بر هیچکس پوشیده نیست که نگارش زیبا، داستان پردازی ماهرانه و خلاقیت جی. کی. رولینگ باعث جهانی شدن سری کتاب های هری پاتر شده اند و کم نیستند منتقدانی که از هری پاتر به عنوان یکی از پدیده های رمان نویسی نسل حاظر نام بردند. اما از زمانی که شروع به خواندن این کتابها کردم، چیزی که بیشتر از هر عنصر دیگری در کتاب مرا شگفت زده کرده و به دنبال خودش کشانده نمادگرایی و نمادپردازی زیبای رولینگ در داستانهایش است. شاید توجهی نداشته باشیم اما در واقع این نمادها هستند که به خواننده کمک میکنند با داستان ارتباط بر قرار کند. به این جهت تصمیم گرفتم نظریات خودم را در مورد نمادهای استفاده شده در کتاب در سری مقالاتی بگنجانم.
جان پیچها (جاودانه سازها):
در کتاب از جان پیچها به عنوان پلیدترین، مرموزترین، مخوفترین و غیرانسانی ترین ساخته بشر یاد شده. جان پیچ تکهای از روح انسان است که توسط صاحب آن روح درون شیئی حفظ میشود و میتواند به عنوان جایگزینی برای روح اصلی پس از مرگش باشد. اما چه چیز این پدیده را پلید میکند؟ چگونگی درست کردن آن. به نقل آنچه در کتاب آمده یک جادوگر تنها زمانی میتواند جان پیچ درست کند که روح خودش را دو نیم کرده باشد و تنها راه قسمت کردن روح هم کشتن انسان دیگریست. لرد ولدمورت نه تنها یک بار بلکه ۷ بار اقدام به همچین عملی میکند.
اگر در متن داستان دقت کنیم به سادگی متوجه خواهیم شد که یگانه هدف ولدمورت رسیدن به جاودانگیست. در کتاب اول شاهد بودیم که او تمام توانش را بکار بست تا سنگ جادو را برای جاودانگی را به دست آورد. در کتاب ششم، دامبلدور به گذشته های ولدمورت سفر میکند و هری را با آنچه در پشت ولدمورت پنهان است آشنا میسازد. تام ریدل، جوانیست بی نهایت با استعداد، با هوش و خوش قیافه. پس از ترک هاگوارتز در چند ملاقات بعدی دامبلدور و ریدل، میبینیم که دامبلدور از تغییر کردن حالت چهره ریدل حرف صحبت میکند. این تغییر و مار گونه شدن چهره ولدمورت را میشود به افول یا پاره پاره شدن روح ولدمورت نسبت داد.
به راحتی میتوان نمادگرایی رولینگ را در پردازش شخصیت لرد ولدمورت و جان پیچها دید. با یک سوال میتوان به آنچه رولینگ درون ولدمورت پنهان کرده است پی برد. ولدمورت به چه قیمتی جاودانه خواهد شد؟ به قیمت تکه پاره کردن روحش، به قیمت از دست دادن جسمش (اشاره به صورت مارگونه ولدمورت). ولدمورت در راه رسیدن به جاودانگی اشخاص دیگری را باید میکشت و این نمادسازی بی نقص رولینگ است. ولدمورت زندگیش را تباه می کند تا بتواند آن را جاودانه سازد. این را میتوان نمادی دانست از انسانهایی که چنان به کسب کردن چیزی اشتیاق دارند که در راه یافتنش خود را زیر پا میگزارند و پس از بدست آوردنش متوجه میشوند که چیزهای بسیار مهمتری را از دست دادهاند، چیزهایی مانند روح یا جسمشان.
ایده چگونگی درست کردن جان پیچها کاملا ساخته ذهن رولینگ و خيالي نیستند بلكه ايدهاي واقعي و مبتني بر واقعيات دنياي ماست. آنها را میتوان نمونههای نمادین دانست از افرادی كه برای رسیدن به هدفشان انسانهای دیگر را زیر پا میگذارند. در اینجا رولینگ بسیار هوشمندانه به معضلی که جامعه صنعتی امروز تجربه میکند میپردازد. کم نیستند کسانی که با استفاده از شانههای دیگران به مقامهای بالاتر رسیدهاند و یا با از میان برداشتن حریفانشان به هدف خود دست رسی پیدا کرده اند. رولینگ ولدمورت و جان پیچهایش را نمادی قرار داده برای این افراد و آن را پلیدترین کشف بشر دانسته.
بنابراین بدون شک نمیتوان هری پاتر را به سادگی یك رمان تخیلی و بی پایه و اساس فرض کرد؛ نمیتوان خلاقیت بکار رفته پشت این سوژه را به نادیده گرفت و از آن صرفا به عنوان کتابی سرگرم کننده نام برد.
- سر کادوگان