کالين وارد اتاقش مي شه...سيريوس رو صندلي کالين نشسته و داره کلاه وزارت رو مي کشه رو سرش...اما کلاه براش بزرگه و نمي تونه نفس بکشه!...
کالين:سيريوسسسس!
سيريوس:بله جناب وزير؟
کالين:همي چند بار بهت گفتم رو صندلي من نشين!اون کلاه رو از سرت بردار!
سيريوس:چيزه! نه!من نبودم!
کالين:خوب تو اخراجي!
سيريوس:ها؟من نه من!حالا خرج هري رو کي ميده؟
کالين:هري!
سيريوس:يعني من اخراج نيستم؟
کالين:هري!
سيريوس:يعني من وزيرم؟
کالين:هري!
سيريوس:خوب اين که حل شد...مرتيکه بي ناموس چرا همش ميگي هري؟
صداي گراپ از تو سوراخ گيلدي:آخه کالين هميشه هري دوست داشت...عکس هري همش نگاه کرد...هري خوب...هرمي بهتر...گيلدي در دسترس!
سيريوس:هووو تو سوراخ گيلدي چي کار مي کني گراپ؟
گراپ:هر جا سوراخ بود گيلدي بود خوب گراپ بود...هرمي بود ...رون نبود...کلاغ پر!
کالين:هري!
سيريوس رگ غيرتش مي زنه بالا ميپره رو کالين و به سري حرکات مشنگي نمايش ميده به اين شرح
کالين:
گراپ:اي بيمروت...تو کالين کشت!تو دل عاشق وي را خورد!...جاسم ....نور محمد!!!ببريدش...سيريوس کرد به وزير کتک!!!!سيريوس بايد رفت زندان ايالتي قزوين!
چند لحظه بعد گردانهاي جاسم و نور ممد سيريوس رو به زندان ايالتي قزوين مي برن!
عنوان روزنامه پيام امروز در فردا!!!!
سيريوس بلک براي توطئه در وزارت خانه از معاونت وزير خلع شد و 12 ساعت به زندان افتاد تا کنار گراپ بخوابد و سپس آزاد گشت!
معاون جديد وزير تا 3 روز ديگر آعلام مي گردد...کالين گفت:من به فرا سايت اعتقاد دارم ولي بيشتر به ايده ها!