هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۷:۰۶ پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#66

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
خب سلام
طبق قولی که دادم ماموریتها مشخص شده و نتایج کامل تا روز سه شنبه هفته بعد طول میکشه
ماموریتها به صورت داستان زیر هست !!
-----------------------------------------------------
جرج ویزلی به فرمان لرد به محفل ققنوس میرود و در رادیو ققنوس اعلام میکند که لرد ولدمورت بازگشته است و هیچ محفلی دیگر حتی جرات بیرون اومدن از خونش را نمیکند

سامانتا ولدمورت که از بازگشت برادرش خوشحال بوده به جادوگر تی وی میرود و با قدرت هر چه تمامترخبر رو در جادوگر تی وی اعلام میکند

وحشت و اضطراب همه جای دنیای جادویی سایت جادوگران را فرامیگیرد
اما...ساحره ای به نام ((سارا اونز)) جرات میکند و در محل عمومی پشت سر لرد دری وری میگه و اعلام میکنه از بازگشت ولدمورت کبیر ترسی ندارد
لرد ولدموزت 4 نفر از بهترین نیروهاش را که مستقیما به مرگخواری پذیرفته شدند ،رودلف و ماروولوگانت،پیتر پتی گرو و ادی ماکای را میفرستد تا حال اورا بگیرند و اعلام میکند که باید در کار با هم هماهنگ باشند،او به آنها دستور میدهد که درتاپیک کافه محفل ققنوس به او حمله کنند و تا بدست آوردن پیروزی و ضایع شدن او دست از تلاش بر ندارند،زمان و نحوه حمله را میتوانند با پیام شخصی با هم هماهنگ کنند.

یکی دیگر از کسایی که مستقیما عضو گروه مرگخوارا شده لارا لسترنج هست،ولدمورت به لارا دستور میدهد که در یک برنامه جذاب راز بقا!!راز بقای دامبلدور رو شرح دهد.

ولدمورت به سراغ سرژ میرود و از او میخواهد در تاپیک حذب علیه کاراگاه ققنوس پستی بزند ،چراکه ققنوس((کفتر!!))نمادی از سفیدی هست و حال لرد از آن به هم میخورد
با اینکار هم سرژ حذب را از چنگ او در میاورد و هم حذب را به سیاها وابسته تر میسازد!!
ولدمورت گتافیس و بارتیموس را به پیش خود فرا میخواند و از آنها میخواد جهت ایجاد هرج و مرج به مجله شایع سازی رفته وشایعاتی را رواج دهند که نشان ضعف محفل ققنوس((کفی!!)) و قدرت لرد ولدمورت باشد

ولدمورت برای نفوذ وحشت به محفل هم برنام های خاصی داشت و از مودی خواست که به خانه شماره 12 گریمالد واقع در محفل ققنوس رفته و اعضای محفل((اگه چیزی مونده باشه البته!!)) را از مقابله با قدرت تاریکی بر حذر کند.

ولدمورت از الکتو بسیار خوشش امده بود و برای اینکه به خود لرد نیز ثابت شود که او از کفایت کافی برخوردار هست ،او را به سوی خانه ریدل میفرستد و میگوید به همراه راهب چاق باید ((هدویگ!!)) را آنقدر شکنجه دهند تا دیگر نتواند برای دشمن خونیش نامه ببرد!!!

ولدمورت بعد از انجام اینکارها باید مکانی برای هورکراکسهای جدیدش پیدا میکرد و از پروفسور کوییرل ((که مرگخوار بودنش را ثابت کرده بود و همچنین لرد به او اعتماد کافی داشت)) خواست که جایی را برای هورکراکسهایش پیدا کند
کوییرل پرسید:ارباب ،چه مکانی را برای هورکراکس جدیدتان انتخاب میکنید؟ و لردو ولدمورت جواب داد:نرم افزار زوپس!!...چیزی که دیگر هری پاتر نتواند آن را از بین ببرد و از کوییرل خواست که طی پستی زوپس را هورکراکس ولدمورت کند!!!!!

