هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

فراخوان اقلیت‌های جامعه جادویی!


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
قربان مکان آزکابان نمی باشد بلکه تاپیک تفریحات وزارت خانه میباشد.




Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۶

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
مـاگـل
پیام: 704
آفلاین
همانا شما آزاديد اي باب ولي همي مکان را از آزکبان به جاي ديگري منتقل نماييد همي چون آزکابان فضاي مناسبي براي بي جامه پارتي نداردي


ویرایش شده توسط کالین کریوی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۲ ۲۲:۲۲:۰۲

هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
یا وزیر مردمی.

همانا در راستای فعال کردن وزارت بنده در تاپیک آزکابان معموریتی دادم.

شرح:

همانا در تاپیک تفریح وزارت موضوع جدیدی دادیم با این موضوع:در این تاپیک یک بیجامه پارتی درحال رخدادن میباشد و
1-وزیر در آن حضور ندارد
2- هیچ گونه ریش مرلینی درآن پیدا نمیگردد

برای همین این ممنوع میباشد ولی چون ما کلا از کارهای ممنوع خوشمان میاید این بیجامه پارتی را برگزار نموده ایم ولی شما باید بدانید که وزیر و پرسی بزرگ نباید هیچ چیزی از این ماجرا بفهمند.

این ماموریت کمدی و کلا برای فعال کردن دوباره وزارت خانه میباشد و بنده از جززایر هونولولو بازگشته ایم برای همین در این پارتی حضور کامل داریم.

*تمامی اعضای ایفای نقش از جمله مدیران میتوانند درآن شرکت کنند.
پست ها زیاد ارزشی نباید باشند.

همانا گفتیم خبر دهیم تا وزیر نیز باخبر باشد.




Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶

نیکلاس   فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۴ شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۳۸ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹
گروه:
مـاگـل
پیام: 174
آفلاین
سلام علیک جناب وزیر
هووم شما که امدر مصلحتی و به مصلحت احتیاجی نداری و ولی خیلی از مصلحتت بهتری .
هووم جای دیگه میخوای ببری من دارم خودمو به هر در میزنم که یه جا واسش پیدا کنم خودم پیدا کردم میبرم
ههوووم ولی شما اگه جای بهتری سراغ داشتید ما رو از لطفتو ن سرشار کنید که سنگ ما پشتوانه عمر شما باشد همی


شناسه ، شناسه ، شناسه.

هنگامی که به دنبال من آمدی تا تو را برای خودم انتخاب کنم ، حس خوبی نداشتم ، اما به خاطر خودت ، انتخابت


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۵:۳۹ شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
مـاگـل
پیام: 704
آفلاین
اسلام عليک يا نيکلاس...
هوووم ما پول منشي نداريم و اين ثابت ميکند که ما مردمي هستيم و حتي محافظ هم نداريم...
تاپيک شما را زيارت نمودم و به ان دخيل بستمک و به نظر من به وزارت خانه نمي سازد و آن را به جاي ديگر تاپورت خواهم نمود باشد که سر افراز باشيد
هوووم من کيستم که رخصت دهم...همي تنها به علت مربوط نبودن به انجمن ديگري به زودي منتقل خواهيم نمود
--------------------
سلام بر تو مصلحت...همانا من فکر ميکنم که پرسي پسر آرتور بايد قرص هايت را با پوست بخوري همانا نام من کالين بن الکريوي پسر چارلي مردي مي آيد ز قزوينم البته ميدانم کمي نام مزخرفي است...ولي چه کنيم...ما از وزير مصلحت انتظار داريم حافظه اش قوي تر باشدي
من نيز با مصلحت شما موافقم همي...اما در مورد اتاق ضرووريات بايد به انديشه بنشينم که کدامين جا مناسب تر است تا آن را به آنجا تلپورت نمايم که نورش بيشتر با نور انجايش سازگار باشدي...


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 3737
آفلاین
سلام به تو ای وزیر ، نام مزخرفت چیست

در مورد تاپیک بازی جشن پاتر باید بگم که بنده به عنوان رئیس سازمان تشخیص مصلحت نظام با این ایده مخالفت میکنم همی ! به نظر من جای این ایده توی اتاق ضروریات هست ، نه اینجا وسط وزارت سحر و جادو !

همانا از شما خواستارم که یا بوقی نصیب این تاپیک نمایید ، یا آن را به اتاق ضروریات بشوتید !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶

نیکلاس   فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۴ شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۳۸ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹
گروه:
مـاگـل
پیام: 174
آفلاین
سلام بر جناب وزیر
من چون دیدم منشی ندارین بدون وقت اومدم
البته قبلا تاپیک من رو دیدین
ولی برای کسب اجازه برای راه انداختن این تاپیک قرار بود اقدام کنم که الان بران شدم چنین کنم
خوب ما منتظریم وزیر عزیز رخصت؟؟


شناسه ، شناسه ، شناسه.

