هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: نقد ادبی، تجزيه و تحليل

هري پاتر، مبارزه‌اي براي حفظ روح انساني


تحلیلی است بر دیدگاه رولینگ در مورد جنگ بین خیر و شر، و دلیل به تاریکی کشیده شدن ولدمورت
عنوان اصلی اين مقاله Ethics of Rowling (اخلاقيات در نگاه رولينگ) می‌باشد كه با كمي تلخيص ترجمه شده است.
بيل ويزلي
---------------------------------------------------------------------------------------------------

بعد از خواندن جلد 5 كتاب هری پاتر، توجه من به ایده جنگ بین خیر و شر، ماهیت درست و غلط، انتخاب و اختیار از دیدگاه رولینگ جلب شد. رویکرد رولینگ به جنگ بین خیر و شر بسیار جالب توجه است زيرا نگاه وی به این موضوع فریبنده می‌باشد. این نگاه با نگاه سنتی و معمول جنگ بین خیر و شر متفاوت است. اگر بخواهیم به شکل صحیح تری «مبارزه بین خیر و شر» را از دیدگاه رولینگ تعریف کنیم باید آنرا «مبارزه برای حفظ روح انسانی» یا «مبارزه در روح انسان» بنامیم. (پی نوشت 1)

به سادگی می‌توان گفت این عقیده که ولدمورت «شر کبیر» است و هری باید با آن مبارزه کند، غلط است. در هری پاتر، برخلاف سائورون در ارباب حلقه ها یا داستان های مشابه آن، شر یک واقعیت مجزای بیرونی نیست که باید با آن مبارزه کرد و بعد از نابودی آن همه چیز به حالت عادی برگردد. شر در اینجا چیزی است که تک تک انسانها باید به شدت با آن مبارزه کنند. بنابراین از نظر رولینگ شر یک «انتخاب» است تا یک کنش یا واقعیت بیرونی. پس والدمورت همان قدر درگیر این مبارزه بوده که هری هست. رولینگ، هری پاتر و تام ریدل را تعمداً در تضاد با هم نشان داده است. واضح است که جوهر مایه وجود و روحیات این دو یکی است.(پی نوشت 2) اما تفاوت در انتخابهای این دو است. هم هری و هم تام در ابتدای زندگی زجر کشیدند و دردها و رنجهای مداومی را متحمل شدند. اما ولدمورت زیر این فشارها بُرید و تصمیم به انتقام از عالم گرفت.

اما معنای دقیق این ایده چیست؟ چگونه ممکن است یک نفر شر را «انتخاب» کند؟ به نظر من عمدتاً به خاطر خودپسندی و خودپرستی است. شر همان «هر آنچه من می کنم عین درستی است» هست؛ منیت یا همان خودپرستی. پس تصادفی نیست که ولدمورت برای بیشترین مدت به شکل «خود محض» زنده ماند. (پی نوشت 3)

نقطه نهایی و اوج خودپرستی، طلب قدرت مطلق و بی حد و حصر می‌باشد، مخصوصاً قدرت به خاطر قدرت. تام ریدل یا همان والدمورت بدنبال قدرت است چون در نهایت می‌خواهد همه دنیا را تحت فرمان خود درآورد؛ همان دنیایی که با او ظالمانه رفتار کرده است؛ همان دنیایی که برای مدت زیادی از اطاعت فرمان او سر باز زده است. به راحتی می‌توان دریافت که او اعتقادی به «عدل در عالم هستی» یا حتی «توازن در عالم هستی» ندارد. (پی نوشت 4و 5)

این موضوع روشن می‌کند که چرا والدمورت اینقدر از مرگ می‌ترسد. برای شخص خودپسندِ خودپرست، مرگ نقطه پایان است. برای مثال چنین انسانی چیز ماندگاری از خودش [برای استفاده سایر انسانها] باقی نمی‌گذارد، چون خودش نمی تواند از آن لذت ببرد. برای چنین شخصی «زنده ماندن در قلب انسانها» نامفهوم و بی‌معنی است.