ولدمورت هرپوی کثیف را احضار کرد و به او پیشنهاد داد که اول به حمام برود!!سپس در محفل ققنوس با چو چانگ کل بیندازد و او را مغلوب سازد!!
یکی از دغدغه ها ی لرد ولدمورت مورفین گانت بود !!هر چه فکر میکرد نمیتوانست ماموریتی خطرناک برای او انتخاب کند!!چراکه او داییش را بسیار دوست میداشت!!!...برای همین به او اعلام کرد که برای خدمت به ولدمورت به خانه ریدل برود در کافه تفریحات سیاه با سدریک دیگوری مسابقه دوئل برگزار کند!!
لرد ولدمورت که از دادن این همه دستور خسته شده بود((چقدر کار کرده بود!!)) تلویزیون را روشن کرد و با تعجب دید همه کانالاها کوییدیچ دارد!!
با زحمت شماره لرد بلروویچ گرفت و به او اعلام کرد که به دیوانه سازها دستور دهد تا به مسابقه بعدی گریف یونایتد حمله کنند!!در این حمله بلیز زابینی و مایکل آنجلو هم میتوانند لرد بلروویچ را همراهی کند!!
ولدمورت از تیکا خواست که به مرگخواری فکر نکند!!اما تیکا برای دیدن انجمن مرگخوارها بیتابی میکرد!،ولدمورت به این فکر رسید که یک ماموریت غیرممکن به او بدهد!
برای همین به تیکا دستور داد به هالی ویزارد رفته و فیلم ماموریت غیرممکن 4 را که در ان دامبلدور شخصیت منفی فیلم هست و لرد ولدمورت شخصیت مثبت فیلم را بسازد!!!

ولدمورت که به هنرمندان علاقه خاصی داشت و خودش هم هنرمند بود((هنر قتل !!))..به مونالیزا دستور داد که ثابت کند لئوناردو داوینچی یک جادوگر سیاه بوده است و این را در جادوگر تی وی ثابت کند!!!

هنگامی که لرد ولدمورت خیال میکرد دستورها تمام شده و اکنون نوبت استراحت فرا رسیده است ناگهان در باز شد و مونتاگ سراسیمه داد میزد:ارباب ارباب!!پس من چی؟!!
ولدمورت که دیگر داشت به درجه اتشفشانی میرسید گفت:مونتاگ!!تو که میگی دلبستگیت خز شده و اینجور چیزا!!؟
مونتاگ با لبخندی موذیانه گفت:ارباب دلبستگی من به شما هیچ وقت خز نمیشه!!
ولدمورت با خستگی دستور داد:تکلیف تورو بعدا مشخص میکنم!باید ببینم بقیه چجور عمل میکنن

مونتاگ میره بیرون...ولدمورت تفسی راحت میکشه و میخواد استراحت کنه که باز در باز میشه و این بار لیلی اونز میاد تو!!!
ولدمورت:ای بابا!!..لیلی کتاب رو خز نکن!!دخترم تو مادر خوب هری هستی..نیروی عشقو خز کردی رفت!!...برای همین چیزا اصلا به این نیرو اعتقادی ندارم!!...دخترم برو با سفیدا نیرو کم دارن!!

اما لیلی قبول نمیکرد و با اصرار میخواست که ارباب ماموریتی نیز بر او در نظر بگیرد..ولدمورت هم موذیانه گفت:تو باید با شلاق هری رو سیاه کنی!!باید اونقدر شکنجش بدی تا جونش دربیاد!!..این کار هم باید توی تاپیک خوابگاه مدیران انجام بشه!!کاری کن که دیگه فوران نکنه!!
با رفتن لیلی ولدمورت به ارامی در مبلش فرو رفت تا فردا اخبار ماموریتهایی که دیده بود به گوشش میرسید!!!


[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#65

هوكيold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹
از مغازه‌ي لوازم جادوي سياه هوكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 269
آفلاین
نام: هوكي نام خانوادگي: هوكي نام مستعار: هوكي

نام گروه در هاگوارتز: اسـ(1000cc )ـين (من چقدر احساس بامزگي مي كنم!)

