است.
سوژه رو کمی اشتباه فهمیدی.
لرد برای چی داره از خونه بازدید می کنه؟
مالفوی ها همه چیشونو از دست دادن و هیچ وسیله ای ندارن. ولی اینو از همه مخفی کردن. لرد قرار بود یکی یکی بخشای مختلف خونشونو ببینه و اینا برای نبودن وسایل، دلیل و بهانه بیارن.
خارج شدن لرد هم فایده خاصی نداشت. اگه خودت بر می گردوندیش می تونست بامزه باشه. برگرده و بگه پس چرا چیزی نمی گین! این که در خروجی بود.


مشکل اصلی سوژه اش که درست پیش نرفته. سوژه ها رو گاهی که لازم باشه می تونیم تغییر بدیم، ولی نمی تونیم ازشون رد بشیم(مگه این که ناظر باشیم و تشخیص بدیم که اینجوری بهتره). سوژه ها رو درست و کامل بخون...همونجوری که هست پیش ببر و از همه موقعیت ها استفاده کن. مثلا توی همچین سوژه ای، لازم نیست توی یک پست کل خونه رو بگرده. شما فقط درباره یه قسمتش بنویس. آروم و قدم به قدم جلو برو.

جمله بندیات کمی مشکل داره که به نظر من مهم نیست. جزئیه و راحت حل می شه.


نقش شخصیت ها کمرنگ بود. برای همین هنوز نمی تونم با اطمینان بگم که درست بودن یا نه...ولی حداقل ایراد و اشکال بزرگی در این مورد ندیدم.

..........................

پیتر


خوبیم! ما کلا میونه ای با سلام نداریم!

بررسی پست شماره 545 خاطرات مرگخواران، پیتر جونز:


جدی نویسی کار سختیه. منظورم جدیِ خوب نوشتنه. یه کلمه یا توصیف اشتباه می تونه ترکیب کل پست رو به هم بریزه. ولی معنیش این نیست که کلا کنار بذارینش. این که سعی کنین هر دو سبک رو یاد بگیرین خیلی خوبه. حتی اگه یکیش در حد متوسط باشه.


نقل قول:
آرام آرام نفس می کشید.عمیق و منظم...
به خانه ریدل ها نگاه کرد. خانه ای که دوبار قبل تر باعث شد شکست بخورد.خانه ای که آرزویش بود در آن به لرد خدمت کند.
جمله شروع، خوب بود. ولی توصیف بعدیش یه کلمه اشتباه داشت که جو شروع پست رو خراب می کرد.
دو بار قبل تر!
اینو شاید بشه توی یه پست طنز قبول کرد...ولی برای پست جدی اصلا مناسب نیست.
یکی از نکات جدی نویسی هم همینه. دایره لغاتتون باید وسیع باشه و بتونین توصیف هاتون رو با بهترین کلمات انجام بدین. اون جمله رو می شد اینجوری نوشت:
آرام آرام نفس می کشید.عمیق و منظم...

به خانه ریدل ها نگاه کرد. خانه ای که پیش از این(یا در گذشته)، دو بار شکست را در آن تجربه کرده بود. خانه ای که آرزویش بود در آن به لرد خدمت کند.


جمله "باعث شد شکست بخورد" هم اشتباهه. خانه ریدل ها که باعث نشده جیمز شکست بخوره. نقشی توی این اتفاق نداشته. برای همین، اونم عوض کردم.


فاصله ها و تاکید ها رو باید کمی بیشتر رعایت کن. تردید ها و مکث ها رو باید نشون بدی. از هر کلمه ای که می تونه جدیت ماجرا رو از بین ببره، تا جایی که ممکنه دوری کنی و یا براش مقدمه مناسب بنویسی:
نقل قول:
دست توی جیبش کرد و جونده ای که در خود گوله شده بود را بیرون کشید. آن سنجابش بود.فندق... پیتر آهی کشید. چه اسم مسخره ای. انگار به پسری که اسم سنجابش را فندق می گذارد اجازه مرگخوار شدن می دهند!


دستش را داخل جیبش کرد و جونده ای که در خود گلوله شده بود را بیرون کشید.
سنجابش بود.
به یاد اسم مضحک و مسخره ای که برای سنجاب انتخاب کرده بود افتاد.
فندق!
آهی کشید. چطور انتظار داشت به پسری که اسم سنجابش را فندق می گذارد اجازه مرگخوار شدن بدهند؟


"توی جیبش" محاوره ایه. لحن شما کتابیه. برای همین عوضش کردم.
بعد از "سنجابش بود" یه مقدمه کوتاه نوشتم که اسم فندق، توی ذوق خواننده نزنه. یه جورایی به خواننده اعلام می کنیم که خود پیتر هم می دونه این اسم مسخره اس.
ضمیر بی فایده "آن" رو حذف کردم.
جمله آخر رو اصلاح کردم.


