wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: جمعه 18 مرداد 1387 15:34
تاریخ عضویت: 1386/04/19
آخرین ورود: جمعه 25 اسفند 1391 13:22
از: حموم مختلط وزارت !
پست‌ها: 178
آفلاین
گوگل !

من یک وزغ بسیار زز میباشم ، البته هنوز از جنسیت این جانب خبری در دست نیست و این احتمال نیز می رود که من ساحره ای جیگر باشم !!! به هر حال علاقمند به عضویتم در آداس هستم !

نقل قول:
بیوگرافیم توی صفحه پروفایلم هست خواستید یه سر بزنید خوشحال میشیم.


افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شده
Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: جمعه 18 مرداد 1387 18:18
تاریخ عضویت: 1384/05/18
تولد نقش: 1383/11/19
آخرین ورود: پنجشنبه 7 فروردین 1404 02:12
از: تو میپرسند !!
پست‌ها: 3737
آفلاین
سلام



من خودمم تازه عضو شدم اینجا ، نه علاقه ای دارم که کسی منو بشناسه و نه من علاقه ای دارم که کسی رو بشناسم ، پس بیوگرافی کنسل !


ضمنا ، این زز و این حرفا برای قدیماس ! الان دیگه هزار تا ساحره هم اینجا باشن همچین کاری نمیکنن


در هر صورت منم اینجا برای حمایت و اینا هستم !

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در 1387/5/18 18:20:39
چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری
Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: جمعه 18 مرداد 1387 20:07
تاریخ عضویت: 1385/01/12
تولد نقش: 1396/09/06
آخرین ورود: چهارشنبه 3 مهر 1392 21:47
از: هافلپاف
پست‌ها: 809
آفلاین
بريد كنار دنيس وارد ميشود...
هااا من عاشق اين تاپيكم. اصلا به خاطر اين تاپيك عضو جادوگران شدم!

توضيحات نداره ديه... دنيس = فمينيست!
برو تو پروفايلم قسمت توضيحات اضافه رو بخون تا اينجا ديگه حرف اضافه نزنم. تازه اين رنكو ميبيني؟ اين رنك يعني كلي من با كلاسم!

همين ديگه. تمام!
[spoiler=بوق به هر غير ونوسي اي كه اينو باز كنه]هاااا... اينجا مال منه![/spoiler]

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم


Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: سه‌شنبه 22 مرداد 1387 22:36
تاریخ عضویت: 1382/11/27
تولد نقش: 1398/04/22
آخرین ورود: شنبه 9 اسفند 1399 23:31
از: کاخ المپ
پست‌ها: 385
آفلاین
یک جمله ی خبری:
واسه ونوس مشکل پیش اومده و جادوگران نمیاد و نمیتونه توی آداس فعالیت کنه.


برادر شیکم

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: چهارشنبه 23 مرداد 1387 22:07
تاریخ عضویت: 1385/07/03
تولد نقش: 1396/10/10
آخرین ورود: شنبه 19 مهر 1399 22:11
از: کره آبی
پست‌ها: 2608
آفلاین
خب طبق گفته ونوس نمیتونه توی این تاپیک فعالیت کنه،منتها با توجه به اینکه خیلیا علاقه نشون دادن اگه کسی فکر میکنه میتونه مسئولیت اینجا رو به عهده بگیره و فعالیت کنه خوشحال میشم باش همکاری کنم...مثل دنیس،تره ور،مینروا،فلور یا هر کس دیگه که این قابلیتو تو خودش میبینه.لطفا در دفتر ناظرین لندن این موردو مطرح کنید.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: پنجشنبه 5 دی 1387 00:08
تاریخ عضویت: 1387/05/16
آخرین ورود: جمعه 15 مرداد 1395 14:29
از: زیر عذاب
پست‌ها: 1014
آفلاین
جادوگران سینه خیز وارد شوند !