هنگامی که به دنبال من آمدی تا تو را برای خودم انتخاب کنم ، حس خوبی نداشتم ، اما به خاطر خودت ، انتخابت


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲:۱۲ سه شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۶

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
مـاگـل
پیام: 704
آفلاین
سلام بر اسکي ورزش مخصوص برف و زمستان....نه چيزه يعني پسر جرج دستمال فروش
بدان که ما از انسوي سرزمين کوهستاني و آنسوي ديگرترش و از همه آنجاهايي که نور مي تابد با خبريم...و ما جاسم هاي کلون شده داريم که در تمام نقاط دنيا آنها را کار گذاشته ايم...حتي در درياي کارائيب پيش آن جک اسپيرو ...حتي در کنار سوراخ مبارک آفتابه مرلين....و آن طلسم را که گرفتارشان کرده ما درست کرده ايم تا بتوانيم عله هاي کلون شده و سوپر گراپ هايي بسازيم که آنها را متوقف کند که تا يک ماه ديگر تکميل خواهند گشت...

و اما مهاجرت از منچستر به ليورپول يک دسته فاطي پاتر آماده کرده ايم که به سراغ غولها بفرستيم و به آنها رشوه دهيم و ميدانيم غولها فاطي پاتر بسيار دوست مي دارند و نورهاي فاطي پاتر ها با نورهاي آنجاي غولها يکي است...و براي ديمنتور ها هم يک مشت باباي هري آماده کرده ايم که باباي ديمنتورها را با گوزن شدن در بياورد

و اما بايد بداني که ولدي طرف خودمان است و دامبل هم همينطور و ما کلا به نرخ آسلام اش ميخوريم و غولهاي به راه افتاده براي تصويب بودجه وزارت دفاع است و ما به راحتي ميتوانيم آنها را محو کنيم...باجه تلفن داراي يک سپر امنيتي است و کل شهر هم يک سپر دفاعي ضد صخره دارد بسيار گولاخ(کپي رايت باي ققي) و غير قابل نفوذ....و اکسيژن در وزارتخوانه ما از دابليو سي ها تامين مي گردد و ما گاز هاش دو اس(h2s)و و و آب موجود در دابليو سي را که شامل دوتا حيدرجن و يک اکبر جن است مي گيريم و سپس از ترکيب آن ها با موازنه دوتا اکبر جن آزاد و يک اسيد خطرناک هاش دو اس او چهار آزاد مي کنيم که هر چيزي جز آفتابه و شيشه را در خود حل مي کند سپس دمايش را درسيستم بالا برده و سپس گاز متصاعد شده را گرفته و در کود هاي حيواني تا نشده که بمب هاي خفني است قرار ميدهيم و به سمت دشمن نشانه ميرويم و با سرعت در آن واحد که حتي از نور هم بيشتر است آنها را به آنجايي که نور از آن مي تابد و انسان کور ميوشد پرتاب مي کنيم و همه را در ان واحد سوسک نموده و به سوسک هاي سايت اضافه مي نماييم

و در راستاي دامبل بودن تو همه آگاهيم که من نيز کالين هستم و مرتب از هري عکس ها گرفته ام و من نيز رابطه ها با وي داشته ام و نيز اسمشو نبر را هم دوست مي دارم و ما کلا چون اهل منکرات مي باشيم همه سيفيد ها و سياهان را دوست مي داريم...

و من اي اسکاور تو را بسيار دوست ميدارم و بدان که فهميده ام الياس به پيشت امده و ميخواهد به تو بگويد که قدسي را ول کن و بچسب به خانم دکتر...ولي از انجا که من مرد آسلامم و ساتن(شيطان و نوعي پارچه) و اطلس کپکو نمي شناسم تو را با طلسمي گولاخ از دام الياس خواهم رهانيد و مهم قيمت کمک نيست و نفس عمل مي باشد.... سرژ همواره با اهورا حذبا زنده مي باشدي...و سلول خاکستريش گاهي زرد ميشود ولي هميشه بر ميگردد به خاکستري...

چه خاطره اي بود... آه خاطره اي گفتي و خاطره اي به يادم آوردي

يک روز در خانه نشسته بودم که تيلفون زنگ زد گفتم کيسته؟...گفت بابا نوذل استه به ريش سرژ گير کردم و هديه کريسمسم مانده بر دستم که بايد به اسکي برسانم...بيا که فقط تو مي تواني ...و من از منکرات خوذم را در ايکي ثانيه به برج ايفل در لندن رساندم وريش سرژ و بابانوذل را از هم باز کردم و برايشان کروکي کشيدم که کار شرلوک هلمز که از وقتي من آمدم شده پليس راهنمايي رانندگي را راحت کنم...سپس بابا نوئل گفت که دستم به دامنت که هديه اسکي را گم کردم برو يک چيزي پيدا کن و به او بده که اسکي امشب بي کادو مانده است..در خيابان به دور برم يک نگاه کردم و ديدم پشمي بر در منکرات لندن ريخته پپس به عجله آن را برداشتم و به بالاي خانه ات آمدم وآن را از بخاري به پايين انداختم...که يکهو ديدم اي ددم واي فنگ را انداخته ام!...و فنگ پايين افتاد و بر تو ظاهر گشت پس هر چه از دهانش در آمد بهزبان سگي به من گفت و تو نيز دابليو سي داشتي و به مرلينگاه رفتي و از همان نشانه متوجه تصادف سرژ گشتي و همانا در همان لحظه صداي فنگ با ديدن دابليو سي در ذهنت به نام کالين معني گرفت و مرا به خاطر آوردي....