پس والدمورت اطمینان خودش به عالم هستی را از دست داد. او انسانیت خود را بدور انداخت چون [به زعم او] نفعی به او نمی رساند؛ اعتقاد به اینکه در عالم هستی وقایع آنگونه‌اند که باید باشند، را نیز رها کرد و به جای اینها تصمیم گرفت عالم را به اطاعت خود وادار کند.

این موضوع همچنین به راحتی روشن می‌کند که چرا دامبولدور به هیچ وجه از او نمی‌ترسد. این عدم ترس به خاطر قدرت بالای جادویی دامبولدور نیست. جامعه جادوگری، دوستان هری پاتر و حتی خود ولدمورت ذهن خود را به غلط معطوف این نکته کرده‌اند. البته و صد البته، دامبولدور بسیار توانمند هست. اما برتری واقعی او در این نکته هست که او به بقیه اهمیت می‌دهد و آنها را درک می‌کند. دامبولدور به دنبال «قدرت به خاطر قدرت» نیست و همیشه سعی می کند بقیه به قدرت و منصب برسند. [او فقط یک مدیر مدرسه هست.] بنابراین او می‌داند که مرگ او، پایان کارش نیست. دو بخش مهم و کلیدی درکتابها هست که نشان می‌دهد مرگ نمی‌تواند دامبولدور را نابود کند و او از مرگ ترسی ندارد:

• در کتاب 2 وقتی لوسیس مالفوی نامه تعلیق دامبولدور را که امضای هر 12 عضو هیات امنا بر روی آن حک شده به دستش می‌دهد، دامبولدور می‌گوید
«من قطعاً کنار خواهم رفت.» در حالی که بسیار با طمانینه و واضح سخن می‌گفت به طوری که همه آنها تک تک کلمات را بشنوند، ادامه داد «اما شما خواهید فهمید من هنگامی واقعا از این مدرسه رفته‌ام که هیچ کس در این جا به من وفادار نباشد. شما همچنین خواهید فهمید همیشه در هاگوارتز اگر کسی کمک بخواهد، آن را خواهد یافت. » (تالار اسرار- فصل 14)

• کتاب 5 در تالار ورودی وزارت جادو هنگامی که والدمورت و دامبولدور دوئل می‌کنند:
والدمورت در حالی که چشمانش را باریک کرده بود فریاد زد «تو بدنبال کشتن من نیستی؟ آیا تو مبرا از چنین بیرحمی هستی؟»
«هر دوی ما می‌دونیم که راه های دیگه‌ای برای نابود کردن یه نفر هست، تام ». دامبولدور با خونسردی اینها رو گفت و به سمت والدمورت قدم برمی‌داشت، انگار اینکه هیچ ترسی در دنیا نداشت، انگار اینکه هیچ حادثه‌ای نمی‌توانست قدم زدنش را در این تالار متوقف کند.


جمله ولدمورت در این قسمت بسیار مهم می‌باشد به خاطر اینکه ولدمورت فقط به این شکل می‌تواند فکر کند: کشتن بدترین انتقام است. این نحوه تفکر بود که باعث شد ولدمورت ناخواسته دشمن شکست‌ناپذیر خودش (هری پاتر) را بوجود آورد: او فکر می‌کرد که مرگ پاترها پایان مشکلالتش خواهد بود و در معادلاتش عشق را منظور نکرده بود.

