دو دههی پیش بود که جی.کی.رولینگ هری پاتر را که جادوگری جوان با زخمی صاعقهمانند بود خلق کرد. ماجراجوییهای هری پاتر جادویی شگفتانگیز در تمام دنیا بود که کودکان زیادی را از هر زبانی شیفتهی خود کرد و فروش بینظیری دریافت کرد.
در مصاحبهای که جی.کی.رولینگ با CNN داشت، خبر از نوشته شدن داستانی دیگر داد، اما داستانی که احتمالا هرگز به چاپ نخواهد رسید.
او که اولین داستان خود را در کافههای ادینبورگ و به صورت دستنوشته به قلم در آورده بود، گفت که دستنوشتهی مخفی دیگری بر روی لباسی که در تولد پنجاه سالگیاش پوشیده بود نوشته است. در پایان مصاحبه رولینگ از بدترین ترسهایش و اینکه چرا خواهان از بین رفتن یتیمخانهها و بهبود اوضاع یتیمان است سخن گفته است.
دستنوشتهی رولینگ
کریستین امانپور: من در جایی خوندم که شما قصد دارین تا کتابی سیاسی برای کودکان و نوجوانان بنویسید؟
جی.کی.رولینگ: اوه، اون یه داستان افسانهایه... اما بذارین اینو بهتون بگم، تولد 50 سالگیم رو هالووین برگزار کردم، با اینکه تولد واقعیم در این تاریخ نیست، تم تولدم رو این انتخاب کرده بودم که به شکل بدترین کابوس خودتون لباس بپوشید و بیاید. و خودم به صورت یه نوشته ی ناشناس رفتم. و اون شب، بخش زیادی از این کتاب رو روی لباسم نوشته بودم. پس اون کتاب... نمیدونم که آیا منتشر خواهد شد یا نه، اما در حال حاضر توی کمد لباس آویزونه.
رولینگ و کودکی که هرگز نتوانست فراموشش کند
امانپور: چی شد که تصمیم گرفتین خیریهی کودکان لوموس تبدیل به ماموریت شما بشه؟
رولینگ: چیزی که منو داخل این ماموریت کشید یک بچه بود. خبری راجع به یک کودک در یک روزنامه. من حامله بودم و احتمالا آسیبپذیری و احساساتی خاص نسبت به هرچیزی که در ارتباط با بچههای کوچیک بود داشتم. روزنامهی یکشنبه رو باز کردم و اونو دیدم... هنوز هم در خاطراتم به یادش دارم. تصویر بسیار پریشانی از یک پسر بچهی کوچیک بود که از داخل توری محافظ پرندگان فریاد میکشید. روزنامه رو ورق زدم. بهش افتخار نمیکنم اما ورق زدم و همونجا بود که من... من متوقف شدم و بهش فکر کردم. اگه داستان به همون بدیای که تو تصویر به نظر میرسه هست، پس تو مجبوری حرکتی در موردش بزنی. پس برگشتم و داستان رو خوندم. داستان در مورد موسسهای در جمهوری چک بود که این پسر بچه در کنار کودکان بسیار دیگهای با نیازهای مخصوص خودشون نگهداری میشد. میتونم بگم که حداقل 20 ساعت از 24 ساعت رو توی یک تختخواب قفسی میگذروند. چیزی که دقیقا به همون شکلیه که به نظر میرسه. رختخوابی برای نوزادی بود که پوشیده شده بود از مش و سیم. و این زندگی اون بود. و به خاطر اون بود که همهی اینا آغاز شد. من فقط ترسیده بودم و وحشتزده شده بودم.
بدترین ترس رولینگ
رولینگ: فکر میکنم بدترین ترس من، شخصیترین ترس من، ناتوان بودن و فضاهای کوچیکه. بنابراین وقتی به پسر کوچیکی که داخل قفسی گیر کرده بود فکر میکنی، اون کاملا بدون هیچ رای و عقیدهای بود. و هیچکس به خاطرش صحبت نمیکرد. و من فکر میکنم همهی ما چیزی داریم که حتی شده ذرهای ما رو متاثر و متحول میکنن. منظورم اینه که... من فکر میکنم این ماجرا برای من بود. همون چیز متاثرکننده بود.
امانپور: و فضاهای کوچیک، چرا؟
رولینگ: نمیدونم. من همیشه اینو داشتم. و من فکر میکنم فقط تصور این که این بچهها این طوری محبوس نگه داشته میشدن برای من وحشتناک بود. با این حال فکر نمیکنم شبیه هری در انباری زیر پله باشه. من در نظر گرفتم چرا باید هری رو در انباری زیر پله بذارم؟ چون این ترس منه، گیر کردن و ناتوان بودن، ناتوان بودن برای خارج شدن از اون فضا. پس بله، در ابتدا فکر میکنم داستان خبری باعث چیزی شد که من ترس شخصی خودم رو پیدا کنم.
استفاده از نام مستعار
امانپور: جی.کی.رولینگ، چرا حروف اول اسم؟
رولینگ: اوه، چون ناشر من، ناشری که هری پاتر رو چاپ کرد، به من گفتن که ما فکر میکنیم این کتابیه که برای دختران و پسران جذابه. منم گفتم، اوه عالیه. و اونا گفتن پس میتونیم از حروف اول اسمت استفاده کنیم؟ چون اساسا اونا سعی داشتن جنسیت منو پنهان نگه دارن. و بدیهیه که این تنها سه ثانیه طول کشید تا تصمیم بگیرم، چون... این فوقالعاده بود. من قطعا شکایتی ندارم، اما کتاب جایزه برد و من پیشپرداخت بالایی از آمریکا گرفتم و توجهات و تبلیغات زیادی دریافت کردم. پس بعنوان یک زن بیرون اومدم و خودم رو فاش کردم.
امانپور: و شما بعنوان یه زن قوی، یک الگو هستین.
رولینگ: خب، این درسته. من تقریبا جی.کی رو دوست دارم... و همینطور به اون دلیلی که انتخاب شد، انتخابش نمیکردم... ولی من بسیار سپاسگزار بودم که کتاب قراره چاپ شه، اگه اونا به من میگفتن که خودمو روپرت معرفی کنم، اگه بخوام باهاتون صادق باشم احتمالا قبول میکردم. اما الان، کاملا دوست دارم که نام مستعار داشته باشم. چون حس میکنم که این نامحدود بودنه. این مثل یه هویت میمونه و بنابراین من در زندگی شخصیم جو موری(Jo Murray) هستم. و این مثل یک تفکیک خوب میمونه.