فهرست مندرجات |
هورکراکس
"از هورکراکسها, این پلیدترین اختراعات جادویی, هرگز نباید حرف بزنیم یا آموزش بدهیم – " -پلیدترین جادو
هورکراکس یک شیئ قدرتمند است که جادوگر سیاه بخشی از روحش را برای رسیدن به جاودانگی در آن مخفی کرده است. ساختن هورکراکس به سازندهی آن قدرت میدهد که در صورت از بین رفتن جسم, روحش به زمین متصل باشد. هر چه شخص هورکراکسهای بیشتری میساخت, به جاودانگی حقیقی نزدیکتر میشد. گفته میشود ساختن هورکراکس های متعدد برای سازنده بهای گزافی دارد چراکه هم انسانیت آنها را تقلیل میدهد و هم سبب تغییر ظاهر فیزیکی آنها میشود.
سرچشمه
اولین هورکراکس را هرپوی کثیف ساخت. تنها سازندهی شناخته شدهی دیگر لرد ولدمورت بود که احتمالا تنها کسی است که موفق شد بیشتر از یک هورکراکس بسازد. در حقیقت وی هفت هورکراکس ساخت. هوریس اسلاگهورن به این نکته اشاره کرد که سرنوشت آنهایی که برای بقا به هورکراکس روی آوردند را خیلی از مردم نمی خواهند که نشان میدهد افراد دیگری هم بودند که برای خود هورکراکس درست کردند.
ماهیت و مفهوم هورکراکس به قدری ترسناک بود که از بیشتر جامعهی جادوگری مخفی نگه داشته شد و عدهی کمی از وجودشان با خبر بودند. سرفصل هورکراکس در هاگوارتز ممنوع شده بود و حتی کتابهایی مثل پلیدترین جادو خیلی گذرا به موضوع میپردازد. تنها کتاب شناخته شدهای که با جزییات در مورد هورکراکسها توضیح داده, کتاب رازهای سیاهترین جادوها بود. از آنجایی که اطلاعات کمی در مورد این موضوع در دست است, هیچکس از اثرات ساختن بیش از یک هورکراکس خبر نداشت چون به جز ولدمورت هیچکس چنین کاری نکرده بود.
ماهیت
"هورکراکس کلمهای است که برای شیئی به کار میرود که شخص بخشی از روحش را درون آن قرار داده است... خب, تو روحت را دو قسمت میکنی, و بخشی از آن را درون شیئی خارج از بدنت پنهان میکنی. در این صورت, اگر به جسمت صدمهای وارد شود یا از بین برود, شخص نمی میرد چون قسمتی از روحش متصل به زمین و بدون آسیب باقی مانده است." -هوریس اسلاگهورن
تنها کتاب شناخته شده ای که حاوی دستورات دقیق برای ساختن هورکراکس بود, رازهای سیاهترین جادوها نام داشت که زمانی در کتابخانهی هاگوارتز نگهداری میشد. به سبب ماهیت بسیار تاریک و خطرناک این کتاب, آلبوس دامبلدور آن را در دفترش پنهان کرد; اما هرگز نابودش نکرد. به نظر میرسد که تام ریدل اطلاعات لازم برای ساختن هورکراکس را از این کتاب گرفته است. هورکراکس یکی از پلیدترین جادوهای موجود بود چراکه شامل دو نیمه کردن روحی میشد که باید سالم میماند, و اینکه این عمل از طریق بدترین عمل شیطانی یعنی قتل به انجام میرسید.
