wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: سه‌شنبه 14 آذر 1391 21:25
تاریخ عضویت: 1391/05/26
تولد نقش: 1402/10/25
آخرین ورود: جمعه 4 خرداد 1403 14:14
از: هاگوارتز
پست‌ها: 506
آفلاین
کلاس معجون سازی با تدریس پروفسور کلیر واتر !

کلاس ها چهارشنبه ها در این تاریخ ها برگذار میشود :

11-17 آذر ====> جلسه اول کلاس های هاگوارتز
25 آذر -1 دی ====> جلسه دوم کلاس های هاگوارتز
7 -13 بهمن ====> جلسه سوم کلاس های هاگوارتز
21 -27 بهمن ====> جلسه چهارم کلاس های هاگوارتز

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
عضوی از طرفداران گلرت گریندلوالد
پاسخ به: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 00:31
تاریخ عضویت: 1388/12/16
آخرین ورود: یکشنبه 8 تیر 1393 21:35
از: ما هم نشنیدن . . .
پست‌ها: 618
آفلاین
جلسه ی اول

معجون و معجون سازان بزرگ


همين طور كه در راهروهاي پوشيده شده از انوار طلايي خورشيد به سمت دخمه ها راه مي رفت به اين فكر بود كه مدت ها بود در راهروهای هاگوارتز قدم نگذاشته بود . مدت ها بود که سر هیچ کلاسی نرفته بود . مدت ها بود که هیچ درسی را تدریس نکرده بود و مدت ها بود که هیچ خون فاسدی را از نزدیک ندیده بود.

با همين افكار وارد دخمه ها شد .

همين كه بچه ها او را ديدند به احترام از جايشان بلند شدند و سلام گفتند .

نگاهی به کل کلاس انداخت ، به شیشه ها ، پنجره ها ، قفسه ها ، موادها ، میزها و دانش آموزان انداخت . دلش برایی همه ی این ها تنگ شده بود.

به سمت سكوي مخصوص تدريسش رفت ، روي آن ايستاد و سپس با صدايي توام با خوشحالی گفت :

- سلام بر همه ، من پرفسور اسلایترین هستم و درس معجون سازی این ترمتون با من هستش ، امیدوارم که ترم خوبی رو در کنار هم سپری کنیم و از درس لذت ببریم .

بهتره که بریم سر اصل مطلب . من دوست دارم جلسه ی اول رو یه جورایی با تاریخ این درس شروع کنیم . برای همین میخوام راجع به معجون و معجون سازان بزرگ صحبت کنم .

سرفه اي كرد و ادامه داد :

- برای اینکه زیاد سخت نباشه و شما بهتر با درس عجین بشید دوست دارم خودتون چند تا معجون معروف رو نام ببرید .

همه ی دانش آموزان با تعجب همدیگر را نگاه کردند ، سپس شانه هایشان را بالا انداختند و یکصدا گفتند :

- نمی دونیم .

سالازار کمی سبیلش را تاب داد و گفت :

- معجون ساز بزرگ چطور؟

- نمیدونیم استاد .

مگان جونز كه در ميزهاي جلو نشسته بود دستش را بلند كرد و گفت :

- پرفسور ... ما واقعا چیزی نمیدونیم .

سالازار دستی بر شاخ هایی که از تعجب در آورده بود برد و کمی پشت شاخش را خاراند . سپس با ناراحتی گفت :

- اصلا تابلوئه همتون خون فاسدید، من هی میخوام دهنم رو باز نکنم ولی مثل این که نمیشه .

به سمت تخته رفت و با چوبدستی اش شروع به نوشتن کرد .

- حالا که اینجوریه میرید و حسابی تحقیق می کنید تا یاد بگیرد .
سپس در حالی که تکالیف بر روی تخته نوشته شده بودند بدون هیچ حرفی از کلاس خارج شد .


1- نام یک معجون ساز بزرگ (2 امتیاز)
2- نام معجون اختراع شده توسط همان معجون ساز(2 امتیاز)
3- شرح چگونگی ماجرای اختراع معجون به صورت رول(15 امتیاز)
4-شرح ساخت معجون (11 امتیاز)

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط سالازار اسلایتیرین در 1391/2/21 0:35:06
ویرایش شده توسط سالازار اسلایتیرین در 1391/2/21 0:38:35
" -زندگي آنچه زيسته ايم نيست ، بلكه چيزي است كه به ياد مي آوريم تا روايتش كنيم ."
گابريل گارسيا ماركز


پاسخ به: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 22:54
تاریخ عضویت: 1384/11/01
تولد نقش: 1396/07/22
آخرین ورود: دوشنبه 25 آذر 1392 18:06
از: اتاق خون محفل
پست‌ها: 3113
آفلاین
پروفسور سالازار اسلایتیرین این ترم تدریس درس معجون سازی رو بر عهده دارند .

کلاس ها سه شنبه ها تدریس خواهد شد طبق برنامه زیر :

( 19 اردیبهشت ،9 و 30 خرداد ،13 و 27 تیر ،10 و 24 مرداد )

امیدوارم کلاس خوب و جذابی رو داشته باشید.

موفق باشید
مدیریت هاگوارتز !

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین

Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: پنجشنبه 11 اسفند 1390 12:26
تاریخ عضویت: 1388/03/30
تولد نقش: 1388/03/30
آخرین ورود: جمعه 25 خرداد 1403 19:05
از: رو شونه‌های ارباب!
پست‌ها: 5458
آفلاین
1.

