- پشمک قشنگم دهنتو باز کن مامانی ببینه.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5890e44d63eed.gif)
مالی قاشق پر از سوپ پیاز را نزدیک دهان فنریر نگه داشته و منتظر بود تا او دهانش را باز کند.
اما حواس فنریر پرت کله های نارنجی رنگ و خوشمزه ی ویزلی ها بود و اصلا به او توجهی نشان نمی داد.
- جاروی پرنده بره تو دهن کی؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6cacf43898f.gif)
مادر محفل به صورت نمایشی قاشق را در هوا چرخاند تا حواس گرگ را به خود جلب کند و این کارش باعث شد مقداری از محتویات درون قاشق، روی پیشبند صورتی رنگ فنریر بریزد.
هری پاتر که همراه دیگر محفلیون، درحال تماشای این صحنه بود، بغض کرد و با سرعت از جایش بلند شد.
- چرا هیچکس به من که یه بچه یتیمم اینطوری غذا نمی ده!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil48a9537132595.gif)
اصلا چرا هیچکس به یه بچه یتیم توجه نمی کنه!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4e02c5440.gif)
نکنه همه تون فکر می کنین اون از من بهتره!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4d75edb5e.gif)
نکنه قراره اونو به عنوان پسر برگزیده انتخاب کنین؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4e02c5440.gif)
- نه هری...
هری نگذاشت حرف سیریوس ادامه پیدا کند. فریاد زد:
- از اولم می دونستم هیشکی منو دوست نداره! پروفسور دامبلدور منو بزرگ کرده تا آخر سر مثل یه خوک قربانیم کنه. آره! هیچکس دلش برای منِ یتیم نمی سوزه
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4e02c5440.gif)
... اصلا من از این خونه میرم تا بفهمین کی رو از دس دادین!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d42991c0eb.gif)
هری پاتر علاوه بر اینکه تحمل نداشت جلوی او به کس دیگری محبت شود، فردی پارانوئیدی هم بود. با دلخوری از آشپزخانه بیرون رفت.
و می خواست از در خانهی گریمولد هم خارج شود که هرمیون و رون جلویش را گرفتند.
هرمیون با چشمانی پر از اشک بازوی هری را چسبید.
- نه هری، تو نباید ما رو ترک کنی!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52427ab912dd5.gif)
- آره هری نرو! یا لاقل قبل رفتنت بیا اینو بگیر.
رون دست در جیبش کرد. فندکی کوچک از آن بیرون آورد و کف دست دوستش گذاشت.
-مرلین خیرت بده رون.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5890e44d63eed.gif)
خیلی بهش نیاز داشتم.
هری فندک را از رون گرفت. سیگاری از جیبش بیرون آورد و خواست روشنش کند که صدای جیغ هرمیون مانعش شد.
- هری چیکار می کنی! بچه ی ده دوازده ساله تو سایت داریـ... چیز یعنی... هری واقعا که! تو سیگار می کشیدی؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5241392ebfed9.gif)
وای مرلینی نکرده چیز هم میزدی؟ واییی نگو که تو یه فرد متوهمی؟!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil48a9537132595.gif)
یعنی ممکنه همه ی اینا تصورات تو باشه؟ ممکنه من و رون و بقیه ملت توهم باشیم؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
-
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
هرمیون مگه هر کی سیگار می کشه لزوما چیز هم میزنه!؟... اینجوری هم نگاهم نکن. با این همه بدبختی فقط گاهی تفریحی می...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
اخم های هرمیون هری را می ترساند.
-... می نِگَرَمش! یعنی فقط نگاهش می کنم و نمی کشم اصلا.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
و در جواب سوال بعدیت هم باید بگم پروفسور دامبلدور بهم گفت اینا همه تو ذهنمه. ولی کی میگه میتونه واقعیت نداشته باشه؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5241376de3ded.gif)
... بی خیال اینا حالا! رون تو چرا فندک داری؟ نکنه تو هم سیگار می کشی!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c85fc0983d.gif)
رون دستش را محکم توی سر خودش کوبید.
- هری آلزایمر گرفتیا.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f66189fcb3d2.gif)
بابا این مال دامبلدوره.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413bd684071.gif)
- عه! یعنی پروفسورم تنهایی سیگار می کشیده!؟ بمیرم براش.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4e02c5440.gif)
طفلکی بعد گریندل والد حتما افسرده شده.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d42991c0eb.gif)
نگو کو که آهنگای دیسلاو هم گوش می کرده!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5890e555087a0.gif)
رون محکم تر توی سر هری کوبید.
- خاک تو سرت با این مغزی که داری.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil504de9a683bd6.gif)
بابا این همون خاموش کنیه که دامبلدور داده! وقتی از دوستات دور باشی صدای اونا رو برات پخش میکنه تا از وضعیتشون آگاه بشی. سیگار و فندک و افسردگی کدومه؟! تازه دو دقیقه پیش می گفتی دامبلدور تو رو مثل خوک بزرگ کرده، الان می گی بمیرم براش؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil53cfdb412c85f.gif)
.. پسر تو وضعیتت از مامان مالی هم بدتره.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil53cfe24ab2d56.gif)
واقعا هم وضعیت پسر برگزیده بد بود. به نظر میرسید میزان عشق خونش کاهش یافته است.
برای همین دوستانش او را تا اتاق خوابش همراهی کردند تا بتواند کمی استراحت کند. سپس خودشان به آشپزخانه بازگشتند. جایی که مالی همچنان قاشق به دست منتظر فنریر بود تا دهانش را باز کند و فنریر هم مشتاق گاز گرفتن محفلی ها.