هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


کدوالادر.جعفر
کدوالادر.جعفر


شخصی
شناسه نمایشی جعفر کدوالادر
عضویت از ۱۴۰۳/۱/۱۷ ۵:۲۴
تاریخ گرفتن نقش ۱۴۰۳/۱/۱۷ ۲۲:۳۰
معرفی شخصیت اسم: جعفر

فامیل: کدوالادر(KADVALEDER)

الان شاید خُد (خُد= با) خُدتون فکر کنید ایی که شد جعفر کدوالادر، اما خو چه فرقی میکنه مرلین بزنتون؟ شما بگیرین کدوالادر جعفر!

گروه: دردا بلاش هافلپاف!

لقب (لقب ها): کدو لای در، جعفر کدو، جعفر چُپون، جعفر بچپون!

ویژگی های ظاهری: سبیلی هیتل... چارلی چاپلینی، با کلاهی نمدی برروی سر و موهای کوتاه، ژاکتی با پشم شتر بر تن حتی در دمای 70 درجه، ابروان، چشمان، سبیل و موهای مشکی، شلواری به گشادی دلش بر پا. خیلی گشاد. خیلی خیلی گشاد. خیلی خیلی خیلی... و چوبی همیشه در دست.

کار: چُپونی( شما بچه تیرونیا بش میگین چوپان!)

حاج خانم (رابطه عاطفی): اقدس کدوالادر( دختر عاموم!) به بند تمبون آقام مرلین اِقع خاطرشه میخوام! ( رابطه آنها تا مرز طلاق و جدایی پیش رفته است.)

فرزندان: اولی به یاد پدرم مرلین بیامرز مش حمدالله کدوالادر، دومی به یاد ننه پدرم مرلین بیامرز گل نساء کدوالادر، سومی به یاد عموی پدرم مش خیرالله کدوالادر، چهارمی به یاد اونیکی عموی پدرم مش فتح الله کدوالادر، پنجمی هم که والا الان بچه 12 ساله داره بدون اسم می گرده، همیطو صداش میزنیم کُچه عو تا وقتی دایی پدرم عمرشو بده به شما به یادش اسمشو بزاریم مش همایون کدوالادر. اما مش همایون تو کورسه با *نتی!

تایپ: شارژر تایپ سی! گوشیم عَ ایی جدیدو هاس! اِقَع گوشیو طلاییه. به ارواح خاک پدرم! مش حمدالله یادم داده میرم تو ایی برنامه عویی شبیه کرَه زمینیه، بعد میزنم یه سایتویی میا بالا، بعد من میزنم یس، بعد اوو سایته خودش همش میگه یس، یس، یس. بعد مَع هرچی میزنم نو، نو، نو نمیره!

بوگارت: هِع! بوگارت چیزه؟ شما منه نمیشناسین؟ مع فقط عَ مرلین میترسم. بقیه چیزا عَ مَع میترسن.
- با زبون خوش نمیگی نه؟ معجون راستی رو بیارین.
- نه! نه! به آیات مرلین شکنجم نکنین! مَع چُپون بدبختیم. میگم به ریش مرلین. بوگارتم اقدسه. اقدس!

پاترونوس (طلسم محافظتی): یِع به کتاب مرلین اینا همش قرتی بازیه. ایکسپیکتی پیترینیم! هرکی اومد جلوت تیزیه ور میداری صورتشه میزنی!

مصاحبه کننده با نگاهی عاقل اندر سفیه به جعفر نگریست. جعفر که از ترس تارهای صوتی اش متحول شده، صورتش نیز غرق در عرق شده و رنگ خود را باخته بود. با صدایی زیر گفت:
- ببعیه!
- چی؟ دوباره بگو.
- ببعی.
- آها. ببعی!

جعفر صدایش را صاف کرد و ادامه داد:

- یِع ببعی چیه آقا؟ گُسفند! گُسفندم نی که. قوچیه! یه قوچ 100 کیلویی قُتُر(قُتُر= فربه، چاق) عزیزی! به کتاب مرلین میبینمش لذت عَ عمرم میبرم!

چوبدستی: یه ترکه اناری هَع. خَدم عَ درختی کندمش. یه یک، یک و نیم متری میشه. دادم ایی یارو گرگرویچ برام یه چوب نازی درست کرد. باهاش بچه هایه میزنم. گُسفندای هو میکنم. بعضی موقعا خُد همی کمرمه، پاهامه، مرلینگاهمه، جلوی مرلینگاهمه، خلاصه همه جایه خُد همی میخارونم! بقول خِیرو بابا اِقع فاز میده.



زندگینامه:

والا عارضم خدمت شریف انور منور نورانیتون که پدر ما، آقا حمدالله ننهه ماره (ننه مار نه! ننه ما. مادر من!) تو جنگلی میبینه. مادرم تعریف می کرد که اونموقع یسری آدم که کاه گِل بودن یا کاگل بودن؟ ماه گل بودن؟ درست تو یادم نی. خلاصه انداخته بودن اَرُدش.(= افتاده بودن دنبالش.) ایی شل ناموسا میخواستن ننه ماره شکار کنن. مرلین شاهده اگ ننه ما مارم بود نباید ایی کاره میکردن. مگه ننه مَع چیزیه که میخواستین شکارش کنین؟ به هرحال، پدر ما مث شیری نجاتش میده؛ حالا خودش به صدها روش غیر استاندارد بی ناموس میشه بماند!