طریقه ی ساختن
تام ریدل: و دقیقا یک نفر چطور روحش را دو تکه می کند؟ اسلاگهورن: خب, باید اول بدونی که روح قراره دستنخورده و کامل بمونه. تکه کردن عملی خلاف طبیعت است. تام ریدل: اما چطور انجام میشه؟ اسلاگهورن: با عملی شیطانی – شیطانیترین اعمال. با انجام قتل. کشتن باعث پاره شدن روح میشود. جادوگری که قصد ایجاد هورکراکس دارد از این آسیب به نفعش استفاده میکند: او بخش پاره شده را پنهان می کند . -اسلاگهورن و تام ریدل و موضوع ساختن هورکراکس
مراحل دقیق ساختن آن شامل یک ورد و یک عمل به شدت قبیح میشود. برای قسمت کردن روح, شخص باید بدترین اعمال – یعنی قتل – انجام دهد و سپس آن بخش جدا شده از روحش را با کمک یک ورد درون شیئ منتخبش پنهان کند. آن تکه از روح برای همیشه درست مانند وقتی که جدا شد خواهد ماند. برای نمونه, دفتر خاطرات تام مارولو ریدل او را به شکل نوجوانی اش نشان میداد و چشمهای درون قاب آویز سالازار اسلترین شبیه چشمهای ولدمورت بود وقتی که هنوز بیشتر به انسان شباهت داشت. هر چند هورکراکس را از هر چیزی میتوان ساخت (منجله موجودات زنده), لرد ولدمورت اشیای مهم و با ارزش را برای این کار انتخاب کرد. این عمل باعث ناپیداری باقیماندهی روح جادوگر میشد. اگر جسم فیزیکی سازنده بعدا از بین میرفت, او به فرم غیر جسمانی به حیاتش ادامه میداد, هرچند که روشهای برای باز پس گرفتن فرم فیزیکی وجود داشتند. با اینهمه, به گفته ی هوریس اسلاگهورن, هر کسی خواستار ادامه ی زندگی به این شکل نیست و مرگ به آن ارجحیت دارد.
در جایی اشاره شد که ولدمورت برای ساختن هفت هورکراکس قوای روحش را به انتها رسانده است و چنین برداشت میشود که هر کسی تنها میتواند معدود هورکراکس بسازد قبل از اینکه این تکرار این کار خیلی خطرناک شود. با وجود اینکه این تعداد هرگز مشخصا قید نشد, به نظر میرسد که عدد هفت حد تعداد هورکراکسهای خودآگاه است و ایجاد هفت هورکراکس علاوه بر جسم خود شخص سبب ناپایداری روح و از هم گسستن آن به هنگام ارتکاب قتل میشد. دامبلدور کاملا شرح داد که روح ولدمورت به قدری ناپیدار شده بود که بالاخره وقتی سعی کرد هری پاتر را نخستین بار در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۹۸۱ در درهی گودریک به قتل برساند, از هم پاشید.
اصلاح
رون: هیچ راهی برای اینکه قطعات روح رو دوباره بهم متصل کنی وجود نداره؟ هرمیون: چرا ولی به شدت دردناکه. هری: چطور؟ مگه راهش چیه؟ هرمیون: پشیمانی. باید واقعا احساس کنی که چیکار کردی. یک پاورفی هست که میگه ظاهرا درش میتونه تو رو از بین ببره. من که نمیتونم تصور کنم ولدمورت طرفش بره, تو چی؟ - رون, هری و هرمیون و موضوع اصلاح قطعات روح شکسته
معکوس ساختن یک هورکراکس آن است که سازنده حقیقتا احساس پشیمانی کند, هر چند که ظاهر اثرات آن به قدری دردناک است که میتواند مرگبار باشد. البته, همانطور که در ادامه توضیح داده شده است, این راه ممکن است به مراتب ارجحیت داشته باشد. این نکته جالب توجه است که از آنجایی که دامبلدور در مورد روح ولدمورت گفت "هیچ کمکی ممکن نیست" , شاید هر روحی که به اندازهی روح او آسیب داده باشد دیگر طبق کتاب رازهای پلیدترین جادو با پشیمانی هم قابل تعمیر نیست.
از طرفی, روح همچنان از طریق نیروی توبه و پشیمانی قابل بازیابی است. هری به ولدمورت گفت:" سعی کن.. مرد باش.. سعی کن احساس ندامت کنی. این تنها شانس توست. تنها چیزی که برایت مانده." به نظر میرسد که این حرف به این معنی است که با وجود شدت آسیب های وارد به روح تام ریدل, او می توانست با پشیمانی برای اعمال پلیدش آن را اصلاح کند. ممکن است منظور دامبلدور تنها این بوده است که ولدمورت قادر به احساس پشیمانی برای نجات روحش نیست, و یا اینکه فقط به آن بخشی از روحش که خود ولدمورت از بین برو هری آن را پیدا کرد, و نه به روح اصلی, اشاره میکرد.
