هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کتاب‌ها :: کتاب 6

قسمت های حذف شده و سانسور شده کتاب شش


من در این جا می خوام به برخی از قسمت های حذف شده از کتاب 6 – ترجمه ی ویدا اسلامیه- اشاره کنم.
---------------
جلد اول – فصل 10 – صفحه 285 – خط 4
در متن اومده:
... حدس زدند که احتمالا مروپ به تام ریدل دروغ گفته و تام به این دلیل با او ازدواج کرده بوده
- ولی اون واقعا از تام بچه دار شد...
در حالی که متن اصلی این طوره:
... حدس زدند که احتمالا مروپ به تام ریدل دروغ گفته و وانمود کرده از اون بچه دار شده و اون هم به همین دلیل باهاش ازدواج کرده.
- ولی اون واقعا از تام بچه دار شد...
---------------
جلد اول – فصل 14 – صفحه 379 – خط 6
--- ... آن دو خود را در برابر دین و جینی یافتندکه سخت وشغول گفت و گو بودند.
+++ آن دو جینی و دین را دیدند که هم دیگر را محکم در آغوش گرفته بودند و حریصانه هم دیگر را می بوسیدند. مثل این که با چسب به هم چسبیده باشند.
---------------
همون صفحه – خط 19
--- هیچ دلم نمی خواد خواهرمو در حال راز و نیاز با کسی در انظار عمومی ببینم.
+++ هیچ دلم نمی خواد خواهرم رو در حال بوسیدن یه نفر در ملأ عام ببینم.
---------------
جلد اول – فصل 14 – صفحه 380 – خط 7 از آخر
--- ... هیچ وقت توی عمرش به کسی ابراز محبت نکرده و ...
+++ ... اون هیچ وقت کسی رو نبوسیده و ...
--------------
جلد اول – فصل 14 – صفحه 381 – خط 2
--- هر وقت چشمت بهش می افته می خوای یه جوری جلب توجه کنی...... اگه با چند نفر معاشرت می کردی و آداب معاشرت یاد می گرفتی این قدر از صمیمیت دیگران ناراحت نمی شدی.
+++ هر وقت اونو می بینی آرزو می کنی که گونه ات رو ببوسه. اگه تو هم یه نفرو پیدا می کردی تا ببوسیش به روابط عاشقانه ی دیگران حسودیت نمی شد.
---------------
همون صفحه – پاراگراف آخر
--- هری با چو چانگ دوست بود! هرمیون هم با ویکتور کرام صمیمی شده بود....
+++ هری چو رو می بوسید و هرمیون با ویکتور کرام روابط عاشقانه داشت...
---------------
جلد اول – فصل 14 – صفحه 382 – خط 14
--- فقط برای این که اون خواهر رونه. فقط برای این که اون خواهر رونه خوشت نمی اومد که اونو با دین ببینی...
+++ این فقط برای اینه که اون خواهر رونه. دوست نداشتب بوسه اونو با دین ببینی .......
--------------
همون صفحه - پاراگراف قبل از آخر
--- به نظر تو هرمیونبا کرام صمیمی شده بود؟
+++ تو فکر می کنی کرامو رون هم دیگه رو می بوسیدن؟
--------------
جلد اول – فصل 14 – صفحه 398 – خط 14
--- دست لاوندر براون را چنان محکم در دست گرفته بود که معلوم نبود...
+++ دستش را آن قدر سفت دو رلاوندر براون حلقه کرده بود ...
--------------
همون صفحه – پاراگراف قبل از آخر
--- جینی به آرامی به هری لبخند زد و هری هول کرد ...
+++ جینی آرام دست هری را نوازش کرد، یک حسی یک باره در شکم هری ایجاد شد...
---------------
جلد اول دیگه یا چیزی نداشت یا من پیدا نکردم.
جلد دوم – فصل 24 – صفحه 279 – خط 2
--- کاری را کرد که همیشه در رویا می دید.
+++ او را بوسید
---------------
جلد دوم – فصل 30 – صفحه 422 – خط 6
--- در چشم هایش همان نگاه آتشینی بود که هری پس از بردن جام کوییدیچ در غیبت خودش در چشم جینی دیده بود.
+++ ... همان نگاهی که هری وقتی که جینی او را بعد از پیروزی در جام کوییدیچ در آغوش گرفته بود دیده بود.
---------------
جلد دوم – فصل 30 – صفحه 424 – خط 3
--- رون را دید که هرمیون را دلداری می داد و هرمیون کنار او ایستاده یود و هق هق می گریست.
+++ هری دید که رون، هرمیون را در آغوش گرفته و موهایش را نوازش می کند و در حالی که سر بر شانه هایش گذارده بود به شدت گریه می کرد.
---------------
من که چیز دیگه ای پیدا نکردم.
قبلی « دلایلی در اثبات اینکه اسنیپ طرف دامبلدور است طلسمها و کاربردها » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
فوکس
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۷/۱۲ ۲۱:۰۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۷/۱۲ ۲۱:۰۸
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۲۷
از: دفتر دامبلدور
پیام: 207
 Re: قسمت های حذف شده و سانسور شده کتاب شش
بابا آخه يکم به ويدا اسلاميه ي بيچاره حق بدين!
خوب اونم چاره اي نداره. مخصوصا وقتي که بايد کتابا زود ترجمه بشن و فروخته بشن!
حالا اومديم و جلوي پخش کتابو گرفتن!
اونوقت ناشر كتاب از دست خانوم اسلاميه کلي عصباني ميشه! نه?
تازه, اگه همچين اتفاقي بيفته, خودمون کلي غر ميزنيم که چرا اينقدر طولش داده!
ولي اونم بعضي جاها همين کلماتو زير سيبيلي رد کرده!
مثلا تو کتاب پنجم, توي يک مسابقه که حالا يادم نيست کودوم بود, ميگه: هري بعد از اين که همه ي اعضاي تيم رو در آغوش کشيد, به جيني رسيد که به طور غير طبيعي اونو زودتر رها کرد!
يا يه همچين چيزي! حالا مگه اصلاً مهمه?
من ميگم مهم منظورشه که ويدا اسلاميه كاملا ميرسونه. و ميدونه که خواننده ها منظورشو ميفهمن, و احتمالا حدس ميزنن که چه اتفقي افتاده!