سابقه كار با جادوي سياه (از طفوليت تا بزرگسالي)... داستاني لطفا!: اولش كه به دنيا اومدم، خام بدم! رفتم سراغ سفيدي... بعدش كه بزرگ شدم، پخته شدم، اومدم سراغ جادوي سياه.. يه كم كه گذشت، سوختم! شدم سياه سياه!
زندگي من در يك جمله خلاصه مي شه: «خام بدم پخته شدم سوختم»

آيا طلسم هاي نابخشودني بلد هستيد؟ يا كه خير؟:
شايد! بايد امتحان كنم ببينم بلدم يا نه

دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد:
رتبه‌ي سوّم مسابقات ريش اندوزي ( پس از مرلين و سرژ)

عشق چيست؟و چه كاربردي دارد؟!
اسيد ضعيف و رقيق با ph بالا- به درد جرز(جلز؟!!) لاي ديوار مي خوره

به چه كساني بي اعتماد هستيد؟
به افراد غير قابل اعتماد

گندزاده ها را چگونه مي بينيد:
اين گونه

اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟
نه خير!!!

----------------------------------------------
خب... غرض از اين طنز فقط شوخي بود... كسي فكر نكنه مثلا اومدم دستتون بندازم و سياهاه و لرد عزيز رو مسخره كنم يا مثلا ميلي به سيه شدن ندارم!

من تا حالا وقت نكرده بودم بيام... اگه وقت ثبت نام تموم شده ببخشيد ديگه... پاك كنيد پستم رو. ولي اگه هم نشده، بگم كه من شايد تو حدود 1 ماه و نيم (شايد البته) باز هم نباشم يا خيلي كم بيام...خيلي كم. خلاصه اگه تو اون مدت قراره جنگ شه، يا غيره، مي تونين قبولم نكنين.
اگه هم بشه مثلا انجام ماموريت رو بعدا انجام ديم هم كه چه بهرت، بعد از پايان غيبت كبري فعاليت مي كنم(دعا كني اين غيبت به خوبي و خوشي تموم شه!)

ما رو به خير، شما رو به سلامت!!!


به سراغ من اگر می آیید، نرم و اهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۹:۴۹ پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#64

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
سارا اونز عزیز
برای پر کردن فرم عضویت در محفل کفی!!!...باید بری به انجمن محفل ققنوس و نه اینجا
---
در ضمن جواب بی جرمتی هایی که به شخصی بزرگ لرد ولدمورت کردی به زودی خواهی دید(جوابش به فردا نمیرسه )

دوستان عزیز من به در این هفته حامی من بودید
امروز ماموریت های شما رو مشخص خواهم کرد
منتظر امر لرد ولدمورت کبیر باشید!!!


[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#63

املاین ونسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۱ جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۱۲ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۷
از نامعلوم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 295
آفلاین
- نام و نام خانوادگي :

مرحوم ليلي اونز

- گروه هاگوارتز :

گريفيندور ... چون من سالها پيش جونم رو در راه ارباب از دست دادم و مردم ، بي گروه شدم ولي حالا بعد از بازگشت از اون دنيا و پشت پرده گروه پسر كله زخميم برام انتخاب شده

- سابقه كار با جادوي سياه(از طفوليت تا بزرگسالي))..توضيح دهيد(داستاني لطفا( :

از همون بچگي ميدونستم كه فرق دارم ..هميشه با يك سري لغات اختراعي خودم خواهر فضولم پتونيا رو طلسم مي كردم ...چيزي كه بعدها در انبوه كتابهاي هاگوارتز فهميدم بهش ميگن جادوي سياه ..استعدادش رو داشتم كه به يك مرگخوار حسابي تبديل بشم ولي اربابم در اون دوران از من دور بود و اون دامبل بوقي كه شرحش در دو سوال بعد مياد من رو جذب محفل كرد و من جونم رو پاي چيزي گذاشتم كه بهش ميگن عشق ..عشقي كه تنها يك بنده ميتونه در قبال اربابش داشته باشه ، ولي متاسفانه نقشه اشتباه از كار در اومد و نتيجه ش چيزي شد كه الآن همه ميبينن..پسر من زنده موند و شد پسري كه زنده ماند ..ارباب نميدونم چطور به خاطر اون اشتباه از شما طلب پوزش كنم

- طلسمهاي نابخشودني را بلد هستيد؟يا كه خير((اگه بلد هم نباشيد شخصا به همتون ياد خواهم داد پس نگران جواب به اين سئوال نباشيد)):

ارباب داشتيم ؟؟ ديگه چيزي كه واضحه توضيح نميخواد كه ..ولي به عنوان شرح مختصري ميتونم بگم كه وقتي آوادا رو روي جيمز اجرا كردم لذتي بردم كه تنها وقتي دوباره در زير سايه اربابم و در كنار ديگر مرگخواران هستم تجربه ش كردم

- دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد!