نابودی
هری: پس اگه همه ی هورکراکسهای ولدمورت نابود بشن, میشه اونو کشت؟ دامبلدور: آره, فکر کنم. بدون هورکراکس, ولدمورت مردی میرا با روحی آسیب دیده و تحلیل رفته است. - هری و دامبلدور در سال ۱۹۹۷
هورکراکسها را میتوان نابود کرد. اگر جسم شخصی از بین برود, روح او دست نخورده میماند اما در مورد هورکراکس قضیه برعکس است, چرا که آن بخش از روح برای زنده ماندن به شیئ نگهدارندهاش وابسته است. نابودی هورکراکس دشوار ولی ممکن است و مستلزم اسیب زدن کامل به آن است طوری که تعمیر فیزیکی یا جادوییاش غیر ممکن باشد. وقتی به هورکراکسی در این آسیب می رسد, به نظر میآید خونریزی میکند (جوهر دفترچه خاطرات ریدل و مایع سیاه شبیه خون در مورد نیم تاج ریونکلا) و حین از بین رفتنش صدایی جیغ مانند به گوش برسد. اما به منظور حفظ امنیت جاودانگی و روح با ارزشش, سازنده معمولا از افسونهایی قدرتمند در اطراف آن شیئ استفاده میکند تا جلوی آسیب را بگیرد, افسونهایی به قدری قدرتمند که حتی نیرومندترین جادوهای جنهای خانگی هم قادر به شکستن آنها نخواهد بود. در مورد اینکه آیا سازندهی هورکراکس میتواند نابود شدن بخشی از روحش را حس کند یا نه, اطلاعای در دست نیست, هرچند دامبلدور گفت که در مورد ولدمورت, او چیزی احساس نمیکند چون روحش به دفعات تکه تکه شده و به مدت طولانی به این حالت مانده است.
تمامی روشهای نابودی هورکراکس مستلزم وارد کردن آسیب جبران ناپذیر به ظرف حاوی آن است (در مورد هورکراکسهای درون موجودات زنده, کشتن آنها ضروری است.) برای نمونه, زهر بازیلیسک چنین صدمهای به هورکراکس وارد میکند ( به جز هورکراکسهای زنده که احتمالا با درمان سریع همچون استفاده از اشک ققنوس, که بسیار نادر است, قابل جبران میباشند.) روشهای شناخته شدهی دیگر شامل آتش جادویی (نابودکنندهی نیم تاج روونا ریونکلا) است که کنترل آن قدرت بالایی را میطلبد, و طلسم کشتن (برای هورکراکسهای زنده) می باشد هرچند هری پاتر هرگز با قصد قبلی هورکراکس نشده بود و ممکن است روی یک هورکراکس کامل و متحرک (مثل ناجینی) کار نکند و اثرات جانبی غیرقابل یش بینی داشته باشد. بخش هورکراکس هری پاتر در تالار اسرار نابود نشد زیرا اشک فوکس او را نجات داد و بنابراین ظرف آن (هری) نیز ترمیم گردید.
آلبوس دامبلدور, رون ویزلی و نویل لانگ باتم با استفاده از شمشیر گریفیندور به ترتیب حلقهی ماروولو گانت, قاب آویز سالازار اسلترین و ناجینی را از بین بردند چرا که شمشیر ساختهی دست اجنه بود که به آن ویژگیهایی میداد که باعث قدرتمند شدنش میگردید. هنگامی که هری پاتر در تالار اسرار بازیلیسک را کشت, شمشیر به زهر آن آغشته گردید و قدرت نابودی هورکراکس را پیدا کرد چرا که زهر بازیلیسک به تنهایی برای نابود کردن هورکراکس کافی است. هری پاتر و هرمیون گرنجر هر دو از نیشهای بازیلیسک در تالار اسرار استفاده کردند تا به ترتیب دفتر خاطرات تام ریدل و فنجان هلگا هافلپاف را نابود کنند.
