پاسخ به: نیروگاه اتمی سیاهان (بمب جادویی)
ارسال شده در: سهشنبه 15 آبان 1403 09:39
تاریخ عضویت: 1403/05/22
تولد نقش: 1403/05/22
آخرین ورود: دوشنبه 26 آبان 1404 18:57
از: گور برخاسته.
رهبر مرگخواران، مشاور دیوان جادوگران، استاد هاگوارتز
خلاصه:
مرگخواران میخوان برای لرد یه بمب اتم بسازن و برای این کار از سالازار یک لیست مواد اولیه میگیرن. لیست سالازار یک لیست پر از معماست و برای هر کدوم از مواردش مرگخوارا باید معما رو حل کنن.
پس از حل اولین معما مرگخوارا متوجه شدند باید یک تسترال پیدا کنند و استخوان رکابی گوشش رو دربیارن و صورتی کنن و به سالازار تحویل بدن ولی مروپ همه تسترال ها رو برای نهار پخته.
حالا مروپ میخواد با ساتور شکم مرگخوارا رو بشکافه و استخوان رکابی رو بیرون بکشه...........................................................................................................................
مروپ مثل قصابی بی رحم به مرگخواران نگاه میکرد و در ذهنش راسته گوسفندی خورشتی را تصور میکرد. بهرحال فکر کردن به غذا و مواد غذایی به صورت بی وقفه در ذهن مروپ پلی میشد و آگهی بازرگانی نداشت.
مرگخواران در زیر نگاه بی رحم مروپ معذب شده وآب دهانشان را قورت دادند. دوریا که از کله پاچه کردن اسکورپیوس ناامید شده بود با لبخند شهلایی به مروپ نزدیک شد.
- میگم حتما باید شکممون رو سفره کنین؟ نمیشه یه جور دیگه تسترال پیدا کرد؟
اما مروپ حسابی در نقش ساتوری کننده فرو رفته بود و کوتاه نمی آمد.
- میتونم بعد از سفره کردن مرگخوار مامان از سبزی شمالی استفاده کنم و براتون مرگخوار شکم پر مامان پز درست کنم! برای قند عسل مامانم میبرم! حتما خیلی خوشش میاد!
مرگخواران با شنیدن این حرفها بیشتر معذب شدند و در مرحله معذب الکبر قرار گرفتند.
دوریا آهی کشید و بعد با اشاره و ابرو آمدن مرگخواران را در گوشه ایی جمع کرد.
- بیایید خودمون یکی رو انتخاب کنیم! حداقل بقیه سالم میمونند!
اسکورپیوس با دلخوری گفت:
- به جای اینکه با لگد منو پیشنهاد بدی، یکی از این مرگخوارهای آش خور رو بنداز جلو! آقا ما اینجا حق آب و گل داریم!
-مثلا کی؟
- عااا.......همین سیگنس!
سیگنس با تعجب گفت:
-اخه من آش خور نیستم! فقط گوشت دوست دارم!
مرگخواران بدون توجه به گفته های سینگس با لبخندهای کریپی به سیگنس خیره شدند.
سیگنس که هنوز دو گالیونی اش نیوفتاده بود، متفکرانه گفت:
- اولا که دندونهای همتون زرد شده، مسواک بزنید! بعدم میگم چرا ما از کسی استفاده نمیکنیم که نمیره؟ همین سایه الستور! اون روز همین سایه ایشون سر سفره تسترال تلیت میکرد و میخورد!
مرگخواران از حجم حق بودن پیشنهاد سیگنس، لبخند های کریپی شان را از روی او برداشته و به الستور و سایه اش انتقال دادند.
الستور با همان لبخند همیشگی گفت:
- سایهکه طوریش نمیشه ولی باید راضیش کنین که حاضر بشه شکمش شکافته بشه!
THERE IS NO GOOD OR EVIL.THERE IS ONLY POWER, AND THOSE TOO WEAK TO SEEK IT