- چند ؟ ششصد هزار گالیون ؟ باب مگه پول علف مرلینه ؟ ... از یه طرف پولش بالاست از یه طرف باید بریم دست این درمانگرای مشنگی رو ببوسیم ، من که میگفتم تو رو ببرن احتمالاً موزه حیات وحش ... آره باب آره خیلی خوب شده ، حالا چند ساعت اتاق عمل بودی ؟ ... دوازده ساعت ؟ آخه فرهادم روی کوه بیستون انقدر کار نکرد که دکتره روی دماغ تو کار کرده ! ... اوه اوه ببین بچه ها دارن میان من قطع میکنم بعداً دوباره بهت علامت میدم .


در اتاق بزرگ و وسیع آداس ساحره ای در پشت میز زیبایی که حرف کوچک اسمش به بزرگی بر روی آن نقش بسته بود نشسته و با دستگاهی که جدیداً از مغازه های شهر لندن تهیه کرده بود صحبت میکرد که در همین زمان دو دختر با صورتهایی آرایش کرده و چشمانی کشیده و براق در حالی که هر کدام لباس فرمیستی پوشیده بود ، در را باز کرده و به داخل اتاق رفتند .

- مری همه جا رو خوب گشتیم ... اصلاً پیداش نبود !
مری : معلومه که خودش رو رو نمیکنه ، الان رفته صد تا سوراخ قایم شده

مری چرخی در اتاق زد و در حالی که کمی با چشمان آبیش همه‌ی آنجا را از نظر میگذراند زیر لب تحسینی میکرد و بر گروهش و بالخص دو همراهش تبریک و آفرین میفرستاد . از زمانی که آنها وارد دفتر ونوس شده بودند تا اکنون او به همراه گابریل و مرینا بسیار زحمت کشیده بود . اکنون دیگر آنجا اماده هرگونه بهره برداری بود !

مرینا : میگم ولی آن روز توی دادگاه قیافش دیدن داشت ها ، جای مایهیتابه رو صورتش بود
مری : حیف که چوبدستی دم دستتم نبود وگرنه یه کاری میکردم جای صورتش روی ماهی تابه بمونه !
گابر: حالم از هر چی جادوگره بهم میخوره ، سر و ته همشون یه کرباسن ... امروز داشتم دماغ این آرشام رو میدیم ، اصلاً اون عینک بد بخت چه تحملی داره ...
مری : ای بابا آنکه تازه خوشگلشونه ، هدی رو ندیدی ، شنیدم جدیداً بال و پراشو ریختن ، سوژه ای شده توی هدهدا ( ترجمه : دانشگاه مشنگی )


ساحره ها در حال بحث و جدل در رابطه به جادوگران یکی از آن یکی بهتر دنیای جادوگری بودند که ناگهان ویولت در حالی که دستانش را جلوی صورتش گرفته بود و زار زار گریه میکرد به داخل اتاق آمد ، از همان فاصله دور جای پنجه ای که بر روی صورتش بود به خوبی دیده می‌شد !


مری : بیا ببینم عزیزم ... بازم ؟
ویولت :
مری : من باید حساب این جادوگرای بوقی رو برسم ، منم همشونو از لب تیغ میگذرونم ... دست این دوست تو رو هم صد در صد میشکنم ... برای شروع هم بد نیست اول این بردار خودمو داغون کنم ... آلبوس سوروس پاتر ...


انجمن آداس برای سرنگون کردن جادوگران شروع به فعالیت و عضو گیری میکند !


علاقه مندان ساحره و زز های عزیز و دیگر دوستان همراه با ادامه رول بالا فرم زیر را نیز پیوست کنند ...

تا فعال شدن دوباره ونوس و برگشتش ، فعلاً مری هست و دوستان .

سوالات :

1. نام و سابقه عضویت در جادوگر کشی :

2. نام زز مورد علاقه ! یا یک نفر برای عقد(عقل) کردن

3. کسی که خیلی ازش بدمون میاد و دوست داریم سر به تنش نباشه ؟ و آیا حاضرید هر گونه تلاشی برای از بین بردن او انجام دهید ؟

4. چطوری یک جادوگر رو آزار بدیم ! سریعترین راه .