قدرتها
رون: اون بخشی از روح که توی دفتر بود جینی رو تسخیر کرده بود, مگه نه؟ پس چطوری کار میکنه؟ هرمیون: تا وقتی که ظرف نگهدارنده سالم باشه, روح درونش میتونه وارد شخصی که به اون ظرف خیلی نزدیک شده باشه, بشه. منظورم این نیست که طرف اونو توی دستش نگهداره.. منظورم نزدیک از نظر احساسیه. جینی تموم احساساتش رو برای دفتر فاش کرد و به خاطر همین به شدت در معرض خطر قرار گرفت. اگه خیلی به هورکراکس وابسته بشی توی دردسر افتادی. -هرمیون و موضوع قدرت هورکراکس در تسخیر و کنترل کردن اشخاص
بخشهایی از روح که درون هورکراکس هستند میتوانند به طور مستقل فکر کنند و قدرتهای جادویی مشخص داشته باشند, منجمله اینکه میتوانند افرادی که در اطرافشان هستند را تحت تاثیر قرار دهند. زمانی که هری, رون هرمیون قاب آویز سالازار اسلترین را در سال ۱۹۹۷ دور گردن خود حمل میکردند, هر کدام بد خلقتر شدند و هر لحظه آمادهی دعوا بودند, بخصوص رون. همچنین قادر به ایجاد سپر مدافع خود نیز نبودند چرا که روح درون آن باعث کدر شدن افکارشان میشد. از طرف دیگر, شخصی که به جادوی سیاه تمایل دارد تحت تاثیر هورکراکس نیرمندتر میشود, درست مثل دلوروس آمبریج وقتی که قاب آویز سالازار اسلترین را همراه داشت. اگر شخص از نظر احساسی ضعیف باشد, ممکن است روح درون هورکراکس کنترلش را در دست بگیرد, مثل اثری که دفتر خاطرات تام ریدل روی جینی ویزلی داشت. در حقیقیت,ولدمورت از این ویژگی استفاده کرد تا تالار اسرار را دوباره باز کند و هورکراکس وی بیشتر نقش اسلحه را داشت تا یک ضامن اطمینان.
از این طریق, یک هورکرکس به تدریج میتواند از زندگی شخص دیگر تغذیه کند یا با احساسات منفی خودش را تقویت کند و قدرت روح درونش را افزایش بخشد تا به طور مستقل در دنیای بیرون عمل کند. بهترین نمونهی این مورد, دفتر خاطرات تام ریدل است. سالها این دفترچه که در مالکیت لوسیوس مالفوی بود, به صورت غیر فعال تنها از بخشی از روح تام ریدل محافظت میکرد. وقتی که جینی ویزلی شروع به نوشتن از ترسها و نگرانیهایش درون صفحات این دفتر کرد, روح درون دفترچه نه تنها توانایی پاسخگویی به او را پیدا کرد بلکه در نهایت آنقدر شیرهی حیاتش را کشید که توانست به صورت نیمه – جسمانی ظاهر شود و با چوبدستی هری جادو کند.
همچنین, قاب آویز سالازار اسلترین هم طی زمانی که در مالکی هری, رون و هرمیون بود قبل از نابودی به تدریج قدرتمند شد. میتوان چنین فرض کرد که قاب آواز به نسبت قدرت کمتری از آنها به دست آورد (نه آنقدر قوی که تام ریدل خودش را نشان دهد اما آنقدر که بتواند صحبت کند و ایجاد توهم نماید) چون این سه نفر به شدت برابر اثرات قاب آویز مقاومت میکردند, برخلاف جینی ویزلی که دفترچه را با آغوش باز پذیرا شد. از سوی دیگر, هورکراکسهایی که مدت خیلی طولانی کنار گذاشته شده بودند (همچون فنجان هافلپاف و نیم تاج ریونکلا) در مقایسه بسیار بی اثر بودند و هیچ حرکتی برای محافظت از خودشان انجام ندادند. حتی قاب آویز اسلترین هم وقتی که اولین بار درون کابینت خانه ی شماره ی ۱۲ میدون گریمولد پیدا شد نسبتا خنثی بود و تنها قدرتش این بود که باز کردنش غیرممکن مینمود.