ولي بازم از زحمتت ممنون!
hrh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۷/۱۲ ۱۶:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۷/۱۲ ۱۶:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۶/۴/۱۹
از: خوابگاه هافلپاف
پیام: 69
 Re: قسمت های حذف شده و سانسور شده کتاب شش
ghesmatayeye bahali bood mamnoon
hrh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۷/۱۲ ۱۶:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۶/۷/۱۲ ۱۶:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۶/۴/۱۹
از: خوابگاه هافلپاف
پیام: 69
 Re: قسمت های حذف شده و سانسور شده کتاب شش
ghesmatayeye bahali bood mamnoon
2007
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۹/۱۰ ۱۵:۵۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۹/۱۰ ۱۵:۵۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۷/۱۰
از: كنار بر بچ مرگ خوار
پیام: 789
 Re: بابا خيلي...
جالب بود دستت درد نكنه
mysteriouswizard
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۸ ۱۳:۰۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۲۸ ۱۳:۰۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۲۰
از: نامعلوم
پیام: 7
 یک خبر خوب
با سلام به همه ی دوستان عزیز . من وب مستر وبلاگ جادوگر مرموز هستم .
الانم می خوام که یک خبر خوب بهتون بدم :

از امروز هر کسی که بیش از پنجاه بار به وبلاگ من مراجعه کند (فاصله ی بین هر مراجعه با مراجعه ی بعدی باید حداقل پنج دقیقه باشد) ، یک اشتراک نامحدود اینترانت (کاملا مجانی) دریافت می کند .

