نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر
من فقط يك دختر 14 ساله معمولي هستم و به سه چيز عشق مي ورزم :ورزش ، دوستانم و برادپيت
اگر اما واتسون مي توانست كسي را براي بازي در نقش ويكتوركرام انتخاب كند بدون شك او برادپيت بود در سال چهارم قرار است هرميون گرنجر با معروفترين بازيكن بلغاري كوويديچ يعني ويكتوركرام روابطي رمانتيك داشته باشند. دختري كه تا قبل از آن به جز درس و رعايت قوانين به هيچ چيز ديگري فكر نمي كرد قرار است تن به عشقي وصف ناپذير بدهد كه نظير آن در رماني وجود نداشته است . اما افسوس كه براد پيت 40 ساله ، براي بازي در نقش پرتحرك و جالبي همچون ويكتوركرام خيلي شده است. حال با اين اوصاف اما واتسون اين حقيقت را پذيرفته است كه مطمئنا بازيگر مورد علاقه او (برادپيت) به هيچ وجه براي بازي در نقش يكي از معروفترين بازيكنان كوويديچ مناسب نيست .
اما در اين باره مي گويند "متاسفانه برادپيت براي بازي در نقش كرام بسيار پير است . من كسي كه قرار است در نقش ويكتور كرام در قسمت چهارم بازي كند را ديده ام و فكر مي كنم او براي آن نقش محوري و رمانتيكي كه قرار است در جام آتش بازي شود مناسب است." هيچكس نمي تواند شور و احساسي را كه اما با شنيدن اين خبر كه قرار است او ملاقاتي با براد پيت داشته باشد ، فراموش كند. در آن زمان برادپيت در استديوي شپرتون (Shepperton) مشغول كار بر روي تروا بود. استديوي شپرتون نزديك به استديوي ليوسدن (Leavesden) است. استديويي كه فيلمهاي هري پاتر در آن مراحل مونتاژ خود را پشت سر مي گذارد. گذشته از همه اينها دو فيلم قبلي اما واتسون (هري پاتر و سنگ جادو و هري پاتر و تالار اسرار) جزو پر فروشترين فيلمهاي تاريخ سينما بوده اند حتي يكي از فيلمهاي برادپيت جزو ده فيلم اول دنيا هم نيست و اين خود دليلي بر موفقتر بودن اما در بعضي زمينها مي باشد . بدون شك جديدترين فيلم اما واتسون يعني هري پاتر و زنداني آزكابان نيز همچون دو فيلم قبلي يكي از 10 رتبه برترينهاي سينما را به خود اختصاص مي دهد. پس با اين حال اما به يكي از معروفترين دخترهاي حال حاضر سينما تبديل خواهد شد.او در بين دوستانش شخصي مستبد و مستحكم به حساب مي آيد.
او در اين باره مي گويد: نمي توانم بگويم كه دانش آموز ارشد هستم ولي دانش آموز نسبتا خوبي هستم و البته بايد اعتراف كنم كه كمي از ويژگي هاي هرميون در وجود من هست. وقتي آلفونسو از بازيگران خواست كه خلاصه اي از ويژگي هي نقش خود را بنويسند ، دنيل در دو صفحه خصوصيات هري پاتر را خلاصه كرد ، روپرت به كل فراموش كرد اما اما واتسون در 12 صفحه به بررسي نقش هرميون گرنجر پرداخت. و بعدها گفت: " آنها فقط چند صفحه توضيح معمولي بود من بايد اعتراف كنم كه كمي دست خطم درشت است." اما آنقدر پوشيدن لباسهاي اسپرت را دوست دارد كه خيلي ها او را دختر پسر نما مي نامند. او با درخواست كائرون توانست در خارج از محوطه مدرسه هاگوارتز از شلوار لي استفاده كند كلا او در همه چيز بسيار عجيب و غريب است.اما مي گويد: چند وقت پيش بود كه در مدرسه مسابقه دو برگزار شد و من نفر اول شدم ، پس ازمن اولين دختر ، مقام بيستم را كسب كرد و هر 18 نفر بعد از من پسر بوده اند. او به ظاهرش و طرز لباس پوشيدنش بسيار اهميت مي دهد.
اما مي گويد: من وقت چنداني براي حاضر شدن صرف نمي كنم. اما بايد به اين اعتراف كنم كه به لباسهايم خيلي اهميت مي دهم. شايد اين فقط به خاطر اين باشد كه من از بچگي خودم لباسهايم را از هاروي نيكولز(Nichols haruey) خريداري مي كردم. آخر مي دانيد ، پدر و مادر من هر دو وكيل هستن و وقت زيادي را براي پرداختن به اين مسائل جزئي ندارند. متاسفانه اما مي بايست كمي موهاي خودش را قهوهاي تر مي كرد چرا كه شخصيت هرميون مستلزم چنين عملي بود.