همچنین هورکراکسها نوعی از آخرین روش دفاع در برابر نابودی را دارند. به نظر میرسد روح درون هورکراکس قادر است تهدیدهای پیش رو را حس کند و از خودش دفاع نماید. به عنوان مثال, قاب آویز اسلترین با نشان دادن تصاویری از عمیقترین تصویرهای رون ویزلی به او طعنه زد تا شاید مانع از نابودیش با شمشیر گریفیندور شود و حتی تلاش کرد هری پاتر را وقتی که نزدیک به دستیابی به شمشیر بود, خفه کند. البته احتمالا این روشی غیر قابل اجراست اگر روح درون هورکراکس به اندازه ی کافی قدرتمند نباشد یا فرصت مقابله به مثل نداشته باشد, همانطور که هری با مار-زبانی قاب آویز را قبل از حمله ی رون باز کرد, فنجان هافلپاف و نیم تاج ریونکلا بر خلاف آن هر دو در اولین فرصت و به راحتی از بین رفتند.
علاوه بر سیستم دفاعی, هورکراکس معمولا حاوی جادوی سازنده برای ممانعت از نابودی است. حلقه ی ماروولو گانت با طلسمی مرگبار همراه بود که هر کسی به آن دست میزد را میکشت. قاب آویز سالازار اسلترین را حتی جادوی جن خانگی نابود نمیکرد. دفتر خاطرات تام ریدل کاملا ضد آب و غیر قابل نفوذ نسبت به جوهر بود.
تنها در صورتی عمیقترین رازها – سرچشمهی حیات, جوهر وجود – را دستکاری کنید که برای عواقب شدیدترین و خطرناکترین رازها آماده هستید. -ادلبرگ وافلینگ – قوانین اساسی جادو
برای ایجاد هورکراکس باید روح خود – جوهر وجود – را تقسیم کرد و طی این عمل است که شخص طعمهی نخستین قانون ادلبرگ وافلینگ میشود که میگوید دستکاری کردن روح خود به طور اجتناب ناپذیری منجر به اثرات جانبی شدید میشود.
اثرات جانبی
غیرانسانی شدن
یکی از این اثرات جانبی, اثر غیر انسانی شدن به خاطر صدمه زدن روح است. هر چه تعداد هورکراکسهای شخص بیشتر شود, از انسانیت او چه از نظر احساسی و چه جسمانی کاسته میشود; به عنوان نمونه در خاطرهی هوکی, جن خانگی از تام ریدل, گونه های وی به نظر گودرفته میرسند ولی در مجموع طبیعی است اما ده سال بعد, ظاهرش انگار سوخته و مات شده و پوستش به شدت سفید است. بنابرین میشود تصور کرد که طی این ده سال او هورکراکس های بیشتری درست کرده بود و در عوض تغییرات فیزیکی ولدمورت اتفاق افتاد.
البته نتیجه ی اولیه غیر انسانی شدن هم اثر سوء خودش را دارد چراکه وقتی کسی به خاطر ایجاد هورکراکس انسانیتش از دست میرود, در مجموع از اخلاقیاتشان کم شده و احتمال ایجاد هورکراکس بعدی بیشتری میشود که آن نیز به نوبه ی خود باعث کاسته شدن وجه انسانی و اخلاق شخص شده و باز هم احتمال خلق هورکراکسهای بعدی بیشتر میشود. به عبارت دیگر, خلق هورکراکس را میتوان به سراشیبی سقوط تشبیه کرد که وقتی شخص به انتهای آن میرسد که دیگر هورکراکس بیشتری نمیشود ساخت.
ظاهر
باید به این نکته توجه کرد که چشمان سرخ و پره های شکاف مانند بینی ولدمورت بعد از تولدش مشخص نیست به این خاطر است که هورکراکسهای بیشتری از زمانی که دومین بار برای تدریس دفاع در برابر جادوی سیاه درخواست داد, ساخته بود یا تنها ویژگی های شخصی است که با کمک مارها ( که به طور مداوم نقشی کلیدی در رستاخیزش داشتند) از مرگ برگشته است. احتمال دارد که این تغییر شکلها پیش از بازگشتنش بوده باشد چراکه همهی مرگخوارها بدون تردید وقتی او برگشت قادر به شناساییش بودند.
