تخ تخ تخ....
کریچر: هین چیه؟
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته و هذی الذین مومنو القالو ال....
کریچر: اه حوصلم سررفت چی کار داری ! اومدی زنگ درو بزنی فرار کنی؟!
حاجی: سکوت! جن غرب زده بی چشم و رو! فک کردی فقط خودت بلدی مخ ملت رو بخوری؟! من خودم استادشم!
کریچر:
ما بابا آقا شما استادی! بیا داخل!
حاجی: ببینم محفل محفل که می کنن همینجاس؟
کریچر: آره همینه!
حاجی: امکانات هم داره؟ آب برق گاز تلفون؟
هووووم! گذاشت رفت... این چیه؟ اآو جا چتری کتک زن مدل DX-520 یا حافظه 2000 کانال و پیشتیبانی از سیستم موتور دار.... هووووم این پرده هه چیه....؟
بزنم کنار
هاگرید:
نهههههههههههمادر سیریوس: ای خون لجنی های دو رگه ای بی خاصیت های چلمن خنگ... ای بی حیا های بی شعور!!!!
حاجی: مااااااااااااا
مادر سیریوس: ای بوق بوق های بوق بوق!
سیریوس: مادر خواهش می کنم! جون عمت کوتاه بیا!
هاگرید: سیریوس بابا بیا بریم! بیخیال!
حاجی: سکوت!
به من میگی؟! چی؟!
مادر سیریوس: آره با تو بودم!
حاجی: خودتی! بوق بره تو بوقت! ای بوق بوق......... ! با بوق می زنم اونور بوق!
شش ساعت بعدهاگرید: نخیر... انگار حاجی ول کن نیستش... آخرش یه بلایی سر خودش میاره!
سیریوس: الان دیگه تسلیم میشه خودش میاد...
کمک! کمک! منو نجات بدینهاگرید: بدو حاجی رو کشت!
سیریوس: صدای حاجی نبود که!
مادر سیریوس: سیریوس دورت بگردم مادر! این مرده منو کشت! جای تابلوی من رو عوض کنین!
هاگرید: ماااااااااااااا
حاجی:
در پناه آسلام باشی خواهر! خوب من برم طبقه بالا قدری استراحت کنم! بعدا خدمت می رسم ادامه بحث خواهر!
مادر سیریوس: