هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۲۳:۱۳ دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
#46

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
من:اصلا دلیل این اتفاقات همینه! الله اکبر! می دونستم خواهر این برادر مرلین از اول نگاه بدی نسبت به شما داشته... اوووووووووو!... تازه ادعای حاج آقایی کذب هم داره! خیلی خوب من حرفی ندارم! ولی مرلین هم باید حضور داشته باشه! در ضمن داماد فعلا در بازداشت موقت به سر می بره متاسفانه در حال انجام دادن حرکات موزون در یک مجلس دستگیر شده....
مینروا: چه مجلسی؟
من: مجلس عروسی بوده و تمام مهمانان هم زن هاش بودن ولی در بررسی که توسط گیزر و شیمت انجام شده زن شماره 756456547 شناسنامش تقلبی بوده و زن رسمی مودی نبوده... به همین دلیل نامحرم بوده!
مینروا: طلاق من چی میشه پس
من: اااااا... .هوووووووووم.... چی بگم.... هوووووووم...... باید داماد حضور داشته باشه ولی خوب فکر کنم با یه مقدار صرف هزینه بیشتر از طرف شما و توکل به خدا بدون داماد هم ممکن باشه ! در ضمن با توجه به اینکه داماد پول نداره و فقط پول زن گرفتن داره! شما می تونین به جای پول درخواست یه مجازات بکنین آهان گیزر مرسی ! اینم لیست مجازات های پیشنهادی...
1. تحریم متهم به استفاده از نسخه بتای یاهو
2. دوری از زن ها به مدتی طولانی
3. عدم اجازه به مته برای گوش دادن نوار بندری و جلوگیری از متهم برای انجام دادن حرکات موزون
4. مجبور کردن متهم به شطرنج بازی کردن با مرلین
5. هم اتاقی کردن متهم با سوروس اسنیپ (و یا فاج به صورت سفارشی)
6. استفاده از نیروهای نوشابه ای*
*.توجه این بند به علت مغایرت با PG-13 تا اطلاع ثانوی و حضور فایتال اجرا نخواهد شد.
7. نصب عکس و پوستر شکمبولی و وادار کردن متهم به پوشیدن لباس با عکس شکمبولی و گوش دادن به آهنگ: OOPS OOOPS OOOOPS KALE SMOOTH OOOPS OOOOPS ENDE TIP OOOPS OOOPS SHEKAMBOLI I LOVE U
8. عدم اجازه متهم به تایپ کردن کلمه مشکوکه!*
*. این بند خیلی به دور از انسانیت هست!
9. اجازه دادن به زن متهم برای پرتاب صندلی به سوی متهم به صورت هفتگی
10. اجبار متهم به خواندن تمام 136 جلد کتاب: وای من چه خوشگلم اثر جاودانه ای از ونوس که از سطح کشور جمع آوری شده وبه عنوان شکنجه فقط در آزکابان موجود است..
11. گزینه خالی به پیشنهاد زن متهم!
حالا بفرمایید چایی دخترم! و روش خوب فکر کنین


!ASLAMIOUS Baby!


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۱۰:۰۳ دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
#45

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

فيييين
اشك هامو پاك مي كنم
من :نه خير مثل اينكه فايده نداره! زندگي با كسي كه منو دوست نداره و ۵۴۸۶۵۸ تا زن داره به درد نمي خوره...
بفرماييد حاج آقا اين هم خطبه عقدمون كه مرلين برامون خوند...هي بهش گفتم برو يه حاج آقاي درست حسابي پيدا كن كه ازدواج مون محكم بشه گفت نه...مودي گفت همين خوبه...به هر حال اينم از خطبه

نقل قول:

مرلين نوشت
طاقتم تموم شد خطبه رو بخونم؟
من الان كارتم تموم ميشه وا.
دوشيزه خانم مينروا مك گوناگال آيا بنده وكيلم با مهريه 1 گاليون و 1500 سيكل و 3000 نات و... به عقد دائم مداي الاستور مودي در بياورم. بنده وكيلم؟
بعد مرلين ليوان نوشابه رو برميداره و اينجوري ميخوره :pint:
مكگوناگال: من رفتم گل بچينم.
دوشيزه خانم ايا بنده وكيلم با مهريه مقرر شما را به عقد دائم مداي الاستور مودي دراورم؟
بانو سايه ها: عروس رفته گلاب بياره!
دوشيزه خانم ايا بنده وكيلم با مهريه مقرر شما را به عقد دائم مداي الاستور مودي دراورم؟
(لطفا كسي پيام نده تا عروس خانوم جواب بده)


اگه كاراگاه مودي حاضر به پرداخت مهر هستند من هم طلاق مي دم

آآآآه



Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۱۳:۳۶ یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۳
#44

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

ووييييييييژژژژژژژژژژ
يه صندلي از بيخ گوشم رد ميشه

من:آخ جون صندلي ها رسيدند!
اكسيو كاميون!
بگير كه اومد....

داركي:واي خاك به سرم شد
من:اينم براي تو حاج آقا!صندليوس تو حاجيوس!
داركي:آخخخخخ دنگ ....بونگ....بابا من چي كارم؟!
من:دددد ميگه چي كارم....اين تهمتا چيه به من ميزني>؟مي خواد منو ببره دادگاه...به من چه...اين الستور جونم هست كه كلي زن داره و طلاق مي خواد...

تازه من. ..كه ...نمي خواستم برم با بقيه بازي كنم ...ولي وقتي ...مي بينم...شوهرم ...بهم اهميت نمي ده. ..من چي كار كنم

مودي:من بهت اهميت نمي دم؟
من:آره ديگه همش رفتي با اون 5874565 زنت خوش ميگذروني!!اصلا به من محبت نمي كني كه....

مودي:..............
داركي:...............

خودتون ديگه ادامه بديد


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۳
#43

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
مرلین تو که حاج آقا نیستی! حاج آقا دارکی منم! برو بیرون! نه نرو! بیا شهادت بده! تو خجالت نمی کشی با نامحرم شطرنج بازی می کنی؟ اگه یه وقت دستت خورد به دستش چی؟ میگی مثل خواهرته! چشمم روشن!
بسه دیگه! صندلی ها رو بذارین زمین!
مودی: کدوما رو؟
من: همینی که سالم مونده رو؟
مینرو: اینو می گی! بگیر که اومد الستور!
من: نه.............!
شپلخ!
من: خیله خوب خیالتون راحت شد؟! حالا بیایین ببینم...
برادر مودی شما به جرم داشتن 56745745 زن... انجمام دادن حرکات موزون در ملاء عام .. ان...
مودی: دارکی اونو خودت هم پات گیره ها!
من: اااا ... خوب... بله چون کار فرهنگی بوده اشکالی نداره!
مینروا: ددددد! نگا کن پارتی رو!
من: گیزر سه تا چایی بیار! خوب می گفتم اینها مجازات های شما هستن ولی چون شما کارت بسیج دارین و همواره همه رو به حفظ ناموس دعوت کردین این نکته مثبت رو به پرونده شما اضافه می کنم...!
مینروا: پارتی هم حدی داره! مشتیوس تو صورتیوس!
من: آخ شصت پام! مینروا مک گونگال! شما به جرم .... نمی تونم بگم خیلی زشته ولی خوب چون هنوز زن و شوهرین می گم! شما به جرم بازی کردن بازی بی ناموسی شطرنج! نگا کردن در چشم نامحرم! دست زدن به دست مرلین معلوم الحال!...
مودی: وای وای وای... ببینید(رو به گیزرو و سوروس) بعدا می گن زنا وفادار میشن! مردا خیانتکار!
من: سوکت!
گیزر: سوکت؟
من: اه بابا غلط تایپی بود! سکوت! الستور نحوه برخورد منو با پاتر به عهده خودم بذار! خوب می گفتم و نشر اکاذیب درباره این کارآگاه محترم الستور مودی محاکمه خواهید شد...
مینروا: کجا دادگاه دامبل؟
مودی: من عمرا پامو بذارم اونجا!
من: سوکت! یعنی سکوت! همینجا!
مودی و مینروا:
آهان! مرسی شیمت اینم تابلوی جدید: دفتر ثبت اسناد ... ازدواج و طلاق... وکالت... دادگاه صحرایی... دادگاه جادوگریت(بر پایه روحانیت) حاج آقا دارکی و همکاران*
* شیمت-رنه-گیزر-سوروس-فاج
مودی:فاج! فاج کجا بود؟ چی کار می کنه؟
من: اونش به خودم مربوطه!
مودی: صب کن ببینم کیف پول من کو! اون گدای بیرون! یوهااااااااا دیش دنگ بوووم! اوا ریشش کنده شد! اینکه فاجه! کیف پولو بده ببینم؟
مینروا: پولو؟
من: نه بابا تو تایپ بد می یوفته! منظورش پول هستش! خوبم اینم از همکاری فاج عزیز! کمک مالی برای دفتر!
مینروا: انصافا که حاج آقایی!
من: شما لطف داری دخترم! بگذریم! جمع بندی می کنم! الستور مودی شما باید یا همه زناتو طلاق بدی که فکر کنم پروسه طولانیی خواهد بود و یا باید پول مهر مینروا رو که در عقد نامه ثبت شده بپردازی
مینروا: رقمی هم نیست همش 3000000 گالیونه!
الستور: مگه من سر گالیون نشستم! اون موقع جو گیر بودم یه چیزی گفتم بعدا این زنه خیانتکار از آب در اومد! من نمی تونم اینو بدم من میرم آزکابان
مینروا: آخی..! الستور جونم گریه نکن
من: لا الا هه ال الله! سید می بینی! جوونا عاشقن ولی به خاطر چیزهای به این کوچیکی از هم جدا میشن!
مودی: پس جرم مینروا چی میشه؟
من: آها! صبر! جرم مینروا باعث میشه که تو لازم نباشه از یکی از زن هات طلاق بگیری!
مودی: فقط یکی اینا همش توطئس! من ثابت می کنم که مینروا با مرلین ها در ارتباط بوده است...! ملت! بدانید که این مینروا ها هستند که جوانان را گول می زنند...
گیزر: آقای مودی یه نفر دم در با شما کار داره...!
مودی: ااا کیه.... صب کن ببینم! به مش غضنفر خودمون... آره ... حله قربانت... بیا بقیش هم پیش خودت... راستی مواظب اون گداهه باش.... آره یه دوسه متر بیار عقب تر!!!
من: جریان چیه!؟
بدبومب! دیوار می شکنه یدونه کامیون میاد تو!
مودی: صندلیا رسید حمله!!!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۰:۳۵ جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
#42

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۳:۵۱ چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
بابا بياين مسالمت آميز حلش کنيم.. مودی اگه دلت دوباره واسه مينروا تنگ شده ميتونم شما رو مجانی دوباره به عقد هم دربيارم...


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳
#41

تانکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۷ یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵
از همین دور و برا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 199
آفلاین
آخ شیمت !گیزر!من نمیدونستم شماها اینقدر حساسین!
دائم فکر میکردم شما از این جوونای علاف سر خیابون هستین!اگه میدونستم اینقده حساسین،عمرا زن این مودی می شدم!اصلا این مودی منو اغفال کرده بید! منو با طلسم فرمان جادو کرده سر سفره ی عقد نشونده!اصلا همش زیر سر این مملیه!این مودی رو حمایت مالی کرده،مودی هم که شلوارش دوتا شده ذوق کرده و 198764530 زن گرفته!
گیزر! این مودی منو میزنه شیمت!منو با سیم سروری میزنه که پاتر بهش داده!
آی بچه ها بگیرین این مودی رو!
آخ خ خ خ در رفت!
یکی دیگه به جمع فراریا اضافه شد