مزایای اشتراک در این شبکه ی اینترانت :
1-شرکت در مسابقات روزانه ، هفتگی و ماهانه با جوایز ویژه (این مسابقات به گونه ای است که شما تنها با شرکت در مسابقات روزانه ی آن می توانید هر روز برنده ی یک کارت اینترنت چند ساعته شوید و در واقع با اشتراک این شبکه از خرید کارت اینترنت بی نیاز می شوید)
2-دریافت آخرین برنامه های به بازار آمده به صورت کاملا مجانی
3-ساخت ایمیل شخصی و استفاده از آن در هر زمان
4-و امکانات بسیار دیگر

برای دریافت اشتراک نامحدود این شبکه ی اینترانت به صورت کاملا مجانی کافی است بیش از پنجاه بار به وبلاگ من مراجعه کنید (فاصله ی بین هر مراجعه با مراجعه ی بعدی باید حداقل پنج دقیقه باشد) و پس از انجام این کار از طریق ایمیل من که در وبلاگم موجود است ، با من تماس بگیرید و موضوع را به اطلاع من برسانید و من هم پس از چک کردن صحت این موضوع ، اشتراک نامحدود را برایتان ارسال خواهم کرد .

در ضمن مشخص است که هر کسی که اشتراک خود را در اختیار کس دیگری قرار دهد ، در واقع آن اشتراک را برای خود باطل کرده است . (واضح است که دو نفر به طور همزمان نمی توانند از یک اشتراک استفاده کنند)

این هم آدرس وبلاگ جادوگر مرموز : http://mysteriouswizard.blogfa.com

در ضمن در صورت مراجعه ی شما به وبلاگ من ، خوشحال خواهم شد که نظرتان را در مورد وبلاگم در بخش نظرات بخوانم .

با تشکر .
وب مستر وبلاگ جادوگر مرموز
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۶ ۷:۳۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۶ ۷:۳۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 اا
مري من يه كتابي رو خوندم كه نويسندش ايرانيه درباره ي يه دختر مسيحي زيبا بود و توي ايران زندگي مي كرد. و توش هم بغل كردن بود و هم بوس كردن و ... . اسمشم تاوان عشقه. پس چرا هري پاترو كه نويسندش ايرانيه رو سانسور كردن. منظور من اين نيست كه سانسور نمي كردن. ولي يه صحنه هايي رو مثل صحنه اي كه فلور رون و هري رو بوس كرد نبايد سانسور مي كردن.
سانی بودلر
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۲ ۱۱:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۲ ۱۱:۲۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۲۸
از: V.F.D
پیام: 125
 ایول .
عالی بود . حال کردم . اگه ادامه داره حتما بذار تو سایت .
c.ronaldoo
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۷ ۲۳:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۷ ۲۳:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۶
از:
پیام: 4
 Re: جالب بود ولی
baba engilisi
bache dars khon
to ketab engelishe ro vase hamin khonde?
mahya_m
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۶ ۱:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۶ ۱:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۰
از:
پیام: 8
 جالب بود ولی
من تقریبا کتاب انگلیسی هری پاتر را از حفذم چون اول انگلیسی شو خوندم بعد فارس اش را
جالب بود ولی بعضی جا هارا جا انداخته بودی مثلا در کتاب آمده جینی صمیمانه با هری خداحافظی کرد ولی در کتاب اصلی آمده
she kiss him
ed
negin.sdh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۵ ۱۰:۴۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۵ ۱۰:۵۳
گریفیندور
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۲۵
از: عمارت پوگین
پیام: 467
 Re: مر30
فصل29 وقتی هری وارد بیمارستان میشه هرمیون اورا بغل می کنه.
فصل30 : جینی گفت : من میرم بخوابم فکر می کنم به یه کم استراحت احتیاج داشته باشم. و درحالی که رون چپ چپ نگاه می کرد هری را بوسید.

