نقد پست چارلی ویزلی در سالن ورزشی دیاگوندوستان توجه کنن که نقد من فقط جنبه ی انتقاد داره و نکات منفی رو مورد بررسی قرار می ده پس فکر نکنید نمایشنامه تون اصلا نکته ی مثبت نداشته .
چارلی توی پستش ابتدا سعی کرده با یک اتفاق شخصیت خودشو وارد نمایشنامه کنه.ولی این اتفاق یه مقدار نامعقول بود.چارلی به سادگی از این مسئله گذشته و سعی داشته سوژه شو سریعا ارائه بده که می تونست با اضافه کردن جزئیات دیگه ای روند نمایشنامه رو جالب تر و معقول تر کنه
در قسمت های بعدی نمایشنامه از روند طنز کمی که داشت خارج می شه و تا حدودی خشک و خسته کننده می شه...چارلی می تونست با استفاده از طنز های سوژه ای نمایشنامه شو جالب تر کنه ولی در کل تا اینجا نمایشنامه شو با هدف پیش برده بود.در این قسمت تا حدودی نمایشنامه ش مبهم می شه که در خوندنش باید دقت زیادی بشه...
در قسمت های پایانی که در واقع همراه با ورود آنیتا به رول هست یه مقدار نمایشنامه ارزشی می شه که دلیلش تلاش برای ایجاد طنز در رول بوده که چارلی در این عمل چندان موفق نبود...
نمایشنامه هم به طور مبهم تموم میشه که فقط یک سوژه ی فضایی برای ادامه دهنده ایجاد می کنه...
بهتر بود چارلی با توجه به گذشتن زمان زیادی از نوشته شدن نمایشنامه ی قبلی،موضوع جدیدی رو ارائه بده تا بتونه شخصیت خودشو راحت تر وارد نمایشنامه کنه و علاوه بر این سوژه و فضای بیشتری داشته باشه...
در کل می شه گفت نمایشنامه ش چاشنی طنز رو کم داشت و سوژه ی کافی رو نیز نداشت...نوشته های دیالوگی هم زیاد بود که به مبهم شدن نمایشنامه کمک می کرد.
چارلی جان اگر کمی فضاسازیت رو بیشتر کنی سوژه هایی بیشتری خواهی داشت که به طنز شدن نمایشنامه ت کمک زیادی می کنه...منتظر پست های بعدیت هستم
[b][size=medium][color=336600][font=Arial]ما همگی اعتقاد داریم که باید خدا را کشف کرد.دریغا که نمی دانیم هم چنان که در انتظار او به سر می بریم ، به کدام درگاه