قلعه ی هارپی
سوروس با آشفتگی از یک سوی اتاق به سوی دیگر آن می رفت.با خود فکر کرد:
"اگر لرد بفهمه که من از ماجرا خبر دارم و چیزی بهش نگفتم،به سختی منو مجازات می کنه!"و از این فکر سخت به خود لرزید.از یک ساعت پیش خود را در اتاق زندانی کرده بود و به این می اندیشید که راز پیتر را باید فاش کند یا نه؟
تق..تق..تق
سوروس از جا پرید.سعی کرد بر خود مسلط شود و با همان صدای آرام و لحن بی اعتنای همیشگی اش گفت:"بله؟"
_پدرم مایلند شما رو ببینن جناب سوروس!ایشون تو سالن جلسات منتظر شما هستن.
صدای لرد اریک بود که وحشت سوروس را دو چندان کرد:
"ملاقات با لرد؟؟؟حتما فهمیده من یه چیزایی می دونم!"
با صدای بلند گفت"الان میام!"
با ترس و احتیاط در اتاق را باز کرد و از پله ها پایین رفت تا به در های بزرگ و چوبی سالن جلسات رسید.
در را باز کرد و به ردون سالن قدم گذاشت.
لرد ولدمورت به آرامی گفت:"خیلی منتظرت موندیم سوروس!بشین!"
سوروس با احترامی آمیخته به ترس گفت :"معذرت می خوام جناب لرد!کمی کسالت داشتم!"
لرد با حالتی تهدید آمیز گفت:"کسالت؟؟؟؟!!من فکر کردم نمی خوای با من ملاقات کنی!"
سوروس با وحشتی آشکار گفت:"ن..ن..ه جناب لرد!این حقیقت نداره!"
لرد ولدمورت از جایش بلند شد و به سمت صندلی سوروس رفت و به او گفت:"به چشمهای من نگاه کن سوروس!سرتو بلند کن!"
سوروس به آهستگی سرش را بلند کرد و گفت:"جناب لرد خواهش می کنم!"
لرد با تحکم گفت :"حالا بگو!هر چی می دونی بگو!پیتر کجاست؟"
.....................................
تانکس گفت:"اما پیتر!!من این همه راهو تا اینجا نیومدم که بهم بگی بهتره همه چیزو فراموش کنم!!من این همه خطرو به جون نخرید..."
پیتر با عجله حرف او را قطع کرد و گفت:"حالا موقع این حرفا نیست تانکس!هردوی ما در خطریم!می دونی اگه لرد بفهمه چی کار می کنه؟؟هردوی ما رو می کشه!منو به جرم خیانت و تو هم که دلیل نمی خوای برای کشته شدن!"
تانکس با حالتی بغض آلوده گفت:"اگه این چیزا برات مهم بود،برای چی از اول شروع کردی؟اصلا برای چی ارتباطتو تا حالا با من حفظ کردی؟تو...تو..."
_تانکس خواهش می کنم !سعی کن بفهمی!ممکنه همین الان که به قلعه بر می گردم،لرد منو بکشه! پس خواهش می کنم تمومش کن!"
_اصلا چرا می خوای برگردی اونجا؟بیا با من بریم!دامبلدور ازت استقبال می کنه!
_دیوونه شدی؟اگه بیام اونجا همه ی محفلی ها تیکه پارم می کنن!
_خیل خب!هر کاری می خوای بکن!به من مربوط نی..
_هیسسسسس!شنیدی؟
_چیو؟؟
_صدای خش خشو!
_خش خش؟ن..آره!پیتر!!!!!
Poor Is The Pupil Who Does Not Surpass His Master