طلسم تجزیه شونده انجام شده و حالا سه تا سم تو سه تا شیشه ی مختلف قرار گرفته شدن! اولین سم اسپیکوس نام داره و در رده ی سم های احتیاط قرار داره. خورنده ی این سم به طور غیر قابل تصور و افتضاحی احساس خارش در همه جای بدن خودش میکنه طوری که هی میخواد با ناخونای دستش همه جاشو بخارونه تا خارش تموم شه، غافل از اینکه نه تنها با این کار خارش تموم نمیشه، بلکه باعث آسیب رسیدن به پوست هم میشه.

به این دلیل در رده ی احتیاط قرار گرفته که در حالت عادی کسی رو نمیکشه. اگه فرد در کمتر از بیست دقیقه یه نفرو پیدا کنه تا بتونه اونو به بیمارستان برسونه و از طرفی خودش عقلش برسه که به خاروندن رو نیاره، هم زنده میمونه و هم هیچیش نمیشه. اما اگه به خارش با دست ادامه بده، تنها بدیش اینه که ممکنه کمی پوستش سرخ و خش دار شه و اگه زیادی بخارونه یکم زخمی میشه. وگرنه اتفاق خاص دیگه ای نمیفته! اما اگه تو بیست دقیقه کسیو پیدا نکنه، ممکنه به دلیل خارش زیاد دیگه از خود بی خود شه و تصمیم بگیره خودکشی کنه و یا از شدت درد بیهوش میشه و کلا بهتره در این مورد حرفی زده نشه!

سم دوم ... ااا چه جالب خطرناکه! اسم سم غوراندل هست و هزاران × بغلش توی کتاب خورده. این سم بلافاصله بعد از استفاده بسته به نوع مواد اولیه ش _ قابل ذکره که این معجون هنگام ساخت یک دونه ماده اولیه قابل تغییر داره که با تغییر دادن فقط همین یک ماده میتونه به جای خاصی از بدن آسیب برسونه_ سریعا وارد بدن میشه و شروع به حرکت توی بدن میکنه تا خودشو به محلی برسونه که اون ماده اولیه هه مشخص کرده. مثلا یک نمونه ش اینه که ماده اولیه مردمک چشم اژدها باشه که در این صورت سم راه خودشو به چشم باز میکنه و بعد از ایجاد سوزش شدید تو چشم شروع به حل کردن محتوای چشم تو خودش میکنه و شخص ییهو میبینه حدقه های چشمش خالی شده و دیگه چیزی با عنوان چشم تو بدنش وجود نداره !

این سم وقتی خورده میشه هیچ حس خاصی به فرد نمیده و چون رنگش مثل آبه ممکنه شخص خورنده بگه ااا سرکاری بود. اما وقتی به محل مورد نظرش _ تو مثال بالا چشم _ رسید اونوقته که کارشو شروع میکنه و اول سوزش و بعد نابودی کامل رو بوجود میاره!

سم سوم ... ایییییی لعنتی! چه غلطی کردی؟ چرا جلو چشاتو نمیبینی؟ این سمو بریزم تو چشمت تا دیگه چشم نداشته باشی؟ حالا من چی کار کنم؟ میزنی شیشه معجون مردمو میشکنی؟

لینی یکم فکر میکنه و بعد به این نتیجه میرسه که چون این دوتا سم از نوع خطرناک و احتیاط بودن پس حتما مثل معلمای عادی دیگه که هیچ ابتکاری ندارن سومی هم بی خطره. پس کتابشو ورق میزنه و از رو یه معجون بی خطر تو کاغذ پوستیش مینویسه.

سم حشره کشیوس که برای کشتن حشراتی از قبیل عنکبوت و رتیل و ... به کار میره. بی خطره چون روی انسان جز ایجاد خنده های خفیف تا چند دقیقه تاثیر دیگه ای نداره اما روی حشرات اینقدر اونارو وادار به خنده میکنه تا دلشون نتونه دردو تحمل کنه و همونجا بیفتن و بمیرن.

لینی با خوشحالیکه کاغذ پوستیشو میبره تا تحویل پروفسور پای بده غافل از اینکه این استاد برخلاف اون معلم عادیا خیلیم زبر و زرنگه و برخلاف تصور اون، معجون سوم بازم از نوع احتیاطه و در نتیجه لینی یک سوم نمره رو از دست میده!

2.

اگه به مقدار خیلی کم از این معجون استفاده بشه میتونه تو رده ی بی خطر قرار بگیره اما چون در حالت عادی و در صورت استفاده ی بیشتر از " خیلی کم " ممکنه خطراتی رو داشته باشه در رده ی احتیاط قرار داره.

خوردن این سم باعث به هیجان در اومدن گلبول های سفید میشن و یه جورایی قرص ایکس (×) گلبولا محسوب میشه. باعث میشه این گلبولا توهم بزنن و فکر کنن هرچی اطرافشون میبینن دشمنه یعنی میکروبه. پس به مبارزه با اونا میپردازن. اما چون اثر معجون سریع از بین میره قبل از اینکه شخص بتونه مورد خطر جدی ای قرار بگیره گلبولا از حالت توهمی بیرون میان و همه چیز آروم میشه. اما اگه خیلی زیاد ازش استفاده بشه مدت تاثیرش هم بالا میره و در نتیجه ممکنه تعداد زیادی از مواد مفید بدن ما که اصلنم میکروب نیستن به اشتباه به جای میکروب توسط گلبولا سفید نابود بشن و فرد خورنده ضعیف بشه.