يك موجود اضافه ..جادوگري ارزشي كه تنها دم از عشق و محبت مي زند

- عشق چيست؟و چه كاربردي دارد!

عشق واژه اي سه حرفي است متشكل از ع ، ش و ق ...همان كه مرا به اربابم پيوند مي دهد

- به چه كساني بي اعتماد هستيد:

هر كسي كه رنگي جز سياهي باشد

-گندزاده ها را چگونه مبينيد؟

به دلايل خصوصي اين سوال پاسخ داده نخواهد شد ( چرا كه جز ننگ براي من به همراه نخواهد داشت ولي يك گندزاده مثل من هم مي تواند به جنبه برتر نيرو و جادو بپيوندد )

- اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟

وقتي يك بار جونت رو براي ارباب بدي متاسف ميشي كه هوركراكسي نداري كه اون رو هم به لرد سياه تقديم كني

__________________________________________

تعجب نكنيد !!
به دلايلي كاملا محرمانه كه تا قطره خون خشكيده اي در بدن من است فاش نخواهد شد اينجانب به ارباب كبير لرد ولدمورت خواهم پيوست !!!
ننگ بر من و آن دوراني كه در محفل ققنوس خدمت گزاري مي كردم


The Death Prophet is coming to U

Enemies of the heir beware


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۲ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#62

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
- نام و نام خانوادگي:
نام:مونتاگ (شواليه سياه)
نام خانوادگي: همون مونتاگ
2 - نام گروه در هاگوارتز: اسلايترين

3 - سابقه كار با جادوي سياه(از طفوليت تا بزرگسالي))..توضيح دهيد(داستاني لطفا)
ما يه روز با اين لرد قديمه نشته بوديم داشتيم ملت رو ديد ميزديم يه باباي اومد جلو گفت : خوش ندارم غريبه تو اين محل ببينم
لرد قات زد ميخواست حال يارو رو بگيره بعد من ديدم لرد الان عصبانيه گفتم بشين من درستش ميكنم
بعد اين چوبه رو كشيديم و يا رو نفله شد

4 - طلسمهاي نابخشودني را بلد هستيد؟يا كه خير((اگه بلد هم نباشيد شخصا به همتون ياد خواهم داد پس نگران جواب به اين سئوال نباشيد))

والا قبلا كه بلد بوديم اگه عوض نشده باشه الان هم بلدم
5 - دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد!
آخه خودت بگو من توي يه جمله در باره اين مرتيكه خل و چل چي بگم ها؟

6 - عشق چيست؟و چه كاربردي دارد!

چي داش حرف هاي جديد ميشنوم عقش ( عشق) نشنيده بودم تا حالا اصلا يعني چه

7 - به چه كساني بي اعتماد هستيد؟

والا من به خودم هم اعتماد ندارم چه برسه به كس ديگه

8 - گند زاده ها رو چگونه مي بينيد؟

بابا ولمون كن تعريف چيه گندزاده رو ميكشن تعريف نيمكنن (حالا اگه زمونه عوض شده من نيدونم)

9 - اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟

ارباب جان من حالا ميام ميتينگ شما پيشوني منو نگاه كن اگه روش نوشته بود خر يا چيز ديگه هرچي تو بگي گوش ميدم در غير اين صورت ... بماند

____________________________-

با توجه به اينكه من الان شحرستان هستم و كم به اينترنت دسترسي دارم نتونستم زودتر بيام پست بزنم براي همين لطفا رو هم قبول كنيد ( خوب من قبلا هم مرگخوار بودم )

البته اگه فكر ميكنيد ممكنه تعداد سفيد ها كم بشه بگيد من برم قاطي اونا( البته مرگخوار بهتره)

لطفا اگه حال داشتيد نتيجه رو تو پيام شخصي به من بگيد




البته اگه قبولم نكرديد



Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۶:۴۷ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#61