هِچی. اوموقعا اسم ننه ما فلاور لاوندر بوده. که پدرم طی حرکتی مرلین ناپسندانه اسمشو فارسی میکنه و میزاره گل نساء. یعنی اسم مادرشه میزاره رو مادر مَع. یعنی مادر مَع گل نساءعه مادر پدرمم گل نساءعه. بعد، اونزمان که اطراف دهات ما هاگوارتز ماگوارتزی نبود که پروفسورا مرلین ماره بدن تو مشتمون؛ مادر ما جاهدانه و خودجوش توله های خُدشه به دندون میگیره و جادوگرشون میکنه. به همیی خاطر من و برادرم اکبر بچه مکتبی های جادو هستیم. البته خواهرمون نبود. ننم به خواهرمون میگُ فشفشه. بچه گنأزا اصلنم شیطون نبودا، اتفاقا خیلی دختر خانوم و آروم و مظلومویی بود. ولی مادرم بهش میگف فشفشه. منم نفهمیدم چرا؟

پدر و مادر ما اسم و فامیل ماره بین خودشون تقسیم کردن. فامیلمون، فامیل ننمون باشه و اسمامونو پدرمون بزاره. اسم منو گذاشت جعفر، اسم برادرمو گذاشت اکبر اما تو اسم خواهرم موند. تا اینکه یه جنگی شد. پدر مَع رفت جنگ. برگشت، اسم خواهرمو گذاشت سنگر! دلیلشم این بود که اگه ایی سنگرو نبود، 8 بار مرده بود! آخرشم به قولی که به ننم داده بود عمل نکرد و فامیل مایه گذاشت فامیلو خودش. لَنگو! ما شدیم جعفر لَنگو. جعفر لاوندر کجا؛ جعفر لنگو کجا؟ مَع به پدرم گفتم پدر مَع لنگو چیه؟ تو قبلا که لنگ میزدی بت میگفتن لنگو! نکُ ایی کاره خُد ما. به مَع گف حرف نزن بچه. برو پی بازیت!

آقا خلاصه زندگی ما همیطو به هزار و یک درد و بدبختی گذشت. دختر عاموم، اقدسُ به زور دادن بم. من اونو نگرفتم. او منو گرفت! همیطو گذشت و زد و... مادر ما مریض شد و افتاد گوشه خونه! به مَع وصیت کرده بود بعد ایکه مَع مردم، برین لندن. بابو! مرلین نیاره! وقتی به اقدس گفتم باید بریم لندن یَک شلافه بازی و لولی بازی درآورد. به کتاب مرلین، مرلینمو داد تو مشتام. آخه مادر مَع! مرلینت برا خودت، ایی چه وصیتی بود؟ خلاصه... زمینمو فروختم. گله امو فروختم. کلیه خودمو فروختم. کلیه اقدسو نفروختم، بجاش دو سه تا از دندونای شکستمو که اشتباهی خوردن به دمپایی اقدسو فروختم! زنده اییمو فروختم بار کردم طَرَ لندن.
الان ما تو روستای استمفرودیم. کور عَ دو چشم بشم، اِقع قشنگه که اصلا باباش بسوزه!

راستی... اینم بگم که چی شد فامیلیم شد کدوالادر! رفتم ثبت احوال ایی خارجکیا. گفتم اسم مایه بزنین شناسناممونو بدین. ایی کُچه عو توی همیجا دنیا اومد. به ما اقامت دادن. بعد آقا این یارو به مَع گف وات ایز یور نیم؟ منم که میدونید! انگلیسیم فول! خیلی مسلطم به زبان انگلیسی! زیاد! خارق الانگیز! فهمیدم که میگه شغلت چیه! گفتم آی اَم کدو داریم بالا ده! یدفعه یارو گفت وات؟ گفتم کدو... کدو بالا ده! یدفعه دوتا یس یس کرد و 7 تا شناسنامه داد زیر بغل ما! رفتیم خونه. دیدم تو شناسنامه زده کدوالادر جعفر!
محل زندگی این سو به اون سو با پیچگوشتی چارسو
منطقه‌ی زمانی (GMT+3:30) تهران
شغل چُپونی!
علاقه‌مندی‌ها چوب، چُپونی، چَپُش، هافلپاف و بنابر ناچاری اقدس...
اطلاعات بیشتر میروم صحرا، میام. کاریم به هیشکه نداروم!
شناسه قبلی نیوت اسکمندر
اجتماعی
پیام‌ها 9
وفاداری‌ها هافلپاف، محفل ققنوس
هافلپاف، محفل ققنوس
آخرین ورود ۱۴۰۳/۲/۱۰ ۲۲:۰۰
امضا
ماییم و نوای بی نوایی
من یکی که پیر شدم تو صف نونوایی!
تصویر کوچک شده
ONLY HUFFLE

فعالیت‌های اخیر

انجمن‌ ها

انجمن‌ ها پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
(۱۴۰۳/۲/۶ ۱:۰۴:۴۰)
انجمن‌ ها پاسخ به: پايين شهر
(۱۴۰۳/۲/۵ ۲۳:۵۶:۰۰)
انجمن‌ ها پاسخ به: دادسرای عمومی جادوگران
(۱۴۰۳/۲/۵ ۰:۵۰:۱۲)
انجمن‌ ها پاسخ به: بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
(۱۴۰۳/۲/۴ ۱۴:۳۵:۲۸)
انجمن‌ ها پاسخ به: اسکله تفریحی
(۱۴۰۳/۲/۳ ۱۹:۲۶:۰۷)
نمایش همه

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.