البته با مراجعه به بیمارستان و گرفتن آزمایش و مشخص شدن مواد کشته شده و تزریق زنده ی اون مواد کشته شده، مشکل میتونه رفع شه. اما تاکید میکنم مقدار زیادش ممکنه خطر بیشتری داشته باشه!

3.

- نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه! نمیر! تو باید زنده بمونی! من بدون تو میمیرم! مگه قرار نشد تا منو تو گور نکردی خودت نمیری؟ آخه چرا دروغ میگی؟ بیدار شو عوضی! چت شده؟ چیزی بگو! حرفی بزن!

تری با دیدن لینی که بغل لونا زانو زده و هی پشت سر فحش نثار لونا میکنه سریعا خودشو به اون دوتا میرسونه و میپرسه: چی شده لینی؟ این چرا عین مرده ها افتاده زمین؟

لینی با شنیدن " عین مرده ها " دوباره کنترلشو از دست میده و میزنه زیر گریه و میگه: قبل از اینکه بمیره گفت سم خورده!

تری تازه به جدیت ماجرا پی میبره، اما میدونه که اگه کنترلشو از دست بده همه چی بر باد میره. پس آرامششو حفظ میکنه و طوطی وار میگه:

- عملیات شماره 1! گشتن اطراف محل سقط شدن فرد مسموم تا در صورت وجود شیشه ی سم، پادزهر آن نیز مشخص شود!

تری بعد از گفتن این حرف به سرعت برق و باد شروع به دویدن اطراف اتاق میکنه و به هر وسیله ای میرسه نگاش میکنه تا ببینه سم نباشه. اما موفقیت حاصل نمیشه و دوباره بغل اون دوتا برمیگرده.

- عملیات شماره 2! گشتن اطراف بدن فرد مسموم بلکه چند قطره از معجون جایی ریخته شده باشد و بتوان توسط آن سم و در نتیجه پادزهر را کشف نمود.

لینی که میبینه وقت داره از کف میره و عزرائیلم بیشتر به لونا نزدیک میشه همراه تری اینور و اونور لب و لوچه و لباس و زمین اطراف لونارو میگردن و بازم به هیچ جا نمیرسن.

تری دوباره میگه: عملیات شماره 3! استفاده از اندک پادزهرهایی که حتی اگر برای سم مورد نظر اثر نداشته باشند، باز هم تاثیر منفی ای بر بدن خورنده ی سم نگذارند. ( یعنی این پادزهرا عوارض جانبی در صورت خوردن بیجا ازشون ندارن! )

تری خدارو شکر میکنه که تو کلاس نزدیک دخمه این اتفاق افتاده و سریعا شیرجه میزنه به بیرون اتاق و چند مین بعد با کلی شیشه ی پادزهر برمیگرده که رو همه شون بدون استثنا نوشته " صد در صد بی خطر! حتی برای شما دوست عزیز! ).

و اونارو یکی پس از دیگری وارد حلقوم لونا میکنه. خوش بختانه و مرلینو هزار مرتبه شکر گویا یکی از همین پادزهرا مخصوص سمی بوده که لونا خورده و اون سرفه ای میکنه و یه مقداری چیزو از درون شکم زشتش بیرون میپرونه و در آغوش گرم لینی میپره! نه یعنی لینی میپره بغل لونا.

تری نفس راحتی میکشه و از شدت هیجانی بودن عملیات و افتخار به خودش که جون یکیو نجات داده بغل دیوار پهن میشه رو زمین. لینی و لونا بعد از یکمی زاری کردن تو بغل هم بالاخره یاد تری میفتن و اونم تو آغوش گرمشون جا میدن. بعد از اتمام این حرکات که تو فیلما هندی بسیار دیده میشه، بالاخره لینی به سمت تری برمیگرده و میگه:

- اگه مرلین نکرده لونا خوب نمیشد، عملیات شماره 4 چی میبود؟ بگو تا واسه روز مبادا بدونم.

تری شروع به ور رفتن به انگشتاش میکنه و میگه: اممم ... چیزه ... یادم نمیاد ... اینام شانسی یادم بود ... مرلین خواست ...

لونا که رنگ و روش به حالت طبیعی برگشته میگه: من میدونم! باید شخصو واسه بردن تو کفن آماده کرد!

لینی یه پس گردنی محکم نثار لونا میکنه و بعد از گفتن خفه شو و از این حرفا دوباره به تری میگه: یکم فشار بیار، نمیخوام لونارو از دست بدم.

لونا چشم غره ای به لینی میره و میگه: مگه قراره بازم از این اتفاقا بیفته؟ دیگه هرگز شیشه ای که کادو پیچ شده و رو میز معلم معجون سازی قرار گرفته رو برنمیدارم و نمیخورم!

تری که عملیاتو یادش اومده میگه: شماره 4. وادار کردن شخص خورنده ی سم به بالا آوردن تا شاید سمو بده بیرون و خوب بشه. اما اگه اثر نداشت باید سریعا یکیو پیدا کرد که تو سم شناسی خبره باشه ... گفتی میز استاد معجون سازی؟؟؟

و هرسه با بیشترین سرعتی که میتونن به سمت کلاس پروفسور پای هجوم میبرن تا بهش هشدار بدن که یکی میخواد بکشدت! چون سم، کادوپیچ شده و بعنوان هدیه اونجا قرار داشت.

