حالا دیگه وقت نشستن و حدس زدنه که" آخرش چی می شه" اینا چند تا از فرضیه هایی هستن که سعی میکنن اتفاقات جلد هفت رو پیش بینی کنه.

اسنیپ همیشه دوست داشتنی

"اگر به من بگویی سعی می کنی چه کار کنی می تونم کمکت کنم"
اسنیپ به زور می خواست از زیر زبون مالفوی خرفت بکشه بیرون که داره چه کاری واسه ولدمورت می کنه . این یعنی اسنیپ فقط وانمود میکنه که سر سپرده ولدمورته و از کاراش خبر داره . تازه اونجایی که اسنیپ به بلاتریکس میگه:
"ولدمورت جادوگر بزرگی بوده "
یعنی چی؟ "بوده؟؟" اونم در حالی که همه مرگخوارا معتقدند "هست" . کدام آدم عاقلی بی تابی اسنیپ رو در بن بست اسپینر متوجه نمیشه. وقتی می خواد "بلا" و" نارسیسا" یه جوری وادار کنه نقشه رو لو بدن کمی تیزی اسنیپ و حماقت و لودگی " نارسیسا" کافییه که اون دیالوگ ها شکل بگیرن و اسنیپ وانمود که از همه چیز خبر داره.
درسته که دامبلدور پیر شده ولی اونقدر خنگ و از کار افتاده نشده که تو کتابی به این مهمی همین طوری رو هوا به کسی مثه اسنیپ اینقدر اعتماد کنه اسنیپ می تونه "ر الف ب" باشه. همه اینا هم می تونه جزو نقشه همشمندانه اسنبپ و دامبلدور باشه. برای اینکه ولدمورت فکر کنه که شر دامبلدور رو برای همیشه کم کرده شایو فکر این نقشه همون لحظه ای به ذهن اسنیپ رسیده که از سر ناچاری مجبور شد به " نارسیسا" قول شرف بده و قول بده که" کاری رو به انجام برسونه که ولدمورت به دارکو محول کرده" .
این یعنی دامبلدور زند ست. چطور؟کلید ماجرا می تونه در نوشیدن اون معجون خفن و اسرارآمیز توی غار باشه . فراموش نکنین که اسنیپ استاد بزرگی تو معجون سازی .
یه تبانی و همدستی درست حسابی بین اسنیپ و دامبلدور. البته در این صورت هری ولدمورت و بقیه برو بچ رفتن سر کار که عیبی هم نداره لااقل به مبرا شدن اسنیپ از این همه تهمت می ارزه !!



اسنیپ نا بخشودنی

خب از سر ناچاری میشه همه چیزو یه جور دیگه هم دید. این که همه چیز اینقدر افتضاح که می بینیم.یک اسنیپ گناهکار و قاتل دامبلدوری که به خاطر اشتباه خودش مرده و ولدمورتی که حالا راحت می تونه به کاراش برسه.
تازه هری هم می تونه به جبهه ی شر بپیونده و به ولدمورت نشون بده یه لرد سیاه واقعی چه جوری رفتار
می کنه. اصلا لقب لرد سیاه یه جورایی به هری بیشتر میاد. کسی که عاشق کار آگاه شدنه و "دفاع در برابر جادوی سیاه" همیشه تنها درسی که ازاش نمره عالی میاره. شیفتگی هری به جادوی سیاه و اون ورد
"سکتوم سمپرا" رو بیاد بیارین. حالا همه اینا رو بزاریم کنار اون ماجرای کلاه رده بندی و مار زبونی بودن هری و استعداد ذاتیش برای عضویت تو اسلایترین... خودشه!!



اسنیپ_ سارومان

قبول! اسنیپ به دامبلدور خیانت کرده و اونو کشته. اما نه به خاطر خدمت به ولدمورت. بلکه بخاطر خودش! یه جادوگر حرفه ای و خطرناک که دیگه از بازی نقشه آدمای درجه دو خسته شده و حالا داره کله گنده ها رو یکی یکی از سر راه بر می داره.
اسنیپ همه مهارت کینه توزی جاه طلبی و تنهایی لازم برای این کارو داره. فکرش و بکنین!! ددرست وقتی همه نفس هاشون و تو سینه حبس کردن و منتظر شروع دوئل هری و ولدمورت هستن. درها باز میشه و همه سرشون و بر میگردونن مرد سوم وارد میشه و مثه همیشه هیچ جور نمیشه نیشخندهای متکبرانه اش رو تحمل کرد ... و اون کس نیست به جز اسنیپ!!


اسنیپ _ رمبو

این دیگه تهشه. اگه از طرفدارای اسنیپ هستی هیچ فرضیه ای بیشتر از این ارضات نمی کنه
فرض کنید اسنیپ طرف آدم خووووبا باشه(بر فرض محال) ولی حتی با دامبلدور هم هماهنگ نکرده باشه چون نیازی به این کار نمی بینه. یه حرفه ای که تنها کار می کنه و هیچ نیازی نمی بینه از بقیه جادوگرای ساده دل (مخصوصا دست و پا چلفتی های محفل ققنوس) کمک بگیره چون مطمئن خموش از پس همه چیز بر میاد!!!



به نظر شما کدوم فرضیه به حقیقت نزدیک تره 1 2 ویا 3 !!!!؟؟