صفحه اصلی
انجمنها
صفحه اصلی انجمنها
قوانین انجمنها
قوانین ایفای نقش
اخبار
گالری
دنیای هری پاتر
درباره ما
تماس با ما
آرشیو جادوگران
ورود / ثبت نام
به جادوگران خوش آمدید
هماکنون به دنیای جادویی سفر کنید!
خوش آمدید، Guest
نمایش پروفایل
ویرایش پروفایل
آگاهیرسانیها
جغددانی
خروج
ورود به حساب کاربری
نام کاربری
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
ورود
فراموشی رمز عبور
ثبت نام
به شبکه پرواز خوش آمدید
شومینهها و دودکشها را باز کنید...
ایستگاه کینگزکراس
میدان مرکزی جادوگران
ویزنگاموت
شهر لندن
کوچه دیاگون
دهکده هاگزمید
مدرسه هاگوارتز
قلعه هاگوارتز
سرسرای چهارگانه
فدراسیون کوییدیچ
وزارت سحر و جادو
زندان آزکابان
مرداب هالادورین
محفل ققنوس
مرگخواران
گروههای کاربری
شناسههای بسته شده
گادفری میدهرست
تاریخ عضویت:
1397/03/22 ساعت 15:49
آخرین ورود:
1404/02/07 ساعت 16:21
تاریخ گرفتن نقش:
1397/03/26 ساعت 21:00
نام و نام خانوادگی: گادفری میدهرست
جنسیت: مذکر
نژاد: خون آشام
جبهه: محفل ققنوس
ویژگی های ظاهری: پوست سفید، چشمای عسلی، خالکوبی روی پیشونی، موهای بلند و حالت دار مشکی
ویژگی های اخلاقی: مودب، مهربون و خوش رو
توضیحات:
لندن، نیمه شب، هوای بارونی و گادفری که عمدا چترشو تو خونه جا گذاشته و داره تو کوچه پس کوچه ها راه میره و به خودش لعنت میفرسته که آدمو داگ باگ بگیره، ولی جو نگیره. تو همین حین که داره فحشای تمیز و پاستوریزه به خودش میده، یه دفعه سنگینی نگاه یه نفرو رو خودش حس می کنه. برمی گرده و می بینه یه مرد هیکلی قد بلند بهش زل زده. صورت مرد خیلی رنگ پریده ست و چشماش مثل دو تا لامپ برق می زنه. مرد یه نیشخند می زنه و دندونای نیش تیزش از داخل دهنش می زنه بیرون. طبیعتا گادفری باید با دیدن این موجود فریادی می کشید و فرار می کرد، اما به جاش اشک شوق تو چشماش حلقه می زنه و با شعف و خوشحالی و شور به سمتش خیز برمی داره و دو دستاشو میذاره رو شونه های مرد.
- بالاخره سرنوشت ما رو به هم رسوند! بالاخره تبدیل به خون آشام میشم و به عمر جاودان دست پیدا می کنم!
مرد هیکلی انگلیسی بلد نیست و نمی فهمه گادفری داره چی میگه، ولی از عکس العمل غذاش راضیه، دوییدن دنبال غذا اونم تو شب بارونی حتی واسه خون آشاما ام خوشایند نیست. خیلی خوبه که غذا با میل خودش بیاد نزدیکت و گردنشو بگیره سمتت و آماده خورده شدن باشه. مرد هیکلی دندونای نیش تیزشو تو گردن نرم گادفری فرو می کنه و گادفری فریاد بلندی می کشه و سعی می کنه خودشو بکشه عقب، ولی مرد محکم نگهش میداره. خون گادفری با سرعت زیادی از بدنش خارج میشه. گونه های مرد با خون گادفری کم کم به خودش رنگ می گیره و در عوض رنگ از صورت گادفری می پره. دید گادفری تار میشه و از حال میره.
مرد هیکلی بعد از این که یه دل سیر از غذای خوشمزه اش خورد، گادفریو کنار خیابون ول می کنه و میره. زندگی گادفری می تونست همین جا به پایان برسه، ولی خوشبختانه محفلیا جسم تقریبا بی جونشو پیدا می کنن و اونو با خودشون به خونه ی گریمولد می برن و ترکیب سوپ پیاز و خون داکسی بهش می خورونن تا حالش جا بیاد. گادفری ام با گریه واسشون تعریف می کنه که چه طور شکار خون آشام شده و از این صحبتا و چه قدر ناراحته که دیگه انسان نیست و خون آشامه جون عمه اش. محفلیای مهربونم کلی باهاش همدردی می کنن و ازش می خوان که همین جا بمونه. گادفری ام با خوشحالی قبول می کنه، چون تو خونه ی گریمولد یه عالمه بچه ویزلی... نه چیزه منظورم اینه که یه عالمه داکسی لای پرده ها بود که می تونست از خونشون تغذیه کنه.
نمایش بیشتر
شخصی
شناسه نمایشی:
گادفری میدهرست
محل زندگی:
خونت می خورم و سیراب میشم!
منطقهی زمانی:
(GMT+3:30) تهران
اطلاعات بیشتر:
جانورنما: خفاش
فوبیا: رنگ صورتی
معشوق های گادفری در خط داستانی اول: رزالی، ناتان، لرد سابیس
معشوق گادفری در خط داستانی دوم: ایزابل مک دوگال
کسی که گادفری را به خون آشام تبدیل کرد: بنجامین
پطروس: برادر رزالی
لوسیندا: دختر گادفری
لوی: معشوق پطروس
ایتاچی: یکی از راهب ها
آنجل: معشوق بنجامین
کاراکتر مرتبط با سابیس: ویکتوریا
اجتماعی
پیامها:
323
امضا:
انجمن
پاسخ به: مجلس
1403/11/20 20:06:28
پاسخ به: راهروهای مجلس
1403/11/19 19:59:43
پاسخ به: ارتش وزارت سحر و جادو
1403/11/19 14:50:48
پاسخ به: ارتش وزارت سحر و جادو
1403/11/19 1:19:18
پاسخ به: ارتش وزارت سحر و جادو
1403/11/18 19:58:49
نمایش همه