--------------------------------------------------------

به نظرتون چرا اینقدر تکالیف من طولانی شد؟

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: شنبه 22 بهمن 1390 12:17
تاریخ عضویت: 1388/10/24
آخرین ورود: جمعه 3 اردیبهشت 1395 01:04
پست‌ها: 374
آفلاین
جلسه سوم

- خــــــــــون دشمــن...استخوان پدر... گوشـــــــت خدمتکـــار ...

آگوستوس یا وحشت به معجون سخن گو خیره شده بود اینبار صدا با لحنی سرد و بی رحم تر از پیش او را صدا کرد:
- زووود بــــاش آگوستوس، سرت رو بنداز توی پاتیــــل!
- ام...اما سرورم اونجوری که من میمیرم!
- زودباش آگوستوس ارباب داره بهت دستور میده...جون تو برای ارباب مهم نیست، مهم حیات دوباره سرورته! زوووودباش!
- س...سرورم رحم کنید!
- کروشیووووووووووو!

آگوستوس با صدای فریاد خودش از خواب پرید،عرق سردی بر تنش نشسته بود. به سختی خودش را از ملحفه ای که بدورش پیچیده بود خلاص کرد. برای یک لحظه فکر کرد صدای قدم هایی را از پشت در اتاقش شنیده است. بلافاصله خودش را به پشت در رساند و گوش داد... صدایی به گوش نمی رسید احتمالا دچار توهم شده بود.

- آه سالازار به هم رحم کرد...اون... اون فقط یه خواب بود یه خواب.
و با نگرانی دستی به صورتش کشید و بع دیوار مقابلش خیره شد. گرچه او خواهان بازگشت لرد سیاه بود اما...اما هرکاری که می کرد نمی توانست خودش را راضی کند که قسمتی از وجودش را برای نجات سرورش فدا کند!

- بهتره یه قربانی برای اینکار پیدا کنم کافیه بهش القا کنم که وفادار به لرد سیاهه و حاضره جونش رو فدای لرد سیاه کنه!
- بهتره اماده بشم. یه روز کاری دیگه سر رسید. سرورم به زودی به دنیا برمی گردید!

کلاس معجون سازی

استاد معجون ها اسم دانش اموزان را صدا میزد و تکلیف صحیح شده را به آنها باز می گرداند.
- جینی ویزلی...
- بله استاد.
- نگاه پای برای مدتی روی دخترک مو قرمز ثابت ماند.
- افرین دخترم. تکلیفت رو خوب انجام داده بودی، اگه به همین شکل ادامه بدی یه جایزه پیش من داری.
-ممنون استاد!

- بسیار خوب می پردازیم به درس امروز، بحث امروز ما در مورد سمومه.
در علم معجون شناسی شاخه منحصر به فردی به نام شناخت سموم و تهیه پادزهر وجود داره.

سموم می تونند بر پایه یک و یا چندین سم ساخته بشن.قدرت این سموم می تونه متفاوت باشه. از ضعیف ترین نوع انها در کشاورزی و درمان گرفته تا سموم بسیار مهلک و مرگبار!

بیشترین کاربرد سموم در حدود سال های 200-300جادوگری ( عصر جنگ بین جادوگران و گابلین ها که در تاریخ به دوران سیاه معروفه) بوده است.برای اطلاعات بیشتر می تونید به استاد تاریختون مراجعه کنید.
اولین پایه گذار شناخت سم "آرسنیک سارسکینز"( پدر علم سم شناسی) بوده است که توانست لیست کاملی از سم های آن زمان رو تهیه کنه و در سه دسته بی خطر، احتیاط و مرگبار قرار دهد.
اولین فردی هم که مرجع کاملی از پادزهرها رو تهیه نمود " پاراسوس پرسیوال لابریک" بود.

بسیار خوب بعد از این مقدمه می رسیم به نحوه کار با سموم... توحه کنید که در هنگام کار با هر نوع زهری از دستکش و ماسک و عینک محافظ استفاده کنید. دستکش هاتون حتما از نوع فلس اژدها باشه! از خرید نوع چینی اون هم بهتره صرف نظر کنید که عوارض استفاده از اونا از تماس با سم بیشتره!!!

من اینجا یک فلاسک کریستالی کدر حاوی ترکیبی از چند توع سم ناشناس دارم. ایتدا با اجرای طلسم تجزیه شونده سم ها را یکی یکی تفکیک کرده و هر کدام رو در یک بطری شیشه ای شفاف میریزم. تا اینجای کار راحت بود حالا با استفاده از معجون پاگورا که حاوی 180 نوع پادزهره سه قطره به هر کدام از این سه فلاسک کریستالی بدست اومده اضافه می کنم. خوب دقت کنید می بینید که با اضافه کردن این معجون رنگ هر کدام از محتوای فلاسکها تغییر کرد و حتی توی این یکی گاز رنگی و کف و هم ایجاد شد. اکنون با استفاده از کتاب درسیتون بگردید و مشخص کنید این سه بطری حاوی چه سم هایی بودند.

