هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#10

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
در همين لحظه در خوابگاه دوباره باز ميشه.
آرتا:تري برو ديگه بچه پر رو
اما كسي كه وارد شد تري نبود.دو مرد سياهپوش كه رداهاي بلندي داشتند وارد شدند.
لي:داداش اينجا خصوصيه.با توئم.هوووووووووي

سياهپوش اول:چقدر اينا باحالن.
سياهپوش دوم:آره ،بچه ها مي خواين يكم شاد باشين.

چند ساعت بعد
لي:گمنام اينا خيلي توپن.بچه ها جك اون كرگدنه رو شنيدين.
سياهپوش دوم:بابا اينا كه ماله ده سال پيشه.اونو شنيدي كه يه روز يه جن خونگي..........

سياهپوش اول:اينا رو ولش كن.بچه ها ميخاين بيشتر شاد شين.
همه:آره
" – پس بيايد اينا رو بخورين!!!!

چند لحظه بعد همه بچه هاي گريفيندور چيزايي كه مرد سياهپوش بهشون داده بود رو خوردن.

ساعتي بعد:

گمنام :بچه ها حس مي كنم يه گنجشكم كه داره پرواز مي كنه.نه منو نزن..........اون شكارچيه مي خواد منو بزنه.
نويل:دارم حس مي كنم كله ي گنده اسنيپو كردم تو سوراخ...!!!!!!!!!!!!!اي چه حالي ميده!
كوئيرول:ولدي.......ولدي.......تو خودت نمره بيستي!!!

تق......تق......تق
لي:بچه ها صداي هواپيما مياد.من ميخام برم سوار شم و به طرف در ميره.

ايوانا درو وا مي كنه و لي ميفته روي ايوانا
لي:بچه ها من از هواپيما پرت شدم پايين!!!

ايوانا:پروفسور مك گونگال................. پروفسور مك گونگال كمك.........

ادامه دارد


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۹:۵۳ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#9

کارادوک دیربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۴۰ سه شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۰۹ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶
از جهنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 329
آفلاین
در باز ميشه و آرتا و لي ميان تو!

لي: گفتين ميخواين شاد باشين؟!
آرتا: الان كه مك‌گانگال اومد حسابتونو رسيد ميفهميد!
همون عده (!!): ما ديگه كم كم رفع زحمت كنيم!
گمنام: كجا حالا؟ تشريف داشتين!
يكي: ما ديگه رفتيم!

كويرل سر ميرسه ولي تا خواست يه چيزي بگه... بووووووم!

آرتا: كويرل! كم بدبختي داشتيم...
لي: صبر كن ببينيم! شما... شما چيكار كردين؟!
يكي: هيچي! فقط يه ذره سقف... يني زمين اينجارو اول صبحي نم زديم!
گمنام ميجهه و نقاب يكي‌شونو برميداره!
- تريــــــــــــــــــــــــي! تو؟
تري: ما ديگه رفتيم! پوپ! (اين آپارت نبود! فقط به طبقه‌ي پايين منتقل شدن! ديگه 5 متر رو كه ميشه منتقل شد!

ادامه دارد؟ خودتون حدس بزنيد!



Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۹:۴۰ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#8

گمنام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۵ دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از جنگل ممنوع
گروه:
کاربران عضو
پیام: 427
آفلاین
گمنام بر میگرده به خوابگاه!

گمنام: اخیییش بالاخره می تونم یه نفس راحت بکشم از دیشب تا حالا که نذاشتن بخوابم حالا یه چرت بزنم بد نیست! :yeyebrow
:

در همین موقع..........!


صداهایی به گوش می رسه!

عده ای: بیا بندری برقصیم از.....!

گمنام: ایـــــــــــــــــــــــــــــــنجا چه خبره!!

همون عده: چیه می خوایم شاید باشیم جرمه!!!


گمنام: اره!

همون عده: چرا؟

گمنام:چون...چون....

در همون موقع در باز میشه و......!





ادامه داره!


رخنه ای نیست در این تاریکی
در و دیوار به هم پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی ست ز بندی بسته.



1.618


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۷:۱۹ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#7

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
تری تو خواب بود که یکهو یک چیز محکم میخوره به دلش از جا میپره میبینه کوییرل و لی دارن به سمتش بالش پرت میکنن از قرار معلوم صبح به این زودی شوخیشون گرفته بود تری یکی از بالشهارو رو هوا میگره و به سمت کوییرل پرت میکنه
خیلی حال میداد صبح به این زودی خوابگاه پر از پر شده بود
بالاخره وقتی تمام بالشها تمام میشه لی میفته رو تختش و میگه :حسابی خسته شدم بیاین اینجا رو تمیز کنیم
تری متوجه میشه که نویل و گمنام تو خوابگاه نیستن از لی می پرسه که اینا کجان
لی میگه: رفتن صبحانه بخورن
تازه تری میفهمه که چقدر گشنشه چوب دستیشو بر میداره و اتاقو با یک حرکت به حالت اولش بر میگردونه بعد میگه بریم پایین که خیلی گشنمه .
بچه ها موافقت میکنن و از خوابگاه میرن بیرون.


