شخصی | |
---|---|
شناسه نمایشی | کوین کارتر |
عضویت از | ۱۴۰۲/۴/۱۴ ۱۶:۳۴ |
تاریخ گرفتن نقش | ۱۴۰۲/۴/۱۵ ۱۳:۰۰ |
معرفی شخصیت | نام و نام خانوادگی: کوین کارتر نام کامل: کوین دنی(سدریک فرد) تدی کارن کارتر. سن: سه سال و نیم حیوان خانگی: تنبلی که کوین اسمشو گذاشته کِلِور گروه: به سن هاگوارتز رفتن نرسیده ولی بخاطر یسری خرابکاریا مجبور شده بره گریفیندور. جارو: یه مینی جارو داره که خیلی ساده ست و با یه سوت فوری جلوش ظاهر می شه و با اینکه ویژگی خاصی نداره برای بچه ای که آپارات بلد نیست پرکاربرده چوبدستی: به سن خرید چوبدستی نرسیده و زیاد کار باهاش رو بلد نیست(!) بعضی وقتا برای دیگرانو بر میداره. ویژگی های ظاهری: قدِ کوتاه(بچه ست مثلا!کلا سه و سال و نیمه شه!)، چشمان درشت آبی، موهای بژ/طلایی ( یسریا هم میگن رنگ موهاش بور یا بُلونده ما که نفهمیدم آخر سر)، موهای لختی داره و یه دسته از موهاش معمولا ما بین دو تا ابروشه و یه دسته خیلی کوچیک هم بالای سرش مثل شاخ وایساده. کلا بچهی کیوت و تو دلبروییه. ویژگی های اخلاقی: کوین خیلی شیطون و بازیگوشه و عاشق بغل کردن، بستنی خوردن، بازی کردن، خوندن کتابای مصور و دیدن کارتون و انیمه ست. از تنهایی متنفره و اصلا خوشش نمیاد بهش بی توجهی کنید. دائما دنبال دوست و همبازی می گرده. بخاطر اینکه کوچیکه نمی تونه بعضی حروف رو خوب تلفظ کنه مثل "س و خ و ز" و معمولا از "ش و ح و ژ" استفاده می کنه. اگه برای کسی علاقه احترام زیادی قائل باشه اونو خاله یا عمو صدا می کنه. زندگی نامه: کوین در خانواده ای اصیل و اشرافی به دنیا اومد. مادر و پدر کوین به خاطر علاقه ای که به شغلشون داشتن کار رو به بچه داری ترجیح دادن و مراقبت و بزرگ کردن کوین رو به عهده خدمتکار ها گذاشتن. یه روز سه تا مرد که خودشون رو عکاس های حرفه ای معرفی کرده بودن وارد خانه می شن و کوین رو می دزدن تا از پدر و مادرش باج بگیرن اما قبل از اینکه بتونن کاری کنن کوین با استفاده از تصاویر کتاب محبوبش از دست دزد ها فرار می کنه. بعد از این ماجرا آقای پاتریک جانسون مشنگ (که همسایه کارتر ها بود) تصمیم می گیره فیلمی بسازه به نام "baby's day out" که البته قرار بود نقش کودک رو کوین بازی کنه ولی مادر و پدرش راضی به همکاری با یه مشنگ نشدن. حتی یه بار دیگه هم هم دزد به خونه ی کارترا میزنه و کوین دست تنها با روش های ابداعانه حساب دزد ها رو می رسه که باعث میشه فیلم تنها در خانه ساخته بشه. مدتی بعد کوین که می بینه حتی خدمتکارا هم حواسشون بهش نیست یواشکی از خونه بیرون میره و تصمیم می گیره به یه جهانگرد برزگ تبدیل بشه و توی همین سفرهاش با دنیای جادو وجادوگری آشنا می شه. |
محل زندگی | تو قلب کسایی که دوستم دارن! |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
شغل | دزدچوبدستی ها،فرمانروای بستنی ها! |
علاقهمندیها | بستنی، لرد سیاه، خاله بلا، مانگا و کمیک، عروسک خرسی، جادوگران، بازی. |
اطلاعات بیشتر | من کوینم یدونه ام! گل سر سبد این خونه ام! کیوت و کاوایی برام کمه همه دوستم دارن یه عالمه! بچه ها به شما می گویند چه چیزهایی آن ها را می ترساند، چه چیزی آن ها را خوشحال می کند و درمورد شما، چه چیزهایی را دوست دارند یا ندارند. خبری از نیت های پنهانی نیست، و هرگز نیازی نیست حدس بزنید که احساس واقعی شان چیست. اطلاعات بیشتر! |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 155 |
وفاداریها | گریفیندور، مرگخواران |
آخرین ورود | ۱۴۰۳/۱/۲۸ ۱۷:۲۳ |
امضا | ...I hold them tight, never letting go ...I stand here breathing, next to those who are precious to me |