تکلیف این جلسه:

1- به هر کدام از شما یک فلاسک حاوی ترکیبی از چند سم( حداکثر سه سم) داده شده که باید نوع هر کدام از سم ها به اضافه فواید و یا ضرر اونها رو روی کاغذ پوستی بنویسید و به من تحویل بدید؟(13 نمره)
2- وریتا سرم به عنوان سم شناخته می شود، به نظر شما این معجون در کدام دسته قرار می گیرد، چرا؟ کاربرد اونو رو هم به طور خلاصه بیان کنید؟(5 نمره)
3- در صورتیکه با یک فرد مسموم روبرو شدید چه اقدام های اولیه ای برای احیای اون می کنید؟(4 راه را نام برید) ( در صورتیکه بتوانید جواب این سوال را در قالب یک رول بنویسید 3 نمره به گروهتون هنگام جمع کردن اضافه میشه) 12 نمره

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power
Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: شنبه 22 بهمن 1390 12:05
تاریخ عضویت: 1388/10/24
آخرین ورود: جمعه 3 اردیبهشت 1395 01:04
پست‌ها: 374
آفلاین
امتیازات جلسه دوم کلاس معجون سازی

گریفیندور: 29 امتیاز
جینی ویزلی:30 امتیاز
لی لی لونا پاتر: 28 امتیاز( خوب نوشته بودی منتها به نظرم اومد اونقدر توی نوشتن رولت عجله به خرج دادی که از سوژه به اون خوبی -که به ذهنت رسیده بود- درست استفاده نکردی!)

راونکلاو: 27 امتیاز
لینی وارنر: 30 امتیاز( به گمونم چشم خودم زدم! سه تار مو رو کی ریختی من ندیدم!)
ارگ کثیف: 25 امتیاز( پنج امتیاز کم شده به خاطر ننوشتن طرز تهیه معحون بود. رولتون واقعا جالب بود)

اسلیترین:
باعث تاسفه که شرکت کننده نداشت.

هافلپاف:
بدون شرح!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط آگوستوس پای در 1390/11/22 22:15:49
When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power
Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: جمعه 21 بهمن 1390 22:58
تاریخ عضویت: 1390/04/05
آخرین ورود: پنجشنبه 17 تیر 1395 05:46
از: هاگزمید
پست‌ها: 111
آفلاین
1. طرز تهیه معجون توهم زا؟(10 امتیاز)

مواد لازم:

10 عد موی ریزشده کودن ترین فرد کلاس
2 لیوان شیر کاکائو دست ساز
3لیوان خون اژدها
2 قطره اشک چشم یه روانی
3 عدد قرص x
4عدد هویج
نصف مغز یه دیوانه تمام عیار
6بال پری
1دونه بادیان ستاره ای
11قطره از قره بلادونا
1.5لیوان روغن زیتون
نمک وفلفل وکمی شکر هرکدوم به مقدار لازم
وسایل لازم: یه پاتیل نقره ای و مقداری هیزوم ویک هاون سنگی ورنده
دستور عمل:ابتدا هیزوم ها رو توسط چوب اتیش زده وسپس پاتیل رو روی اتیش می گذاریم ودر پاتیل روغن زیتون می ریزیم سپس هویچ ها رو رنده می کنیم وباروغن زیتون سرخشون می کنیم سپس مغز رو با هویچ ها داخل پاتیل تفت میدهیم وپس از اینکه مغز ها به رنگ طلایی در امدن خون اژدها رو به پاتیل اضافه می کنیم در همین حین که میزاریم مغزها و هویج ها جا بیفتن در هاون سنگی موها رو با بادیان و قرص ها وبال های پریمی کوبیم وسپس درهمون هاون قطره بلادونا و اشک هارو خالی می کنیم وهمه رو باهم قاطی می کنیم و میریزیم دون پاتیل در ای مرحله باید رنگ محلول درون پاتیل به رنگ قرمز جگری در اید سپس شیر کاکائو رو به پاتیل اضاغه می کنیم ومشاهده می کنیم که رنگ محلول به رنگ قهوه ای روشن درمی اید در اخر هم برای طعم بهتر شکر فلفل ونمک رو باهم مخلوط می کنیم وبه پاتیل اضفه می کنیم

2. رولی بنویسید گه در آن قصد دارید معجون توهم زا را به فرد مورد نظرتان بخورانید ( اونم در دوز بالا!) ( 20 امتیاز)

بعد از کلاس ستاره شناسی به شدت از دست استاد عصبانی شده بودم بخاطر مطرح کردن سوالات پیش پا افتاده به عنوان تکلیف این هفته پس تصمیم گرفتم به همراه مامانم معجون توهم زا رو اماده کنیم و به خورد پرفسور بلک بدیم پس از اماده شدن معجون من که نمی دونستم چطوری این معجون رو به خورد پرفسور بلک بدم به مامان گفتم
لی لی:مامان من حالا اینو چطوری به دست استاد بلک برسونم که مطمئا شم بهش میرسه
مامانم که بنظر می امدهیچ فکری به ذهنش نمی رسید به من گفت
جینی:لیلی جان من فکرکنم بهتر اون رو به شربت گیلاس اضافه کنی وشربت رو به عنوان هدیه رو میزش بزاری و بوسیله ی شنل نامرئی کننده بابات مطمئا شی که میخورش .
من که غافل گیر شده بودم اولین بار بود که مامانم اجازه میداد از شنل بابام استفاده کنم پس فوری مامانم رو بوسیدم و رفتم شنل بابام رو وداشتم ورفتم کار که مامان جانم گفت رو انجام دادم و در اتاق استاد بلک منتظر شدم تا استاد امد تو اتاقش وبا دیدن هدیه من خوشحال شد و شروع به سر کشیدن بطری کرد ولی لی که خیلی خوشحال بود
داشت به استاد بلک نگاه می کرد بعد از ده دقیقه که استاد بلک رفت به تخت خواب لی لی از اتاق بیرون امد .
فردا صبحش متوجه شدم که معجون اثر کرده واستاد بلک فکر می کنه مدیر مدرسه است و می خواسته جای پرفسور دامبلدور رو بگیره

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط لی لی لونا پاتر در 1390/11/21 23:33:42
دانش بهترین هدیه است وشجاعت بهتر
Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: پنجشنبه 20 بهمن 1390 12:54
تاریخ عضویت: 1390/06/16
آخرین ورود: یکشنبه 28 خرداد 1391 10:16
از: سر خط...
پست‌ها: 309
آفلاین
1.

