همکار باک بیک فکر کردم ترورت کردن .....
سالمی؟ طلسمی چیزیت نکردن؟
بله دیگه گفتیم بریم موهامو نو رنگ کنیم تنوع داشته باشه
میگم باک بیک یه نگاه به عکس لاوندر بنداز باز تو سابقت بیشتر ببین واقعا من عکس یکی دیگر و گرفتم ؟

نقل قول:
من:برادر بیکی همان گونه که عکسهای غیر جادویی را نصب می نمایی فقط به جای(jpg) از(gif) استفاده کن برادر
خوب کاری کردی رسوندیش اونجا برادر دیگر قادر به تشخیص عکس خودش هم نبود تبارک الله بر تو باد

سلام رئیس .من بعد از یه وقفه طولانی اومدم و میبینم اوضاع بیریخته.میگم یه کاری کنیم این بلاتریکس مجبور بشه به وبلی یه جورابی چیزی بده ما از دستش راحت شیم.اگه موافقی من ترتیب کارو بدم.
لاوندر رو هم رسوندم سنت مانگو هم اتاقی پروفسور لاکهارته.
یه سوال رئیس.
چه جوری میشه عکاسهای جادویی (GIF) رو تو عکاس خونه نصب کرد.

میبینم که خواهر مازامولا هم آواتارو عوض کرده .

من میام تو
خواهر لاوندر عکسی که خواهر مازامولا به شما داد عکس خودتون بود
-نه اصلا شبیه من نیست
من:برادر بیکی این خواهر را به سنت مانگو ببر
برادر بیکی:اوکی... من:
باک بیک:یعنی آری برادر کالین
و لاوندر رو به سنت مانگو طبقه چهارم می بره

در باز ميشه و من ميام تو ميرم و به پيشخون نزديك ميشم .
من : اومدم عكسم رو تحويل بگيرم
مازمولا : بفرماييد اين عكستون
من : ْ اين كه خودتي
ْمازمولا: تقصير خودت بوود ديگه با اون پرفسور تريلانيت
من : اولا به پرفسور توهين نشه دوما اين 10 سيكل رو بگيرين عكستون يكمم مثل من باشه هم خوبه :ylash:


لاوندر پول رو ميده و ميگه :
راستي تبليغات فراموش نشه

من:سلام علیکم
من:فکر بسیا خوبی بود برادر کالین
برادر کالین:ممنونم
من:فقط اگر عنوانشو عوض کنی بهتره من اولش
نفهمیدم
برادر کالین:شاید از ای کیو شماست
من عصبانی میشم طلسم فراموشی را اجرا میکنم
برادر کالین:اومده بودید اینجا چه کار؟؟؟
من:اومده بودم ازتون تشکر کنم
برادر کالین:خیلی ممنونم هر موقع تاپیکی رو خواستی
بنویسی اول با من تماس بگیر
من:(خیلی آروم)نیازی هم هست؟
من:برادر کالین اومده بودم ازم عکس بگیری
برادر کالین: حاضری
من:
برادر کالین: اینم عکستون دوتا گرفتم اینم دومی طلسم عصبانیت خنثی کن رو خودم اجرا کردم
من:برادر کالین پیر بشی
برادر کالین من نمی خوام پیر بشم
من:منظورم اینکه جوون مرگ نشی
برادر کالین:خدا نکنه
من:انشالله خدمت میرسیم
برادر کالین:فکر کنم یه اشتباهی کردم عکستون اینه
نه اون
من:برادر کالین ممنونم این چک پول برای شماست
برادر کالین:ممنونم (خیلی آروم) خوب شد عکس هگرید دم دست بود چقدره؟دو هزار گالیون بازم طلسم گیجیم خوب
عمل کرد

من:در حالی که دارم به جن بلا سر و کله می زنم هری میاد تو
من چشمم به هری می افته
هنوز وارد نشده من 2 تا عکس ازش می گیرم


هری:
من میام تا دوربینمو حاضر کنم که باز عکس بگیرم هری در می ره
من:اکسیو هری
-خواهر مازامولا عکسای هری رو بهش بده
برادر باک بیک شما هم این جن خونگی رو پولاشو طلسم کن تا دنبالش کنن و وقتی به بلا رسیدن داد بکشن خواهر بلا ولکن عکس شما مجانی بود
باک بیک: باشه برادر کالین
من:به خواهر بلا بگو اگر ایندفعه پول بفرستد به حاج دارکی جغد می فرستم که ایشان با صلاح دید خودشان برادر گراپی را با شماهم اتاقی کند

جن:چشم ارباب برادر کالین
من: احسنت بر تو باد که جن خانگی مسلمان و خدا ترسی هستی
و جن میره بیرون

كالين جان از عكس جديدي كه اختصاصي براي من فرستادي متشكر ولي هر چي خواستم موهام رو مرتب كنم نشد در هر حال بعضيا ميگن همينجوري افشون باشه بهتره

کالین:مازامولااا زود باشبرو بگیرش
مازامولا سریع دویید یه لنگه پای وبلی و گرفت و سرو ته آویزون بود
کالین:بابا کشتیش برشگردون
مازامولا:برو به اربابت بگو مازامولا و کالین و باک بیک از شما افتخاری عکس گرفتن تا دفعه ی دیگه هم بیاین این جا wink: عکس بگیرین
کالین:این عکس جنبه ی تبلیغات داره!
وبلی که چشماش مثله توپ تنیس گرد شده بودگفت: چشم ارباب چشم...اارباب جوان وبلی رفت
مازامولا وبلی و گذاشت زمین پولم داد بهش
وبلی :ارباب بلا وبلی رو دوباره زد وبلی رو اخراج کرد
کالین : پس برای این که دوباره این بلا سرت بیاد دیگه پولو برنگردون

در باز میشه..یه جن خونگی لخ لخ کنان میاد تو
ماز: باز که تویی...چی شده؟
جن: ارباب جوان..بانوی من منو تنبیه کردن... زد تو سرم...بانو خیلی مهربون بود..ولی منو زد
کالین:خوب بیا ببینم اسمت چیه؟!
جن:من ویلی هستم...جن اختصاصی بانو بلا ارباب جوان..بانو به امن امر کردن من پول رو پس بیارم..و اگر نگرفتید...من کاری می کنم که اینجا دیگه کسی نیاد...
ماز: چرا ایندقه این اربابت غده..یعنی چی..اقا مجانی یعنی مجانی
ویلی: دختره چه جوری حرف می زنه با بانو... بیا اینم پولت..پول چرک کف دسته..کثیفه...
ویلی پول رو پرت می کنه میاد بیرون.