واقعا مسخره اس که اینقدر سانسور می کنند البته کتاب های ایرانی را نه فقط عقده شان روی کتابهای خارجیه. مثلا کتابهای مودب پور یا( شاهدخت سرزمین ابدیت ) رو بخونید اونقدر بدتر از این کتاب هاست اون وقت این کتاب ها رو سانسور نمی کنند . اگر بخونید به حرف من می رسید.
good girl عزیز من اون کتابی رو که خونده بودم این طوری نوشته بود (هرمیون تو خیلی خوبی)
constantin
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۵ ۱:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۵ ۱:۱۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۶
از:
پیام: 14
 Re: ممنون
خیلی خوب بود
ادامه بده
Mahsima
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۵ ۰:۱۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۵ ۰:۱۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۲۹
از:
پیام: 76
 ممنون
ممنون
مثل سايه ي مرگ منم عاشق قسمت هاي سانسور شده هستم
professor_snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۸:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۸:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۱
از: خانه ی شماره ی12 گریمولد پلیس
پیام: 127
 Re: وای وای وای
هری از تو بعید بود
professor_snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۸:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۸:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۱
از: خانه ی شماره ی12 گریمولد پلیس
پیام: 127
 وای وای وای
هووووووووووووووووووووووم
rar
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۶:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۶:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۴
از:
پیام: 1
 Re: مر30
khoobe bad nabud
gaie basi taghdire
phoenix_harry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۶:۲۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۶:۲۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۲
از: azkaban
پیام: 49
 Re: ایول اما یه چیزه دیگه هم است...
man ashegetam ke bood tabloo
سارا90
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۵:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱۵:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۰
از:
پیام: 22
 مر30
واقعا مرسی عالی بود درضمن نگین جان قسمت آخری که گفته بودی سانسور شده (من عاشقتم هر میون)سانسور نشده توی کتاب محمدنور الهی هست با تشکر
komeiloonia
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱:۲۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱:۲۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۱
از: سرزمین مردگان
پیام: 39
 Re: هااااااااااااااااااااااا
سلام ، کارت خیلی خوب بود واقعا دمت گرم این نامردا تو کتاب هم دست می برند
samkiller
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۴ ۱:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۶
از:
پیام: 14
 حال دادی به همه
ایول خیلی باهل بود.ایشالا تو کتاب 7 از این چیزا بیشتر باشه.
hoort18
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۲۲:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۲۲:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۳
از: از یه جهنم دره ای میام دیگه!
پیام: 283
 Re: هااااااااااااااااااااااا
ها!
من با این جور مقاله ها خیلی حال می کنم.دمت گرم.کتابای دیگه رو هم بگرد ببین اون گوشه موشه ها از این چیزا پیدا می کنی!من خودم یکی از طرفداراتم.
gognus
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۱۰:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۱۰:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۷
از: در صحرا و بیابان:جای دور از دست رس
پیام: 40
 هااااااااااااااااااااااا
در ضمن فکر کنم خنوم اسلامیه سیکل ودارن هااااااااا!!
gognus
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۱۰:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۱۰:۴۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۷
از: در صحرا و بیابان:جای دور از دست رس
پیام: 40
 آره دیگه....
کارت واقعا" علی بود. mer29+1
