[en]Happy birthday, Hagrid![/en][fa]تولدت مبارک هاگرید[/fa]

تاریخ ۱۳۸۸/۹/۱۵ ۲۰:۵۰:۰۰ | عنوان: تولد ها

تصویر اصلیطبق اعلام سایت رولینگ امروز ششم دسامبر روز تولد روبیوس هاگرید است. هاگرید شکاربان و جنگلبان هاگوارتز و مورد اعتمادترین فرد از نگاه دامبلدور بود. او در اصل یک نیمه غول بود. مادرش غول و پدرش انسان بود. هاگرید فردی بسیار تنومند و قوی بود. او موفق شد در هاگوارتز به مقام استادی درس مراقبت از موجودات جادویی هم برسد. این کاراکتر محبوب رولینگ در سال ۱۹۲۸ به دنیا آمده است و امروز ۸۱ ساله میشود. شایان ذکر است که بعضی حرکات و صحبتهای هاگرید در کتاب های هری پاتر واقعا خنده دار هستند که میتوانید آنها را در ادامه خبر بخوانید ...
کتاب اول: هاگرید از فرط عصبانیت بمحض ورود به کلبه دورسلی ها با چوب جادوی ناقصش که بشکل چتر بود یک دم خوک خوشگل و مامانی برای دادلی بوجود آورد که بعدا پدر و مادر دادلی مجبور شدند در لندن با عمل جراحی این دم را از بین ببرند.

کتاب چهارم: هری و هرمیون به همراه هاگرید تا نیمه شب بیرون خوابگاهشان بودند که آرگوس فیلچ سر میرسد و میگوید: اوهو! تا دیروقت بیرون از رختخوابین، این یعنی مجازات!
هاگرید: هیچم اینطور نیست، اونا با منند، مگه نه؟
فیلچ با حالت تهوع آوری میگوید: حالا چه فرقی میکنه؟
هاگرید: مگه من یه استاد وامونده نیستم ای فشفشه فضولباشی!

کتاب ششم: هری پشت در کلبه هاگرید ایستاده است و او را صدا میزند اما وقتی هاگرید جواب نمیدهد هری برای تحریک او چوبدستیش را بیرون میکشد و میگوید: اگه درو باز نکنی منفجرش میکنم!
هرمیون با حیرت گفت: هری امکان نداره بتونی ...
در همین موقع چنان که انتظار میرفت در کلبه چهار تاق باز شد. هاگرید که در آستانه در ایستاده بود با وجود پیش بند گلدارش! به شدت خطرناک بنظر میرسید!!

کتاب هفتم: در جشن عروسی بیل و فلور هاگرید که درست متوجه نشده بود فرد چه جهتی را به او نشان داده به جای نشستن روی یکی از صندلی ها که به روشی جادویی بزرگ و مقاوم شده و مخصوص او بود، روی پنج صندلی نشست که به کپه بزرگی از چوب تبدیل شدند!

کتاب هفتم: فصل افول جنگجو: هاگرید که سرانجام موفق شده بود با زور و تقلا هیکل خود را از در آشپزخانه رد کند تلو تلو خوران بسمت یکی از صندلی ها رفت و روی آن نشست و صندلی زیر وزن او شکست!

کتاب هفتم: فصل افول جنگجو: هاگرید بار دیگر در عبور از در دچار مشکل میشود و در چارچوب آن گیر میکند و با صدای دورگه ای میگوید: هری، یه کمکی به ما بکن!

در یکی از کتاب ها: وقتی هاگرید با هری در حال صحبت درباره سانتورها است با عصبانیت میگوید: این کوفتی ها هر چیزی که نزدیکتر از ماه به زمین باشه نمیبینند!

تولدت مبارک روبیوس!



نوشته ای از جادوگران®
https://www.jadoogaran.org

نشانی این صفحه :
https://www.jadoogaran.org/modules/news/article.php?storyid=3534