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
افرادي كه تا اكنون خودشون رو به لرد معرفي كردند و بايد منتظر ماموريت باشند:
1-جرج ويزلي
2-سامانتا ولدمورت
3-لارا لسترنج
4-سرژ تانكيان
5-رودولف
6-ماروولو گانت
7-پيتر پتي گرو
8-ادي ماكاي
9-گتافيس
10-بارتيموس
11-الستور مودی
12-الکتو
13-راهب چاق
14-پروفسور کوییرل
15-هرپوی کثیف
16-مورفین گانت
17-سدریک دیگوری
18-لرد بلرویچ
19-بلیز زابینی
20-مایکل آنجلو
21-تیکا
22-مونالیزا


دیگر منتظر کسی نیستم!!
تو خدا دیگه اسم ننویسید!!
سفیدای بدبخت چی؟باید با هوا بجنگیم؟ممکنه خیلی هاتونو ببخشم به سفیدا تا نیرو داشته باشن
این همه نقشه کشیدم که با افراد نامرئی مبارزه کنیم!!!


[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۵:۳۶ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#60

مونالیزا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۰۸ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰
از گودریک هالو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 823
آفلاین
1 - نام و نام خانوادگی :
الیگا منالیزا ( مردم من رو با همون نام خانوادگی که منالیزا هست صدا میکنن

2 - نام گروه در هاگوارتز :
گریفیندور - یه رازه بین خودم و لرد

3 - سابقه كار با جادوي سياه(از طفوليت تا بزرگسالي))..توضيح دهيد(داستاني لطفا)
من موقعی که پدرم توسط محفلی ها کشته شد , همیشه این ارزو تو دلم از همون بچگی بود که جادوی سیاه یاد بگیرم برم همشون بکشم , مادرم منو فرستاد تو مدرسه ای که جادوی سیاه درس میداد و من از اونجا اصول مقدماتی حجادوی سیاه رو یاد گرفتم و در کنارش در مدرسه هاگوارتز هم میرفتم و درس میخوندم ؛ بعدشم که من کتابهای مختلف جادوی سیاه گرفتم و کلی از توش اطلاعات جمع کردم , درسته که تا حالا عملی کاری رو انجام ندادم ولی از طلسمها شاید بیش از اون چیزی که شما فکرش رو میکنید اشنایی دارم ( منظورم اینکه اگر اثار طلسمی رو رو کسی ببینم میفهمم که چه شلسمی بوده و این چیزی هست که کمتر کسایی به این توانایی دست پیدا میکنه

4 - طلسمهاي نابخشودني را بلد هستيد؟يا كه خير((اگه بلد هم نباشيد شخصا به همتون ياد خواهم داد پس نگران جواب به اين سئوال نباشيد))
همونجوری که گفتم من اشنایی کاملی با این طلسمها دارم و ازشون شاید چیزهای بدونم که خیلیها نمیدونن ولی عملی رو کسی امتحان نکردم اگرچه بارها وسوسه شدم روی کسی امتحان کنم

5 - دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد!
عاشق خونهای کثیف

6 - عشق چيست؟و چه كاربردي دارد!
عشق چیزی است که بعضی مواقع بدرد ادم میخوره حالا این عشق بستگی داره چی باشه , من که خودم عاشق جادوی سیاهم و مطمئنا همین عشق باعث موفقیتم تو جادوی سیاه میشه

7 - به چه كساني بي اعتماد هستيد:
من تو دنیا امروزی یاد گرفتم که به نزدیکان و اشنایان بیشتر بی اعتماد باشم

8 - گندزاده ها را چگونه مبينيد؟
گند زاده یه عامل نکبت و فساد در جامعه اند ( ما برای این اینجام که دنیا رو از شر گند زاده ها پاک کنیم )

9 - اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟
من وقتی دیدم پدرم چطوری برای نجات دیگران و دفاع از جادوی سیاه کشته شد , دیگه هیچ هراسی از کشته شدن ندارم من وقتی مرگخوار بودن رو قبول میکنم پس میدونم که هر لحظه ممکنه خطراتی رو هم در پی داشته باشه پس وقتی مرگخوارم , خطراتش رو هم قبول کردم


How can you escape...if they can see everything? V.M

وقتی اونها میتونند همه چیز رو ببینند ... چطوری میتونی فرار کنی؟ وی ام


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست تیکا براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۰:۱۵ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#59