5. جادوگر رو توی یک خط توصیف کن .

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!
Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
ارسال شده در: شنبه 1 فروردین 1388 18:49
تاریخ عضویت: 1382/11/27
تولد نقش: 1398/04/22
آخرین ورود: شنبه 9 اسفند 1399 23:31
از: کاخ المپ
پست‌ها: 385
آفلاین
سه ماه بعد

داخلی آداس _ عصر

مری باود رو صندلی شاهانه ی صورتی رنگی پشت میز تو دفتر ونوس لم داده... پاهاشو رو میز گذاشته و با بی حوصلگی از فرم های خودش موشک می سازه و شوت می کنه!!!

دستی شنل پوش جلو میاد و یکی از موشک ها رو از هوا می گیره.
مری که غافلگیر شده هول میشه و با مغز از رو صندلیش پایین میفته! و به شخص شنل پوش زل می زنه که داره با دقت و علاقه ی وافری فرمشو می خونه...

فرم مچاله میشه و شخص پوزخند زنان به سمت مری برمی گرده: خب ... جالب بود!!! چون می دونم خودت راه خروجو بلدی ، امیدوارم از بدرقه نکردنت دل گیر نشی!

مری خودشو از روی زمین جمع می کنه و بلند میشه : تو ... تو کی هستی؟

شخص آهی می کشه و آرام صندلی را نوازش می کنه : صاحب این صندلی ...صاحب این میز...صاحب این دفتر ... صاحب این تاپیک ... صاحب یک دنیا خاطره !!!

کلاه شنل پایین میفته و مری ناخودآگاه چند قدم عقب میره : ونوس!!! تو برگشتی!!!

ونوس سرشو بلند نمی کنه و با دل تنگی به میز و صندلی بقیه ی اجزای دفترش نگاه می کنه ...

مری : می دونستم ! همه می دونستیم که تو یه روز دوباره برمیگردی به آداس! و ما باز قدرت رو در دست می گیریم!

ونوس آروم سرشو بلند می کنه و مستقیم به چشمای مری نگاه می کنه : از لطف شما ممنونم دوشیزه باود ... اما ... منو به شک انداختید که نکنه در مدت اقامت طولانیتون در اینجا راه خروج آداس رو فراموش کرده باشید؟!

مری چند بار با تعجب پلک می زنه ، و بعد با خشم از دفتر خارج می شه و در رو به هم می کوبه.

ونوس باز هم آه میکشه و محتوای کشو های میزش را در جستجوی چیزی که او را تا این جا کشانده بود بیرون می ریزه ... و بعد ... در ته کشوی آخر ... جایی که انگار همه انتظار داشتند فراموش شود ... پیدایش کرد : قاب عکسی از تمام عزیزانش ... خانوادش ... دوستانش : بچه های آداس!

: مادربزرگه در وسط نشسته بود و دورش را پرمیس - فلور - ریتا - لیلی - مازامولا - چو - هرمیون - هلنا - لونا - سالازار - عمو دانگ - کرام - سیریوس - پیتر - سدریک - همزاد هری و ... گرفته بودند. همه می خندیدند و رو به دوربین دست تکون می دادند.
در چهره های همه عشق - دوستی - صمیمیت و شادی موج می زد.

ونوس قاب عکس را در آغوش گرفت و از دفتر خارج شد و شروع به پایین رفتن از پله های آداس کرد : انگار با هر پله ... یک خاطره را پشت سر می گذاشت ...

روزی که آداسو با هدف مقابله با استکبار پاتر زد - طرفداری از تانکس برای گرفتن طلاق از مودی - روزی که لیست اعضای آداس رو اعلام کرد - شکایت سرژ - دعواهایش با سالازار - سالی و دانگ تو یخچال - تولدی که ریتا برایش گرفت - سفره ی هفت سین آداسی - اعدام کرام - کف برگر پزیشون با سالی - مجازات گیلی - - وقتی که دارکی اومد تا سالی رو نجات بده و خودش هم گرفتار شد ...بمب ها دینامیت ها باروت ها طناب دارها و زینجیر ها ...