نمیدونم خانوم اسلامیه چطوری به عنوان یه مترجم مشهور هری پاتر شناخته شده در حالی که نسیم عزیزی و فریدون قاضی نژاد خیلی خیلی بهتر ترجمه میکنن.خانوم اسلامیه طوری سانسور کرده بود که حتی بچه ی دو ساله هم می فهمید و کار ترجمش بیشتر به درد کودکان میخوره نه نوجوانان چون همه ی جمله ها تو کارش ساده ن و مثل این که کلمه ی با کلاس دیگه ای نبوده تا ایشون استفاده کنن.معلوم بود که تو جام آتش کلا" یه فصل حذف شده فصل مربوط به یول بال چون رولینگ از اول داشت تو کتاب می کفت که (باید)قهرمان ها برقصن و جی.کی کسی نیست که از روی یه موضوع به راحتی رد بشه.و حتما" تو کتاب توضیحات زیادی در این مورد اومده و ما ندیدیم!!!؟؟؟؟
negin.sdh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۱۰:۰۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۱۰:۰۱
گریفیندور
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۲۵
از: عمارت پوگین
پیام: 467
 Re: ایول اما یه چیزه دیگه هم است...
مرسی!!!! دقیقا همینه من متن اصلی رو دارم . دستت درد نکنه
اما در فصل24 اسکتوسمپرا وقتی مسابقه نهایی کوییدیچ تمام می شه هری به سالن عمومی میره : +++هری به اطرافش نگاه کرد جینی بود که به سویش می دوید نگاه گرم و صمیمی در چهره اش بود و دستانش را دور گردن او انداخت. و هری بدون فکر و اندیشه بدن اضطراب از نگاه پنجاه نفر او را بوسید.
فصل 21 وقتی هرمیون مقاله ی رون را درست می کرد:
هرمیون در حالی که مقاله را در دستش گفته بود و داشت چوب دستیش را بیرون می آورد گفت:نترس مشکلی نیست می تونم درستش کنم.
رون در حالی که به صندلیش تکیه داده بود و چشمانش را می مالیدگفت :+++ من عاشقتم هرمیون.
samandoooon
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۳:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۳ ۳:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۵
از:
پیام: 1
 Re: ايــــــــــــــــــــــــ...
خیلی زحمت کشیدی دستت درد نکنه ولی تابلو بود!
phoenix666
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۲۳:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۲۳:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۰/۱۹
از: otag khabe dambeldor
پیام: 59
 !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
kheyli maskhare bood gablan yeki a aza kameltaresho gozashte bood bikhod lli be lalash nazarin
arman2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۷:۳۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۷:۳۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۷
از: از هاگوارتز
پیام: 46
 واقعا...
واقعا وقتی کتابامونو هم سانسور مکنن دیگه ما همه اساسی سر بگذاریم بمیریم یا به طور اساسی کپ کپ شیم............
نگار اسدالهی
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۵:۴۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۵:۴۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۸
از:
پیام: 231
 ایـــــــــــــــــــــــــــــــــول!
دمت گرم آدم اصیل
دستشون رو شد!
تا می تونستن سانسور کردن
قسمت آخرش از همه قشنگ تر بود!
آخـــــــــــــــــــی...
رون و هرمیون
MerryPotter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۵۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۵۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۳
از: سوری، لیتل ونیگینگ،ویستریاواک،شماره 12
پیام: 283
 هه
ناتالی اگه که اون وقت ترجمه و چاپ کنن از نظر دولت غیر قانونی میشه....
چاپخونه ی کتاب بسته می شه...
مترجم توبیخ می شه....
فروش کتاب ها ممنوع می شه!
بهتره همون جی.کی.رولینگ نفهمه که اگر هم بفهمه همچین کارهایی از دستش بر نمیاد که!
harrypotter1449
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱۰
از: کوهستان اشباح
پیام: 217
 Re:
خیلی جالب بود بازم از این کارو بکن
Megan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۳۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۳۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۳۰
از: هاگوارتز
پیام: 147
 ممنون
خوب بیشترش رو حدس می زدم اما خوب...
به نظر من بعضی جاهاش رو...
جا انداختی!
phoenix_harry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۲
از: azkaban
پیام: 49
 eyvalla
dastet vagean dard nakone kheily zahmat keshidy behtarin magalee bood ke ta hala khondam
eyvalla rooooooooooooon
rezamahdavi_2006
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۰۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۲:۰۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱۶
از: هاگوارتز
پیام: 106
 قسمت های حذف شده و سانسور شده کتاب شش
واو...