Poor Is The Pupil Who Does Not Surpass His Master


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳
#40

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

بنــــــــــــــــــــــــــگ درا باز ميشه و من بدو بدو ميام تو
كمكككككككككككك يكي كمكككككك كنه

بيق بيق بيق پيششششش(يه كاميون داره عقب عقب مياد دم در دفتر حاج آقا داركي)
مودي:بيا بيا بيا بسه خوبه، درا رو وا كن....
داركي:اين چيه؟!!!
مودي:يه كاميون پر از صندلي و ميز اوردم فكر كنم كافي باشه براي جلسه امروزمون...
مودي:اارربببببدددده!
يه صندلي پرت مي كنه طرف من...من جا خالي ميدم...مي خوره به سوروس...
سوروس:آآآآآآخ..ميذاريد آدم دو لقمه غذا بخوره؟!
داركي:فقط دو لقمه؟ يخچالو تكوندي تو!!!ولي عيب نداره فدات شم...درود بر سوروس...سوروس دوست داريم
من:حاج آقا كي مي خواي تكليف ما رو روشن كني
داركي:دخترم فعلا مشغولم ميبيني كه به خاطر اين پرونده نزديك بود لت و پار شم
مودي:من كار ندارم...من طلاق مي خوام
يه ميز پرت ميشه طرف داركي
داركي:آآآآآآآآآآآآخ
سوروس:حااااااااااااااجــــــــــــــــــــــي ،سيد تو كشتن
داركي:چي داري ميگي منو زدن تو دردت ميگيره...
داركي از زير ميز خرد شده مياد بيرون
داركي:باشه باشه...چه زوج خشني هستن اينا
من:چي گفتي؟!
داركي:هيچي هيچي!!!خب بريم سراغ پرونده...بله دخترم مودي ميگه شما بايد خسارت بدي؟
من:خسارت ؟!خسارت چيو؟؟؟
داركي:بفرما اينم ليستي هست كه ايشون درست كردن!
من ليستو ميگيرم و همين جور كه شروع به خوندن مي كنم اخم هام ميره تو هم انگاري ابروهام به هم چسبيده...لب ها سفت به هم فشرده(مثل تو كتاب )
من:قاب عكس جد پدرت؟ مجسمه كه دوست دخترت بهت داده؟ صندلي عتيقه؟رداي نو؟ ديگه چي اين مزخرفات چيه اينجا نوشتي؟هان؟
حاج آقا آخه اين الستور فراري اين همه چيز از كجا بياره؟ وقتي اومد خونه من نشست يه چمدون كوچيك با خودش اورد كه توش چند تا جوراب و چندتا پيژامه و چند تا پاي چوبي يدكي توش بود!همين تمام حاصل زندگيش همين بود...
تازه مگه اين الستور قبل از من هم دوست دختر داشت؟!!!! اين بعد از ازدواج با من اينجوري شد...شروع كرد دنبال دخترا رفتن...چشمو گوشش هم باز شد...اين همه شاهد حاج آقا بپرسيد بگيد قبل از من ايشون با كسي بودند اصلا؟!!
مودي:من اعتراض دارم...اين منو ميزنه...خواب خوش من ندارم...فقط نق ميزنه كه برو برام جواهرات و هديه اين جور چيزا بخر..مگه من سر گنج نشتم
منم:اووووووه اوووووووه من تو رو مي زنم اي موش مرده كلاه بردار دو رو...
من آستينمو ميزنم بالا و دستم رو نشون داركي مي دم...جاي دايره هاي قرمز رنگ از بالا تا پايين دستم مشاهده ميشه
داركي:ااااا خواهر استغرالله!شما نا محرميد
من:بفرما اينم جاي گازايي هست كه اين ميگيره.
مودي:درووووغگوووو !!!
چندتا ميز و صندلي پرت ميشه طرف من...من چند تا شون جا خالي مي دم و شروع مي كنم اونا رو به طرف مودي پرت كردن...
داركي:بسه بسه ايوواااااااااي دفترم از دست رفت
داركي ميپره وسط جلوي مودي رو ميگيره و سوروس هم مياد جلوي منو ميگيره
مودي:ولم كنــــــــــين اگه من دستم بهت نرسه
گــــــــــــــاز ...اووووووخ آآآآآخ
داركي:بسه سايلنسيو!آروميوس!
يدفعه من و مودي ساكت ميشيم و مارا مي نشونن رو صندلي
سوروس:ايول از همون اول اين كارو مي كردي!
داركي:ببينيد دخترم پسرم...شما دو تا هنوز جوون هستين...هنوز راه درازي در پيش روتون هست...شايد اين موضوعي كه پيش اومده بين تون هم كار دشمن بوده...من مي گم اين اسمشو نبر تو اين كار دست داشته يعني همون لرد مم...
سوروس:ااااا نگو ديگه اسمشو چندشم ميشه
داركي:آره من مي گم توطئه اون بوده...اين اسمشو نبر مي دونسته كه شماها پولدار هستين به همين خاطر مي خواسته شما رو سر به نيست كنه...اون مي دونه كه مينروا اون ويلاي پدريش خيلي ارزش داره و توش كلي گنج و آثار باستاني توشه به همين خاطر مي خواد شما ها رو از هم جدا كنه و بعد از جدايي شما نصف ويلا براي مودي ميشه نصفش هم براي مينروا...اون طوري هم مي تونه راحتر شما ها را سر به نيست كنه.شما بايد متحد بمونيد.
اون سدريك هم نمي دونم چش شده.نمي دونم اسمشو نبر چيزي بهش وعده داده يا اونو گذاشته زير طلسم فرمان و گذاشته بره اين ور و اون ور سهام بخره؟!! مشكوكهههههههههه!
مودي:پس ما چي كار كنيم؟
داركي:ميگم كه قضيه پيچيده س فعلا شكايات شما هم حل نشده پس طلاق مجاز نيست.تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق با چكش ميزنه رو ميز