اما هری چطور؟ در پایان کتاب 5 هری بر سر یک دوراهی اخلاقی قرار گرفته است. دامبولدور به او حقیقت تلخی را گفت که همه به نوعی در عمق وجودشان آن را می‌دانستند: فقط هری می‌تواند ولدمورت را نابود کند. هری درمی‌یابد که او یک مسؤولیت وحشتناک بر عهده دارد که برای انجام آن باید کاملاً از خودش بگذرد و هنگامی بر سر این دو راهی قرار می‌گیرد که بیش از هر وقتی می خواهد با درد خودش (مرگ سیریوس) تنها گذشته شود. هری می‌تواند تسلیم شود یا ادامه دهد در حالیکه می‌داند اگر ادامه دهد چه هزینه‌ای باید بپردازد. و هری انتخاب کرد که ادامه دهد و با تقدیر خودش مواجه شود و والدمورت را نابود کند.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- در ادبیات این جنگ درونی خیر و شر را psychomachia می نامند.
2- رجوع کنید به تالار اسرار، فصل 18، مکالمه مابین هری و دامبولدور
3- منظور زندگی بدون بدن می باشد؛ کتاب 4 فصل34: من از بدنم بیرون رانده شدم. من پست تر از یک روح بودم، کمتر از پست ترین ارواح. اما هنوز زنده بودم.
4- cosmic justice اعتقاد به اینکه هر کس در عالم هستی بدی کند، عالم نیز به وی بدی می کند.
5- cosmic balance اعتقاد به اینکه در همه اجزای عالم هستی توازن وجود دارد و طبیعت کسانی را که در خلاف جهت این توازن کاری انجام دهند، تنبیه می کند.




قبلی « نامه های هری پاتری-آخرین قسمت ترجمه ی مصاحبه با دن و اما و روپرت » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه
the_wizard_knight
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۶ ۱۰:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۶ ۱۰:۵۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۰/۱۴
از:
پیام: 32
 هوشمندانه
بسیار دقیق و هوشمندانه...محصوصا توضیحی که در مورد ((انتخاب)) دادی واقعا خوب بود...در تاکید حرف بیل من یکی از جمله های دامبلدور رو نقل قول میکنم که یکی از جملات مورد علاقه خودم هم هست:

در پایان کتاب دو زمانی و هری و دامبلدور مشغول صحبت هستن...

فصل ۱۸ صفحه ۳۷۲ نشر تندیس:

نقل قول:

هری که گویی شکست خورده بود گفت:

- کلاه گروهبندی منو توی گریفندو انداخت چون ازش خواستم منو توی اسلایترین نندازه.

دامبلدور بار دیگر لبخند زد و گفت:

-کاملا درسته. ههمینه که باعث میشه تو با تام ریدل فرق زیادی داشته باشی. هری، این انتخاب های ماست که حقیقت باطنی مارو نشون میده نه توانایی های ما.


به نظر من این جمله دامبلدور تمام حرفی رو که رولینگ با نوشتن این داستان میخواد بزنه رو خلاصه میکنه. واقعا زیباست...در واقع اصل و پایه هری و ولدمورت یکیه و این انتخاب هاست که یکی رو از دیگری متمایز میکنه...قصد ندارم زیاد از موضوع پرت بشم ولی در مقیاس بسیار وسیع تر میتونیم بگیم عمق این مساله بر میگرده به یک نظریه فلسفی معروف که میگه جوهر تمام هستی یکیست...در واقع جوهر و اساس تمام ما یک چیزه و این انتخابهای ماست که شخصیت، سرنوشت و راهی رو که در زندگی طی میکنیم مشخص میکنه...
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۷ ۹:۵۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۷ ۹:۵۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 عنوان
اره خوب بود
ایلیدان
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۲۹ ۰:۵۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۲۹ ۰:۵۶
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۱۰
از:
پیام: 375
 هري پاتر، مبارزه‌اي براي حفظ روح انساني
بد نیست رولینگ هم این مقاله را بخواند احتمالا برایش تازگی دارد!
kamkar
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۲۳ ۱۰:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۲۳ ۱۰:۴۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۹
از:
پیام: 14
 افسانه مرلین
اگر در فیلم افسانه مرلین که دو بار از شبکه 2 پخش شد دقت کنید مرلین با فراموش کردن مد او را از بین برد!
مد به هیچ طریقی از بین نمی رفت و در این فیلم تمام مردم با فراموش کردن و پشت کردن به او، او را از بین بردند.
این موضوع مفهوم سخن دامبدور فقیه رو میرسونه:"تا وقتی کسی در این مدرسه به من وفادار باشه من از اینجا نمیرم."یا همچین چیزی
این همونه که شعرای ما هم میگن:
"سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز..."
"گر نام نیک ماند از آدمی یادگار/ به کزو ماند سرای زرنگار"