هر پله ... یک خاطره ...
یکی از یکی زیبا تر ... جاودان تر ... حقیقی تر ...

" به سایت برگشت تا دوباره لذت نوشتن در کنار دوستانش را احساس کنه - وسوسه ی سالازار برای برگشتن و نوشتن تقریبا با وسوسه ی ماری که حوا را برای خوردن سیب ممنوعه تشویق کرد برابری می کرد -
اما ... سایت دیگه سایت سابق نبود ... خبری از برخوردهای دوستانه و طنز ناب و نوشتن فقط برای لذت نبود ... شاید ... رفتار خود آنها هم مشکل ساز بود ... اما ...
اما با این حال ماند ! بیشتر از خود سالازار یا بقیه ماند و نوشت . چون عاشق این سایت بود : عاشق خاطراتش و دوستانی که در اینجا یافته بود ...شاید به هوای پیدا کردن دوستانی جدید ...

همیشه سعی می کرد رول رو بیشتر برای خواننده ها بنویسه نه خودش . هر وقت دست هایش روی کی برد قرار می گرفت ، در ذهنش این پر پر می زد که چه چیزی بیشتر باعث خنده ی دوستانش می شود ... نه بلند می نوشت نه کوتاه ... سعی می کرد نوشته هایش صمیمیت و پیوستگی و جذابیت رو حفظ کنند و قابل ادامه دادن باشند.
سعی کرد نه غلط املایی نه غلط تایپی داشته باشه - پاراگراف بندی را رعایت کنه و شکلک ها رو به جا بکار ببره.

آیا همه ی اینها در آخر از او یک نویسنده ی خوب میساخت ؟ نمی دونم ... اما امیدوارم.

امیدوارم که فعالیت گاه به گاهم به عنوان ونوس در این پنج سال و دوماه برای چند نفرخاطرات شادی رو به جا گذاشته باشه - همون طور که برای خودم - تقریبا - هر لحظه اش سرشار از شادی بوده... مخصوصا این چند ماه آخر که در نهایت آرزویم بعد از سال ها دوباره در کنار الستور مودی بسیار بسیار بسیار عزیزم نوشتم...
اما...
دوره ی فعالیت من تو سایت جادوگران برای همیشه به آخر رسیده ... اینو احساس می کنم... نه این که بخوام بگم وای برای این حرفا بزرگ شدم و ... ! نه ! فعالیت در اینجا به سن و سال ربطی نداره...همونطوری که خودم می دونم در حال حاضر از بچه ی دبستانی تا آدم بزرگ های شاغل هم از رول نویسی و فعالیت تو این سایت لذت می برن.
اما دوره ی من گذشته...نمی خوام خاطرات طلاییم از این سایت لوث بشه...و دیگه حس و توان این که دوباره شروع کنم و خودم رو با شرایط جدید رول نویسی و اعضای جدید تطبیق بدم رو ندارم...
شاد باشید و ماندگار ، همانند بهاری در قلب هایتان ..."

ونوس به پایین پله ها و جلوی در اصلی رسید نگاهی حسرت آمیز به سرسرای خاک گرفته ی آداس انداخت و از در خارج شد و در را پشت سر خودش قفل کرد...
یک لحظه کلید را در دستش طوری سبک سنگین کرد که انگار نمی داند باید با آن چه کار کند ... سپس با بی میلی آن را در سر جای خودش زیر پادری گذاشت و لحظه ای چشمانش را بست : خوب می دانست که تقاضایش برای قفل کردن تاپیکش و فرستادنش به قدح با تمسخر و بی احترامی و رفتاری تند رو به رو می شود.

از عرض حیاط آداس رد شد ، دروازه را باز کرد ، آخرین نگاه اشک آلود را به ساختمان محبوب سفید صورتیش - تنها خانه اش - انداخت و رویش را برگرداند.
همانطور که اشک هایش بی اراده از گونه هایش بر روی زمین می چکید به خود امیدواری می داد : خانه ای نو - دوستانی نو - زندگی نو...