ایول، خوب بود ای آدم اصیل

ولی بدان که نوشته های غیر آسلامی هر کی بده، طرفش با حاجی از ستاد مرکزی آسلامه...

حالا از شوخی گذشته، ما یه سری از اینا رو می دونستیم..
ولی شما هم یه چیزایی گویا ذکر نکردی..
یکی دو مورد از قلم افتاده...
اگه اشتباه نکنم...
325281
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۸:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۲ ۸:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۲۶
از: اتاق آبی
پیام: 189
 ممنون
خب خیلی قشنگ بود.رولینگ هم که داره کتاب های هری پاتر رو به سمت عشق هدایت می کنه.این نشون می ده که چقدر رولینگ کمبود عشق داره!!!! ما هم باید بریم زبان یاد بگیریم تا تیکه های سانسور کتاب هفت رو توی سایت بذاریم!!!!!!!
shadmehr
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱ ۲۳:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱ ۲۳:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۳
از: آمپول می ترسم !!
پیام: 646
 مطمئني 13؟
خوب بود در ضمن : ناتالي فكر مي كنم در مور 13 يه كم زياد رفتي
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱ ۱۹:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱ ۱۹:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 هو
مري، كار مترجم ها غيرقانونيه و خود نويسنده نمي دونه( اگه مي دونست!).
راستي مورد اول( كه در رابطه با ازدوج با تام و بچه و...بود) را حتماً مي بايست سانسور مي كردن. چون براي زير 13 ساله ها غير قانونيه. كه نمي دونم چرا اينجا نوشتن. بايد اينجا هم سانسورش مي كردن( دوزاريتون افتاد؟)
Arious
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۲۲:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۲۲:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۰
از: دفتر پيام امروز
پیام: 111
 جالبه
خوب بود.
MerryPotter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۲۰:۱۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۲۰:۱۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۳
از: سوری، لیتل ونیگینگ،ویستریاواک،شماره 12
پیام: 283
 اااا
ناتالی کجاش حیفه؟
اینا با فرهنگ ما نمی خونه!
همین طوری بهتره...منظورم می رسونه.....نیازی به اینطوری واضح گفتن نیست......
جالب بود..
ممنون
مری
tinasoltany
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۴:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۴:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۵
از: borje grifindor
پیام: 51
 oh my god
واقعا" خوب بود ولی شما چرا جلد 5 رو نکردی این که سانسوری های بیشتری داشت مثلا" بعد از جلسه ی چو هری رو تنها گیر اورد و بوسش کرد و هری بعد 30 دقیقه به برج برگشت :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss:
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۲:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۲:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 واااي
اي واي چه قدر ايراني ها بي جنبه هستن... چه قسمت هاي باحاليشو حذف كردن
atefehshan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۰:۵۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۰:۵۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۱
از: خانه ی بلک ها
پیام: 68
 oh my god
جالب بود و البته به کم مسخره اما در کل معلومه که خیلی زحمت کشیدی
atefehshan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۰:۵۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۰:۵۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۱
از: خانه ی بلک ها
پیام: 68
 oh my god
جالب بود و البته به کم مسخره اما در کل معلومه که خیلی زحمت کشیدی
dj_negar
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۹:۲۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۹:۲۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۶
از: یه جای خوب
پیام: 78
 خوبه
جالب بود خسته نباشی
kont_dracula2006
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۴۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۴۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۷
از:
پیام: 8
 ای شیطونا
بابا تو دیگه کی هستی؟ واقعا حال داد بازم از این کارا بکن.خدا بگم این خانم ویدا اسلامیه رو چکار کنه؟ مارو از این تیکه ها محروم کرد.
sorena
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از: اتاق خون محفل
پیام: 3113
 اووووووووف
کامل بود.دستت درد نکنه.ترشی نخوری یک چیزی میشی.
sorena
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از: اتاق خون محفل
پیام: 3113
 اووووووووف
کامل بود.دستت درد نکنه.ترشی نخوری یک چیزی میشی.
sorena
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از: اتاق خون محفل
پیام: 3113
 اووووووووف
کامل بود.دستت درد نکنه.ترشی نخوری یک چیزی میشی.
DR0_DK
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۸/۵/۱۷ ۱۵:۴۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۳۱
از:
پیام: 10
 .
.
DR0_DK
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۳:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۸/۵/۱۷ ۱۵:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۳۱
از:
پیام: 10
 .
.
erica
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۲:۵۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۲:۵۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۸
از: يه جايي نزديك خدا
پیام: 570
 مرسي
البته با خوندن كتاب با توجه به سوابق ويدا اسلاميه در تغيير بعضي چيزها، مي شد به اين سانسورها پي برد . ولي باز هم ممنون به خاطر اينكه همه رو منسجم كردي .
goblin
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۱:۴۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲۱:۴۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۸
از: اوراسیا
پیام: 15
 تو فکر می کنی کرامو رون هم دیگه رو می بوسیدن؟
این چیه نوشتی؟

