خوش آمدید، Guest
ورود به حساب کاربری
به شبکه پرواز خوش آمدید
شومینهها و دودکشها را باز کنید...

گروههای کاربری
ریونکلاو
جادوآموخته هاگوارتز
جادوگر

توموکو کاجیوارا
- تاریخ عضویت: 1404/01/25 ساعت 16:59
- آخرین ورود: 1404/02/06 ساعت 22:57
- تاریخ گرفتن نقش: 1404/01/31 ساعت 00:20
نام: توموکو کاجیوارا
گروه هاگوارتز: ریونکلاو
پاترونوس: ماهی کوی
چوبدستی: چوب تاک و تار قلب اژدها به طول 28 سانتیمتر
ویژگی های ظاهری:
قد متوسط، موهای خاکستری رنگ و چشمای زنده و پر ذوقی داره. اگه خیلی با دقت نگاه کنید، دور مچ دستش جای دوخت هست!
علایق:
عاشق کوییدیچه و مهاجم بازی میکنه. از همون بچگی جذب دوثل شد و چون کسی جلوشو نگرفته بود، یواشکی خودآموز یاد میگرفت و تمرین میکرد. به محض ورود به هاگوارتز عضو کلوپ دوئل شد. از جادو های نمایشی هم خوشش میاد و اگه فرصتش باشه استفاده میکنه. یه چیزی هم که خودش به کسی نمیگه ولی همه میدونن، اینه که توموکو عاشق شیرینیه!
ویژگی های شخصیتی:
اولین باری که کسی اون رو میبینه، اولین چیزی که در موردش فکر می کنه اینه که اون، قطعا آدم عجیبیه. کنجکاو و پر شور و شوق، ولی ذاتا آدم عمیقیه. سوالایی میکنه که کسی جوابشونو نمیدونه و در مورد همهچی فکر میکنه. کمتر کسی زیاد میشناستش، این باعث میشه در عین چندان ساکت نبودن، همیشه کمی مرموز به نظر برسه.
سرگذشت:
مادر، یا بهتره بگیم سازندهی توموکو کاجیوارا، ساحرهی مهاجری که بود که چهار سالی میشد که توی انگلستان زندگی میکرد. شغلش عروسک سازی بود و توی افسونهای حیطهی خودش مهارت بالایی داشت. عروسکها رو میساخت و جادوشون میکرد تا حرکت کنن و جالب تر باشن. البته اون با وجود اینکه همیشه نقاب خودش رو در برابر مشتریها نگه میداشت، ولی اخیرا مخفیانه دستی هم در جادوی سیاه برده بود. با جادوی سیاه گزینههای خیلی متنوعتری داشت. هر چقدر هم بیشتر مطالعه و تمرین میکرد، ماهرتر میشد و عروسکها هم پیچیدهتر و جذابتر میشدن. آخرین عروسکهاش میتونستن تا حدی حرف بزنن و خود به خود حرکت کنن.
بعد دو سال، اون تصمیم گرفت از جادویی استفاده کنه که تمام مدت برای خودش ممنوع کرده بود. وقتی افسون پیچیده رو اجرا کرد، چیزی نگذشته بود که کنترل اون رو از دست داد. جادو جوری که باید پیش نرفت و باعث یه آتشسوزی هم شد. آتشسوزیای که در اون، تموم آثار هنرش سوخت و از بین رفت. همهشون، به غیر از همون عروسکی که افسون روش اجرا شده بود. عروسک مورد علاقهش؛ اونی که موهای خاکستری داشت...
جادوی سیاه تغییرای زیادی توی اون ایجاد کرده بود. ظاهرش واقعگرایانهتر بود و حرکاتش کاملا طبیعی به نظر میرسیدن. عروسکساز که گیج شده بود و میترسید؛ نامهای به مادرش که یکی از اساتید ماهوتوکورو بود نوشت و همهچیز رو براش تعریف کرد. مادرش از قضایای مربوط به جادوی سیاه واقعا عصبانی شد، ولی قبول کرد که مسئولیت بررسی این موجود عجیب رو به عهده بگیره.
وقتی عروسک به دستش رسید، چیزی نرسید که متوجه شد که اون، روح داره...
شگفتزده، جغدی برای دخترش فرستاد و بعد از توضیح دادن همهجیز، ازش خواست که بهش اسم اون عروسک رو بگه. فامیلی خودش رو هم چسبوند بهش، و این شد که توموکو کاجیوارا برای اولین بار، رسما چیزی غیر از یک جسم توخالی بود.