معجون توهم زا
وسایل موردنیاز :
اب کدوحلوایی یک پارچ
زرشک به مقدار لازم
اسید معده میمون شاخدار یک لیوان : جهت بدست آوردن آن نیاز به یک میمون اسکاتلندی دارید که چند روز بدون غذا مانده باشد . میمون را روبروی خود نشانده و شاخهایش را محکم نگه می دارید تا راحت تر بتوانید حیوان را کنترل کنید . یک لوله دراز را از راه حلق وارد کرده و و تا معده حیوان آن را وارد می کنید !! ( تا اینجاش یه چیز تو مایه های آندوسکوپیه ) بعد از اطمینان از اینکه لوله در معده قرار گرفته با عمل مکش اسید معده را به داخل لوله می کشید و سپس لوله را خارج کرده و آن را داخل ظرف خالی می کنید . فقط آرام عمل مکش را انجام دهید چون ممکن است ....!!!

شیر اژدهای زرد !! 10 قاشق
پشکل باسیلیسک مقداری
شکر جهت خوش طعم کردن
تهیه :
شیر اژدها و پشکل باسیلیسک را درون مخلوط کن ریخته تا به شکل یکنواخت درآید . سپس شکر و زرشک را اضافه می کنیم . آب کدو حلوایی را جوشانده و مواد داخل مخلوط کن را به آن اضافه می کنیم .بعد از به جوش آمدن پاتیل را از روی آتش برداشته و اسید معده را اضافه می کنیم. رنگ معجون باید به متمائل به رنگ زرد کثیف باشد . معجون آماده است !!





2.
بعد تمام شدن کلاس ماگل شناسی جینی با عصبانیت و ناراحتی وسایلش را جمع کرد و از کلاس خارج شد.
- جینی..... جینی ..........
چو در حالیکه جینی را صدا می کرد دوان دوان خودش را به او رساند .
چو : جینی .... چت شد یهو ؟ چرا منتظر من نشدی ؟
جینی با چهره ای برافروخته در حالیکه سعی داشت بغضش را مهار کند، با چشمانی که برای جوشش اشک آماده میشد، به وی خیره شد.

چو : آهااا .... به خاطر نمره اته ، آره ؟؟؟ چرا بیخودی خودتو ناراحت می کنی دختر؟؟
جینی در حالیکه داشت اشکاشو با رداش پاک می کرد گفت:
- ول کن چو ... من این ترم کلآ بد میارم ... همه نمره هام کمتر از 25 شده ... حالا جواب پدر و مادرم رو چی بدم ... با هزار امید و آرزو منو فرستادن درس بخونم تا مثل داداش بزرگم باعث افتخارشون باشم ... ولی حالا چی ؟.... می دونی شبا تا کی درس می خونم ؟... فک می کنم یکی واسم یه طلسمی چیزی نوشته که نمره هام این جوری شدن ...
چو کمی به فکر فرو رفت و ناگهان یک لامپ 60 واتِ ماگلی بالا سرش ظاهر شد !!
چو : فهمیدم .. یادته تو کلاس معجون سازی طرز تهیه یه معجون رو یاد گرفتیم ... معجون توووووهم زاااا!!!
جینی که اینبار بینی ش رو تمیز می کرد گفت: خب ، منظورت چیه ؟
چو : خب نداره که ... میشه با این معجون نمره هاتو ببری بالا ... باید به خورد استادا بدی تا دیدشون نسبت بهت عوض بشه .. اوکی ؟؟؟
جینی که همچنان مشغول ور رفتن با رداش بود گفت: مگه استادا اونقد خنگ هستن که همینجوری یه معجون رو سر بکشن ؟؟
چو که همچنان لامپ 60 واتی بالای سرش روشن بود گفت : میریزیم تو یه شربتی یا آب کدوحلوایی و میدیم به خوردشون !!

چند ساعت و اندی بعد :
تق ... تق... تق .... استاد لاوگود ... میشه بیام تو ....
جینی در حالیکه یه شیشه آب کدو حلوایی در دستش داشت به در استاد ماگل شناسی ضربه می زد
- بیاااا تو ویزلی ...
جینی در حالیکه از شدت هیجان دستانش می لرزید گفت:
- سلام استاد ...
لاوگود : .. بیا بشن ویزلی .... کاری داشتی ؟
جینی : ..ن..ن....نه ...نه استاد ... راستش مادرم رو که میشناسن ؟؟ به خاطر تشکر از زحماتتون یه شیشه آب کدوحلوایی تند فرستادن ... بفرمایید ...
جینی با دستانی لرزان شیشه با به طرف استاد گرفت.
لاوگود : ... ممنونم ویزلی ... از مادر تشکر کن ...
جینی : میخواین واستون بریزم کمی میل کنید ؟؟
لاوگود : نه ... متشکر م ... بمونه واسه شب ...
جینی کمی به اتاق استاد و دکوراکسیونِ عجیبش خیره شد و گفت:
- پس اگه کاری ندارین من برم ...
لاوگود در حالیکه به ساعتش نگا می کرد : نه عزیزم .. برو .. به درسات هم خوب برس تا دفعه بعد جبران کنی.
جینی که به شدت تحت تاثیر مهربانی استادش قرار گرفته بود از کار خودش پشیمان شد ولی دیگر راه بازگشتی وجود نداشت ..
و اتاق را با چشمانی گریان و پشیمان ترک کرد تا هفته بعد نتیجه تاثیر معجون را بر استاد لاوگود ببیند ...

