ymir نوشته:
با سلام خدمت کلاه گروهبندی عزیز
شما منو قبلا گروهبندی کرده بودید
من توی هافلپاف بودم
اما وقتی توضیحات راجع بهش رو خوندم اصلا به شخصیتم نمی خوره
من اصلا اهل پشتکار نیستم و خیلی از کارها رو همینطور ول میکنم
اصالت و قدرت هم دوست ندارم
اینکه میگن روشن فکرو اینا اصلا به شخصیتم نمیخوره
هنوز نقشی هم انتخاب نکردم
اگه امکان داره دوباره منو گروهبندی کنین
ممنون
voldemurt1 نوشته:
برای منم یه گروه انتخاب کنین . من میخوام برم اسلیترین اما اگه شما نمیخواین برم عیبی نداره.
من ادم شجاعی هستم و هر وقت عصبی بشم هیچ چیز جلو دارم نیست اگرم بگم میگم بلند پروازم حالا هی شما میگین که من اسلیترین رو دوست دارم من این چیزو میگم اما اشتباه میکنی کلاه دیوونه اصلا این طوری که فکرشو میکنی نیست . شجاع هستم و ارام اما وقتی که .... دیگه دیگه. همین بود دیگه کلاه چی بگم برات . فقط منو اسلیترین بفرست. تروووووو خدا ترو جون مادرت یا اسلیترین یا گریفیندور هافلپاف نفرستی که حالم ازش بهم میخوره توی ریونکلاو هم که اصلا جادوگر اصیل زاده نداریم یا گریفیندور یا اسلیترین. ممنون
Patema نوشته:
سلام میشه برا منم یه گروه انتخاب کنین؟ من معمولا ساکت و آرام هستم و در مقابل کارهام جدیم. کارای هیجانی رو دوست دارم و شخصیت ماجراجویانهای دارم. اگه بهم مسئولیتی داده بشه خیلی خوب انجامش میدم و اهل ریسک کردنم هستم. فکر میکنم گریفندور گروه خوبی باشه چون من هیجانو بیشتر دوست دارم. لطفا گروهمو انتخاب کنید.
Dr.Strangelove نوشته:
سلام عرض میکنم خدمت کلاهک گشادی که سر ما مردم میره، چاک بازشون، و نخ آویزونشون!
عاقو. دیگه گفتن نداره. همه میدونن من پادشاه خستگی هام. از ویلچرم باید بفهمین. یعنیا از تحرک و تلاش اینا تعطیلم. ولی موجود محرکی م. عاقامون خدا بیامرز دکتر یوژوال لاو همیشه اخلاقای خاصی داشتن. تا می دید من فلج یه گوشه افتادم با دم خاردار اژدها میگرفت منو سیاه و کبود می کرد. یعنی داغون شدما... له له شدم. بهرحال پدره. احترامش واجب بود. ولی خودش همیشه تحریک میشد بعد از زدن من میرفت با تمام انرژی سر ساختمون.
از شجاعتم نپرس که حرف نداره. مادرمون هر شب جمعه میرفت قبرستون سر خاک خدابیامرز گربه مون. یه بار خیلی دلش تنگ شد واسه این حیوان نمیدونست چطور پاسخ صحیح بده به دلتنگیش، ورداشت مارو با ویلچرمون زنده به گور کرد. ما هم تا صبح نشده قبل سر رسیدن طراحان سوالات آزمون برزخ از شدت شجاعت تجزیه شدیم. سر این قضیه من کلا خاک شدم و مدفون ولیکن مرلین خانواده مارو دوس داشت و شوخی دستی مادرو بخشید و لک لک ها دوباره مارو آوردن براشون ولی همچنان فلج :| . البته روایت هست قبلش فلج نبودم فقط هنوز راه رفتن یاد نگرفته بودم و والدین دچار سو تفاهم شده بودن فقط. گویا زنده به گوری و هایپوکسیا ویلچرنشینم کرد.
از هوشم همینقدر براتون بگم که رتبه پنج المپیاد طراحی ویلچر تو محلمون شدم. المپیاد اگرچه پنج شرکت کننده داشت ولی خب ریش سفید یه مدال خمیری دادن بهمون یه دستی هم کشیدن سر ویلچرمون. هااااااع. عیح عیح عیح. وووای وووای وووای. عاح عاح عاح. یعنی داغون شدما. :همساده: . شایان ذکره که ده سال پشت کنکور هاگوارتز هم بودم. یعنی گاو رفت هفت سال درس خوند استاد خودشیردوشی گرایش جریانات فواره ای شد ولی به من هنوز پذیرش نمیدادن.
از اصالتم همینقدر بگم که پدرمون آدم فضایی بود و مادرمون گل! دیگه نمیدونم چیطو شده بود. از همین داستانای عشقی تخیلی خلاصه!
کلاه جان. خودت خلاصه چاکتو قاضی کن. یه تصمیمی بگیر برام.
+
#نه_به_گریف_اجباری