تیکا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۱۷ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰
از مکانی دنج
گروه:
کاربران عضو
پیام: 78
آفلاین
1 - نام و نام خانوادگي:تیکا لسترنجس


2 - نام گروه در هاگوارتز: اسلیترین


3 - سابقه كار با جادوي سياه(از طفوليت تا بزرگسالي))..توضيح دهيد(داستاني لطفا)

هوووم.... راستش زندگی من یه کم مبهمه ! شاید رولینگ تو کتاب هشت این ابهامات رو برطرف کنه ولی تا جایی که یادمه رودلف پدرم بوده و لارا مادرم... از کسی که تو خونه این دوتا زندگی کنه چه انتظاری دارید؟ معلومه که چی میشه !
رودلف اینقدر منو جادو کرد که آخرش خودمم یاد گرفتم !
مامان لارا هم کمکم میکرد
اخرش هم از خونه فرار کردم تو خیابونا با همین جادوی سیاه تفریح میکردم تا اینکه....
برگشتم به خونه پیش لارا جونم تا اینکه لرد فراخوان داد من هم یواشکی اومدم آمادگی خودم رو اعلام کنم باشد که مورد کرامت لرد کبیر قرار گیریم !


4 - طلسمهاي نابخشودني را بلد هستيد؟يا كه خير((اگه بلد هم نباشيد شخصا به همتون ياد خواهم داد پس نگران جواب به اين سئوال نباشيد))

ها... ؟ بله که بلدم چی خیال کردی؟ فکر کردید چه طوری رودلفو ذله میکردم هان ؟



5 - دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد!

کی؟ هان ؟ همون! جوجه ست البته پیش ولدی جونم !


6 - عشق چيست؟و چه كاربردي دارد!

نمیدونم چی چیه ! ولی میگن لارا و رودلف خیلی از خودشان عقشولانه در میکنند ! حالا این عقشولانه همون عشقه الله اعلم !


7 - به چه كساني بي اعتماد هستيد:

اصلا اعتماد یعنی چه ؟
بگو به کی اعتمادداری !


8 - گندزاده ها را چگونه مبينيد؟

اصلا نمیبینمشون !


9 - اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟

هووم .. سعی میکنم که اطاعت کنم ولی همیشه راه سومی هم وجودداره دلیل نداره که به بهای جون من تموم بشه !


ویرایش شده توسط تیکا در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۶ ۰:۱۹:۵۲
ویرایش شده توسط تیکا در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۶ ۰:۲۱:۰۰

تصویر کوچک شده




@T!k


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
#58

مایکل آنجلو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۹ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۴۸ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶
از اینجا تا شیراز راه درازیست!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
1 - نام و نام خانوادگي:
نام:مايكل آنجلو
نام خانوادگي: جزو اسراره

2 - نام گروه در هاگوارتز: اسلايترين

3 - سابقه كار با جادوي سياه(از طفوليت تا بزرگسالي))..توضيح دهيد(داستاني لطفا)
يكي بود يكي نبود(داستاني ) يه روز داشتم ميرفتم هميجوري كه داشتم مي رفتم هي مي رفتم بعد يهو پام خورد به يه چيز سياهي اول گفتم سوسكه اومدم لهش كنم ديدم نه بابا سوسك چيه خفن تر از اين حرفاست بعد ورش داشتم ديدم اي بابا اين كه جادوي سياهه بعد ديگه از اون روز بود كه...(اين داستان ادامه دارد)

4 - طلسمهاي نابخشودني را بلد هستيد؟يا كه خير((اگه بلد هم نباشيد شخصا به همتون ياد خواهم داد پس نگران جواب به اين سئوال نباشيد))
نــــــه، من فقط جادوي سياه بلدم
راستي ياد بدي چقدر شهريه ميگيري!!!؟؟

5 - دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد!
بزغاله صادراتي

6 - عشق چيست؟و چه كاربردي دارد!
عشق مثل يه تپه ايه كه هر خري ازش بالا مي ره
كاربرد:
1_ خر شدن
2_ بالا رفتن
3_ مهم ترين فايده ش اينه كه باهاش وامم ميدن

7 - به چه كساني بي اعتماد هستيد؟
به پسراي آدم و دختراي حوا

8 - گند زاده ها رو چگونه مي بينيد؟
با استفاده از دو عدد چشم

9 - اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟
مگه خلم!!!؟؟؟؟
حالا خودمونيم اگه خودت بودي اجرا مي كردي؟!!!‌ نه آخه خودت بگو...


ویرایش شده توسط مايكل آنجلو در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۵ ۲۱:۰۱:۱۱
ویرایش شده توسط مايكل آنجلو در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۵ ۲۱:۱۷:۱۰

تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی یگانه وظیفه ی آدمیان است.
[size=medium]همه چیز تنه


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
#57

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
1 - نام و نام خانوادگي:

هووووم بلیز زابینی !

1 - نام گروه در هاگوارتز:

اسلیترین

3 - سابقه كار با جادوي سياه(از طفوليت تا بزرگسالي))..توضيح دهيد(داستاني لطفا)


هووووم من جادوی سیاه رو از همون دوران بچگی شروع کردم . اولش زیاد خوب نبودم . آخرسر مجبور شدم معلم خصوصی بگیرم تا خوب همه چیز رو یاد بگیرم . بعد خلاصه وقتی که توی هاگوارتز بودم یواش یواش در درسهای مربوط به جادوی سیاه تونستم تمام مراحل رشد و ترقی رو بپیمایم . خلاصه گذشت و فارغ تحصیل شدم .
بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه یه روز تبلیغ لرد رو توی روزنامه دیدم که داشت دونبال مرگخوار میگشت . خلاصه آدرس رو از روزنامه برداشتم رفتم خانه ریدل .
خلاصه لرد بهم گفت که هنوز خیلی چیزا باید یاد بگیری و..... بعد خودش بهم همه چیز رو یاد داد .
خلاصه اینکه من تمام جادوی سیاهای رو که به صورت هنر از تمام انگشتام میباره ( ) همشو مدیون این لرد کج و کلمونم

4 - طلسمهاي نابخشودني را بلد هستيد؟يا كه خير((اگه بلد هم نباشيد شخصا به همتون ياد خواهم داد پس نگران جواب به اين سئوال نباشيد))


نه باب ... مرگخوار جادوی سیاه بلد نباشه ؟ خوبه همین بالا گفتم بهم یاد دادی ها .
نه جادوی سیاه بلدم
( خیلی موقع امتحانا سرمون خلوته حالا این لردم بیاد معلم خصوصیمون بشه بهمون جادوی سیاه درس بده )

5 - دامبلدور را در يك جمله تعريف كنيد!


تصحیح میکنم دامبلدور نه و دامبل ( دومبول )
به قول خود دامبلدور :
پیر مرد عجیب خل و چل !!!

6 - عشق چيست؟و چه كاربردي دارد!


زوووهاهاها
لردی جووون خودت معنی عشق رو درک نمیکنی میخوای از زیر زبون ما مفهوم عشق رو بیرون بکشی . عمرا اگر حرفی بزنم .
( برو از هری بپرس بهت میگه )

7 - به چه كساني بي اعتماد هستيد:

هوووم اول من به وزیر مردمی خیلی بی اعتماد هستم .
دوم اینکه روحیه خشن مرگخواریم و شرایط سخت و طاقت فرسای کاری من بهم یاد داده که به هیچ کس اعتماد نکنم

8 - گندزاده ها را چگونه مبينيد؟

هووووم مثل آدم میبینیم دیگه ( شوخییییییییییی)
والا من ترجیح میدم به گندزاده ها نگاه نکنم تا ببینم چطور میبینمشون . باب توی دنیا این همه چیزای قشنگ هست . مثل علامت شوم ، قیافه کج و کوله سرورمون ، کشت و کشتار ، قتل ، خون ریزی اونوقت برم گندزاده ها رو نگاه کنم ؟ مارو گرفتینا !

9 - اگر ارباب لرد ولدمورت دستوري دهد كه به ضرر شخص شما باشد..اجابت ميكنيد؟

هن ؟ لرد دستور بده ؟
عمرا ! مگه جووونمو از سر راه آوردم .

حتي اگه در اين دستور ممكن باشد از بين برويد؟

هیچی کاری نداره میرم چمدونمو برمیدارم میرم .









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.