او مي گويد: وقتي در تعطيلات بودم كمي موهايم صافتر شده بود. سپس آنها مجبور شدند هم كمي موهايم را قهوه اي تر كنند و هم كمي فر بدهند.
او در مورد نقشش در زنداني آزكابان مي گويد: هرميون در اين قسمت خيلي متفاوت ظاهر مي شود. او ديگر آن هرميون منضبط نيست. او عاشق ريسك كردن است و همينطور معلمي خشن ، چرا كه به مالفوي درسهاي خشونت آميزي مي دهد. او هميشه در حال جر و بحث كردن با پروفسور تريلاني است و بر عكس گذشته مرتبا در حال درگيري و بگو مگو با معلم ها مي باشد. او وقتي به بازي هاي گذشته اش مانند سنگ جادو نگاه مي كند ، مي گويد: " من در پاريس متولد شدم و به دليل شغل پدر و مادرم 5 سال را درآنجا گذرانده ام و گاهي اوقات هم به دليل مشغله زياد والدينم مجبوريم كه به پاريس سفر كنيم. پس مطمئنا مي بايست بتوانم به خوبي فرانسه صحبت كنم." او درباره مشغله زيادش مي گويد: "پدر و مادرم هميشه پشتيبان من بوده اند . ما همگي تلاش كرده ايم كه زندگيمان سير عادي خودش را طي كند . من در طول مدت فيلمبرداري اولين قسمت نه تنها دوستانم را از دست نداده ام بلكه دوستان بسياري زيادي هم به دست آوردم. او در مورد تاثيرات بازي در فيلم هري پاتر بر زندگيش مي گويد : من با بازي در فيلم هاي هري پاتر خيلي چيزها ياد گرفتم . يادگرفتم كه وقتي شرايط مناسبي برايم فراهم نيست هيچگاه ناراحت نباشم و هميشه لبخند بزنم ، ياد گرفتم كه چطور مي شود به آينده اميدوار بود."
منبع: مجله برنا
اگر اما واتسون مي توانست كسي را براي بازي در نقش ويكتوركرام انتخاب كند بدون شك او برادپيت بود در سال چهارم قرار است هرميون گرنجر با معروفترين بازيكن بلغاري كوويديچ يعني ويكتوركرام روابطي رمانتيك داشته باشند. دختري كه تا قبل از آن به جز درس و رعايت قوانين به هيچ چيز ديگري فكر نمي كرد قرار است تن به عشقي وصف ناپذير بدهد كه نظير آن در رماني وجود نداشته است . اما افسوس كه براد پيت 40 ساله ، براي بازي در نقش پرتحرك و جالبي همچون ويكتوركرام خيلي شده است. حال با اين اوصاف اما واتسون اين حقيقت را پذيرفته است كه مطمئنا بازيگر مورد علاقه او (برادپيت) به هيچ وجه براي بازي در نقش يكي از معروفترين بازيكنان كوويديچ مناسب نيست .
اما در اين باره مي گويند "متاسفانه برادپيت براي بازي در نقش كرام بسيار پير است . من كسي كه قرار است در نقش ويكتور كرام در قسمت چهارم بازي كند را ديده ام و فكر مي كنم او براي آن نقش محوري و رمانتيكي كه قرار است در جام آتش بازي شود مناسب است." هيچكس نمي تواند شور و احساسي را كه اما با شنيدن اين خبر كه قرار است او ملاقاتي با براد پيت داشته باشد ، فراموش كند. در آن زمان برادپيت در استديوي شپرتون (Shepperton) مشغول كار بر روي تروا بود. استديوي شپرتون نزديك به استديوي ليوسدن (Leavesden) است. استديويي كه فيلمهاي هري پاتر در آن مراحل مونتاژ خود را پشت سر مي گذارد. گذشته از همه اينها دو فيلم قبلي اما واتسون (هري پاتر و سنگ جادو و هري پاتر و تالار اسرار) جزو پر فروشترين فيلمهاي تاريخ سينما بوده اند حتي يكي از فيلمهاي برادپيت جزو ده فيلم اول دنيا هم نيست و اين خود دليلي بر موفقتر بودن اما در بعضي زمينها مي باشد . بدون شك جديدترين فيلم اما واتسون يعني هري پاتر و زنداني آزكابان نيز همچون دو فيلم قبلي يكي از 10 رتبه برترينهاي سينما را به خود اختصاص مي دهد. پس با اين حال اما به يكي از معروفترين دخترهاي حال حاضر سينما تبديل خواهد شد.او در بين دوستانش شخصي مستبد و مستحكم به حساب مي آيد.