carlosmammad
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱۶:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱۶:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۶
از: كوچه پشتي عمه مارج اينا !
پیام: 536
 Re: بدک نیست
ايول ايول! مطمئن اين تمامش بود؟ حرفي از رختخواب، بالا پايين، آه و اوه ... نميدونم از اين چيزا نبود؟
Hajian
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱۴:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱۴:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۰
از: پيش سمانه جون...!!!
پیام: 66
 ‏Thanks
تقريبا همه شو عينا حدس مي زدم ..............
ولي چون زحمت كشيده بودي اين خودش شايان تقديره.......
danger
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱۰:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱۰:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۸
از: خرزو خان اباد
پیام: 51
 Re: خوبه!
عالي بود واقعا" زحمت كشيدي
Aripotter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲:۴۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۲:۴۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۶
از: ناکجا آباد
پیام: 400
 خوبه!
خب بابا اینا هم که دیگه...
مسخره اش رو در آوردن شده قضیه جام جهانی
تماشاچی های بازی عربستان رو نشون می داد تو بازی .نمی دونم چه تیمی بود ولی عربستان نبود.
واقعا که
البته قبول دارم ما فرهنگشو نداریم
در هر حال
ممنون
کاترین
رضوان
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱:۲۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۳۰ ۱:۲۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۳
از: برج گریفیندور
پیام: 62
 بدک نیست
جالب بود ولی فکر نمی کنم اهمیت چندانی داشته باشه به هرحال ممنون از زحمتی که کشیدی .
koodak4
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۲۲:۵۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۲۲:۵۱
مرگخواران
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: یخچال خانه ریدل
پیام: 1708
 Re: بد نبود
رو مجموع مقاله خوب و روشنگری بود . ولی شما هم که سانسور میکنید
فکر میکنم باید بعض جاها جای بوسه از لفظ تنفس مصنوعی استفاده میکردید بهتر بود
به هر حال مقاله خوبی بود . البته همش قابل حدس زدن بود ولی خوبه
1385
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۲۰:۵۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۲۰:۵۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۵
از: درون تام
پیام: 101
 Re: بد نبود
با اینکه زیاد مهم نبودن ولی بازم ممنون.
professor_snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۷:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۷:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۱
از: خانه ی شماره ی12 گریمولد پلیس
پیام: 127
 وفادار
هرمیون و کرام چی کار کردند؟!
professor_snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۷:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۷:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۱
از: خانه ی شماره ی12 گریمولد پلیس
پیام: 127
 خوووووووووووووووووووووووووووووب
مرثی جالب بود
hsn_az
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۶:۲۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۶:۲۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۹
از: زیر سایه ی ارباب لرد ولدومرت کبیر
پیام: 329
 تشکر
دستت درد نکنه
واقعا زحمت کشیدی
البته با توجه به کتاب ها و بحث های سایت تقریبا تمام موارد بالا مشخص بود ولی در کل شما خیلی کار خوبی کردی و این سانسور ها رو کنار هم آوردین
samuel black
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۵:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۵:۲۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۲۲
از: از اعماق سایه های شب
پیام: 98
 Re: مررررررررررررررررررررررررر...
هااااااااااااااااااااااااااا
من عاشق قسمتهای حذف شدم خیلی حال میده

سایه مرگ
nama
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۵:۰۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۵:۰۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۲۲
از: اگه گفتی؟!
پیام: 36
 مرررررررررررررررررررررررررررسی!
واقعا خسته نباشی. جالب بود....
mary clarkson
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۳:۰۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۳:۰۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۱۸
از: جنگل ممنوع
پیام: 28
 عجبا!
عجب بابا...اینام شورشو دراوردن دیگه...
پري دريايي
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۳:۰۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۳:۰۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۳
از: خيلي دور خيلي نزديك(درياچه ي نقره اي)
پیام: 144
 ايــــــــــــــــــــــــــــــول بابا
با آخريه حال كردم
رون اين كارا زشته براي تو كه يك پسري حيا داره
ايول آخرشي
tahere
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۲:۴۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۲:۴۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۷
از: سنـــــــت..مانگــــــــــو
پیام: 235
 بابا خيلي...
جالب بود....خيلي با حال بود

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.