تانكس: من چي به من رسيدگي نكرديد؟!
داركي:اي خدا من چقدر مشغله فكري دارم....باشه به شما هم رسيدگي مي كنيم..يكي يكي



Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۱۵:۲۳ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳
#39

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
ای بابا عجب جریانیه! تانکس تو هم؟؟؟ ببین دخترم من فکر نمی کردم بتونه شما رو هم اغفال کنه... استغفرالله! خدا به دور ........
چشم به پرونده شما رسیدگی میشه!!!! اون کیه؟ به به گیزر خوش آمدی :-D
تانکس: گیزر اینجا چی کار می کنی؟ (توجه! پاتر این آخرین فرصت توست که این شکلک رو برگردونی! وگرنه به جرم قاچاق سیم سرور می کشونمت دادگاه)
گیزر: دم من همکارم دیگه! مگه ندیدی نوشته دارکی و همکاران!
تانکس (آخه این رو برای چی ورداشتی! چطوری تعجب کنیم؟! مرگ بر ماکسیما! :-D )
تانکس: من اعتراض دارم! تو و اون جنبش مسخرت!
گیزر: تو هیچ وقت ما سه تا رو درک نکردی ! چطور دلت میاد! من اینجا آبدارچیم! از وقتی تو دل ما سه تو رو شکستی ما بیچاره شدیم! به هر کاری دست می زنیم تا پول دربیاریم
من: نگو گیزر جان... پسرم ... بیا بشین به خدا توکل کن... از بحث خارج نشیم! تانکس عزیز درخواست شما با توجه به خشونت مودی کاملا طبیعیه!... من اینجا با موافقت دادگاه فدرال تو تا احضاریه صادر می کنم
احضاریه
از: حاج آقا دارکی
به: متهم پاتر
معروف به: بچه ماکسیما - ماکسیما در موهایش- مدرن سیم سرور بند.
اتهام: قاچاق سیم سرور - فروختن سلاح سرد به متهم مودی- دیدن DVD بدون PG-13 - همکاری مشکوک با متهم فراری هوق شطره - نزدیکی به تشکیلات آل کاپون مملی - انجام دادن حرکات موزون و خلاف عرف در کافه ها - پاره کردن پیژامه های مجانی دفتر وکالت - همکاری در گذاشتن اشکال مورد دار در سایت - همیشه آنلاین بودن و سایر موارد که به دلیل رعایت حال مردم از گفتن آن ها خودداری می شود.
متن:
پاتر! نحوه برخورد منو با خودت به عهده خودم بذار! بپر سوار ماکسیما بشو بدو بیا ببینم پسره منحرف!

