شخصی | |
---|---|
تاریخ گرفتن نقش | ۱۳۹۷/۳/۲۶ ۲۰:۰۰ |
معرفی شخصیت | نام و نام خانوادگی: گادفری میدهرست جنسیت: مذکر گروه: ریونکلاو جبهه: محفل ققنوس ویژگی های ظاهری: ریش و سبیلش را شش تیغ می زند و آرایش می کند. قدش متوسط است، اما چون هیکلش استخوانی است و کفش های لژ دار می پوشد، بلندتر از آنچه هست، به نظر می رسد. موهای او مشکی، بلند و مواج است و رنگ چشمانش عسلی می باشد. گادفری همواره پیراهن سفید، کت و شلوار سیاه و دستکش سفید می پوشد و کلاهی بلند و سیاه نیز بر سر می گذارد. طرح پنج ستاره ی صلیب مانند روی پیشانیش داغ زده شده. ویژگی های اخلاقی: جنتلمن، مهربان و مودب است و همین به بعد خشن شخصیت او جنبه ای ظریف داده است. چوبدستی: از چوب درخت بید مجنون با تار مویی از یال تک شاخ در میان آن پاترونوس: گربه جارو: ندارد، چرا که از ارتفاع بیم دارد و پرواز او را دچار سرگیجه می کند. سلاح ویژه: اره برقی! توضیحات: در مکان و زمانی نامعلوم به دنیا آمد. اما از وقتی که خود را شناخت، در یتیم خانه بوده. یکی از مسئولان نوانخانه ادعا کرده او را هنگامی که نوزاد بوده، در سطل آشغال و میان زباله ها پیدا کرده. دوران کودکی او در نوانخانه نسبتا به خوبی گذشت. اما هم اکنون، در دوران بزرگسالی، گادفری داستان هایی اغراق آمیز و ناراحت کننده را از آن دوران برای زنان و دختران تعریف می کند تا آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. وقتی که یازده ساله شد، نامه ای از هاگوارتز برایش آمد و او با خوشحالی روانه ی مدرسه ی جدیدش شد. به خاطر علاقه ی فراوان گادفری به هنر و خلاقیت، کلاه گروه بندی او را در گروه ریونکلاو قرار داد. در مدرسه، شاگرد درس خوانی بود، اما دختران بسیاری را اغفال کرد. بعد از فارغ تحصیلی، در یک سیرک مشغول به کار شد. وی از تماشاچیان داوطلب می خواست که در یک جعبه ی چوبی بنشینند و سپس شمشیرهایی را از زوایای مختلف وارد جعبه می کرد. در نهایت، جعبه را می گشود و در حالی که فرد داوطلب تقریبا سالم بود و مثلا جز یک شمشیر که از چشمش رد شده و از پس کله اش بیرون زده، آسیب دیگری ندیده بود، ملت برایش کف می زدند. در هر حال، روزی صاحب سیرک مزبور ورشکسته شد و گادفری بعد از گرد هم آوردن تعدادی افراد با استعداد دور هم، سیرک خودش را با نام "چالگاه غریب" تأسیس نمود. یک روز که مشغول فضانوردی با خشخاش بود، روونا در مقابلش ظاهر گشت و از او خواست که نیم تاج ریونکلاو را از بانک بدزدد. البته، این چیزی است که وکیل گادفری گفته و اطمینان زیادی به آن نیست. به هر جهت، گادفری نیم تاج را دزدید، اما مأموران آزکابان او را دستگیر کرده؛ به زندان انداختند و طرح پنج ستاره ی صلیب مانند را هم روی پیشانیش داغ زدند که در واقع مجازاتی مخصوص برای دزدها بود. گادفری هنگام اقامت در آزکابان، یک دیوانه ساز مونث را فریب داد و با وعده ی ازدواج، او را خام کرد. دیوانه ساز هم به او کمک کرد تا از زندان بگریزد. بعد از فرار، گادفری دیوانه ساز را قال گذاشت و دیمنتور هم از شدت ناراحتی، خود بوسی کرد. وقتی برادر دیوانه ساز عاشق و ناکام از این قضیه مطلع گشت، به تعقیب گادفری مشغول شد تا اینکه بالاخره او را پیدا کرد. تصمیم داشت مرد فریبکار را ببوسد تا انتقام خواهرش را از او بگیرد، اما نتوانست این کار را بکند. چرا که گادفری شب قبلش سیر خورده بود و دهانش بو می داد. به هر جهت، مأموران آزکابان گادفری را دوباره دستگیر کردند و به زندان انداختند. اما وکیلش به کمک او آمد و با سر هم کردن داستان فضانوردی، خشخاش و خزعبلاتی از این قیبل، مرد جوان را نجات داد. گادفری هم اکنون، در سیرک "چالگاه غریب" مشغول به کار است و هنوز هم شمشیر در چشم و چار ملت فرو می کند. از شوخی گذشته، هر چند نیمه ی سفید و نیمه ی سیاه روح گادفری در جدال دائمی به سر می برند، هدف او این است که با کمک هم جبهه ای هایش در محفل ققنوس، دنیایی به دور از تعصبات منفی، تبعیض و نژاد پرستی برای جادوگران، ساحره ها، ماگل ها و سایر موجودات بسازد. |
شناسه نمایشی | گادفری میدهرست |
محل زندگی | گریمولد |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
شغل | شعبده باز |
عضویت از | ۱۳۹۷/۳/۲۲ ۱۴:۴۹ |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 131 |
وفاداریها | ![]() محفل ققنوس |
آخرین ورود | ۱۴۰۲/۷/۹ ۲۲:۳۰ |