ناپایداری
سومین اثر جانبی ایجاد هورکراکس این است که روح اصلی (حتی با ساختن یک هورکراکس) ناپایدار میشود. خطرات دقیق ناپایداری هنوز به طور کامل در داستان شرح داده نشده باشد ولی میشود از طریق کتابها به بعضی از آنها رسید.
برای مثال, ساخته شدن هفتمین هورکراکس ولدمورت – هری پاتر – را نتیجهی مستقیم همین مسئله می دانند. وقتی که طلسم مرگی که ولدمورت برای کشتن هری در درهی گودریک استفاده کرد به خودش برگشت, باعث تکه شدن روح وی گردید به طوری که یک بخش آن درونش ماند و بخش دیگرش در جستجوی منبع حیات دیگر در آن اتاق, وارد جسم هری پاتر شد. هرچند این بخش از روح ولدمورت که به هری متصل شد در واقع هورکراکس نبود چون با قصد قبلی ساخته نشده و مراحل ضروری ساختن هورکراکس اجرا نگردیده بود.
برزخ
از من و تو کمکی ساخته نیست ... - آلبوس دامبلدور و سرنوشت آنهایی که هورکراکس ساخته اند.
آخرین اثر شناخته شده ی هورکراکس این است که سازنده قادر نیست بعد از مرگ فراتر از برزخ برود. این مسئله زمانی به چشم آمد که طلسم مرگ ولدمورت (بعد از نابودی دیگر هورکراکسها) بازگشت و بالاخره زندگیش را یکبار برای همیشه پایان بخشد و روح شکسته و ناتوانش به صورت نوزادی فلسدار و ناقص در کینگزکراس – برزخی که هری به آنجا رفت دیده شد که قادر نبود به دنیای زندهها برگردد یا تبدیل به روح شود و حتی به سرزمین مردگان برود چراکه این روح کامل نبود. مشخص نیست که این سرنوشت همه ی کسانی است که هورکراکس درست کرده اند یا به خاطر تعدد هورکراکسهای ولدمورت,منحصر به او بوده است. در هر صورت بعد از مرگ چیزی قابل تغییر نیست و وضعیت روح در هنگام مرگ برای همیشه همانطور میماند و شاید بتوان گفت که بدترین عاقبت سازنده ی هورکراکس این است که احتمال دارد روح تا ابد در برزخ بماند.
هورکراکسهای لرد ولدمورت
من! .. که بیشتر از هر کسی در مسیر جاودانگی حرکت کردهام .. - لرد ولدمورت در جمع مرگخوارانش بعد از تولد دوبار
لرد ولدمورت که علاقهی زیادی به جاودانگی داشت و قادر به درک اهمیت سلامت روح نبود, بیش از هر جادوگر دیگری در تاریخ در این مسیر حرکت کرد و هفت هورکراکس ساخت – هرچند او روحی هشت بخشی داشت چراکه به طور تصادفی روحش را وقتی نتوانست در سال ۱۹۸۱ هری پاتر را بکشد, تکه کرد و بعدا نیز مار دست آموزش,ناجینی را تبدیل به هورکراکس ششم کرد که بعدا مشخص شد هورکراکس هفتم بوده است. هنگامی که او تحت نام تام ریدل طی دههی ۱۹۴۰ دانشآموز هاگوارتز بود, از طریق کتابهای بخش ممنوعه منجمله کتاب "رازهای سیاهترین جادوها " با هورکراکس آشنا شد و سعی کرد از طریق استاد معجون سازی, هوریس اسلاگهورن اطلاعات بیشتری در مورد ساختن هورکراکسهای متعدد کسب کند چرا که هیچ کتابی در این مورد نیافته بود.