من به همین دلیل کتابای هری پاتر رو دوست دارم مخصوصا حرفهای دامبلدور رو چون با فرهنگ و خیلی از جا ها با عقاید من یکسانه!
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۲ ۱۶:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۲ ۱۶:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 خوبه
بدك نيست
SHAGGY_MEISAM
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۳ ۵:۵۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۳ ۵:۵۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۰
از: bestwizards.com
پیام: 403
 بيل ويزلي
واقعا عالي بود نوع بود خيلي بيننده داشت كارت درسته بازم ازت ممنونم بخاطر زحمتي كه كشيدي
lord harry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۸ ۱۴:۱۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۸ ۱۴:۱۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۳
از: نمودار ناپذیر
پیام: 63
 نظر من
درست مثل مقاله قبلی این مقاله ات هم عالی بود دستت درست ! چشم انتظار کارهای بعدی تو هستم بیل عزیز !
هگرید
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۵ ۱:۳۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۵ ۱:۳۷
عضویت از: ۱۳۸۲/۱۰/۱۷
از: دره غولها
پیام: 301
 Re: بودن یا نبودن مسئله اصلا این ...
بعد از مدتها مطلبی رو توی این سایت دیدم که به دردی میخورد و واقعا مقاله بود !
به نظر رفتار عقده گونه ولدمور رو باید در کودکیش جستجو کرد. و من هم با این ایده موافقم که چیزی به نام شر و خیر وجود نداره .شر و خیر به نوع تصور ذهنی ما بستگی داره و جهانی ما خودمون برای خودمون خلق کردیم.
rufus1234
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۳ ۱۷:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۳ ۱۷:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۲
از: ولايتمون!!
پیام: 60
 بودن یا نبودن مسئله اصلا این نیست!
بیل عزیز دستت درد نکنه پست خوبی بود

تا حددی من جوابم رو درباره ی ولدمورت فهمیدم فهمیدم اون فکر می کنه که از دماغ فیل افتاده

(در زبان دیگر ایشون تفکر می کنند که اگر ولدمورت نباشه دنیا یی هم نیست)

ولی یه سوال حالا اومدیمو ولدمورت هری رو شکست داد و بر جهان حکومت کرد!

بالاخره که چی ؟؟ بالاخره روزی فرا می رسه که هیشکی تو دنیا نباشه!

اقا می خواد بر ارواح حومت کنه؟
سونیا بلک
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۳ ۱۲:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۳ ۱۲:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۳
از: قصر خانواده مالفوی
پیام: 100
 Re: نگرشی نو بر داستان‌های هری پ...
خب راستش باید بگم، این مقاله به نوعی دیدگاه و برداشت فلسفی یکی از خواننده های سری کتابهای هری پاتر رو نشون میده و با توجه به اینکه افکار و نوع دید آدمی متفاوت هست، به نویسنده نمی شه زیاد خرده گرفت، البته اگر واقعا بدین شکل ( بدون در نظر گرفتن نوع و نحوه ی ترجمه ) این مقاله رو نوشته، کمی تا قسمتی ابری در فن بیان عقاید و البته سبک نویسندگی مشکل داره، که مقاله رو کمی غیر قابل فهم کرده که البته هیچ ربطی به ترجمه بیل عزیز نداره و حالا چون نظر درباره ی ترجمه خواسته شده نه خود مقاله، باید عرض کنم که از سری نمرات کارنامه سمج من نمره ی " فراتر از حد انتظار " رو به این ترجمه می دم !
البته این فقط و فقط یه نظر و پیشنهاد شخصی هست، برای ترجمه یک اثر تا اونجایی که به متن اصلی لطمه وارد نشه، میشه کلمات رو تغییر داد، یعنی معادل مناسب یک کلمه اصلی رو نوشت، برای مثال میشه برای چون = چرا که رو در جمله ی ( چون خودش نمی تواند از آن لذت ببرد = چرا که خود نمی تواند از آن لذت ببرد ) آورد. البته این یه کمی حرفه ای تر و البته به یک نوشتار کاملا فارسی تبدیل میشه، که در اینجا رعایت این مسئله با توجه به لحن کلام خودمانی نویسنده شاید ضرورتی نداشته باشه