در اخر آرزو ميکنم که اسکاور ئو دستمالهايش به من بپيوندند و فنگ را در کنار خود داشته باشم و کارخانه اي براي اسکاور در هاممبورگ بسازم که مستعمره قزوين است و وي به ما مجاني دستمال دهد و سپاهي به فنگ دهم که کار بي جامه پارتي هاي بدون حضور اعضاي وزارت خانه را بسازد...وکيلم؟آيا آرزويم را بر آورده مي سازي؟ و من با اغوش باز حذب را در اسلام پذيرايم و پرسي را بسيار حمايت ميکنم وبدان که حذب را هم و هر دو را دوست ميدارم و تو راهم...
---------------------------------
و اما پرسي عزيز همانا بينيه ات بسيار کامل بود فردا پستي خواهم زد گولاخ(کپي رايت باي ققي) و آسلاميوس در راستاي تشکر
---------------------
همانا اي بارتي تو را نيز سپاسگذاريم
همه بر سر جاي خود باقي هستند
ب-اگر وقت کنم حتما به زودي ...لطفا شما يکي بزنيد که ما ادامه دهيم
ج-بلي ما ميخواهيم براي وزارت دفاع بودجه بگيريم
د-اسلام خود چشمه است هم سرچشمه هم ته چشمه هم وسطش...
ه-بلي حتما و در برنامه داريم...برنامه دوم توسعه را خواهيد ديد...
و-ما پرسي را در جلوي خودمان قرار نمي دهيم بسيار جسام هست که به عنوان سپر استفاده کنيم و از پرسي چون شما و اسکاور و فنگ هر کدام بنا بر تواناييتان در کنار خودمان استفاده خواهيم نمودو سود خواهيم برد و خواهيم رساند
ز-عله همشهري ما و مردي از قزوين است...عله همواره آسلام بوده و هست و ما به وي عشق مي ورزيم و همانا بيشتر ازوي به اهورا حذبا يا شايد هم به عله...که همانا اين عشق در نوسان است و به نان آسلام بستگي دارد...با آلبوس دوست مي شويم که بيشتر به هري نزديک شويم...!!!!:hammmer:


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۱۲:۰۰ دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۶

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
السلام علیک یا وزیر همی بالاتر بگیر (ببخشید اشتب شد)


می خواستم بدانم که با برگشتن دوباره ی شما که اول رفته بودید وضعیت این وزارت ها و معاونت ها چی می شود ؟

آیا شما پستی در راستای فعال کردن در حمایت از ساحره ها می زنید ؟

آیا از ما دفاع می کنید ؟

آیا آسلام را سر چشمه قرار می دهید ؟

آیا آسلام را راه اندازی می کنید ؟

آیا کلاس های بینش و منکرات جادو را قرار می دهید ؟

آیا پرسی را دائما جلوی خود قرار می دهید تا در امان باشید ؟

عله را بوق می کنید ؟ آیا عله را به آسلام روی آورده می کنید ؟ با آلبوس چه می کنید ؟

و ...



Re: دفتر ارتباطات با وزير
پیام زده شده در: ۲۱:۲۷ یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 3737
آفلاین
نقل قول:
من یک سوال فقط از شما داشتم و اون هم اینه که این پرسی ویزلی را شما از تو جوب پیدا کردی آوردی رئیسش کردی که وبال جونت بشه یا اینکه رشوه داده یا مثلاً با یکی دیگه اشتباهش گرفتی؟!

اه اه ... تو چه قدر خزی اسکی ... جوب چیه ؟ منو از سد پیدا کردن

نقل قول:
به نظر من پرسی ویزلی میتونه از دستمال های دهن بند(بر وزن چشم بند) روزی دو بار در نوبت بعد از صبحانه و بعد از عصرانه استفاده بکنه تا بتونه بیشتر و بیشتر بفهمه که اینجا دفتر ارتباط با وزیره و بهتره که خفه شه بره بمیره بی شعور آشغال!

من ترجیح میدم از یه سری دیگه دستمال ها ... بند استفاده کنم

نقل قول:
به نظر من پرسی باید مسئول مرلین گاه های طبقه ی سوم وزارتخونه در بخش غول های خانگی(!!!) بشه!

من الان مسئول مرلینگاه های طبقه سوم وزارتخونه در بخش غول های خانگی مونث ! مشغول به کارم

نقل قول:
ویرایش نهایی!: آخه پرسی پسر آرتور!...من اون پستو زدم خودم خندیدم حسابی و هدف هم همین بود!...پسر بهتره تا بیشتر از این ضایع نشدی بری تو هم بخونی!

اتفاقا منم وقتی پسته بالامو زدم حسابی به ریشت خندیدم ! ایول پست باحالی بود الان خوندم


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.