خداحافظ محبوبم - تاپیک من
خانه ای به نام آداس!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
اینجا جایی برای جادوگران نیست!!
ارسال شده در: شنبه 28 خرداد 1390 15:20
تاریخ عضویت: 1387/01/06
تولد نقش: 1395/05/17
آخرین ورود: دیروز ساعت 13:28
از: خرس مستربین خوشم میاد!
پست‌ها: 706
آفلاین
جنبش خود جوش ساحرگان عضو فعال می پذیرد!

saheregan.org

چرا جادوگران؟ چرا ساحرگان نه؟

تا کی حق با جادوگران باشد؟

بیایید و از حق خود دفاع کنید ساحرگان!! بشتابید!

قوانین:

1. این گروهک قصد توهین به هیچ شخص یا گروهی را ندارد و فقط به منظور حمایت از حقوق ساحرگان و سرگرمی تشکیل شده.

2. عضایی که مایل به عضویت در این گروه هستند می توانند با پیام شخصی به هر یک از سران جنبش یعنی لینی وارنر و لونا لاوگود یا رز ویزلی اطلاع دهند.

3. در صورت استقبال، ماموریت هایی در این گروه خواهیم داشت که شرکت در آن برای عموم آزاد است.

4. جادوگرانی که طرفدار حمایت از ساحرگانید! شما نیز می توانید عضو شوید!

اهداف:

حمایت از حقوق ساحرگان در جادوگران و هم چنین تعویض نام یا عنوان سایت به ساحرگان!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Only Raven !


تصویر تغییر اندازه داده شده
Re: اینجا جایی برای جادوگران نیست!!
ارسال شده در: شنبه 28 خرداد 1390 16:21
تاریخ عضویت: 1389/08/13
تولد نقش: 1389/07/24
آخرین ورود: پنجشنبه 16 آذر 1402 21:10
پست‌ها: 1473
آفلاین
پرسیوال میتونم بپرسم کدوم سوژه؟

saheregan.org

ما برای این آدرس می جنگیم! به امید اینکه روزی با ورود بهس ایت متوجه شویم عنوان تبدیل به ساحرگان شده است.

این است قدرت آریایی! این است قدرت جنبش ساحرگان!

اگر میخواهید عضو شوید با پیام شخصی به ما اطلاع دهید!! میتوانید با پر کردن این فرم در همین جا درخواست داده و عضو شوید!!

1. هدف شما از عضویت در این گروهک چیست؟

2. در دنیای غیر مجازی جادوگرید یا ساحره؟

3.نظر خود را در مورد کلمات زیر بگویید.

لینی وارنر:

جادوگران:

جادوگر:

ساحره:

رز ویزلی:

رول پلینگ هری پاتری ساحرگان:

لونا لاوگود:

4. چند ساعت در هفته میتوانید وقت خود را به این گروهک اختصاص دهید؟


رنگ این جنبش صرفا نارنجی است!
تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط رز ویزلی در 1390/3/28 16:34:36
ویرایش شده توسط رز ویزلی در 1390/3/28 16:36:05

ارباب جان، جان جانان اند اصلا!




Re: اینجا جایی برای جادوگران نیست!!
ارسال شده در: شنبه 28 خرداد 1390 16:46
تاریخ عضویت: 1388/03/30
تولد نقش: 1388/03/30
آخرین ورود: جمعه 25 خرداد 1403 19:05
از: رو شونه‌های ارباب!
پست‌ها: 5458
آفلاین
saheregan.org

و هنگامی که برای رسوندن نمو به باباش، کرخه را میگذرانیم و به راین میرسیم، تازه در میابیم که خرس مستربین را دوست میداریم!

ساحرگان! برای حمایت از خودتون به ما بپیوندین!

جادوگران! آسوده بخوابید که ما بیداریم!

از هم اکنون نیازمند یازی مجیکتان هستیم!

مارو جدی بگیرید!

اینم لینک آرم

فقط جهت ابراز احساسات بود

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