سلام خدمت دوستان ماگل و جادوگر خودم.
اول اینکه از خانم ویدا اسلامیه به خاطر استفاده م از یه کلمه ی دیگه به جای "ماگل" در مقالات قبلی که کپی رایتش متعلّق به ایشونه پوزش میخوام و از مدیران سایت میخوام که اون کلماتو به "ماگل" تبدیل کنن. متشکرم.
دوم اینکه ازتون میخوام مقاله ی پایینو بخونین بعدش نظر بدین، خیلی ممنون:
با پیشرفت علم و تکنولوژی های ماگلی زندگی در دنیا بسیار راحت تر شده و در هر ثانیه که بخواهید میتوانید با دوستانتان در هر کجای دنیا به راحتی ارتباط داشته باشید و حتی در چند سال آینده با رفیق خود که در سیدنی به سر می برد در ولیعصر قدم بزنید و درد دل کنید و حتی او را لمس کنید (به کمک فناوری هولوگرام و البته اگر ماگلی زندگی کنید) و خیلی غیرممکن های دیگر که با این سرعت پیشرفت علم(ماگلی) در آینده یقینا به امری معمولی و ممکن تبدیل خواهند شد. حالا این ربطش به جادوگری چه بود؟
اگر یادتان باشد ومن اشتباه نکنم در کتاب چهار هنگامی که لونا مجله ی پدرش را میخواند، مطلبی در باره ی جادوگری که "ادّعا می کرد" فاصله ی زمین و مریخ یا ماه را پیموده است می دید که تازه معلوم نبود راست میگوید یا دروغ، امّا ماگل ها بارها به ماه سفر کرده و بارها سفینه هایی را به مریخ فرستاده اند که در آینده حتما مسافرتهای بین کهکشانی را انجام خواهند داد که جادوگرها آن را در خواب هم نمی بینند!
همانطور که گفتم ارتباطات مشنگی سرعت بسیار زیادی دارد، امّا جادوگرهای بینوا مجبورند با جغد(!) نامه هایشان را بفرستند که معلوم نیست این بر سر این پرندگان مفلوک بلایی نازل شود یا نشود و نامه ی آقا/خانم جادوگر به مقصد برسد یا نه...
...و به هر حال من مطمئن هستم که در حداکثر 80 سال آینده اعمالی که ماگلهای امروزی برایشان به شدّت ناممکن است به راحتی آب خوردن می شود، این را به همه قول میدهم!
پس بیایید کمی بیندیشیم که کدامیک با صرفه تر است؟ ماگل یا جادوگر بودن؟
همه ی شما را به خدا می سپارم. فرستادن نتیجه ی تفکّر یادتون نره!
بای