- این بود تکلیف من !

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!
Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: سه‌شنبه 18 بهمن 1390 00:49
تاریخ عضویت: 1389/04/13
تولد نقش: 1390/03/27
آخرین ورود: جمعه 23 آبان 1404 20:56
از: این به بعد...
پست‌ها: 112
آفلاین
1.

1. دو قاشق میوه خوری از عرق زیر بال کفتر کاکل به سر وای وای !!
2. پوست موز
3. اشک خر سفید با خال خالای خال خالای !
4. دو فنجون اورانیوم غنی شده
5. تــــــــــــــــــــــف .. غذر می خوام ، یعنی کمی از اب دهنمون رو میریزیم داخل پاتیل !!


2.

لردولدمورت در حالی که پایین ردای بسیار بلندش رو به دست گرفته بود و پاهای بی مو و سفیدش نمایان شده بود به حیاط پشتی خانه ریدیل رسید .. در انجا ارگ بر روی چهار پایه کوچکی درکنار دیگ بزرگی رفته بود و مشغول هم زدن و تف انداختن داخل دیگ بود !

لرد ولدمورت : تموم نشد این معجون توهم؟! تا بدم بریزن تو لوله های اب محفلی ها خیلی طول میکشه .. جون بکن نصفه !!

- اخخخخخخخخ توووووعــــــــــــــف .. تمومه ارباب یک نیگا بندازین ببینین رازی هستین , به اندازه صد سال توهم کل محفل معجون درس کردم؟!

لرد خودش را به دیک نزدیک کرد و تا کمر در دیگ خم شد اما همین که خواست مایع داخل پاتیل را بو کند ردایش زیر پایش گیر کرد و با سر به داخل پاتیل پرت شد !

- خاک بر سرم .. شد !!

2 ساعت بعد

ارباب ارگ را بغل کرده بود و با تمام وجود خود را به او میمالید و ریشهایش را داخل دهانش مزه مزه میکرد !

لرد : فدات شم .. فرشته ی من .. هلو .. خانومم !!
ارگ: ارباب ، تصدق سر کچلت .. این لامصبا ریشن ، ریشه ی هویج که نچسبوندم ، کوتا بیا !
لرد : به من بگو تام عزیزم .. می خوای منم به تو بگم جری؟!
ارگ: من مذکرم مرد حسابی .. چرا حرف زور میزنی ، شک داری بیا ثابت کنیم !

لرد در حالی که یک شاخه گل صورتی را داخل ریش های ارگ جا ساز میکرد با اشتیاق گفت :

- صورتی چقدر بهت میاد .. لباس عروستم می خوای صورتی باشه فدات شم؟!

ارگ :

10 سال بعد

ارگ با لباسی صورتی روی روی مبل نشسته و دو تا بچه تو بقلش دارن ریشاشو میجون و یک بچه هم روی پاهاش در حال خوابیدنه .. مرگخوار ها هم با ردا هایی صورتی در حال تمرین طلسم های گل و بل بل هستند !

ناگهان لینی از در میپره داخل و فریاد میزنه :

- من بلاخره رسیدم ،عجب ماموریتی بود..وااااای اینجا رو ببین این نی نی ها از کجا !

ارگ : بچه هامن!
لینی : به فرزند خوندگی قبول کردین؟
ارگ : نه ، بچه های خودمن !
لینی : اما تو که نمی تونی ، مردی!
ارگ : وقتی زور بالا سرت باشه بچه که سهله ، دایناسورم از توت در میاد !

و اینگونه بود که این زوج خوشبخت تا اخر عمر با یکدیگر به خوبی و .. البته خیلم خوب نبود ولی به هر حال زندگی کردند ...

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط ارگ کثیف در 1390/11/18 0:54:32
arAm EsSa
Re: كلاس معجون سازي
ارسال شده در: دوشنبه 17 بهمن 1390 22:04
تاریخ عضویت: 1388/03/30
تولد نقش: 1388/03/30
آخرین ورود: جمعه 25 خرداد 1403 19:05
از: رو شونه‌های ارباب!
پست‌ها: 5458
آفلاین
1.

6 تار موی کودن ترین دانش آموز مدرسه
یک عدد مغز یک الاغ (!)
دو بال زنبور
پوست خشک شده ی مار
یک عدد ماهی قرمز همراه با تنگش و آب درون آن
یک پرنده ی زنده با معده ی فعال (!)
آب

پاتیل برنزیمان را پر از آب میکنیم و روی شعله قرارش میدیم. بدون معطلی و قبل از اینکه آب درون پاتیل بخواد گرم شه، سه تار مو را درون آن میریزیم و یک دور برخلاف عقربه ها معجون را هم میزنیم. پوست خشک شده ی مار را آنقدر میکوبانیم تا خرد ِ خرد شود و درون کاسه ای میریزم. نصف محتوای کاسه را درون پاتیل میریزیم. ماهی را همراه با تنگش درون پاتیل خالی میکنیم و بقیه ی محتوای کاسه را به آن اضافه میکنیم.