تانکس: مرسی حاج آقا یدونه هم برای مودی صادر کنین...
من: اون که همینجاست ...اتاق پشتیه... سوروس داره حالشو جا میاره...
تانکس: اوا! خاک عالم! یعنی چی حالشو جا میاره! الستور جون اومدم
من: ای بابا صب کن! داره بادش می زنه بابا!
یوهااااااا--------- دنگ --------- دیش------------- دونگ! حاج آقا چرا صندلی پس نداری بزنم تو سر سوروس؟
من: همشون رو مودی و مینروا قبلا خراب کردن! ای هی هی .. از دست این جوونا همدیگه رو دوس دارن سر مسائل فرعی مثل داشتن 45346346 زن -کتک خوردن با سیم سرور -پول نداشتن- گاز گرفتن همسر از هم جدا میشن عجب دوره و زمونه ای شده ...


!ASLAMIOUS Baby!


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۹:۵۹ یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳
#38

تانکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۷ یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵
از همین دور و برا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 199
آفلاین
آی ی ی ی ی ی!
کمممممممممممممممممممک!
منو کشت!
وای ی ی ی!
به دادم برسین!
مودی منو کشت!
حاج آقا!من دیگه نمیتونم تحمل کنم!طلاق!فقط طلاق!
این مودی منو کتک میزنه!با سیم سرور که پاتر بهش داده!
جناب مملی هم شاهده!من مدرک دارم!
منو بعد از مینروا گرفت!به من گفت به جز مینروا دیگه زن ندارم!حالا اومدم میبینم8764320981 تا زن داره!
البته قرار بود جناب مملی وکالت منو قبول کنن اما شنیدم تحت تعقیبه!آره؟
به هر حال حاج آقا ایشون شاهدن که مودی منو زد!حاضرن بیان شهادت بدن!
حاج آقا تورو جون بچه هات زودتر به این مورد ما رسیدگی کن!


Poor Is The Pupil Who Does Not Surpass His Master


Re: درخواست طلاق مودی!
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳
#37

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
عجب سرم شلوغ شده ها!
:سلام علیکم و رحمه الله
من: سلام برادر
: دفتر حاج آقا دارکی؟
من: بله برادر بیا تو چه قدر قیافت آشناست! سید تویی؟
: آره حاجی!
(یادته اون وقت ها که نقلا رو می پاشیدن رومون! حاج ممد می گفت نوشابه اییا اومدن) اونجا بود که بچه ها شهید شدن!
من: می دونم سید جون اگه تو سراغ غذا ها نمی رفتی اونطوری نمیشد! حال چه کمکی از دستم بریاد سوروس جان؟
سوروس: اومدم اعتراف کنم!
من: مشکوکه ... صب کن بیا بگیر مودی رو بذاریم اونور.... ددد رفت سراغ یخچال!
سوروس: من رو اغفال کردن!

من: جریان چیه؟
سوروس: یه آقای با یه عالمه ریش اومد شکمش هم خیلی بزرگ بود خیلی پیر بود رو لباسش هم نوشته بود "من مملی هستم خوش حال هستم" ولی من نفهمیدم کیه به من کارتن هایدا داد!
من: خوب اینکه بد نیست! لابد خیرات بوده!
سوروس: نه آخه ازم خواست به همه پی ام بدم بگم مسنجر 6 رو نصب کنن
من: عجیبه یعنی کی بوده؟


!ASLAMIOUS Baby!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.