چند سالی اون موقع گذشت. مادر عروسکساز، توموکو رو برای تحصیل، به هاگوارتز، بریتانیا فرستاد... نمایش بیشتر
گروه هاگوارتز: ریونکلاو
پاترونوس: ماهی کوی
چوبدستی: چوب تاک و تار قلب اژدها به طول 28 سانتیمتر
ویژگی های ظاهری:
قد متوسط، موهای خاکستری رنگ و چشمای زنده و پر ذوقی داره. اگه خیلی با دقت نگاه کنید، دور مچ دستش جای دوخت هست!
علایق:
عاشق کوییدیچه و مهاجم بازی میکنه. از همون بچگی جذب دوثل شد و چون کسی جلوشو نگرفته بود، یواشکی خودآموز یاد میگرفت و تمرین میکرد. به محض ورود به هاگوارتز عضو کلوپ دوئل شد. از جادو های نمایشی هم خوشش میاد و اگه فرصتش باشه استفاده میکنه. یه چیزی هم که خودش به کسی نمیگه ولی همه میدونن، اینه که توموکو عاشق شیرینیه!
ویژگی های شخصیتی:
اولین باری که کسی اون رو میبینه، اولین چیزی که در موردش فکر می کنه اینه که اون، قطعا آدم عجیبیه. کنجکاو و پر شور و شوق، ولی ذاتا آدم عمیقیه. سوالایی میکنه که کسی جوابشونو نمیدونه و در مورد همهچی فکر میکنه. کمتر کسی زیاد میشناستش، این باعث میشه در عین چندان ساکت نبودن، همیشه کمی مرموز به نظر برسه.
سرگذشت:
مادر، یا بهتره بگیم سازندهی توموکو کاجیوارا، ساحرهی مهاجری که بود که چهار سالی میشد که توی انگلستان زندگی میکرد. شغلش عروسک سازی بود و توی افسونهای حیطهی خودش مهارت بالایی داشت. عروسکها رو میساخت و جادوشون میکرد تا حرکت کنن و جالب تر باشن. البته اون با وجود اینکه همیشه نقاب خودش رو در برابر مشتریها نگه میداشت، ولی اخیرا مخفیانه دستی هم در جادوی سیاه برده بود. با جادوی سیاه گزینههای خیلی متنوعتری داشت. هر چقدر هم بیشتر مطالعه و تمرین میکرد، ماهرتر میشد و عروسکها هم پیچیدهتر و جذابتر میشدن. آخرین عروسکهاش میتونستن تا حدی حرف بزنن و خود به خود حرکت کنن.
بعد دو سال، اون تصمیم گرفت از جادویی استفاده کنه که تمام مدت برای خودش ممنوع کرده بود. وقتی افسون پیچیده رو اجرا کرد، چیزی نگذشته بود که کنترل اون رو از دست داد. جادو جوری که باید پیش نرفت و باعث یه آتشسوزی هم شد. آتشسوزیای که در اون، تموم آثار هنرش سوخت و از بین رفت. همهشون، به غیر از همون عروسکی که افسون روش اجرا شده بود. عروسک مورد علاقهش؛ اونی که موهای خاکستری داشت...
جادوی سیاه تغییرای زیادی توی اون ایجاد کرده بود. ظاهرش واقعگرایانهتر بود و حرکاتش کاملا طبیعی به نظر میرسیدن. عروسکساز که گیج شده بود و میترسید؛ نامهای به مادرش که یکی از اساتید ماهوتوکورو بود نوشت و همهچیز رو براش تعریف کرد. مادرش از قضایای مربوط به جادوی سیاه واقعا عصبانی شد، ولی قبول کرد که مسئولیت بررسی این موجود عجیب رو به عهده بگیره.
وقتی عروسک به دستش رسید، چیزی نرسید که متوجه شد که اون، روح داره...
شگفتزده، جغدی برای دخترش فرستاد و بعد از توضیح دادن همهجیز، ازش خواست که بهش اسم اون عروسک رو بگه. فامیلی خودش رو هم چسبوند بهش، و این شد که توموکو کاجیوارا برای اولین بار، رسما چیزی غیر از یک جسم توخالی بود.
چند سالی اون موقع گذشت. مادر عروسکساز، توموکو رو برای تحصیل، به هاگوارتز، بریتانیا فرستاد... نمایش بیشتر
شخصی
اجتماعی
پیامها:
3