او در اين باره مي گويد: نمي توانم بگويم كه دانش آموز ارشد هستم ولي دانش آموز نسبتا خوبي هستم و البته بايد اعتراف كنم كه كمي از ويژگي هاي هرميون در وجود من هست. وقتي آلفونسو از بازيگران خواست كه خلاصه اي از ويژگي هي نقش خود را بنويسند ، دنيل در دو صفحه خصوصيات هري پاتر را خلاصه كرد ، روپرت به كل فراموش كرد اما اما واتسون در 12 صفحه به بررسي نقش هرميون گرنجر پرداخت. و بعدها گفت: " آنها فقط چند صفحه توضيح معمولي بود من بايد اعتراف كنم كه كمي دست خطم درشت است." اما آنقدر پوشيدن لباسهاي اسپرت را دوست دارد كه خيلي ها او را دختر پسر نما مي نامند. او با درخواست كائرون توانست در خارج از محوطه مدرسه هاگوارتز از شلوار لي استفاده كند كلا او در همه چيز بسيار عجيب و غريب است.اما مي گويد: چند وقت پيش بود كه در مدرسه مسابقه دو برگزار شد و من نفر اول شدم ، پس ازمن اولين دختر ، مقام بيستم را كسب كرد و هر 18 نفر بعد از من پسر بوده اند. او به ظاهرش و طرز لباس پوشيدنش بسيار اهميت مي دهد.
اما مي گويد: من وقت چنداني براي حاضر شدن صرف نمي كنم. اما بايد به اين اعتراف كنم كه به لباسهايم خيلي اهميت مي دهم. شايد اين فقط به خاطر اين باشد كه من از بچگي خودم لباسهايم را از هاروي نيكولز(Nichols haruey) خريداري مي كردم. آخر مي دانيد ، پدر و مادر من هر دو وكيل هستن و وقت زيادي را براي پرداختن به اين مسائل جزئي ندارند. متاسفانه اما مي بايست كمي موهاي خودش را قهوهاي تر مي كرد چرا كه شخصيت هرميون مستلزم چنين عملي بود.
او مي گويد: وقتي در تعطيلات بودم كمي موهايم صافتر شده بود. سپس آنها مجبور شدند هم كمي موهايم را قهوه اي تر كنند و هم كمي فر بدهند.
او در مورد نقشش در زنداني آزكابان مي گويد: هرميون در اين قسمت خيلي متفاوت ظاهر مي شود. او ديگر آن هرميون منضبط نيست. او عاشق ريسك كردن است و همينطور معلمي خشن ، چرا كه به مالفوي درسهاي خشونت آميزي مي دهد. او هميشه در حال جر و بحث كردن با پروفسور تريلاني است و بر عكس گذشته مرتبا در حال درگيري و بگو مگو با معلم ها مي باشد. او وقتي به بازي هاي گذشته اش مانند سنگ جادو نگاه مي كند ، مي گويد: " من در پاريس متولد شدم و به دليل شغل پدر و مادرم 5 سال را درآنجا گذرانده ام و گاهي اوقات هم به دليل مشغله زياد والدينم مجبوريم كه به پاريس سفر كنيم. پس مطمئنا مي بايست بتوانم به خوبي فرانسه صحبت كنم." او درباره مشغله زيادش مي گويد: "پدر و مادرم هميشه پشتيبان من بوده اند . ما همگي تلاش كرده ايم كه زندگيمان سير عادي خودش را طي كند . من در طول مدت فيلمبرداري اولين قسمت نه تنها دوستانم را از دست نداده ام بلكه دوستان بسياري زيادي هم به دست آوردم. او در مورد تاثيرات بازي در فيلم هري پاتر بر زندگيش مي گويد : من با بازي در فيلم هاي هري پاتر خيلي چيزها ياد گرفتم . يادگرفتم كه وقتي شرايط مناسبي برايم فراهم نيست هيچگاه ناراحت نباشم و هميشه لبخند بزنم ، ياد گرفتم كه چطور مي شود به آينده اميدوار بود."
منبع: مجله برنا
Re: خیلی هم خوب بود .
خیلی هم خوب بود .
من که نخونده بودم . دستت درد نکنه عالی بود . 
خیلی خوبی بود