مثال دیگر از پیشنهاد خودم رو اینجا مینویسم ( کلماتی رو که برای بهتر شدن متن می شد اضافه کرد، گذاشتم تو پرانتز )
" این موضوع همچنین به راحتی روشن می کند که چرا دامبلدور به هیچ وجه از او نمی ترسد. این عدم ترس به خاطر قدرت بالای جادویی دامبلدور نیست ( که ) جامعه جادوگری، دوستان هری پاتر و حتی خود والدمورت ذهن خود را به غلط ( به اشتباه ) معطوف ( به ) این نکته کرده اند. ( یا = ذهن خود را به اشتباه متوجه چنین نکته ای کرده اند .)

البته به نظر من مترجم برای وفادار بودن به متن اصلی خود تعمدا از چنین تغیراتی خودداری کرده که باز جای تشویق و تحسین داره

تو این قسمت " آیا تو مبرا از چنین بی رحمی هستی؟ "این جمله کمی اشکال داره که با ترجمه ای که من خوندم کاملا متفاوته ( ترجمه کتاب من کار ویدا بود، که نوشته: تو از قساوت قلب خیلی فاصله داری، درسته ؟ ) ببینید اگه بخوایم " آیا " رو بذاریم باید فعلمون منفی بشه ( آیا تو مبرا از چنین بی رحمی نیستی ؟ ) و یا ( تو مبرا از چنین بی رحمی هستی ؟ ) من متن انگلیسی اش رو ندارم و اگر نه راحت می تونستم در این رابطه بنویسم، خلاصه اگر من هم اشتباه کردم، به بزرگی بزرگان ببخشید و البته فکر می کنم اینجا هم احتمالا نویسنده اشتباه کرده ! چرا که با توجه به ترجمه خوب جملات قبلی، بعید می دونم بیل چنین خطایی بکنه !

نظر من درباره ی مقاله : متاسفانه ناقصه، نویسنده خیلی آشفته نوشته! سوژه ای رو تموم نکرده، میره سر اون یکی ... راستش خود من هم با دیدی فلسفی کتاب هری پاتر رو بررسی کردم و برداشتم رو تو یک مقاله نوشتم و خب، فکر می کنم همین باعث شده نظر مساعدی نسبت به این نوشته نداشته باشم ( خب چه کنیم رقیب هستیم دیگر ! ) با اینکه نوشته من خیلی کامل تر بود، با این حال احساس کردم درست مثل لحاف چهل تکه اس و ... خب پاکش کردم، ولی حالا پشیمونم و اما ترجمه همون طور که گفتم " فراتر از حد انتظار " بیل عزیز منتظر کارهای بعدی هستیم، موفق باشی

