بابا یک خورده به داستان آب و تاب بدین !این قدر زود سر و ته همه چیز را هم نیارید !
----
گودریک اونجا که گفتی "جان : هووووووومک!
نماد : جان...چی گفتی؟
جان : گفتم هووووومک! همینطوری الکی گفتم!
نماد : هومک!!! واژه خیلی قشنگ و با معناییه از این به بعد بکار میبریم!"
خیلی زود نتیجه گرفته بودی که "واژه خیلی قشنگ و با معناییه از این به بعد بکار میبریم!"
و زیاد جالب نشده بود .
میدونی منظورم از توجیه اتفاقات آینده چی بود؟ یک چیزی شبیه آخرین گودال اگه خونده باشی.
میخواهم بگم یک جایی در گذشته جد هری اشتباهی انجام بده (مثل یک نفرین . طلسم و.. ) که روی اتفاقاتی که برای هری میفته تاثیر بگذاره ...
کریچر هم اونجای که جولیوندر را آورد و نماد چوب هری را گرفت زیاد جالب ننوشته بود :
1- خیلی زود نتیجه شده بود و آب و تاب لازم را نداشت
2- نقش اصلی را از نماد میگرفت و میداد به چوب .. این نماد که باید تو زندگی هری تاثیر بگذاره.. در حالی که اینجا ناخواسته اینکارو میکنه.
-------------
راستش تو این فکرم که از این یک فن فیکشن خوب بسازیم .. داستان ما یک جنبه ی خیلی خوب داره و اون اینه که در گذشه اتفاق افتاده و روی داستان جی کی تاثیر چندانی نمیگذاره .. در حالی که فن فیکشن ها تا به امروز ادامه ی استان بودند و تاریخ مصرف داشتند . اما این یک نداره جی کی هر چقدر میخواهد داستان را ادامه بده .. نه به ما صدمه میرنه نه به جی کی .
لیلا هم میتونه توی برگردان انگلیسی کمکمون کنه که بتونیم بریم تو بازار جهانی
بشیم رقیب دختری در برج
(درواقع دلیلی که این تاپیک اومد اینجا همین بود)
فقط باید اسم ها رو تغییر بدیم و روند داستان را کمی(خیلی) پروفشنال کنیم
تازه یک تمرین نویسندگی هم هست .. در جلسات حضوری هم میشه روش بحث کرد .. و داستان را پرورش داد .
پس باید یک طرحی پیدا کنیم و خیلی جدی تر بهش نگاه کنیم .
من پیشنهاد میکنم یک کم راجع بهش تو کنفرانس بحث کنیم .. بعد داستان را ویرایش کنیم و...
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it