نقل قول:
پیتر شرایط لازم را نداشت... او برای این کار زیادی بچه بود... یا حتی زیادی... هرچه که بود شرایط لازم را نداشت.
این جا هم مکث داریم. بعد از "زیادی" دومی. مکثش طولانیه. برای همی بهتر بود می رفتی سر خط.

پیتر شرایط لازم را نداشت... او برای این کار زیادی بچه بود... یا حتی زیادی...
هرچه که بود شرایط لازم را نداشت.



نقل قول:
پیتر ماموریت ها و کار های لرد ومرگخواران را دیده بود. در تک تک عمل هایشان(پست هایشان.) آن ها در این کار مرگخواری(نویسنده ای) قدر بودند!
کلمات پست و نویسنده این جا چیکار می کنن؟! مرگخوارا توی ایفای نقش پست نمی زنن. اونا شخصیت هایی هستن که ما ماجراهایی که براشون اتفاق میفته رو توضیح می دیم! برای همین اصلا درست نیست که شخصیت های واقعی ما رو با لرد و مرگخوارا تلفیق کنی. اونی که پست می زنه منم...اونی که توی پستم هست لرده. با هم فرق می کنن.
احتمالا این جا خواستی مستقیما به این اشاره کنی که سطح نوشته ها روی رد یا تایید شدن تاثیر داره. ولی در این صورت هم نمی شه اونجا رو خانه ریدل ها و شخصیت رو پیتر در نظر گرفت. مرگخوارا نویسنده نیستن. جادوگر و ساحره هستن. می شد اینجوری نوشت که یه آدم واقعی اومده توی سایت و سعی می کنه مرگخوار بشه. پست می زنه...ولی رد می شه.
اینم برای ایفای نقش خیلی جالب نیست؛ مگه این که خیلی خاص و متفاوت نوشته بشه.


نقل قول:
احساس غمناکی کرده بود
احساس غم کرده بود.
غمگین شده بود.


نقل قول:
حدود 30 دقیقه بعد...
پیتر بیرون اومد...
باورش نمی شد.
اون قبول شد!
لحن پستت رو یکدست نگه دار. یا محاوره ای و یا کتابی.
"بیرون اومد" محاوره ایه.
ضمیرای اضافه ننویس. "اون" اضافیه...زمانش هم بهتره به صورت "قبول شده بود" نوشته می شد. چون همون لحظه قبول نشده...پیتر قبل از ما می دونست که قبول شده.


نقل قول:
_تام گور به گورنشده مامان و تازه وارد مامان. بیاین براتون خورشت خیار درست کردم.
پیتر به تام نگاهی انداخت و تام زیرلب به او گفت:
_عادت می کنی.
پیتر سر تکان داد و همراه مروپ به سمت اتاق مذکور وارد شدند.
افراد درون اتاق به گرمی از او استقبال کردند. پیتر با خوشحالی با آن ها حرف می زد و شوخی می کرد.
این قسمت، بهترین قسمت پست بود.
دیالوگ مروپ، پست جدی رو تبدیل به طنز نمی کنه. اون جزئی از شخصیت مروپه.


جمله هات ایراد دارن. اینو با توجه به جدی بودن پست گفتم. پست جدی احتیاج به جمله های قوی داره.

ایده اصلیت خوب بود. آخر پستت قشنگ بود. بعضی جاها زاویه نگاهت به احساس شخصیت قشنگه بود. مثلا جایی که پیتر داشت خودشو برای رد شدن آماده می کرد و از اسم سنجابش به عنوان دلیل استفاده می کرد.

و فراموش نکن که شخصیت های ایفای نقش رو با آدم های واقعی که نشستن و می نویسن قاطی نکنی.

یه نکته خوب ماجرا این بود که ساده و بی تکلف نوشتی. سعی نکردی برای تاثیر گذاری بیشتر، ماجرا رو خیلی تلخ یا غم انگیز نشون بدی...که کار درستیه، چون تاثیر عکس می ذاره.

برای تبدیل شدن به یه پست جدی خوب، هنوز خیلی کار داره...ولی خیلی بد یا غیر قابل قبول هم نبود. اگه واقعا بخوای جدی بنویسی و تمرین کنی ایرادات بر طرف می شه.


موفق باشید!

............................................

ماتیلدا... نقد شما فرستادنیه. خواهیم فرستاد!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

ماتیلدا گرینفورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۷ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۱۷:۴۴ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 45
آفلاین
سلام ارباب. خوبین؟ میشه لطفا این پستمو نقد کنید؟


سلام موناتیلدا

ما خوبیم. نقد شما رو با تسترال فرستادیم که با دیدنتون نترسه! بگیرینش!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۱ ۲۱:۵۰:۵۳

He deals the cards as a meditation
And those he plays never suspect
He doesn't play for the money he wins
He don't play for respect

He deals the cards to find the answer







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.