این نظرات من چقدر کوتاه شد، از من نقد بخوایید یه طومار براتون مینویسم ! امیدوارم از این خرده گیری های من ناراحت نشده باشی، دیدم همه تعریف کردن، گفتم من یکی استثنا نقد کنم !!! ( بیل پشیمون نیستی از من نظر خواستی ؟! )
martianboy
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱۹:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱۹:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۱/۱۴
از: مشکوکستان
پیام: 325
 نگرشی نو بر داستان‌های هری پاتر
بیل عزیز، ترجمه‌ت از این روون‌تر نمی‌شد دیگه! ترجمه بسیار عالی، خوانا، روان بود و استفاده از واژگان مناسب در جای خودشون بر زیبایی ترجمه می‌افزود.
علاوه بر ترجمه‌ی عالی، مقاله‌ای که برای ترجمه انتخاب کرده بودی هم بسیار بسیار عالی، جذاب و جالب بود و جدا منم از اول تا آخرشو یه جا خوندم! اونم من که خیلی کم پیش میاد حوصله خوندن مقالاتو داشته باشم.

در کل مقاله‌ی بسیار جالبی بود. خیلی لذت بردم، امیدوارم موفق باشی. منتظر مقاله بعدیتم حتما هستم.
املاینونس
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱۵:۳۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱۵:۳۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۱/۲۶
از: نامعلوم
پیام: 295
 خیر و شر در دنیای هری پاتر
بیل عزیز
واقعا مقاله فوق العاده ای بود چه از لحاظ محتوا چه از لحاظ سلیس و روان بودن ترجمه

مدتی بود که از این جور مقاله ها ندیده بودم ..موضوع رو خیلی خوب توضیح داده بود و دیدگاهی که راجع به والدمورت مبنی بر انتقام گرفتن داشت به نظر من بسیار منطقی بود ..کسی که به جبران مافات خودش میخواد از همه دنیا انتقام بگیره

ترجمه بیل عزیز عالی بود ..منتظر مقاله بعدیت همونطور که خودت گفته بودی هستم
لیجردن
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱۴:۴۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱۴:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۱۲
از: اون طرف شب!!!!!
پیام: 501
 منتظر كارهاي بعدي هستيم
اصولا هر چي كه از اچ پي لكسيكن ترجمه مي شه مقاله ي جالبي از آب در مياد...چون واقعا اچ پي لكسيكن روي نقاط مبهم و زيباي ماجراهاي هري پاتر دست مي ذاره نه روي چيز هاي مسخره مثل مدل موي اما واتسون!!!