------------------------------------------------
ادامه بدین


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
#6

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
تری در خوابگاه رو باز میکنه و میبینه لی وسط خوابگاه ایستاده و حسابی عصبانیه
تری سلام میکنه و میگه:چی شده لی چرا انقدر عصبانی هستی
لی میگه: از دست این بچه ها و نویل
ولشون کن بابا ذوق دارن آخه خوابگاه تازه باز شده
لی:باشه
تری:اشکالی نداره من یک تخت بردارم
لی:نه بابا راحت باش
تری:پس اون تخته که روبروی تخت تو هستش بر میدارم
لی: باشه راحت باش
تری:شب بخیر
لی:شب بخیر
لی از خوابگاه میره بیرون
تری لباسشو عوض میکنه و میپره روی تختش و پرده دور تختش رو میکشه و می خوابه




**************************
لی دستت درست دمت گرم که خوابگاه زدی


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۹:۲۸ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
#5

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
لی:اینجا چه خبره؟چرا سقف سوراخ شده ؟باز من شماها رو دو سه دقیقه تنها بزارم
کوییرل:همش تقصیر نویله.اینقدر چاقه که از سقف یه راست افتاد رو گمنام بیچاره
نویل:فقط داشتم یکم ورزش میکردم
گمنام:اصلا کی اینو تو خوابگاه پسرا راه داده برو یه تخت تو خوابگاه دخترا بگیر
نویل:هی تو حق نداری......شتلق
گمنام:آیییییی
لی:بسسسسسسسه دیگه تم.مش کنین
کوییرل چوبدستیشو به سمت سقف میگیره:ریپارو
لی:خیله خب دیگه وقت خوابه زود زود زود
نویل:دیگه کسی نمیاد
گمنام:با وجود تو نه
نویل:شتلق
گمنام:آییییییییییی
لی:ساکت بکپین دیگه
کوییرل:خر پف خر پف......
لی:از کوییرل یاد بگیرین.دیگه صدا از کسی نشوم ها فعلا شب بخیر





Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
#4



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۷ پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۱:۲۴ یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۶
از شیراز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 33
آفلاین
- نویل پاشو خفه شدم ...
نویل دستشو می زاره رو شکم گمنامو بلند میشه: ببخشید یهویی زیر پام خالی شدم افتادم
- زیر پات خالی شد یا داشتی بپر بپر می کردی
نویل: بابا داشتم ورزش می کردم
کوئیرل که داشت با تعجب به ماجرا نگاه می کرد: تو داشتی ورزش می کردی !

نویل سرخ شده بود ولی دیگه خودشو نباخت دیگه نویل فرق کرده بود نویل خودشو جمع و جور کرد و گفت: می خوام برای عضویت تو تیم گریفیندور اماده می شم

کوئیرل خیلی سریع تونست دهنشو که از تعب باز مونده بود ببنده ولی گمنام هنوز با دهن باز داشت نویلو نگاه می کرد

کوئیرل با حالتی مهربانانه گفت: نویل مطمئنی می تونی این کارو بکنی ؟

نویل: اره

نویل تمام فکرشو جمع کرد تا بحثو منحرف کنه: می گم این تختا چیه؟

گمنام که هنوز می خواست بحثو ادام بده یه نگاه به نویل می کنه و وقتی نویلو مصمم می بینه منصرف میشه و میگه: اینجا خوابگاه پسراست

نویل با تمام سرعتی که می تونست شروع کرد به صحبت: عالیه عالیه...منم می تونم یه تخت انتخاب کنم
کوئیرل در حالی که با دستش به دو تا تخت اشاره می کرد:غیر از این دوتا هر کدومو که خواستی بر دار

نویل: عالیه من می رم اون بالا می خوابم

نویل رفت و روی طبقه ی بالای یکی از تخت خوابه که روبروی تخت گمنام بود دراز کشید تو فکرش این بود که تمذین خوبیه برای کوئیدیچ !

کوئیرل:بهتره اول این سقفو درست کنیم ....



W.T


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
#3

گمنام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۵ دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از جنگل ممنوع
گروه:
کاربران عضو
پیام: 427
آفلاین
گمنام: هوم بالاخره این خوابگاه پسرا هم راه افتاد!

کوییرل: هوم ...اره!

گمنام: میره سرتختش می شینه که یهو!

گمنام:این چی بود!؟

کوییرل: چی چی؟

گمنام اومد حرف بزنه که یهو.....

شترق!

سقف سوراخ می شه و یه چیزی میوفته تو خوابگاه!

ملت: این دیگه چیه؟؟؟؟؟؟






ادامه دارد!


رخنه ای نیست در این تاریکی
در و دیوار به هم پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی ست ز بندی بسته.



1.618


Re: خوابگاه پسران
پیام زده شده در: ۱۶:۱۷ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
#2

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کوییرل:خب بالاخره به ما خوابگاه دادن چه عجب.از بس تو راهروهای هاگوارتز خوابیدم تمام بدنم خشک شد
لی:چیداری با خودت میگی؟
کوییرل:هیچی بابا.من اون تخت رو که کنار پنجرس برمیدارم اشکالی که ندره لی
لی:نه فعلا که اینجا هنوز خالیه ده تا تخت بردار کسی نیست که اعتراضی بکنه
کوییرل:مگه هنوز کسی نمیدونه؟
لی:چرا به چند نفر گفتم
کوییرل:پس من فعلا میرم یه چرت بزنم سرو صدا نکن
لی:سعی میکنم
کوییرل در حالی که داشت بیرژامشو میپوشید یه صدایی شنید
چوچانگ:به به اینجا چه قشنگه
کوییرل:هی اینجا خوابگاه ماست برو بیرون
چوچانگ:اوه ببخشید
کوییرل:لی باید یه فکری به حال اینجا بکنم نمیشه که دخترا بیان اینجا ولی ما نتونیم بریم تو خوابگاهشون مام باید یه سری طلسم ضد ورود دخترها اینجا نصب کنیم
لی:باشه به دامبلدور میگم





خوابگاه هاي گريفيندور
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
#1

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
خوابگاه هاي گريفيندور. خوابگاه پسران سمت راست و دختران سمت چپ
بشتابيد


ویرایش شده توسط بیل ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۳۰ ۱۵:۰۱:۴۴

يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.