شخصی | |
---|---|
تاریخ گرفتن نقش | ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ ۹:۴۰ |
معرفی شخصیت | اطلاعات شخصی : نام : سوزانا { ملقب به سو } نام خانوادگی: هسلدن نام کامل : سوزانا سرئوس هسلدن تاریخ توّلد : 5 اُکتبر سال 2007 سرزمين جادو : گروه هاگوارتز : ریونکلاو جبهه : فعلا نامشخص رده خونی : اصیل زاده پاترونوس : قو ی سفید چوب دستی : شاخ تراشیده شده ی اسب تک شاخ ، با لایه ی نازک چوب درخت بید مجنون با تکه ای از بال پروانه ی سفید برای ریشه ، ٢٩ سانتی متر ، انعطاف پذیری کم جارو : آذرخش با شعله آبی حیوان خانگی : گربه ی سفید با چشمان هفت رنگ ظاهر و اخلاقیات : چهره : دختری با موهای پر کلاغی سیاه ، لخت و بلند (تا زانو) و مدلش همیشه چتری ، چشمانی درشت ، با یک رنگ خاص ( به رنگ سبز آبی پر رنگ )، قد بلند ، پوست تقریبا روشن ، لب های سرخ با یک ماه گرفتگی پشت گردن ظاهر : سعی می کنه همیشه ظاهر متفاوتی نسبت به روز قبل داشته باشه ، اما معمولا موهاش رو گوجه ای می بنده و چتری هاش ( که واقعا بهش میاد ) رو روی پیشونیش میندازه ، لباس ریونکلاو تن می کنه و یه گردنبند عقیق طوسی{که همیشه همراهشه } میندازه گردنش ؛ یا اینکه موهاش رو دو گیس می بافه و یه تونیک با دامن بلند می پوشه ، بیشتر مواقع هم مو هاش رو ساده روی شونه هاش می ریزه اخلاقیات: عاشق کتابه و یکی دو تا کتاب درباره معجون سازی و شطرنج هاگوارتز نوشته ، موسیقی رو دوست داره و تو ویولن زدن خبرست ، پیشگویی رو دوست داره و هر وقت بهش نیاز باشه صحبت می کنه ، همیشه از همه چیز خبر داره هیچکس نمیدونه چطوری ، هر خبری بهش بدن خودش از قبل می دونسته و می تونه شایعه هارو از واقعیت تشخیص بده ، حرف هاش همیشه درست درمیان ، بیشتر وقتا بقیه رو نصیحت می کنه ، اما زبون نصیحت هاش با بقیه فرق می کنه ، جوری که همه رو به راحتی قانع می کنه زندگی نامه : توی یک روز پاییزی وقتی اولین برگ از درخت هلوی کنار خانه روی زمین افتاد به دنیا امد . همون موقع ای که برای اولین بار خندید ، مادرش بوسه ای بر روی گونه چپش برجای گذاشت ، که حالا موقع خندیدن جای آن بوسه چال ریزی پدیدار شده ، در سن هشت سالگی به توانایی هایش پی برد ، البته از همان بدو توّلد ساحره متولد شده بود و قرار بود به هاگوارتز برود زیرا پدرش وزیر انجمن سحر و جادو و مادرش ساحره ای با تجربه بود . موقعی که می خواست چیزی را بدون بلند شدن از جایش ، بردارد نیازی به چوب دستی نبود کافی بود به آن وسیله زل بزند و بخواهد آن را به طرف خودش بکشد ، آن وقت بود که رنگ چشمانش تغییر می کرد و شیء مورد نظر در هوا شناور می شد و به طرفش می آمد ، بخاطر علاقه زیادش به کتاب بیشتر مواقع در تابستان ها به دنیای خاطرات دیگران سفر می کند . دختر قوی و دل رحم که جن خانگی خود را آزاد کرد . یک نوجوان نابغه است ، که در بعضی درس ها حتی از استادانش هم جلو می زند ، از کودکی شروع به یاد گیری زبان حیوانات کرده است ، به همین خاطر حالا زبان بیشتر جانور هارا می داند ، بعضی ها درباره استدلال این که چطور از همه چیز خبر دارد می گویند : [ دیوار موش داره ، موش هم گوش داره ] و کسی که بهتر از سوزانا زبان موش هارا بداند سراغ دارید ؟ نکات تکمیلی : سعی کنین هیچ وقت بهش دروغ نگین (چون هر چی باشه اون می فهمه و اصلا از این کار خوشش نمیاد ) با همه خیلی زود صمیمی میشه ، اما حواسش هست که به کی باید اعتماد کنه ( پس شمام حواستون باشه ) فرق نمی کنه مرگ خوار یا محفلی اگه تهِ قلبِ کسی رو پاک ببینه با هاش دوست ♡ میشه . بهتره جلوش جانداری رو اذیت نکنی ( از ما گفتن بود) علاقه مندی ها : پاتیل پر از کلمه ای که بالای سرش وایسم و ازش یه معجون کامل بسازم ، ریونکلاو، عقیق نقره ای ، قهوه ، کتاب راهنمای چطور صبور باشیم ، مهتاب ، پروانه ای با بال های امید ، شطرنج هاگوارتز و هیپنوتیزم |
شناسه نمایشی | سوزانا هسلدن |
محل زندگی | بچگی دلم می خواست... |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
شغل | جادو آموز |
علاقهمندیها | ماه ، خورشید ، نقره ، رویا |
اطلاعات بیشتر | آنشب ، ماه به من گفت: برای درخشیدن... لازم نیست کامل باشی |
عضویت از | ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ ۲۲:۰۶ |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 88 |
وفاداریها | ![]() ریونکلاو، مرگخواران |
آخرین ورود | ۱۴۰۲/۹/۱۱ ۲:۳۵ |
امضا | ˹.🦅💙˼ |