موفق باشي داداشي!!
من چقدر خودمونيم!
aneityum
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱:۴۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۱:۴۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۲/۲۹
از: گودریک هالو
پیام: 823
 Re: ایول
چه عجب ما تونستيم با لذت كامل مقاله رو تا اخر بخونيم ، چند وقتي بود كه كسي از اينگونه مقالات نداده بود منم به خازر اينكه افت كرده بود زياد سر نميزدم اما اين نمونه ديگه حيف بود كه خونده نشه از نظر ترجمه هم بسيار عالي بود ، بي نقص و جذاب
تو اين چند وقته كه كسي از اين مقاله نميزاشت همه يا درمورد مصاحبه فلان بازيگر يا فلان شخص ميزارن يا اينكه مقالاتي ميزارن كه ادم 2 خط اولش رو ميخونه تا اخر بهش پي ميبره و از ادامه دادن منصرف ميشه اما اين يكي يه اثر بي نطير كه فكر كنم بايد ادامه داشته باشه اينها مهم هستند نه مصاحبه در مورد فيلم هري پاتر
severus_s
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱ ۲۳:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱ ۲۳:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱
از:
پیام: 12
 ایول
قشنگ بود بازم بفرست
سام وایز
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱ ۲۳:۱۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱ ۲۳:۱۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۳/۲۱
از: لبه ي پرتگاه
پیام: 523
 Re: ترجمه
بيل عزيز شما جاي استاد من هستي و من خودم رو در حدي نميدونم كه نظر بدم ولي اگه نظرم رو بخواي ترجمه ي خوب و رووني بود همونطور كه خودتم گفتي خوشحال ميشم بازم از اين مقالات زيباتو توي سايت بزاري.
ریموس لوپین
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱ ۲۳:۰۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۱ ۲۳:۰۷
عضویت از: ۱۳۸۲/۱۰/۲۱
از:
پیام: 245
 بررسی عمیق
به نظر من نگاه به این زوایای کار تاثیرش خیلی بیشتر از زوم کردن روی انتخاب بازیگرای فیلمه ! حتما کارتو ادامه بده...ترجمه هم قابل درک و سلیسه...نگران نباش
masoud_patronus37
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۰ ۰:۳۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۰/۱۰ ۰:۳۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۲۲
از: دهکده ی هاگزمید
پیام: 418
 زیبا بود
مقاله ی بسیار جالبی بود
واقعا جای این گونه مقالات پیرامون کتاب های هری پاتر خالیست
به نظر من این گونه مقالات است که ارزش یک اثر را بالا میبرد
و چه خوب میشد افرادی که خود را طرفدار تعصبی هری پاتر میدانند به جای انتقاد از افرادی که از این کتاب انتقاد میکنند سعی میکردند تا چنین نقد هایی را برای کتاب بنویسند و نشان دهند که هری پاتر ان چیزی که در ظاهر است نیست
در ضمن اورده شده بود که:(( واضح است که جوهر مایه وجود و روحیات این دو یکی است.(پی نوشت 2) اما تفاوت در انتخاب های این دو است))
میدونی این من را یاد چی میندازه
یاد انتخابی میاندازه که گروه های شیطان پرست انجام داده اند
به یقین شیطان نیز قدرت های بالا و عظیمی دارد و نزد خداوند هم مرتبه ای دارد(از ایات و روایات این امر دریافت میشود) و این موجب میشود گروهی به پرستش شیطان روی بیاورند و از راه حقیقی به دور باشند
atiye_art
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۹/۱۲ ۴:۱۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۹/۱۲ ۴:۱۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱/۱۷
از: مدرسه جادوگری هاگوارتز
پیام: 2956
 Re: قشنگ بود
بیل عزیز از مقاله خوبت ممنون واقعا لذت بردم مخصوصا ترجمه فوق العاده ای که کردی بسیار روان و قابل فهم بود.منتظر مقالات بعدیت هستم
koodak4
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۷ ۱۳:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۷ ۱۳:۱۲
مرگخواران
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از: یخچال خانه ریدل
پیام: 1709
 قشنگ بود
واقعا مقاله قشنگی بود حتما خیلی روش زحمت کشیدی ایول
sistane
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۲ ۱۳:۴۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۲ ۱۳:۴۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۵
از: هاگوارتز
پیام: 94
 هری پاتر و ..
خیلی عالی بود نکته های زیادی توش بود که تا حالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم
نویل لانگباتم
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۱ ۴:۵۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۱ ۴:۵۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۳/۲۹
از: هاگوارتز
پیام: 50
 نظریه ی جدید
واقعا مقاله ی جالبی بود
نظریه ی خوبیه .
در کارت خوب بود دستت درد نکنه :bigkiss:
دومبوليسم
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۱ ۰:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۱ ۰:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۳
از: درون مغاک!
پیام: 1130
 ديدگاه جديد!
ايول!
ايول!
ديدگاه جديد و نويي بود!
خوشمان آمد!
راستش يه مسئله فقط وجود داره!
من موندم اين همه كار كردي پيش بيني ميكردي كه آخر كتاب هم چي ميشه ديگه!

شوخي بود!
در كل واقعا جالب بود!
از معدود مقالاتي بود كه من راغب شدم تا آخرش بخونم!
ايول!
p03342546437
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۰ ۲۳:۵۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۲۰ ۲۳:۵۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۵
از:
پیام: 369
 هری پاتر با دیدی باز
جالب بود
D-Y-Z-2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۹ ۱۳:۵۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۸/۱۹ ۱۳:۵۷
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۱۵
از: مریخ
پیام: 241
 بماند
عیول.
تکمیلش کنی بهتره.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.