کمی صبر میکنیم تا معجون کاملا گرم شود. وقتی اطمینان پیدا کردیم که معجون گرم شده، 4 بار به سمت عقربه های ساعت و 2 بار برخلاف آن هم میزنیم. معجون نارنجی رنگ است و بخارهای آن نیز به همین ترتیب.

حالا وقتش رسیده است که بالهای زنبور را همراه با مغز الاغ به آرامی درون معجون قرار دهیم. شعله را زیاد میکنیم تا معجون از حالت گرم، به حالت داغ تغییر پیدا کند و وقتی معجون داغ شد، سه تار باقی مانده ی مو را به درون معجون می اندازیم.

پرنده را که در تمام این مدت با غذاهای رنگین ازش پذیرایی میکردیم را برمیداریم تا حالا چیزهای خورده را از بدن کوچک خود خارج کند. به محض اینکه چلغوز پرنده درون محلول افتاد، یک دور به سمت عقربه های ساعت هم میزنیم. معجون که به رنگ سرخ آتشین در آمده و بخارهایی به همان رنگ از آن خارج میشود را سه بار فوت میکنیم. شعله را کم میکنیم و با پارچه ای برای پاتیل سرپوش میگذاریم. مواد ریخته شده در معجون به مغز الاغ کمک میکند تا سریع تر حل شوند و دیگر جسم جامدی درون معجون نماند.

انجام این عملیات به دو روز فرصت نیاز دارد. بعد از دو روز مغز کاملا از بین رفته و معجونی جگری رنگ بدست می آید که آماده ی استفاده است.

2.

- هوی! لونا! ببین واست چی آوردم!

لونا دست از نگاه کردن به پنجره برمیداره و اینبار نگاهشو به لینی میدوزه. با دیدن لبخند معصومانه ی لینی میفهمه که یه کاسه ای زیر نیم کاسه س.

- نه مرسی، نمیخوام به خاطر من، تو دست از خوردن اون معجون برداری!

لینی تکونی به دهنش میده و میگه: نگران نباش! من تو یه کتاب خوندم کمک کردن به دیگران خیلی خوبه، پس به خاطر تو بیخیالش میشم.

لونا چند لحظه ای ساکت میمونه تا ربط " کمک کردن به دیگران " و " خوردن معجون " رو بفهمه، اما به نتیجه ای نمیرسه پس میگه: عمرا! من همین الان یه بشکه آب کدوحلوایی خوردم. دیگه دلم جا نداره، بذار واسه شب!

لینی یهو به پشت لونا، یعنی پنجره خیره میشه و حالت رویایی ای به خودش میگیره و میگه: واو! چه زیبا، این واقعا جادوییه!

لونا با تعجب برمیگرده و به بیرون پنجره خیره میشه. لینی که نقشه ش گرفته از پشت کله لونارو بالا میگیره و معجونو تو دهن ِ از تعجب باز مونده ی لونا خالی میکنه!

لونا جفتک زنان سعی میکنه لینی رو از خودش دور کنه و این وسط تو دلش کلی فحش نثار لینی میکنه. اما دیگه دیر شده ... کم کم معجون رو لونا اثر میکنه.

لینی شیشه ی خالی معجونو رو زمین میندازه و یک قدم به عقب برمیداره تا عکس العمل لونارو ببینه. لونا لبخند میزنه و با چشمای خمارش به سقف نگاه میکنه و دستاشو تو هوا تکون میده.

- آه بیاین بغلم، چه خوشگلین شما.

تری از پشت یه مجسمه پیداش میشه و بعد از زدن یه پس گردنی به لینی میگه: این چه کاری بود که تو کردی آخه؟ لونا همین طوریم موجودات ماورایی میبینه تازه معجون توهم زا هم بهش میدی؟ میشه نور الا نور! نمونه ش جلوت داره راه میره!

و هردو با تعجب به حرکت دستای لونا خیره میشن. لینی دست به سینه وایمیسه و میگه: نخیرم، پروفسور پای گفت دوز بالای معجون اثرات خیلی باحالی داره. خودم خنده شیطانیشو دیدم!

تری دوباره یکی میزنه تو سر لینی و میگه: خنده شیطانی؟ آخه تو نگفتی یهو میزنی یه بلایی سرش میاری.

لینی سرشو میخارونه و میگه: ولی هر معجونی بالاخره اثرش از بین میره. منم فقط یه ذره بش دادم!

تری اول به شیشه ی نه چندان کوچک معجون که بغل پایه ی میز افتاده نگاه میکنه و بعدش به لونا. بعد با بیخیالی میگه: راست میگی! به هر حال لونا خودش متوهم هست، گویا این معجون روش اثری نداشته.

لینی یکم امیدوارانه تر به لونا خیره میشه تا بلکه یه حرکت جدیدی از لونا سر بزنه، اما انگار بی فایده س. پس دستشو میندازه گردن تری و میگه: ترجیح میدم برم به وسایل لونا ور برم تا اینکه کشف موجودات جدیدشو ببینم.

و هردو همون طور که دستشون به گردن همه از اونجا دور میشن. پشت سر اون دوتا لونا مدام اسمای جدیدی رو بلغور میکنه و با آغوش باز سعی میکنه این موجودات جدیدو بدست بیاره.

در نهایت میرسیم به اینکه آدم متوهم، متوهم تر نمیشه!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