کمی بعد از آن, آلبوس دامبلدور این کتابها را از کتابخانهی هاگواتز حذف کرد. هر چند بعدا شک کرد که اسلاگهورن این اطلاعات را به ریدل داده است و او هم حاضر نشده بود به آنچه اتفاق افتاده است, اعتراف کند. بعدها دامبلدور هری را مامور کرد که طی سال تحصیلی ۱۹۹۶-۱۹۹۷ این خاطرات را به دست بیاورد. هری توانست با کمک معجون فلیکس فلسیس این ماموریت را انجام دهد. با اینکه ولدمورت میدانست هورکراکس باعث ناپایداری روح بعد از نابودی جسم میشود و حتی با وجود تجربهای که خودش طی چهارده سال به دست آورد, زندگی در این شرایط را به مرگ – که از آن وحشت داشت – ترجیح داشت چون حتی در ناتوانی هم مایل به ساختن ششمین هورکراکس بود.
بخشی از ماموریت دامبلدور و هری این بود که شش هورکراکسی که تصور میکردند ولدمورت ساخته است را تعیین , محلش را پیدا و آن را نابود کنند. بعد از مرگ دامبلدور, هری به همراه دوستانش رون و هرمیون به ادامه ی این عملیات پرداخت. هرمیون توانست کتابهای مرتبط با این موضوع را در انتهای سال تحصیلی ۱۹۹۶-۱۹۹۷ از دفتر مدیریت فراخوانی کند تا در جستجویشان از آنها استفاده نمایند.
هرچند ولدمورت هفت هورکراکس داشت,هرگز بیشتر از شش عدد از آنها همزمان وجود نداشتند چون دفتر خاطرات تام ریدل قبل از تبدیل شدن ناجینی به هورکراکس نابود شد. بنابراین همانطور که قصد داشت, توانسته بود روحش را به هفت قطعه تقسیم کند اما این کار بر خلاف آنچه تصور میکرد باعث افزایش محافظت از او نشده بود. در مورد ناجینی, نمیدانیم که آیا او حتما باید با شمشیر گودریک گریفیندور کشته میشد و یا هر روش کشتن دیگری مثلا یک شمشیر معمولی هم هورکراکس را نابود میکرد. هرچند, همانطور که آلبوس دامبلدور اشاره کرده بود, تبدیل موجودات زنده به هورکراکس کار خطرناکی است چرا که آن موجود حرکات و تفکر مستقل دارد. ضمنا نمیدانیم هر روشی که به طور معمول باعث کشتن ناجینی میتوانست بشود, هورکراکس را هم نابود میکرد یا خیر.
کلیهی هورکراکسهای ولدمورت از اشیایی با ارزش بالا ساخته شده بودند چرا که او مایل بود جایگاهش به عنوان بزرگترین جادوگر تاریخ را تبیین کند و تنها اشیای ارزشمند با معیارهای وی سازگار و لایق محافظت از روح گرانقدرش بودند. به همین دلیل,او ابتدا قصد داشت چهار یادگاری از چهار بنیانگذار هاگوارتز را جمع آوری کند; او موفق به یافتن سه تا شد و در یافتن مورد چهارم توفیقی نداشت و تسلیم شد. اما دیگر هورکراکسها را نیز از اشیایی که برای خودش ارزش داشتند خلق کرد. با این تفکر که عدد هفت, قوی ترین شماره است, او تصمیم گرفت روحش را به هفت قطعه تقسیم کند به طوری که شیش هورکراکس یکی از این قطعات را نگهداری کنند و جسمش حامل هفتمین بخش باشد. او این هورکراکسها را در مناطقی خاص پنهان کرد و در مورد آنها و هدفشان به هیچکس حرفی نزد. هرچند به سبب غرورش, نشانههایی از محل این اشیا پشت سر گذاشت که منجر به نابودیشان شد.
فهرست هورکراکسهای ولدمورت:
- دفتر خاطرات تام ریدل : در مالکیت لوسیوس مالفوی بود,بعدها به جینی ویزلی رسید و در نهایت توسط هری پاتر در حمام دختران در طبقهی دوم هاگوارتز پیدا شد/ با قتل میرتل گریان درست شده بود / محل وقوع قتل در حمام دختران هاگوارتز در طبقهی اول در اواخر سال تحصیلی ۱۹۳۴بود / توسط هری پاتر و با کمک دندان بازیلیسک در تالار اسرار مدرسهی هاگوارتز در تاریخ ۲۹ ماه می ۱۹۹۳ نابود شد.
