هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کارگاه داستان‌نویسی

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس عنوان در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. شياطين شب
    به نام خداشیاطین شب فصل اول:ترس - فرشید هنوز داری هری پاتر میخونی ........ پسر مگه تو فردا امتحان نداری. - فقط یه خورده مونده مامان. ساعت نه شب بود ، د رخانه ی موسوی ها همه مشغول درس خواندن بودن به غیر از پسر بزرگ خانواده. -پسر مگه با تو نیستم ،اون کتاب لعنتی رو بزار کنار فرشید سرش رو ...
  2. سیاهی شب...
    اکنون مرگخواران در مسند قدرت قرار دارند گرچه هری پاتر هنوز زنده است و دشمنانشان نیز زیاد است.مرگخواران گرچه نسبت به دیگران بی رحم هستند ولی این داستان نشان میدهد که هنوز در گوشه ای از اعماق قلب آنان عشق وجود دارد...
  3. زندگی نامه ی بیگانه
    در چهارم اکتبر سال 1987 پسری متولد شد که دو ماه پس از تولدش پدر و مادرش را از دست داد او را به یتیم خانه ی پی اس وی آیندهون فرستادند و نام او را نیکلاس فاستین گذاردند! او پس از سه سال توسط سر مایه دار بریتانیایی سرگریگوری تبینگ به فرزند خوندگی قبول شد و در کاخ تبینگ با کتب و مقالات ...
  4. راب - فصل شش
    رزینا در اتاق تاریک و غمناک خود روی صندلی راحتی لم داده بود و فکر می کرد . نقشه ای را در دستش مچاله کده بود که چند ساعت پیش پیدا کرده بود . احساس می کرد قبلا نام جان پیچ را جایی شنیده است ولی هرچه سعی می کرد به خاطر نمی آورد که کی و کجا این اتفاق افتاده است
  5. راب - فصل سه
    فصل سوم - گرداب خاطرات
  6. ر.ا.ب_فصل هفتم
    حالا او باید با این اطلاعات چه می کرد ؟ این سئوالی بود که رزینا در طول هفته ی بعد مدام ازخود می پرسید . در اول فقط در شگفتی و حیرانی بود . آخر چرا لردسیاه باید روحش را تکه می کرد ؟....
  7. ر.ا.ب 2.
    سوروس اسنیپ همان طور که در محوطه ی قلعه قدم برمی داشت و به سوی دربازه های وروردی می رفت ، می توانست چهره ی خوشحال لرد سیاه را وقتی به او خبر این را می داد که دامبلدور را تا حدودی نرم کرده است ، مجسم کند......
  8. ر.ا.ب - فصل 5
    . رزینا تقریبا نا خداگاه به طرف میز تحریر کشانده شد . در روی همه ی کاغذ ها چشمش به نقشه ای افتاد که مکانی در کنار دریایی با جوهر قرمز علامت زده شده بود . آن را برداشت تا نگاهی دقیق تر به آن بکند ولی قبل از آنکه چیزی جز منطقه ی شمالی لندن را تشخیص دهد صدای پله ها افکارش را قطع کرد. و صدای لردسیاه را شنید که گفت :
    _نه، رک وود الان وقت ندارم باید فورا برم یه جای دیگه . ...
  9. ر.ا.ب - فصل 4
    در خانه با صدای تقی باز شد و رزینا به سرعت با چوبدستی آماده وارد شد و در را بست . در خانه ی آرماندا بلک یا تونکس آثار درگیری به چشم می خورد . پنچره شکسته بود . تکه هایی از سقف ریخته بود و خورده های لوسر شکسته زمین را فرش کرده بود . .....
  10. ر.ا.ب
    این داستان درباره ی اینه که چه طور فردی به نام ر.ا.ب به وجود آمد تا جان پیچ ولدرمورت رو نابود کنه ...
« 1 (2) 3 4 5 ... 16 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.