- حلقهی ماروولو گانت: در خرابههای کلبه ی گانت مخفی شده بود/ با قتل تام ریدل پدر ایجاد شد/ محل وقوع قتل در خانهی ریدل, هنگلتون کوچک بود/ اواخر تابستان 1943 ساخته شد/ توسط آلبوس دامبلدور و با شمشیر گودریک گریفیندور در دفتر مدیریت هاگوارتز در ماه جولای ۱۹۹۶ نابود شد.
- قاب آویز سالازار اسلترین: در غار کریستال ابتدا مخفی شده بود و بعد به خانهی شماره ۱۲ میدان گریمولد منتقل شد, سپس توسط ماندانگاس فلچر دزدیده شد که آن را به عنوان رشوه به دلورس آمبریج داد. / با قتل یک مشنگ ولگرد بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۹ درست شد/ توسط رون ویزلی و با شمشیر گودریک گریفیندور در جنگل دین و در تاریخ ۲۸ دسمابر ۱۹۹۷ نابود شد.
- فنجان هلگا هافلپاف: در خزانهی خانوادهی لسترانج در بانک گرینگوتز نگهداری میشد / با قتل هپزیبا اسمیت در خانه ی وی حدود سال ۱۹۴۶ درست شد/ توسط هرمیون گرنجر و با کمک دندان بازیلیسیک در تالار اسرار مدرسهی هاگوارتز طی جنگ تاریخ ۲ ماه می ۱۹۹۸ از بین رفت.
- نیم تاج روونا ریونکلا: در اتاق ضروریات مدرسهی هاگوارتز پنهان شده بود / با قتل یک روستایی اهل آلبانی در آن کشور و در سال ۱۹۴۶ یا بعد از آن درست شد. / توسط وینسنت کراب بدون قصد قبلی در آتش اتاق ضروریات هاگوراتز طی جنگ تاریخ ۲ ماه می ۱۹۹۸ از بین رفت.
- ناجینی : بعد از دزدیده شدن فنجان,همیشه در کنار لرد ولدمورت بود/ با قتل برتا جورکینز در آلبانی طی تابستان ۱۹۹۴ درست شد/ توسط نویل لانگ باتن و با شمشیر گودریک گریفیندور روی پلههای ورودی هاگوارتز و طی جنگ تاریخ ۲ ماه می ۱۹۹۸ سرش از تنش جدا شد.
شبه هورکراکسها:
این موارد هر چند که معنی دقیق هورکراکس را به دلیل ساخته شدن بدون قصد قبلی و بدون ورد مخصوص در بر نمیگیرند, برای ولدمورت همان خصوصیات هورکراکس را داشتند. در واقع آنقدر شبیه بودند که برای ساده شدن موضوع دامبلدور به هری گفت که آن بخشی از روح ولدمورت که درونش است از او هورکراکس ساخته است هر چند دقیقا موضوع این نبود. غیر از مراحل ساخت, مهمترین تفاوت آنجاست که این ظرفهای روح برخلاف هورکراکسها تبدیل به واسطههای جادوی سیاه نشدند.
- کورینوس کوییرل: در مدرسهی هاگوارتز بود و طی سال تحصیلی ۱۹۹۰-۱۹۹۱ تسخیر شد/ توسط هری پاتر و در تماس با پوست وی در تالارهای زیر زمینی هاگواتز در تاریخ ۴ ماه جوئن سال ۱۹۹۲ سوخت.
- هری پاتر: روح ولدمورت هنگام قتل والدین هری و نوزاد آنها آنقدر ناپایدار شده بود که دو قطعه شد/ محل قتل در درهی گودریک هالو و تاریخ آن ۳۱ اکتبر سال ۱۹۸۱ بود. / توسط لرد ولدمورت و با طلسم مرگ در جنگل ممنوعهی هاگوارتز و طی جنگ تاریخ ۲ ماه می ۱۹۹۸ نابود شد.